نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

عید سعید فطر مبارک

عید فطر eid fetr 

 

 

بگذشت مه روزه ، عید آمد و عید آمد 

                                                     بگذشت شب هجران، معشوق پدید آمد 

      آن صبح چو صادق شد، عذرای تو وامق شد 

                                                   معشوق توعاشق شد، شیخ تو مرید آمد 

      شد جنگ و نظر آمد، شد زهر و شکر آمد 

                                                   شد سنگ و گهر آمد، شد قفل و کلید آمد  

      جان از تن آلوده، هم پاک به پاکی رفت 

                                                      هرچند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد 

      از لذت جام تو دل مانده به دام تو

                                                      

   جان نیز چو واقف شد، او نیز دوید آمد 

      بس توبه شایسته برسنگ تو بشکسته 

                                                      بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد 

      باغ از دی نامحرم سه ماه نمی زد دم

                                                            

     بر بوی بهار تو، ازغیب رسید آمد 

 

 

دعایی آمیخته با اصول زندگی

 

ایمان دارم

 

که در این سال بزرگترین حامی و پشتیبان من خداوند قادر است.

 

پس هر زمان که اراده کنم. کائنات به فرمان او دست به دست

 

یکدیگر می دهند تا خواسته های مرا تحقق بخشند.

 

دستاوردهای امروز زندگی من.

 

نتیجه افکار و باورهای گذشته من است.

 

 پس در این سال،

 

دریچه ذهن خود را به سوی زیباترین اندیشه ها می گشایم.

 

 تا بهترین زندگی را برای خود خلق کنم.

 

دنیای من در خدمت من است.

 

تا هر آنچه را می خواهم و اراده می کنم برای من مهیا کند.

 

 خداوند استعدادها و توانایی های بسیاری در وجودم نهاده

 

 در این سال با خود عهد می بندم که آنها را بیابم،

 

به کار گیرم و از زندگی لذت ببرم.

 

من زمانی، کودک خردسال والدینم بودم و نیازمند محبتشان.

 

پس همانگونه که آنها به من محبت ارزانی داشتند،

 

من نیز دریغ نمی کنم باشد که احساس،

 

ارزشمند سپاسگذاری را در خود بیدار کنم.

 

من شکوه آینده ام را در فرا روی خود می بینم.

 

 پس هرگز خود را با کسی مقایسه نمیکنم

 

 و بر این باورم که توانایی، اینکه از همه بالاتر روم را دارم.

 

 من به خود افتخار می کنم به آنچه که هستم و آنچه که خواهم بود.

 

در این سال روز به روز بر دانش و تخصص خود اضافه می کنم

 

و در جهت افزایش مهارتهای مختلف خود گام بر می دارم.

 

 من از انسانهای موفق الگو برداری می کنم.

 

پس برای موقعیتی که کائنات برای من فراهم می کنند

 

شایستگی کامل دارم.

 

پول و ثروتی که برای من مقدر شده

 

منتظر اقدامات من هستند تا آزاد شده و به سوی من آیند.

 

در این سال هر روز بیش از دیروز شاهد بارش رحمت و نعمتهای

 

الهی به سوی خود هستم و دست به هر کاری می زنم با یک

 

موفقیت کامل روبرو می شوم.

 

در تبسم نیروی مثبتی نهفته است که مخاطب مرا از رضایت و

 

خرسندی من با خبر می کند.

 

و اعتماد او را به طور ناخوداگاه جلب می کند.

 

 لبخندهای من براحتی دیگران را هم خوشحال می کند

 

 تا آنها هم لبخند بزنند و احساس بهتری پیدا کنند.

 

 با لبخند زدنم به دیگران، شکوه و جلال من آشکار می گردد.

 

من جویای تکاملم و اکنون به لطف الهی توان ذاتی

 

خود را که از او الهام گرفته فرا می خوانم تا بیندیشم و خلق کنم.

 

من می دانم که هر تصویری به ضمیر ناخوداگاهم بنشانم.

 

 روزی محقق خواهد شد

 

پس همیشه به رفاه و سعادتی که در حال فزونی است می اندیشم.

 

 تو میتونی موفق باشی


    هر چیزی به دلیلی رخ می دهد.

برای هر علتی معلولی هست ،و برای هر

  معلولی،علت یا علتهای بخصوصی وجود دارد ،

چه از آنها اطلاع دا شته باشید        

  چه نداشته باشید. چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد.

   در زندگی هر کاری را که بخواهید می توانید انجام دهید به شرط آنکه :

   تصمیم بگیرید که دقیقا چه  می خواهید .

   همان کاری بکنید که کسانی که  در این راه موفق شده اند انجام داده اند.

 

   رمز موفقیت دو چیز است :

 

   اول تعیین اهداف و برنامه ریزی برای آنها.

   دوم مشخص کردن انگیزها

        (برایان تریسی )

   یک زندگی خوب و درخشان مجموعه ای از هزاران تلاش و ایثاری

است که  هیچکس از آن با خبر نیست.

   مرادن بزرگ از ارتفاعاتی که فتح کرده اند حفاظت می کنند ،

جاهای که یک شبه

   به آن نرسیده اند ،

اما هنگام شب در حالی که همرانشان خفته اند باز هم به تلاش

   خود  برای پیشروی ادامه می دهند .

        (  هنری  وادزورث  لانگفلو)

 

   موفقیت و خوشبختی  هنگامی بدست می آید

 که کاری را  که انجام آن لذت می برید

   بی عیب و نقص انجام دهید

   تعیین کننده کیفیت زندگی شما این است

که تا چه حد به کمال در زندگی  اهمیت می دهید و

 برای رسیدن به آن تا چه اندازه خود را مسئول و متعهد می دانید

         (وینس لمباردی،مربی فوتبال)

من میتوانم

 

من می توانم» را فراموش نکنید

 

صاحبنظران براین باورند که انسان قدرت آن را دارد که نومیدی را به امید، شکست را به پیروزی و اشک را به خنده تبدیل کند به شرطی که به زندگی و شگفتی های آن «بله» بگوید.. به عقیده آنها، با خندیدن به مشکلات به راحتی می توان با آنان مقابله کرد و این راهی برای رسیدن به آرامش و شاد زیستن است.
از این رو اگر بکوشیم کلماتی از قبیل بله، امکان دارد، همیشه، امیدوارم و بالاخره «من می توانم» را در فرهنگ لغات خود و اعضای خانواده وارد کنیم آنگاه شاهد تجلی شادی ها خواهیم بود.
تعریف جامع و مورد تأیید اکثر روانشناسان از شادی این است که فرد بتواند در جامعه دیگران را دوست بدارد و به آنها عشق بورزد.
خوشبختانه انسان ها این قدرت را دارند که همه پدیده های شادی بخش زندگی را در اختیار بگیرند و آنها را برای خود خلق کنند ، فقط کافی است تصمیم به تغییر بگیرند. 
بنابراین اگر تصمیم بگیریم که از امروز و همین ان ،‌هر لحظه با عشق زندگی کنیم، معنی و مفهوم حیات و شاد زیستن را بهتر درک خواهیم کرد و از آن لذت خواهیم برد.
چنانچه شاد بودن می تواند یکی از بزرگترین اهداف ما در زندگی باشد و برای شاد بودن باید بر افکار شاد تمرکز کنیم و لازمه این امر ، جستجوی زیبایی ها و خوبی ها است.
از این رو باید باور کرد که جهان بازتاب و عکس العمل رفتار خود ماست پس بهتر است افکار شاد و سلامت داشته باشیم و سلامتی را حق انسانی و شایسته خود بدانیم.
دکتر «عباس خورشیدی» استاد دانشگاه بر این اعتقاد است که باید در زندگی دوست بداریم و بدانیم که یکی از کلیدهای شادی و خرسندی ، ‌تمرکز ذهن بر لحظه حال است.
وی در گفت وگو با ایرنا تاکید کرد که لحظه تنها زمانی است که در اختیار داریم بنابراین لحظه ها ،‌ بهترین فرصت برای شادی است..
«خسرو امیر حسینی» نیز در کتاب «مهارت های شاد زیستن» در این مورد می نویسد : شادی به معنای احساس خوشبختی پایدار در زندگی شخصی، مفید بودن برای خود و جامعه ، تحقق آرزو و رفع نیازهای عمومی است.
وی تاکید کرد : هنر شاد بودن مستلزم توانایی خندیدن به مشکلات در کوتاه ترین زمان ممکن پس از وقوع آنهاست بنابراین اگر از موفقیت دیگران شاد شویم، از موفقیت خود بیشتر لذت خواهیم برد.
بی تردید انسان محور و اساس زندگی است و با برخورداری از امتیاز خلیفه الهی، شان و منزلت معنوی ویژه ای دارد. به دلیل همین امتیازات نسبت به سایر جانداران از برتری خاص و توانایی های غیر قابل وصفی برخوردار است که برخی از آنها ذاتی و تعدادی نیز اکتسابی هستند.
از این رو کارشناسان معتقدند که انسان با شکوفایی استعدادهای بالقوه خود و جهت دهی مناسب به آنها، می تواند به سرمایه ای بی بدیل تبدیل شود و زندگی پر رونق، باامید، با نشاط، پویا و توام با سازندگی را برای خود و دیگران به وجود آورد.
«مریم نصیری» از کارشناسان علم روانشناسی در مورد راه های شاد زیستن گفت : همه باید به آینده امیدوار باشیم و از گذشته درس بگیریم و در این راه ،‌ احترام به دیگران را برای خود جلب کنیم در ضمن به یاد داشته باشید که افراد شاد و مثبت بیشتر می توانند دیگران را مجذوب خود کنند.
وی در گفت وگو با گروه گزازش ایرنا یاداور شد : نباید بگذاریم دیگران ما را اسیر خواسته های خود کنند. با ترس مقابله کنیم و قوی باشیم . قدر و ارزش خود را بشناسیم و از افراد منفی فاصله بگیریم .
توصیه های رواشناسانه برای شاد زیستن زیاد است و یکی از مهمترین این توصیه ها ان است که همواره فرد باید در زندگی روزنه ای برای انرژی خلاق خود پیدا کند و زمانی را برای انجام فعالیت های خلاق اختصاص دهد و در این مسیر باید روش های تمرکز فکری را تمرین کند و حتی گاهی لازم است با صدای بلند به مسایل زندگی خندید و چه بسا باید فعالیت هایی را که لازم نیستند و از آنها لذت نمی بریم را حذف کنیم .
«سوزان الدریج» در مقاله «هنر شاد زیستن» در مورد این که شادترین مردم دنیا چه کسانی هستند ، نوشته است: تصاویری که از مغز افراد مختلف تهیه شده بیانگر آن است که افراد مذهبی و کسانی که برای مدتی طولانی مراقبه و از گناه کناره گیری می کنند، شادترین انسان های دنیا هستند.
مطالعه ای دیگر نشان می دهد که زنان خدمتکار فیلیپینی شاغل در هنگ کنگ، با وجود دوری از خانواده و کار سنگین در شرایط نامناسب و کسب درآمد ناچیز، سرزنده ترین مردم دنیا هستند. پیوند میان زنان فیلیپینی و احساسی که آن ها از کسب درآمد و فرستادن آن به خانه و خانواده خود تجربه می کنند، ممکن است احساس رضایت شان را برانگیزد.
این محقق در مورد عوامل اصلی شادی نوشت : براساس یافته های حاصل از پژوهش های اجتماعی فراگیر در آمریکا (US General Social Survey) عوامل اصلی شادی به ترتیب اهمیت روابط خانوادگی، مسایل مالی، کار، روابط اجتماعی و سلامت جسمانی است. در کنار این عوامل می توان به ارزش های شخصی و آزادی نیز اشاره کرد.
از این رو احساس شادمانی حاصل عوامل جسمانی، روابط با دیگران و فراگیری شیوه های مثبت سازماندهی افکار است و در عین حال شاد بودن مستلزم ورزش کردن و توجه به رژیم غذایی، اهمیت دادن به روابط عاطفی و داشتن صبر و حوصله است پس باید به زندگی لبخند زد و در این راه بهتر است وقایع خوب را در دفترچه ای یادداشت کنیم و به خاطرانها خدا را شکرکنیم ، اگر چنین کنیم، آسایش و خوشبختی را درخواهیم یافت.
در حال حاضر روانشناسان سه عامل را برای شادمانی شناسایی کرده اند و آن عوامل عبارتند از لذت بردن از زندگی، به کارگیری توانایی های فردی به طور بی وقفه و درک آنچه برتر از ماست..
در همین راستا مطالعات نشان می دهد که مردم مذهبی شادتر هستند و بهتر با بحران ها مقابله می کنند.
«دکتر مایرز» استاد روان شناسی کالج هوپ در میشیگان در این مورد گفته است : برای انسان های زیادی ،‌ ایمان یک حامی، یک حس، معنای زندگی، احساس تایید تا سرحد نهایی، دلیلی برای تمرکز ماورای خود و یک چشم انداز بدون زمان به غم ها و درس های زندگی است بنابراین یک معنویت قوی همیشه سودمندی های زیادی برای فرد به ارمغان می آورد.
از این رو راز شاد زیستن، انجام دادن آنچه دوست داریم نیست بلکه دوست داشتن آن چیزی است که انجام می دهیم.
پس بیاییم باور کنیم که فکر کردن غیر از غصه خوردن است ، هیچ مشکلی تا ابد باقی نمی ماند. پس برای رفع آن با استفاده از فراموشی پیشقدم شویم و بالاخره ورزش کنیم تا با نشاط باشیم و همیشه نکات مثبت را بیشتر از منفی ببینیم.
از همه مهتر، گذشته هرگز مساوی آینده نیست بنابراین می توانیم فکر کنیم که دوران بدبختی به پایان رسیده است و خوشبختی از فردا شروع می شود زیرا فردا روز دیگری است.

 

                                                                             

طنز وخنده

سرانجام قصه چت!

 

 

شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایش


به من می گفت هیجده ساله هستم /

تو اسمت را بگو، من هاله هستم


بگفتم اسم من هم هست خسرو /

 ز دست عاشقی صد داد و بیداد


بگفت هاله ز موهای کمندش /

کمان ِابرو و قد بلندشبگفت چشمان من خیلی فریباست /

ز صورت هم نگو البته زیباست


ندیده عاشق زارش شدم من /

اسیرش گشته بیمارش شدم من


ز بس هرشب به او چت می نمودم /

 به او من کم کم عادت می نمودم


در او دیدم تمام آرزوهام / که باشد همسر و امید فردام


برای دیدنش بی تاب بودم / زفکرش بی خور و بی خواب بودم


به خود گفتم که وقت آن رسیده /

 که بینم چهره ی آن نور دیده


به او گفتم که قصدم دیدن توست /

 زمان دیدن و بوییدن توست


ز رویارویی ام او طفره می رفت /

هراسان بود او از دیدنم سخت


خلاصه راضی اش کردم به اجبار /

 گرفتم روز بعدش وقت دیدار


رسید از راه، وقت و روز موعود /

 زدم از خانه بیرون اندکی زود


چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت /

 توگویی اژدهایی بر من آویخت


به جای هاله ی ناز و فریبا /

بدیدم زشت رویی بود آنجا


ندیدم من اثر از قد رعنا / کمان ِابرو و چشم فریبا


مسن تر بود او از مادر من / بشد صد خاک عالم بر سر من


ز ترس و وحشتم از هوش رفتم /

 از آن ماتم کده مدهوش رفتم


به خود چون آمدم، دیدم که او نیست /

 دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست


به خود لعنت فرستادم که دیگر /

 نیابم با چت از بهر خود همسر


بگفتم سرگذشتم را به «فرهاد» /

 به شعر آورد او هم آنچه بشنید


که تا گیرند از آن درس عبرت / سرانجامی ندارد قصّه ی چت
  

 

من وبابا 

 

میخواهی چیکاره بشی ؟

بابام دیشب سر سفره‌ی شام، گفت: «پسرم وقتی بزرگ شدی

 

می‌خوای چی کاره بشی؟»


مامانم گفت: «آره پسرم، چی کاره می‌شی؟»


من گفتم: «می‌خوام این قدر درس بخوونم تا استاد دانشگاه بشم!

 

رییس و معاون دانشگاه بشم!»


دیس پلو از دست مامانم افتاد و برنج‌ها ریخت تو سفره.

 

یک جیغ برعکس کشید و گفت: «خاک بر سرم! خدا نکنه!»


بابام اخم‌هاش رفت تو هم و به من گفت:

 

«ما آبرو داریم! لازم نکرده!»


من گفتم: «ولی استاد دانشگاه دیگه آخر سواده! چرا استاد نشم؟

من می‌خوام عینک بزنم و شاگردهام،

 

مثل تو فیلم‌ها کیف دستی‌م رو برام تا دم ماشین بیارن!»


بابام گفت: «همین که گفتم؛ لازم نکرده!»


مامانم گفت: «همینم مونده فردا فیلم تو رو با موبایل،

 

 در و همسایه واسه هم بلوتوث کنن!

 

همینم مونده با لگد در اتاق رو باز کنن،

 

 چندتا نره خر بیان تو اتاقت و با موبایل ازت فیلم بگیرن!

 

از خدابی‌خبرها!»


بابام گفت: «مامانت راس می‌گه،

 

 باهاس یه شغل آبرومند پیدا کنی بچه! نباهاس دنبال شغلای

 

بی‌ناموسی بری! شیر فهم شد؟!»


 

...



گفتم: «راجع‌به؟!»


مامانم گفت: «که آخرش می‌خوای چی کاره بشی...»


من گفتم: «می‌خوام پلیس شم!»


مامانم باز یک جیغ برعکس کشید.

 

 استکان از دستش افتاد و شکست.

 

گفت: «خاک بر سرم! خاک بر سرم!»


بابام چشم‌هاش را گرد کرد و گفت:

 

 «تو درست بشو نیستی بچه! ذهنت فاسده!

 

 گفتم این قدر پای ماهواره نشین!»


من گفتم: «آخه می‌خوام از اون کله‌گنده‌ها شم،

 

که هر روز میان تو تلویزیون و حرف می‌زنن!

 

 از اون‌ها که با این ماشین ‌قوطی‌ کبریتی‌های مشکی سر چهارراه وامی‌ستن.

 

 از اون‌ها که آفتابه می ‌کنن تو حلق اراذل و اوباش و تو تلویزیون

 

نشون‌شون می‌دن!»


مامانم هنوز داشت می‌گفت: «خاک بر سرم! خاک بر سرم!»


بابام گفت: «تو آخرش ما رو دق مرگ می‌کنی!»


من گفتم: «مگه من درجه‌دار بشم، سردار بشم چه عیبی داره؟»


مامانم گفت: «همینم مونده! همینم مونده!

 

از فردا بگن بچه‌ت کی و کی و کی رو اون جور لباس پوشونده،

 

 اون کارها رو کرده گرفتنش!»


بابام گفت: «ولی لباس نپوشونده بوده که،

 

لباساشون رو درآورده بوده!»


من گفتم: «ولی....»


بابام گفت: «همین که گفتم؛ لازم نکرده!»



من گفتم حالا که نمی‌گذارید کار درست و حسابی پیدا کنم

 

 می‌خواهم زن بگیرم تا دست‌کم وقتی که بزرگ شدم،

 

 "داماد" شوم.


بابام قاشق را از دستش انداخت و با پشت دست،

 

محکم گذاشت تو دهانم. دهانم پر خون شد.

 

 مامانم سرش را به جدا کردن گوشت‌های آبگوشت گرم کرد.

 

من گفتم: «ولی...»


که بابام گفت: «بی‌تربیت! بهت خندیدیم پررو شدی؟

 

 حالا بذار بری دبیرستان، بعد […] ت کف کنه!» بعد به مامانم گفت:

 

«می‌بینی خانم! می‌بینی؟»


مامانم گفت: «خاک بر سرم! خاک بر سرم!

 

از فردا ببرش دم مغازه، این بچه آدم بشو نیست!»

 

 

 

 

  
سر سفره‌ی ناهار بابام از من دوباره سوال کرد.
 
بابام سر صبحانه گفت: «فکراتو کردی؟»
...
 

چگونه زندگی خودراتغییردهید

 

 

تفکر خود را تغییر دهید تا زندگی شما تغییر کند

 

1- تنها امنیت واقعی در زندگی ، دانستن این نکته است

 

هر روز در حال پیشرفت هستید.

 

                        لازم نیست نگران حفظ کیفیت زندگی خود باشید.

 

                          تنها کافی است هر روز در پیشرفت آن بکوشید.

 

     ۲- اگر صادقانه خواهان شکوفایی هویت خود و بالندگی زندگیتان هستید ،

 

                 پس آگاهانه تصمیم بگیرید که می خواهید چه کسی باشید.

 

     به کودکی تان بازگردید ، و این را که امروز قصد دارید چه کسی باشید ،

 

                        به تفصیل و باشور و هیجان شرح دهید.

   

          بسیاری مواقع پیوندها گسسته می شوند بی آنکه مردم بدانند

 

                        چه مشکلی پیش آمده است.

 

      مهم ترین راه برای تضمین تداوم هر پیوندی ، شفافیت رابطه است.

 

             واژه ها قدرت آغاز جنگ یا برقراری صلح را دارند و

 

                  می توانند ارتباطها را نابود سازند یا تقویت کنند.

 

                   چگونگی احساس ما درباره هر چیزی از طریق

 

                مفهومی که ما به آن پیوند می دهیم شکل می گیرد.

 

                    واژه هایی که آگاهانه یا نا آگاهانه بر می گزینیم

 

                           تا با آنها موقعیتی راتوصیف کنیم ،

 

                     بلافاصله می تواند احساس ما را تغییر دهد.

 

    دستاوردهای زندگی ما حاصل پیوند رشته تصمیم گیریهای کوچک مان است.

 

                    راز دستیابی به موفقیت مشروطسازی ذهن است ،

 

                    هدف هایتان را دست کم دوبار در روز مرور کنید

 

   ، آنها را بنویسید و در جایی قرار دهید که کاملا در معرض دیدتان باشد.

 

        بیشتر موفقیت ها حکایت از آن دارند که افرادی به پیروزی می رسند

 

              که به سرعت تصمیم می گیرند و به ندرت در تصمیمی که

 

                 اندیشمندانه گرفته اند تغییری ایجاد می کنند.

 

                     هرگز شادی و نشاط را به تعویق نیندازید.

 

           برای بسیاری از مردم مفهوم شادی و لذت از زندگی آن است

 

                      که به موفقیت بزرگی دست یابند.

 

        از جمله تعاریف موفقیت این است که باید به گونه ای زندگی کرد

 

                    که بتوان احساس عمیقی از شادی ،

 

                 و احساس اندکی از غم به دست آورد.

 

                احساس شور و شوق را پرورش دهید.

 

    این احساسات می تواند هر مشکلی را به فرصتی حیرت آور بدل کند

 

          و به ما نیرویی اعجاب انگیز ببخشد که به وسیله آن بتوانیم

 

            زندگی را با ضرباهنگی سریع تر به پیش برانیم.

 

           زندگی کشیدن یک تصویر است ، نه جمع زدن ارقام.

 

        تنها کسانی طعم عمیق ترین لذت های زندگی و موفقیت های

 

    واقعی را می چشند که شیوه خدمت ایثارگرانه و صمیمانه را آموخته اند. 

 

 

راه‌های ارتباط با دیگران را بیاموزید

 

بسیاری از ما نگران هستیم تحقیر شویم یا مورد بی‌اعتنایی دیگران قرار بگیریم و به همین دلیل همیشه سعی خواهیم کرد در برخورد با اشخاص و حتی در مواقع ضروری و گرفتاری، رفتاری مثبت از خود نشان دهیم با این طرز برخورد اشخاص طرف صحبت ما احساس بهتری پیدا می‌کنند. اگر شما در بین دوستانتان کسی را دارید که وی نیز دوستان زیادی دارد هر جا که بروید، پیش‌بینی دیدن چهره‌ای آشنا کاملا طبیعی است. فراموش نکنید ما در عصری زندگی می‌کنیم که ارتباطات تاثیر زیادی دارند و داشتن نفوذ در میان مردم به ما کمک زیادی خواهد کرد.اکثر ما اگر بدانیم مورد علاقه و توجه دیگران هستیم می‌توانیم ناراحتی‌ها و فشارهای زیادی را تحمل کنیم.  در برخورد مناسب به طرف مقابل خود می‌گویید با آن که از کار یا سخن شما دلگیر هستم اما به شما احترام می‌گذارم. در زیر چند نمونه از روش‌های داشتن برخوردهای مناسب را بخوانید:
1- اغلب مردم دوست دارند بر کارشان ارج گذاشته شود. بیشترین اضطراب افراد از این است که تحقیر شوند و مورد قبول واقع نشوند یا درباره آنها داوری شود.
2- طرف صحبت خود را مطمئن کنید علیرغم این که از دست او عصبانی یا با او موافق نیستید، احترامش را حفظ خواهید کرد.
3- بگذارید مخاطب صحبت شما بداند می‌خواهید مسئله موجود را به شکل رضایت‌بخشی حل کنید.
4- از شخصیت کسی انتقاد نکنید، انتقاد شخصی با انتقاد از کار و رفتار متفاوت است.
5- مهارت‌های گوش دادن و ابراز وجود کردن در نهایت روشن هستند. ارتباط واقعی ناشی از روح احترام برای خود و برای طرف مقابل شماست. اگر هدف شما این است که حق به جانب بودن خود را ثابت کنید و اگر می‌خواهید آنها را مقصر بدانید هر شیوه ارتباطی بی‌تاثیر می‌شود. اما اگر هدف شما حل مسئله است و می‌خواهید با طرز فکر و احساس طرف مقابل خود آشنا شوید این روش‌ها در حکم ابراز مطمئن هستند که می‌توانید از آنها استفاده کنید.
در برخورد با افراد تکنیک‌های بسیاری وجود دارد که رعایت آنها شما را در برقراری ارتباط با دیگران کمک خواهد کرد.
الف – لبخند زدن: وقتی کسی با روی خوب و خوش همراه با تبسم با فرد دیگری به صحبت می‌پردازد در حقیقت او با این طرز رفتار خویش می‌خواهد به طرف مقابل بفهماند مایل است با او رابطه برقرار کند.
ب – برخورد خوش: زمانی که در برخورد با دیگران رفتار شما رسمی و دور از نشانه‌های دوستی است به طور حتم نباید انتظار داشته باشید، طرف مقابل به دوستی با شما تمایلی داشته باشد. در برخورد با دیگران گشاده‌رو باشید.
ج – رفتار دوستانه: با رفتار خوب خود به طرف صحبت خویش عملا نشان دهید که به دوستی او علاقه‌مندید و برای او و برای گفته‌هایش احترام بسیاری قائل هستید.

 

 

شـاد بودن، اکتسابـی است

 

شاد بودن یک ویژگی ذاتی نیست، قوانین و قواعدی دارد که با اندکی مطالعه و برنامه‌ریزی می‌توان به آنها دست یافت.

اگر ما به اطراف خود نگاه کنیم چهره‌های عبوس و گرفته‌ای را می‌بینیم که دچار روزمرگی شده‌اند و شادی را از یاد برده‌اند. زندگی زیباترین هدیه خداوند است به ما، چه خوب است ما تا آنجا که می‌توانیم تلاش کنیم و یاد بگیریم تا از این فرصت و نعمت استفاده کنیم و به دیگران هم خوب زندگی کردن بیاموزیم.

تلاش برای خوب زندگی کردن در ابتدای راه کمی و حتی گاهی اوقات (وقتی ما دچار مشکلی هستیم) سخت به نظر می‌رسد اما وقتی اولین گام برداشته شود، کم‌کم از بار سختی راه کاسته می‌شود و احساسی خوب انسان را به جلو می‌راند، اگر باور نمی‌کنید یک بار امتحان کنید.

حتما تا به حال برایتان پیش آمده صبح که از خواب بیدار می‌شوید، خیلی دلتنگ و بی‌حوصله باشید. این روزها واقعا روزهای وحشتناکی هستند، همه چیز خسته‌کننده و کسل‌کننده است و انگار همه چیز علیه شما پیش می‌رود. در چنین روزهایی احتمالا شما هم آن‌طور که باید برای شادی و نشاط خودتان تلاش نکرده‌اید، مثلا کوچک‌ترین کار برای تقویت روحیه، لبخند زدن است. آیا شما در چنین حالاتی آن را امتحان کرده‌اید یا این‌که اصولا معتقدید در اوج خستگی و کسلی لبخند فایده ندارد و دردی را درمان نمی‌کند.

لبخند بزنید                                                 

در محل کار لبخند بزنید و هر کس را که می‌بینید، بگویید صبح بخیر. بله به تمام کسانی که از کنار شما رد می‌شوند، لبخند بزنید و سلام و صبح بخیر بگویید حتی اگر لبخندتان در ابتدا مصنوعی باشد به زودی طبیعی می‌شود. علاوه بر این، لبخند، مسری است و شما می‌توانید با یک لبخند ساده آن را به تمام دوستان و همکاران خود سرایت دهید و نشاط و روحیه را به آنها هم هدیه کنید.

نشاط و شادی                                             

بیشتر ما کودکی‌هایمان را به خاطر داریم. شاد بودیم و پر انرژی اما گویا هر چه جلوتر می‌رویم بیشتر در باتلاق مشکلات گرفتار می‌شویم و فراموش می‌کنیم که با فرو رفتن در این باتلاق نشاط و شادی کودکی‌مان از دست می‌رود. قدرت حرکت ما و در حقیقت دو بال پرواز و اوج ما یکی با نشاط و شادابی است و دیگری امید به اوج و رسیدن به آبی بیکران.

تا می‌توانید از بعضی افسانه‌های پوچ و تخیلات رویایی چشم بپوشانید و آنها را به حال خودشان بگذارید.

 اگر شما در هر لحظه برای یک چیز ارزشمند زندگی می‌کنید، قطعا در زندگی هدف دارید. بنابراین شما شخص باهوش و روشنفکری هستید. این طبیعی است که در زندگی، هر کس حتما به مسئله‌ای برخورد خواهد کرد اما حل کردن مسئله یک عامل موثر در شادکامی شماست اما هرگاه آن مسئله خارج از قدرت و توانایی شما بود انگیزه شاد زیستن را انتخاب کنید. از غم و انزوا دوری کنید و با خود تکرار کنید که با یک مسئله روبه‌رو هستید، نه یک مشکل و مسئله قابل حل است. آرام و شاد باشید. آنگاه خواهید دید که چه معجزه‌آسا راه‌حل‌ها برایتان روشن خواهد شد.

راز آدم‌های شاد

 افراد شاد کنترل زندگیشان را در دست دارند آنها خودشان انتخاب می‌کنند که در کجا زندگی کنند.

 انسان‌های شاد از رابطه بین جسم و روحشان آگاهند و می‌دانند که می‌بایست به هر دوی آنها توجه کرد و از آنها مراقبت نمود.

 افراد شاد به زندگی به عنوان یک بازی که در آن برد و باخت تعیین‌کننده راه است نمی‌نگرند، بلکه معتقدند زندگی کسب یک تجربه است، تجربه بد یا خوب.

 افراد شاد می‌دانند چگونه در زمان حال زندگی کنند.

 افراد شاد می‌دانند که بعضی از اتفاقات خارج از کنترل انسان است. اگر منتظر بهترین‌ها باشید در حالی که خود را برای بدترین آماده کردید همیشه در آینده آماده و موفق خواهید بود.

 آدم‌های شاد برنامه‌ریزی و نقشه‌هایشان قدم به قدم است. آنها منتظر نمی‌مانند تا اتفاقات خوب به سراغشان بیاید و اهمیت قدم‌های کوچک را با تمام وجود درک می‌کنند.

 انسان‌های شاد می‌دانند چگونه با نگاهی به آینده از اشتباهاتشان درس بگیرند و از آنها عبور کنند.


تفکر خودراتغییر دهید

 

تفکر خود راتغییر دهید تا زندگی شما تغییر کند

 

- اگر نمی توانید با قوانین دیگران ارتباط برقرار کنید، از آنها نیز

 

 انتظار تایید یا پذیرش قوانین خود را نداشته باشید.

 

- اراده کنید که ورزش ، جزئی از هویت شما باشد. با ورزش

 

مداوم و دارا بودن جسمی سالم می توان از مواهب زندگی بهره مند شد.

 

- برای ایجاد عمیق ترین و سریع ترین پیشرفت در زندگی تان ،

 

می بایست هویت را دگرگون کرد و شکوفا ساخت.

 

- در هر بخشی از زندگی که خواهان پیشرفت هستید ، می توانید

 

پرسش هایی را طرح کنید و آن گاه پاسخ هایی نیز برایتان فراهم

 

می گردد.پاسخ ها همان راه حل هایی هستند که می توانند شما و

 

افراد مورد علاقه تان را به سطحی بالاتر از موفقیت و کامیابی

 

برسانند.

 

- انسان ها موجودات فراموشکاری هستند. ازمیان چیزهای بسیاری

 

که به آنها گفته می شود،تنها بخش اندکی را به خاطر می سپارند و

 

ذهن را بر آن متمرکز می کنند.

 

- هدف های تان را آگاهانه برگزینید. هدفی را انتخاب کنید که شما

 

را بیشتر به هیجان می آورد، چیزی که وادارتان می سازد زودتر

 

از بستر برخیزید و تا دیرهنگام بیدار بمانید.

 

- هیولا را تا کوچک است نابود کنید. بهترین موقع برای کنترل

 

احساس منفی هنگامی است که آن احساس آغاز می شود. رها

 

کردن الگوهای احساسی هنگامی که کاملا شکوفا شده اند بسیار

 

مشکل خواهد بود.

 

- هنگامی که به نعمت های زندگی خود می اندیشیم، در واقع سپاس

 

خدا را می گوییم.

 

- از مهمترین راه های صرفه جویی در زمان، استفاده از تجارب

 

دیگران است.

 

- خوشرویی نشانه زیرکی است، زیرا هنگامی که احساس شادی

 

 شکل می گیرد و این نشاط چندان قوی است که به دیگران نیز

 

تسرّی می یابد بهتر می توان هر نوع مشکلی را که بر سر راه

 

است برطرف ساخت.

 

- هیچ احساسی انسان را به اندازه ناتوانی و بیچارگی فلج نمی کند

 

و از اقدام به عمل باز نمی دارد.

 

- در دنیای واقعی بقای رابطه فقط در یک صورت امکان پذیر است:

 

بکوشید که نسبت به طرف مقابل بخشنده و دهنده باشید نه اینکه

 

بخواهید چیزی به دست آورید.

 

- سرنوشت هر کس در لحظات تصمیم گیری شکل می گیرد.

 

- هنگامی که عشق را ابراز می کنید، طعم آن را دوباره می چشید.

 

عشق را همچون هدیه ای به دیگران اعطا کنید و به خود اجازه

 

دهید هدیه دیگران را بپذیرید.

 

- آنکه نتواند بپرسد نمی تواند زندگی کند.

 

- بزرگترین نیرویی که می توان از آن استفاده کرد دردی است که

 

از درون سرچشمه می گیرد و نه از بیرون.

 

بزرگترین درد آن است که انسان بداند نتوانسته است مطابق

 

معیارهای خود زندگی کند.

 

- بعضی ها بی آنکه بدانند چه چیزهایی در زندگی شان ارزش

 

دارد، هدف هایی را برای خود تعریف می کنند به همین خاطر

 

است که وقتی به هدف های شان می رسند، می پرسند:آیا این دقیقا

 

همان چیزی بود که می خواستم؟

 

- تفاوتی که بین عملکرد بد و عملکرد عالی وجود دارد، به توانایی

 

انسان مربوط نیست، بلکه بستگی به حالت روحی و جسمی او در

 

لحظه معین دارد.

 

- به دنبال بهانه نباشید.

 

همین حالا سه تصمیم بگیرید که موجب بهبودی سلامت شما، حرفه

 

تان و زندگی تان شود و بر اساس آن عمل کنید.

...

لبخند بهانه ایی است برای شاد بودن .زندگی پر بهانه ایی را برایتان

 

 

راه های موثر برای کنار آمدن با غم و اندوه

 

تا حالا نشده کسی برای کنار آمدن با شادی و خوشبختی

مشکل داشته باشد. وقتی شادی و لذت وارد زندگی ما می

شود، ما آزادانه آن را تجربه می کنیم، اما وقتی غصه و

ناراحتی به سراغمان بیاید، معمولاً با آن مبارزه می کنیم.

ما در جامعه ای زندگی می کنیم که به ما دیکته می کند

همیشه لبخند روی لب داشته باشیم، به همین خاطر برخورد

با غم و غصه کمی برایمان دشوار می شود. اما ناراحتی و

غم و اندوه بخشی طبیعی از زندگی همه مردم است. این

ناراحتی ها چه به خاطر یک فقدان مهم در زندگی مثل مرگ

یکی از عزیزان، ایجاد شده باشد چه به خاطر شکست های

کوچک و بی اهمیت روزانه، می توانیم یاد بگیریم که چطور

راحت تر با آنها زندگی کنیم.


ما نه تنها می توانیم راحتی بیشتری به این گونه احساسات

پیدا کنیم، برای سلامتی و تندرستی ما هم لازم است که به

طریقی سالم با آنها برخورد کنیم.


خطر برخورد نامناسب با احساسات زمانی برای من آشکار

شد که یکی از همسایگان همسر بیمارش را از دست داد.

وقتی من می خواستم با او ابراز همدردی کنم، او فوراً انکار

کرد که احساسی به این مسئله دارد. طی یک هفته، او

همه وسائل و متعلقات مربوط به همسرش را بیرون ریخت و

هر چیز مربوط به بیماری و مرگ او.


جای تعجب نبود که وضعیت سلامتی او از آن موقع روز به روز

بدتر شد. ابتدا هیج دلیل برای علائم بیماری او پیدا نشد، اما

با گذشت زمان، مشکلات جدی جسمی در او ایجاد شد (که

همه آنها مشکلات ناشی از استرس بودند).


البته، این یک نمونه بسیار حاد است اما به خوبی می توان

اهمیت برخورد صحیح با مشکلات و ناراحتی ها را در آن

مشاهده کرد. خیلی خوب است که ببینید چطور با اینگونه

احساسات کنار آیید و مهارت های جدیدی یاد بگیرید.

در این مقاله قصد داریم به نحوه برخورد با ناراحتی های

زندگی بپردازیم.

پذیرش ناراحتی خود و تحمل آن


به نقش احساسات ما در وضعیت سلامتیمان برده و پزشکی

مدرن این روزها توجه بیشتری به این مسئله معطوف داشته

است.


برای داشتن یک زندگی احساسی سالم، لازم است که به

همه احساساتمان احترام بگذاریم و به آنها فرصت ابراز

بدهیم. وقتی غم و ناراحتی به سراغ ما می آید، باید به

خودمان اجازه بدهیم که آن را به طور کامل حس کنیم. اینکار

باعث می شود بفهمیم که غم و غصه واکنشی بسیار

طبیعی و عادی به فقدان های زندگی است، نشان دهنده

ایراد و اشکال ما.


هر نوع فقدان می تواند ناراحتی در ما ایجاد کند—حتی می

تواند به همراه یک غروب زیبای خورشید باشد که نشاندهنده

 پایان روز است. ممکن است ندانیم که چه چیز همیشه

باعث ناراحتی ما می شود—حتی ممکن است یک تغییر

کوچک در شیمی بدنمان مثل تغییرات هورمونی، تغییر سطح

قند خون و از این قبیل باشد.


اینکار کمک میکند که نیاز به درک همه واکنش های

احساسیمان از بین برود. مسئله مهم اینست که نباید به

هیچ عنوان احساساتمان را سرکوب کرده و در برابر آنها

مقاومت کنیم.


علاوه بر پذیرش ناراحتیمان بعنوان بخشی عادی از زندگی، و

اجازه وجود دادن به آن، راه های دیگری هم برای کمک به

کنار آمدن با غم و غصه هایمان وجود دارد که در زیر به آنها

اشاره می کنیم:

5 راه حل اساسی برای کمک به کنار آمدن با غم و اندوه


1. احساساتتان را با یک دوست امین یا یکی از اعضاء

خانواده درمیان بگذارید. در واقع این فرد باید کسی باشد که

خوب به حرف های شما گوش بدهد، سعی در قضاوت کردن

در مورد آن یا تغییر دادن شما نداشته باشد.


2. سعی کنید کارهایی انجام دهید که به شما آرامش می

دهد. به پیاده روی بروید، دوش آب گرم بگیرید، یک کتاب خوب

بخوانید، به گل و گیاه های خانه رسیدگی کنید یا به سایر

سرگرمی های مورد علاقه تان بپردازید.

فوراً استرستان را پایین آورید.

ذهنتان را آرام کنید.

احساساتتان را تسکین دهید.


نوعی آسودگی خیال در جسمتان ایجاد کنید.


تمدد اعصاب را به طریقی طبیعی و آسان ایجاد کنید.


3. راهی برای آرام کردن و تسکین خود پیدا کنید. اینکار باعث

می شود احساساتتان آزاد و رها شود. مدیتیشن کنید، به

موسیقی آرامش بخش گوش دهید یا حرکات کششی ساده

انجام دهید.


4. خاطره نویسی کنید. وقتی اینکار را انجام می دهید مثل

این می ماند که یک شنونده خوب دارید که می توانید به او

اطمینان کرده و حرف هایتان را با او درمیان بگذارید.


5. یاد بگیرید که چطور بهترین دوست خود باشید. سعی کنید

یکبار دیگر نگاهی به خودتان بیاندازید و اینبار با عشق و

علاقه به خودتان نگاه کنید. ببینید شاید تا امروز با خودتان به

تندی و سنگدلانه رفتار می کردید، و از این به بعد به جای آن

برای خودتان همدردی و دلسوزی کنید.

چه موقع به دنبال کمک متخصص بروید؟


ناراحتی های شدید و طولانی مدت می تواند نشانه

افسردگی باشد. افراد افسرده معمولاً احساس تنهایی و

ناامیدی می کنند و خودشان را به خاطر چنین احساساتی

سرزنش می کنند.


اگر احساس ناراحتی و غصه زیاد بیشتر از دو هفته در شما

ماندگار شد و در فعالیت های روزانه تان مثل کار یا خواب و

خوراک-- اختلال ایجاد کرد، بهتر است به متخصص مراجعه

کنید. اگر این احساسات شما با فکر مرگ و خودکشی همراه

شد، سریعاً از متخصص روانشناس کمک بگیرید

 

منبع:.

 

رویکردهای کلی نگری به سلامتی دیر زمانی است که پی

نفوذ درقلب دیگران بدون جراحی!

 

جام جم  آنلاین-دیدن، شنیدن و گفتن 3 وسیله مهم برای برقراری

 ارتباط با اطرافیان است. در نگاه اول همه چیز بسیار ساده و پیش

پا افتاده به نظر می‌رسد، اما شاید تعجب کنید اگر بدانید ده‌ها و

احیانا صدها کتاب در زمینه ی چگونگی به‌کارگیری این حواس

 برای ایجاد ارتباطی موثر نوشته شده است.

مدیریت احساسات خود را به دست گیرید

«اگر می‌خواهید شاد باشید، شادمانه رفتار کنید».

احساسات هر فرد قبل از هر چیز روی خود او تاثیر خواهد

گذاشت. شما می‌توانید از این خاصیت به نفع خود بهره ببرید. اگر

احساسات منفی شما را اذیت می‌کنند، با مدیریت و کنترل آنها

می‌توانید از شر آنها رهایی پیدا کنید. وضعیت بدن خود را تغییر

دهید (اگر حرکت می‌کنید، بنشینید و بلند شوید)‌ و مطابق با احساسی

که دوست دارید رفتار کنید. اگر با اطرافیان خود با روحیه‌ای شاد

و مثبت برخورد کنید، تاثیر بهتری روی آنها خواهید داشت.

 

کمی از منطق فاصله بگیرید

«در برخورد با مردم به خاطر داشته باشید آنها بیش از آن که

منطقی باشند، احساساتی‌اند».

این یک نکته کلیدی است. منطق بسیار خوب است، اما در

برخوردها و در زندگی روزمره، ما موجوداتی احساساتی هستیم.

ما احساسات خود را به اطرافیان خود انتقال می‌دهیم و متقابلا

احساسات آنها را دریافت می‌کنیم. این یکی از دلایلی است که گفته

می‌شود در ارتباط با مردم زبان بدن (حالت‌های چهره و وضعیت

بدن) و تن صدا بیش از 93 درصد کار را انجام می‌دهد.

معانی عمیقی در زیر کلماتی که به کار می‌بریم نهفته‌اند ،اما زبان،

بدن و تن صدا، احساسات و افکار واقعی ما را آشکار می‌سازند. به

این دلیل است که توانایی تغییر و کنترل احساسات و داشتن

روحیه‌ای مثبت در حین برقراری ارتباط اهمیت پیدا می‌کند. روحیه

و احساسات شما تاثیر بسزایی بر نحوه گفتار و حالت‌های چهره و

در نهایت بر روابط شما با اطرافیان دارد.

 

بهتر است از سه چیز اجتناب کنید

«هر نادانی می‌تواند انتقاد، محکوم و عیبجویی کند، اما صبور و

بخشنده بودن نشانه شخصیت و خویشتنداری شماست».

ممکن است نتوان براحتی از هر سه این موارد اجتناب کرد. اغلب

برخوردها یا حتی ارتباطات ما از طریق این سه مورد منفی ایجاد

شده و ادامه می‌یابد. انتقاد، عیبجویی و محکوم کردن نوعی لذت

غیرعادی ایجاد می‌کند. با این کارها ممکن است احساس کنید

اهمیت بیشتری دارید، اما در نهایت این سه مورد  ،رفتاری منفی

هستند که روابط شما را محدود می‌سازند.

یادآوری نکات منفی و اغراق در آن روحیه، انگیزه و سلامت

روانی شما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، و این می‌تواند شما را در

دام یک چرخه ی منفی از عیبجویی و انتقاد مداوم گرفتار سازد و

در نتیجه همیشه به دنبال یافتن یک مقصر باشید.  با چنین

روحیه‌ای اشاعه‌دهنده و دریافت‌کننده ی احساسات منفی نیز خواهید

بود، اما مردم به طور کلی به دنبال احساسات خوب هستند،

بنابراین چنین رفتاری می‌تواند موانعی جدی در روابط شما با

اطرافیان ایجاد کند.

 

چه چیز اهمیت دارد؟

«راه اصلی برای تسخیر قلب انسان این است که با او درباره

چیزهایی که بیشترین اهمیت را برایش دارند، صحبت کنید».

یک پند بسیار مفید و عالی: زیاد درباره خود و زندگیتان صحبت

نکنید. به جای این کار ، به صحبت‌های بقیه گوش دهید، اما اگر

آنها حرف‌های نامربوط می‌زنند، اگر متقابلا به حرف‌های شما

گوش نمی‌دهند و علاقه‌ای به داستان زندگی شما ندارند، می‌توانید

محیط را ترک کنید. چیزهایی که مردم اغلب به آنها اهمیت

می‌دهند، عبارتند از عقاید، کودکان، یک سرگرمی مخصوص، شغل

و...

 

به اطرافیان خود بیشتر توجه کنید

«اگر مردم را دوست داشته باشید، در مدت 2ماه خیلی بیشتر از آن

دوست پیدا خواهید کرد، تا این که 2 سال سعی کنید دیگران را

نسبت به خود علاقه‌مند سازید».

بسیاری از مردم روش دوم را به کار می‌گیرند ، یعنی تلاش

می‌کنند دیگران آنها را دوست داشته باشند، اما این راه چندان موثر

نیست. این روش به این دلیل جذاب است که باعث رضایت دائمی

از من، من و من می‌شود، اما دوست داشتن دیگران، شاید به این

دلیل که قانون رابطه ی متقابل در مردم قوی است، تاثیر بیشتری

دارد. مردم همان گونه با شما رفتار می‌کنند که شما با آنها رفتار

می‌کنید. آنها را دوست داشته باشید ، آنها شما را دوست خواهند

داشت.

مایلم در اینجا این نکته را نیز اضافه کنم که موضوع مهم در این

زمینه این است که صمیمانه و صادقانه به سایرین عشق بورزید.

علاقه خالصانه شما از طریق زبان بدن و تن صدای شما انتقال

می‌یابد.

 

 

سکان زندگی را به دست گیرید

«به جای این که نگران باشید مردم درباره شما چه می‌گویند، چرا

سعی نمی‌کنید کاری انجام دهید که تحسین آنها را برانگیزد.»

اهمیت دادن بیش از اندازه به آنچه مردم می‌گویند، یک غول خیالی

از آنها در ذهن شما می‌سازد. برای مثال ممکن است فکر کنید هر

کاری را انجام دهید مردم شما را محکوم خواهند کرد. ممکن است

این طور باشد، اما مردم اغلب درگیر گرفتاری‌های زندگی خود

هستند و چندان به کارهای شما اهمیت نمی‌دهند. اگرچه ممکن است

این وضعیت ناامیدکننده باشد، اما از طرف دیگر باعث راحتی

خیال خواهد شد و به شما کمک خواهد کرد موانع داخلی را که شما

را از انجام کارهایتان باز می‌دارد کنار بزنید.

همان طور که کم‌کم یا در یک حرکت ناگهانی این موانع را کنار

می‌گذارید، بیشتر به خود اهمیت خواهید داد، اعتماد به نفس بیشتری

پیدا خواهید کرد و شانس بیشتری برای موفقیت خواهید داشت، در

نتیجه احساسات مثبت بیشتری در وجود شما ایجاد شده و احساسات

منفی برطرف خواهدشد. در این صورت در ایجاد رابطه با

اطرافیان موفق‌تر عمل می‌کنید و مهارت‌های اجتماعی شما ارتقا

پیدا خواهد کرد.

 

چه نفعی به حال من دارد؟

«تنها یک راه وجود دارد که هر چیزی را می‌خواهیم به دست

آوریم و آن این که سایرین را به آنچه می‌خواهیم علاقه‌مند سازیم.»

اگر می‌خواهید کسی کاری برای شما انجام دهد، ببینید آیا او به

انگیزه شما برای انجام آن کار اهمیت می‌دهد؟ شاید او اصلا

علاقه‌ای به آنچه که شما می‌خواهید نداشته باشد.  او می‌خواهد بداند

این کار چه نفعی برایش دارد. پس برای این که به خواسته خود

برسید، مزایای انجام آن کار را توضیح دهید.

سعی کنید این کار را صادقانه و با نگرشی مثبت انجام دهید. اگر

دلیل شما برای این کار موجه نباشد یا به صورتی قاطعانه و با

اعتماد به نفس بیان نشود، ممکن است طرف شما را متقاعد نسازد

و بنابراین هر دوی شما از مزایای انجام آن کار محروم شوید.

 

چگونه در یک بحث پیروز شویم‌

«بهترین راه برای پیروز شدن در یک بحث و جدل این است که از

آن اجتناب کنید.»

درگیر شدن 2 نفر در یک بحث و این که هردو بخواهند از مواضع

خود جداگانه دفاع کنند، رابطه آنها را دچار مشکل خواهد کرد. تنها

نتیجه‌ای که از یک مشاجره عاید خواهد شد، این است که تا مدت‌ها

پس از آن هر دوی شما احساسی منفی نسبت به یکدیگر خواهید

داشت و هر دوی شما در این دید منفی نسبت به یکدیگر غرق

خواهید شد. خودداری از بحث‌ها و مشاجرات غیر ضروری

مهمترین پیروزی خواهد بود.

 

سخنان شما بیش از آنچه فکر کنید، اهمیت دارند

«تنها و تنها 4 راه برای برقراری ارتباط با دنیا وجود دارد. ما از

طریق این 4‌وسیله ارتباطی ارزیابی و طبقه‌بندی می‌شویم: چه‌کار

می‌کنیم، چگونه نگاه می‌کنیم، چه می‌گوییم و چگونه می‌گوییم.»

با وجود اهمیتی که هر کدام از این 4 مورد دارند، اما بیشتر روی

سومین آنها  یعنی این که چه می‌گوییم - تاکید می‌شود.

اغلب مردم در اولین ملاقات خود با سایرین به شکلی ناخودآگاه آنها

را ارزیابی می‌کنند. ذهن به این ترتیب مردم و چهره‌ها را

سازماندهی می‌کند. بنابراین درباره نحوه نگاه خود و این که اولین

احساسی که ایجاد می‌کنید چگونه خواهد بود فکر کنید. درباره زبان

بدن و این که جملات را چگونه بیان می‌کنید بیندیشید.

درباره این که چه احساسی دارید فکر کنید ، به این دلیل که احساس

شما بر دنیای اطرافتان تاثیر می‌گذارد و دنیا نیز تاثیر متقابلی بر

شما دارد.