نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

8 روش برای القای مثبت گرایی

  

وزیر امور خارجه پیشین آمریکا، کلین پاول، در گفته های خود اظهار می دارد: "خوش بینی مداوم یکی از ضروریات زندگی است." این یکی از 13 اصلی است که او در کتاب خود با نام "سفر آمریکایی من" آورده است. 

به دلیل حس مثبت گرایی که پاول در وجود خود داشت افراد مختلف در زمینه کاری خیلی سریع نسبت به او جذب می شدند. با بیان این مطلب که مثبت گرایی یکی از ضروریات زندگی است می توان به راحتی اعتماد و امید را به فرد مقابل انتقال داد. 

همه می دانیم که از طریق مثبت گرایی به راحتی می توانیم به سمت موفقیت سوق پیدا کنیم، اما آیا شما یک حس مثبت دائمی را نسبت به فضای بیرون از خود به نمایش می گذارید؟ 

در این قسمت نکاتی را به شما آموزش می دهیم که با به کارگیری آنها به راحتی بتوانید انرژی مثبت خود را به دیگران نیز انتقال دهید. 

1- سلام و احوالپرسی با همکاران 
شاید به نظرتان سلام و احوالپرسی با همقطاران یک امر بدیهی باشد، اما آنقدرها هم که شما تصور می کنید پیش پا افتاده نیست. این کار چند لحظه بیشتر وقت شما را نمی گیرد اما در عوض باعث می شود که در نظر دوستان و همکارانتان فرد خوش مشرب، جالب، و به یادماندنی جلوه کنید.

من در طول زندگی شغلی خود هم شغل های تمام وقت داشتم و هم به عنوان مشاور برای شرکتهای بسیاری در شهرهای بزرگ و مختلفی فعالیت داشتم. خیلی از افراد را میدیدم که با سر پایین و چهره ترشرویی رفت و آمد می کردند. یادم می آید یک بار برای شرکتی مشاوره می کردم. مدیر امور مالی هر روز صبح که می آمد مستقیم به سمت دفتر خود می رفت و حتی یک لحظه هم توقف نمی کرد که به افرادی که بر سر راهش قرار دارند نیم نگاهی بیندازد. حتما تا به اینجا خودتان متوجه شده اید که او یکی از افرادی بود که هیچ کس به او علاقه ای نداشت. شاید کار او با اعداد و ارقام قابل ستایش بود اما در روابط خود با مردم یک فاجعه بود. 

2- لبخند
این کار هم شاید بدیهی باشد اما افراد بسیار کمی هستند که در زمینه شغلی این کار را انجام می دهند. زمانی که مشغول صحبت کردن با کارکنان هستید و یا در حال سخنرانی می باشید اجازه دهید هر چند وقت یکبار لبخندی بر روی لبانتان بنشیند. آنقدرها هم که فکر می کنید کار دشواری نیست. با مشاهده یک لبخند گرم هر کسی احساس بهتری هم نسبت به خود و هم نسبت به شما پیدا می کند. 

به عنوان مربی ارتباطات من مدیران و کارفرمایانی را دیدم که به صورت خود یک ماسک می زنند و زمانی که در حال صحبت کردن با خدمه، کارکنان و همکارانشان هستند به سختی چهره هایشان تغییر می کند. اما موفق ترین مدیران کسانی هستند که اعتماد به نفس کامل داشته، از زندگی خود لذت ببرند و از اینکه در زمان مناسب لبخند ملیحی بر لبان خود آورند هیچ ترسی به دل راه نمی دهند. 

3- تحسین و تشکر
سعی کنید به طور روزانه از افراد تشکر کنید. کسانی که کارهایشان را دور از انتظار انجام می دهند مستحق تشکر و تمجید شما می باشند. البته اگر این کار را در حضور سایرین انجا دهید که دیگر کارتان حرف ندارد! 

ریچارد برنشن، مدیر یک موسسه اقتصادی که به دلیل شور و اشتیاق زیادش در کار مـعـروف شـده بـود در طـی مصاحبه خود با مجله "ثبت شرکت ها" به خبرنگار گفته بود "تعریف کردن از دیگران باعث می شود آنها رشد کنند، و انتقاد باعث می شود که ریشه تمام خلاقیت ها خشک شود." اغلب افراد به این دلیل که درآمد بالاتری داشته باشند شغل های خود را ترک می کنند و اولین دلیل استعفا نیز همین مورد می باشد. اما کنار آمدن از کار فقط به خاطر مسائل مالی نیست، عده دیگری از افراد نیز هستند که به این دلیل که به اندازه کافی تایید نشده و سایرین آنها را به رسمیت نمیشناسند مجبور می شوند که شغل خود را عوض کنند. یک رءیس شرکت که جزء میلیونرها هم هست "اسکات کوک" روزی به من گفت: " مردم به چیزی فراتر از حقوق سر ماه نیاز دارند" این گفته کاملا صحت دارد. افراد پایین مقام تر می خواهند که احساس کنند کارشان مفید است و از دید سازمان و کارفرمای خود افراد ارزشمندی هستند. 

4- با همه به خوبی رفتار کنید
سعی کنید هر روز صبح در محل کار خود یک کار زیبا و دلپسند را در مورد یکی از همکاران خود انجام دهید به ویژه آنهایی که مقام پایین تری نسبت به شما دارند. برای مثال پیام تشکری برای آبدارچی که چای و شیرینی جلسه امروز را درست کرده بفرستید. 

اگر فکر می کنید دیگران کارهای شما را زیر نظر ندارند من یک خبر برایتان دارم. مدیران، همقطاران و افراد پایین رتبه همه و همه چشم به کارهای شما دوخته اند و مرتبا در حال ارزیابی رفتار شما هستند. زمانی که سرمایه دار بزرگ "برنسن" را به یک برنامه تلویزیونی دعوت کرده بودن او صورت خود را آراسته بود و روی سر خود موی مصنوعی گذاشته بود، درست مثل اینکه قصد دارد در یک مسابقه زیبایی شرکت کند. او به شدت بر روی این امر تاکید می کرد و اظهار می داشت که از این طریق می توان تشخیص داد که افراد با اطرافیان خود چگونه برخورد می کنند و برای آنها در چه حد ارزش قائل هستند. 

5- خونسردی خود را حفظ کنید
زمانی که مسائل جزئی بر وفق مراد شما پیش نرفت نباید به سرعت از کوره در روید و بگذارید چنین مواردی خونسردی شما را از بین ببرند. از یک زبان مثبت و خوش بینانه در گفته های خود استفاده کنید و حرکات بدن خود را کنترل کنید. به عبارت دیگر با سرعت به سمت جلو و عقب راه نروید و انگشتان و دستان خود را به هم نفشارید. محکم و استوار باشید و با قاطعیت صحبت کنید!

من روزی این شانس را پیدا کردم که با یکی از قهرمانان واقعی ارتش، مردی که شخصیتی شبیه به آنچه در فیلم های سینایی می بینید داشت. فرمانده ارشد "مت اورسمن" گفت که رهبران و فرماندهان باید در یک جو مملو از اعتماد به نفس زندگی کنند. یک رهبر بدون توجه به اتفاقاتی که در اطراف او در حال رخ دادن است،   باید محکم و استوار " مثل یک کوه" بر سر جای خود بایستد. او می گوید حتی اگر راه حل مشکلی در همان لحظه به ذهنتان نمی رسد باز هم باید خونسردی خود را حفظ کنید و به دیگران القا کنید که همیشه کنترل تمام امور را به دست خود دارید. در چنین شرایطی آن جو اعتمادی که قبلا در مورد آن با شما صحبت کردیم به حقیقت میپیوندد. زمانی که در شرایط فشار خوش بین باشید می توانید تاثیر بی نهایت مثبتی را در ذهن دیگران از خود بر جای بگذارید. در جریان 11 سپتامبر، شهردار نیویورک "رادولف گالیانی" به عنوان یکی از افرادی که تسلط کاملی بر نفس خود دارد شناخته شد. او آنچنان تاثیری بر روی مردم گذاشت که تا به حال هیچ کجا دیده نشده بود. یکی از افرادی که تحت تاثیر شدید او قرار گرفته بود " اپرا وینفری" بود. اپرا در مورد او اینچنین می نویسد: "در روزهایی که برای همه سخت بود، او آنچنان اعتماد به نفسی داشت و آنچنان محکم و پر صلابت به خانواده های بازمندگان قوت قلب می داد که مردم به او لقب شهردار آمریکا دادند." 

6-  e-mailهای خود را شخصی (personalized) کنید
زمانی که شما برای کسی نامه الکترونیکی می فرستید هیچ کس نمی تواند ظاهر و یا حرکات شما را ببیند، به همین دلیل به راحتی می تواند شما را یک فرد رک، متکبر و خودخواه تصور کند. به همین دلیل چند ثانیه بیشتر وقت بگذارید و نامه های را شخصی کنید. 

به این مثال توجه کنید؛ به جای اینکه بنویسید "من گزارش را تا ساعت 2 بعد از ظهر می خواهم" از این جمله استفاده کنید "مهم است که گزارش شما امروز آماده شود، اگر آنرا تا اخرین مهلت "2 بعد از ظعر" به ما تحویل دهید، ممنون خواهیم شد." آیا به نظر شما دومی بهتر نیست؟ البته شاید کمی دارای اطناب و درازگویی باشد و معمولا نامه های ادارای باید مختصر و مفید باشند. اما اگر به دقت نگاه کنیم متوجه می شویم که آنقدرها هم که فکر می کردیم طولانی نیست و گذشته از آن می توانید از این طریق ارتباط خوبی را با خدمه خود برقرار کنید. 

7- خیلی زود جلوی مشکلات را بگیرید
خیلی سریع باید راه حل مشکلات را پیدا کنید، به ویژه آن دسته از مسائلی که باعث بروز جر و بحث و دعوا می شوند. اگر شما سرپرست بخشی هستید وظیفه سنگین تری نسبت به حل مشکلات دارید. اگر یکی از کارمندان به شما خبر داد که یک خدمه مشغول انجام امور غیر اخلاقی است حرف او را جدی بگیرید. در مورد او تحقیق و پرس و جو کنید، با شخص مورد نظر گفتگو کنید و تمام مواد را ثبت و ضبط کنید! با این کار شما به عنوان شخصی که به مشکلات اجازه رشد نمی دهد شناخته خواهید شد. 

رهبران موفق همیشه به سرعت مشکلات و موانع مختلف را بررسی کرده و در رفع آنها کوشش می کنند. به خاطر می آورم که در یک شرکت بیشتر کارمندان ایمان خود را به کارفرمای خود از دست داده بودند. پشت سر هم غیبت می کردند، همیشه در حال شایعه پراکنی بودند و با هم دست به یقه می شدند. کارفرما که مکررا از حضور در بین آنها خودداری می کرد، کنترل خود را در امور مختلف از دست داده بود و چیزی نگذاشت که هیچ فایده ای برای شرکت نداشت و پس از چندی شغل خود را از دست داد. 

8- دور هم جمع شوید 
کارمندان دوست دارند احساس کنند که شما به آنها و زندگی شخصی شان اهمیت می دهید. آنها را بعد از کار به مهمانی دعوت کنید و یا با هم به یک مسابقه بیس بال بروید. این کار خوش نیتی شما را به همکاران، خدمه و کارمندانتان ثابت می کند. 

امتحان کنید: یک مهمانی کوچک و خودمانی ترتیب دهید، به همکارانتان mail بزنید و آنها را برای نهار به اتاق کنفرانس دعوت کنید. حتما نباید یک مهمانی بزرگ بگیرید. دور هم جمع شدن های کوچک و خودمانی باعث می شود کارکنان با هم اتحاد بیشتری پیدا کنند. 

برای رسیدن به موفقیت، مثبت باشید
بالارفتن از پله های موفقیت شغلی نیازمند کمک دیگران نیز می باشد. رهبران حرفه ای و موفق کسانی هستند که بتوانند در میان همکاران و کارمندان خود شور و اشتیاق ایجاد کنند. اگر تنها مثبت فکر کنید کافی نیست، بلکه باید مثبت زندگی کنید.

 

تکنیک های مدیتیشن 

 

تکنیک‌های مدیتیشن از  شیوه‌های آرام‌بخشی روح و جسم است که زیرمجموعه درمان‌های طب جایگزین و

طب روان-تنی قرار می‌گیرد تکنیک‌ها و راه‌حل‌های این شیوه درمانی به تسکین تنش‌ها و فشارهای عصبی انسان کمک می‌کند

و مانع از تجمع این تنش‌ها و اختلالات در بدن و بروز بیماری‌های جسمی و روحی می‌شود.

  استفاده از تکنیک‌ها و متدهای تنفسی و تمرکزی این شیوه درمانی در طول روز در خانه یا محل کار به ما کمک می‌کند

 

تا گرفتاری‌های فکری، فشارها و استرس‌های فعالیت روزانه‌مان را در همان روز کنار بگذاریم

 و آن‌ها را با خود به روزهای بعد منتقل نکنیم
 

 

 

عادت‌های بد را از خود دور کنیم
 

 برای همه ممکن است این حالت پیش بیاید که در موقعیت حسادت کردن به دیگران یا قضاوت کردن راجع به دیگران بربیایند
برای کنترل این حالت راه‌حل‌های متنوعی در شیوه درمانی و آرام‌بخشی مدیتیشن وجود دارد که کاربردی‌ترین آن‌ها استفاده از

 تکنیک تنفس است

 

 بسیاری از عادت‌های ذهنی با تغییر در چگونگی تنفس قابل تغییرند.

بنابراین برای رهایی از حس حسادت یا قضاوت بهترین کار این است که به‌طور عمیق نفس بکشید

    به‌گونه‌ای که عضلات شکم را به داخل کشیده و حین عمل بازدم آن‌ها را رها کنید. در این حین به این موضوع بیندیشید که تمامی افکار منفی و قضاوت‌های نادرست شما همراه با عمل بازدم از شما دور می‌شوند. به این ترتیب پس از یک تا 2 دقیقه تنفس عمیق خواهید دید که در شرایط راحت‌تری قرار دارید
 
 

ادامه مطلب ...

لقب کریم اهل بیت از کجا آمد؟

 ازنیمه ماه رمضان ماه بر آمد
با آمدنش فصل غم ورنج سر آمد
شاد است رسول دوسرا حضرت طاها
زیرا که کنون سبط کبیرش به بر آمد
در بیت علی غلغله وشور بپا شد
جبریل امین شاد بر او جلوه گر آمد
گو یوسف مصری برود باز به چاهش
چون یوسف زهرا زدل چاه بر آمد
شد نام نکویش حسن ونیک بگویم
این نام زدرگاه خدای قدر آمد
باید که فراموش کنی حاتم طائی
بر سلسله جود وکرم راهبر آمد
او کشتی صبر است به دریای بلاها
ایوب که باشد چو علی را پسر آمد
ای شیعه مبارک به تو این روز خدایی
از بحر ولایت به تو این تاج سر آمد

  

 

 

امام حسن ـ علیه السلام ـ دارای قلبی پاک و رئوف نسبت به دردمندان و تیره بختان جامعه داشتند و با خرابه‌نشینان دردمند و اقشار مستضعف و کم‌درآمد همراه و همنشین می‌شدند و دردِ دلِ آن‌ها را با جان و دل می‌شنیدند و به آن ترتیب اثر می‌دادند، و در این حرکت انسان‌دوستانه جز خداوند را مدّنظر نداشتند نیز هیچ‌گاه هر ضعیف، ناتوان و درمانده، ناامید از درب خانه آن حضرت برنمی‌گشت، حتّی خود ایشان به سراغ فقرا می‌رفتند و آن‌ها را به منزل دعوت می‌کردند و به آن‌ها غذا و لباس می‌دادند.1 

 

 

امام حسن ـ علیه السّلام ـ تمام توان خویش را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه به کار می‌گرفت و اموال فراوانی در راه خدا می‌بخشید، مورّخان و دانشمندان در شرح حال زندگانی پر افتخار ایشان، بخشش‌های بی‌سابقه و انفاق‌های بسیار بزرگ و بی‌نظیری ثبت کرده‌اند. آن حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کردند و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم کردند و نصف آن را برای خود و نصف دیگر را در راه خدا به فقرا بخشیدند.2
 
از ابن شهر آشوب روایت شده که روزی امام حسن ـ علیه السّلام ـ بر جمعی از گدایان گذشت که پاره‌ای چند از نان خشک‌ها را بر روی زمین گذاشته‌اند و می‌خورند، چون نظر ایشان به آن حضرت افتاد از امام دعوت کردند و حضرت از اسب پیاده شدند و فرمودند: خدا متکبّران را دوست نمی‌دارد و با ایشان نشستند و از طعام ایشان تناول کردند و سپس از همه گدایان خواستند که برای صرف غذا به خانه حضرت بروند و حضرت بر ایشان طعام‌هایی نیکو حاضر ساختند و به لباس‌های فاخر همه آن‌ها را مزیّن ساختند.3
 
تاریخ از بخشندگی‌های امام حسن ـ علیه السّلام ـ داستان‌های فراوان به یاد دارد مثلاً روزی عربی به نزد ایشان آمد و درخواست کمک کرد و امام دستور دادند که آنچه موجود است به او بدهند و قریب ده هزار درهم موجود را به آن اعرابی بخشیدند.4
 
نسبت به کرامت‌های امام حسن ـ علیه السّلام ـ داستان‌های زیادی در تاریخ آورده شده است که جای ذکر همه آن‌ها نیست. امّا وقتی از خود امام پرسیدند، چرا هرگز سائلی را ناامید برنمی‌گردانید؟ فرمودند: من هم به درگاه خدا سائلی هستم و می‌خواهم که خدا محروم نسازد و شرم دارم که با چنین امیدی سائلان را ناامید کنم. خداوندی که عنایتش را به من ارزانی می‌دارد، می‌خواهد که من هم به مردم کمک کنم،5 لذا به خاطر این بخشندگی‌ها و کارهای نیکویی که از امام حسن ـ علیه السّلام ـ در مسیر خیر، احسان و کمک به طبقات درمانده و نیازمند انجام می‌گرفت و آنچه را که داشت به آن‌ها می‌بخشید باعث شده که به ایشان کریم اهل بیت گفته شود.
 
پس با توجه به کرامت‌ها و بخشش‌های کم‌نظیر و گاهی بی‌نظیر آن امام بزرگوار لقب «کریم» برازنده آن حضرت است. البته باید توجه داشت که همه ائمه نور واحد هستند و همه دارای تمام فضایل و کرامات هستند. هر چند که شرایط زمان و مکان در بروز و برجسته‌تر شدن برخی از اوصاف آن‌ها دخیل بوده است.


منابع:

[1] . زمانی، احمد، حقایق پنهان، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اوّل، سال 1375، ص 268.
[2] . قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1374، قم، ج1، ص 417 ـ پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، نشر مؤسسه تحقیقاتی امام صادق، چاپ دوّم، 1374، ص 90.
[3] . مجلسی، محمد باقر، جلاء العیون، نشر انتشارات علمیه اسلامیه، ص 241.
[4] . شیخ عباس، قمی، منتهی الآمال، پیشین، ص 418.
[5] . قرشی، باقر شریف، زندگانی امام حسن ـ علیه السّلام ـ ، ترجمه فخر الدین حجازی، تهران: نشر بعثت، چاپ اوّل، 1376، ص135.

 

داستانی پند آموز ، که مو رو تن آدم سیخ میکنه ! 

 

 

 

رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد
پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید:
ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی
آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟
عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت

۱- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.

۲- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.

در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم ولی آنها را رها نمی کنیم

با استرس احساسی چه کنیم

  

: یکی از سخت ترین استرس‌ ها استرس احساسی است. این استرس که معمولاً ساخته دست خودمان است، ممکن است از هیچ به وجود آمده و استرسی که ایجاد می‌کند فقط آن احساساتی که حس می‌کنید را تشدید می‌کند. درنتیجه، هرچه استرس احساسی زیاد می‌شود، این احساسات بدتر شده و متعاقب آن استرس احساسی را هم باز تشدید می‌کند. درنتیجه مشکل دوباره علت را ایجاد کرده و فقط اوضاع بدتر می‌شود.

استرس احساسی معمولاً بخاطر یک اتفاق ناگوار که سیستم عصبی فرد را تحت فشار شدید قرار می‌دهد ایجاد می‌شود. این اتفاق می‌تواند از دست دادن یکی از عزیزان، دیدن مرگ یک انسان یا قرار گرفتن در یک موقعیت خطرناک باشد. ازآنجاکه اتفاقاتی مثل این فشار زیادی بر فکر و اعصاب فرد وارد می‌کند، این فشار باعث ایجاد تغییراتی در نحوه عملکرد مغز می‌شود. درواقع، یک فشار احساسی شدید ممکن است باعث شود فرد دچار اختلال استرس پس از سانحه شود.

اما استرس احساسی از یک شوک ناگهانی ناشی نمی‌شود. می‌تواند از یک فشار احساسی ناشی شود که باعث میگردد فرد نتواند به چیزی به جز مشکلاتی که به نظر می‌رسد هیچ راه ‌حلی نداشته باشد، فکر کند. سپس با بالا رفتن این استرس، ذهن در پیله استرس خود باقی مانده و فرد را از دنیای بیرون جدا می‌کند. درنتیجه، استرس احساسی موجب کناره ‌گیری، ناتوانی در تمرکز، خستگی و حتی مشکلات حافظه می شود.

متاسفانه، استرس احساسی بدخلقی را هم افزایش می‌دهد که می‌تواند همه چیز را بدتر هم بکند. درواقع، آن حملات می‌تواند استرس احساسی را تا سطح غیر قابل‌ تحملی بالا ببرد و موجب حملات بیشتر شود. سپس، وقتی این استرس احساسی آنقدر زیاد می‌شوند که فرد کاملاً خود را گم کرده و در چرخه احساسی که مدام روی مغزش چکش می‌کوبد خود را تنها می‌بیند.

برای کنار آمدن با استرس احساسی، فرد باید از هر چیزی که این استرس را ایجاد می‌کند دوری کند. بعنوان مثال، رفتن به مسافرت می‌تواند یک تنوع عالی باشد چون پنجره ذهن را به سمت چیزهای جدیدی باز می‌کند که ارتباطی با مشکلات قبلی ندارند. با ترک کردن آن به قول معروف “صحنه جرم” فردی که از استرس احساسی رنج می‌برد قادر خواهد بود کمی از استرس خود را دور بریزد و بتواند از نو شروع کند.

یک راه موثر دیگر برای کنار آمدن با استرس احساسی تمرین یوگا یا مدیتیشن است. تمریناتی مثل این طوری طراحی شده‌ اند که ذهن فرد را در لحظه قرار می‌دهد تا نگران چیزی جز آنچه که در همان لحظه اتفاق می‌افتد نباشند، ذهن را به طور کامل پاک می‌کند و کمک می‌کند فرد با ذهنی پاک شروعی دوباره داشته باشد. هر کدام از این روش‌ها برای کنار آمدن با استرس احساسی بسیار موثر است چون به مغز فرصتی برای ریلکس شدن می‌دهند. و وقتی مغز ریلکس و آرام شد، خواهد توانست استرس احساسی خود را بیرون ریخته و بتواند دوباره خوب فکر کند.

داشتن یک سرگرمی هم برای کنار آمدن با این نوع استرس بسیار خوب است. یک فعالیت مثل بافتنی بافتن، ساختن پازل، رفتن به ماهیگیری و امثال آن کمک می‌کند ذهنتان آرام شده و استرستان کمتر شود. این نوع فعالیت‌ ها باعث می‌شود فرد فقط به زمان حال خود و کاری که انجام می‌دهد فکر کند تا کارهایی که باید انجام شود. این چیزی بین مسافرت و مدیتیشن است که هم فرد خود را از دنیای روزانه خود دور می‌کند و هم فکرش را مشغول کاری دیگر می‌کند. درنتیجه، استرس ناپدید شده و شخص احساس می‌کند که کاری هرچند کوچک با موفقیتی بی هدف انجام می‌دهد. از اینها گذشته، یک موفقیت بی‌هدف باز هم یک موفقیت است. خیلی خوب است که بفهمید تلاشتان برای چیزی نتیجه داده است و سرگرمی‌ها راهی عالی برای موثر بودن است.

افراد نباید خود را در استرس‌های احساسیشان گم کنند. درعوض، باید سعی کنند بفهمند که این استرس از کجا می‌آید و چطور می‌تواند جلوی آن را بگیرند. بااینکه تلاش برای این کار ممکن است گاهی سخت باشد اما با موفقیت همراه خواهد بود. از اینها گذشته، دور کردن خود از استرس‌های احساسی فواید آنی برای ذهن و فواید طولانی‌مدتی برای جسم در پیش خواهد داشت. همچنین با درک استرس احساسی، افراد می‌توانند دلیل آن را متوجه شده و بفهمند برای کنار آمدن یا از بین بردن آن چه باید بکنند. پس اگر شما یا کسی که می‌شناسید از استرس احساسی رنج می‌برد، راه‌ حل‌هایی برایش پیدا کنید که موثر باشند. و با ادامه انجام این راهکارها، این استرس‌ها به اتفاقاتی مربوط به گذشته تبدیل می‌شوند. 

 

سلام بر ماه مبارک رمضان

   

   

 

خدایا! ماه مهربانی تو آغازمیشود؛  

ما را مهربان ترین میهمانان خویش قرار ده .    

 

الهی... من نه آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر بازنگردد، نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم، چو گدا بر سر راهی...
کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی
بازکن در که جز این خانه مرا نیست پناهی 

شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی والفرقان   

 با سلام و احترام پیشاپیش حلول ماه مبارک رمضان ماه ضیافت الهی و نزول قرآن و ماه ابراز بندگی بر همه مومنان و شما و بازدیدکنندگان محترم مبارک باد. 

 

ترجمه انگلیسی نماز و اذان 

 

شاید سخن گفتن ما با خداوند متعال به زبان دیگری جالب باشد البته این مهم نیست که با چه زبانی او را به بزرگی می ستاییم بلکه کیفیت این نوع رابطه متعالی و در سطحی پایین ترعمل به این وظیفه و شکرگزاری از این همه موهبت الهی اهمییت دارد. متن زیر را ستاد اقامه نماز در سایت خود قرار داده است . 

 

الله اکبر

God is greatest

 

 Suray – Hamd 

بسم الله الرحمن الرحیم

In the name of God the beneficent and merciful .

الحمدلله رب العالمین

All praise is due to God, the lord of the worlds.

الرحمن الرحیم

The beneficent and merciful .

مالک یوم الدین

The master of the day of  judgment.

ایاک نعبد و ایاک نستعین

We just worship you and we ask for help.

اهدنا الصراط المستقیم

Guide us to the straight path.

صراط الذین انعمت علیهم

The path of those who you have favored,

غیر المغضوب علیهم و الضالین

Not the path of those who incur our wrath, nor of those who go astray.

 

 

Suray – Tohid 

بسم الله الرحمن الرحیم

In the name of God the beneficent and merciful .

قل هو الله احد

Say: He is God, the one.

الله الصمد

God is free from want of all.

لم یلد و لم یولد

He begets not, nor is he begotten.

و لم یکن له کفوا احد

And there is none comparable unto him.

 

 

Then the prayer bows down touching the knees with his hands,  and says:

 

Ruku : 

سبحان ربی العظیم و بحمده

My lord the great is free from any imperfection, and praise be upon him .

 

 

 

Then the prayer places the tips of the knees, the palms and the forehead on the ground in “sujde” and says : (he repeats twice)

 

Sujde :

  

سبحان ربی الاعلی و بحمده

My lord the most high , is free from any imperfection, and praise be upon him .

 

 

Tashahod 

اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له

I bear witness that there is no god but him, he is alone, and to him there is no partner.

و اشهد ان محمدا عبده و رسوله .

I bear witness that Mohammad (S.A) is his servant and his messenger.

اللهم صل علی محمد و آل محمد

God, bless Mohammad (S.A) and his descendants

 

Here finishes second rakat salat

 

 

 

سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر  

God is transcendent and devoid of any imperfection, all praise is due to God  there is no god but him , and god is greatest .

 

 

After this prayer performs ruku and then rise and stands upright, and then performs sajde (twice). ( here finishes 3th Rakat of  salat)

 

 

Tashahod

اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له

I bear witness that there is no god but him, he is alone, and to him there is no partner.

و اشهد ان محمدا عبده و رسوله .

I bear witness that Mohammad (S.A) is his servant and his messenger.

اللهم صل علی محمد و آل محمد

God, bless Mohammad (S.A) and his descendants.

 

Sallam 

السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته

Peace, mercy and blessings of God be upon you prophet.

السلام علیناو علی عباد الله الصالحین .

Peace be upon us and all God’s righteous servants.

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته


Peace, mercy and blessings of God be upon you all . 


ترجمه انگلیسی اذان و نماز  
(Four times) الله اکبر:

(Four times) God is the Greatest (supreme)

(Two times) اشهدُ ان لا اله الا الله:


(Two times) I testify there is no deity but God

(Two times) اشهدُ ان محمداّ رسول الله : *


(Two times) I testify Muhammad is the messenger of God

(One time) اشهدُ ان علیا ولی الله:


(One time) I testify Ali is friend of God

(One time) اشهدُ ان علیا حجته الله:


(One time) I testify Ali is promoter of God’s message

(Tow times) حیّ علی الصـلوة:


(Tow times) Come to pray

(Two times) حیّ علی الفلاح:
(Two times) Come to true prosperity

(Two times) حیّ علی خیر العمل:


(Two times) Come to the best of all actions

(Two times) الله اکبر:


(Two times) God is the Greatest (supreme)

(Two times) لا اله الا الله :


(Two times) There is no deity but God



Anytime the name of His Holy Majesty Muhammad is mentioned, it is best to say: *

اللهم صل علی محمد وآل محمد:

God bless Muhammad and his followers

 

                                

من تو کدوم دایره هستم؟

 

 

 
افلاطون گفته روح دایره است
من دایره های روحم را کشف کردم
۵ دایره دور روحم کشیدم
 
و خودم را مرکز این دایره ها قرار دادم
مگر نمی خواستم خودم را کشف کنم؟؟؟
پس مرکز آن دایره ها خودم بودم
=========================
در دایره اول نام افردی را نوشتم که حال و هوای خوبی به من میدهند
و در دایره  پنجم  که دورترین دایره به مرکز بود
نام کسانی که از دنیای من فاصله دارند و بیش ترین کشمکش را با آن ها دارم
========================
همه ی ما دلمون می خواد
که احساسی خوب در مورد خودمون داشته باشیم
و گاهی اوقات نداریم
گاهی حال و هوای ما در مورد خودمان به تاثیری که دیگران روی
ما می گذارند بستگی دارد
اونایی که در دایره آخر هستند سعی می کنند
اعتماد به نفس ما رو از بین ببرن
=========================
نمی توانی کسی رو مجبور کنی که دوستت داشته باشد
گاهی حضور در کنار افراد نا مناسب باعث می شود
حتی در مقایسه با تنهایی خودت بیشتر احساس تنهایی کنی
در چنین وضعیتی تلاش برای ایجاد تغییر و تحول
ممکن است باعث  شود راهت را گم کنی
یا شاید باعث شود وجودت که تو را ((تو )) می کند از دست بدهی
======================
گاه سال ها طول می کشد تا یاد بگیری چگونه از خودت مراقبت کنی
به همین دلیل بسیار مهم است
افرادی را در اطراف خودت داشته باشی که دوستت بدارند
حتی گاهی بیش تر از آن چه که
خودت میتوانی خودت را دوست داشته باشی
=========================
در مواجه با افراد از خودت بپرس
این فرد چه حسی در من ایجاد می کند ..
در کنار او می توانم خودم باشم؟
بااو می توانم رو راست باشم؟
میتوانم به او هر چه می خواهم بگویم؟
در کنار او احساس راحتی می کنم؟
وقتی او وارد اتاق می شود چه حسی به من دست می دهد؟
و وقتی می رود چه حالی می شوم ؟
وقتی با او هستم احساسات واقعی ام را پنهان می کنم یا با او رو راستم؟
آیا او باعث می شود احساس حقارت کنم یا این که به خودم ببالم؟
==========================
فلسفه وجود اون 5 دایره ای که گفتم شناخت است .. نه پیش داوری
پس با خودت رو راست باش
با افرادی که در نظر تو بد خلق اند مدارا کن
خودت را مقید نکن که چون به صرف این که با کسی در سر کار هر
روز اوقاتی را می گذرانی
باید او را در دایره اول و نزدیک به خودت جای دهی
=========================
در دایره اول افرادی را بگذار که از صمیم جان به آنها اعتماد داری
حتی اگر هر روز آنها را نمی بینی
ولی وجود آنها باعث حس خوب و ارزشمندی در تو می شود
از خودت بپرس
در مورد افکار و خواسته هایم به چه کسی می توانم اعتماد کنم
آنها همان کسانی هستند که در دایره اول جای دارند
با این افراد قدرتمندی .......
ارزش ها ی مشترک با آنها داری
دوستانی خارق العاده
=========================
دایره دوم جای کسانی هست که به رشد معنوی تو کمک می کنند
مربیان ..آموزگاران
و شاید هم افرادی که برای تنها وقت گذرانی خوبند
بیرون رفتن و خندیدن
چیزی به تو اضافه نمی کنند
.ولی در عین حال هم باعث نمی شوند
که حس بدی نسبت به خودت داشته باشی
=========================
دایره سوم همکارانت و اقوامت  هستند
و شاید هم آدمهای خنثی کسانی که نقش بسیار کوچکی
در چند ساعت از زندگی تو ایفا می کنند
و تاثیر آن ها نیز تنها همان چند ساعتی هست که با آنها هستی
هیچ زمانی در غیر ساعت ملاقاتشان به آنها فکر نمیکنی
به راحتی می شود با فرد دیگری جایگزین شوند
افراد این دایره در محدوده کار و وظایف شان  با تو هستند و لاغیر
=============================
دایره چهارم  سر آغاز عزم راسخ توست
آنها کسانی هستند که در کار تو اخلال ایجاد می کنند
افراد این جا لزوما با خود واقعی تو مرتبط نیستد
حتی ممکن است رییس اداره ای باشد که دو را دور با آن در ارتباطی
افراد این دایره در زندگی اجتماعی و حرفه ات مهم هستند ..
در کنار آنها نمی توانی راحت باشی
و وقتی آن ها را می بینی آشفته و پریشان می شوی
=====================
دایره آخر جای دورترین افراد است
جای آدم هایی است که به تو لطمه زده اند ..تحقیرت کرده اند
کسانی که هیشه به تو انرژی منفی می دهند و
احساسات زجر آوری را با آنها تجربه میکنی .
*****************
خوب اکنون که جایگاه هر کس را تعیین کردی
اجازه نده کسانی که در دایره های آخر جای دارند
مستقیما روح و روان تو را هدف قرار دهند
نگذار کسی اولویت زندگی تو باشه
وقتی تو فقط یک انتخاب در زندگی اونی...
یک رابطه بهترین حالتش وقتیه دو طرف در تعادل باشن.
 
هیچوقت شخصیت خودت رو برای کسی تشریح نکن
چون کسی که تو رو دوست داشته باشه بهش نیازی نداره،
و کسی که ازت بدش بیاد باور نمی کنه.
 
وقتی دائم میگی گرفتارم، هیچ وقت آزاد نمیشی.
وقتی دائم میگی وقت ندارم، هیچوقت زمان پیدا نمی کنی
وقتی دائم میگی فردا انجامش میدی، اونوقت فردای تو هیچ وقت نمیاد.
وقتی صبح از خواب بیدار میشیم، ما دوتا انتخاب داریم.
برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،
یا بیدار شیم و رویاهامون رو دنبال کنیم.
انتخاب با خودته...
 
ما کسایی که به فکرمون هستن رو  نگران می کنیم... به گریه می اندازیم.
و گریه می کنیم برای کسایی که حتی لحظه ای به فکر ما  نیستن.
این حقیقت زندگیه. عجیبه ولی حقیقت داره.
 
اگه این رو بفهمی،
هیچوقت برای تغییر دیر نیست