نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

ماجرای عطر سیب حرم امام حسین(ع) چیست؟

ماجرای عطر سیب حرم امام حسین(ع) چیست؟  

 

 

استشمام بوی سیب از حرم امام حسین(ع)، ویژگی عجیبی است که چند کتاب معتبر به آن اشاره کرده اند.
«بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کرب و بلا». این نوحه مشهور و محبوب را در سالهای اخیر بارها شنیده ایم. اما بوی سیب چه ارتباطی با حرم امام حسین(ع) دارد؟ آیا درست است که می گویند از قتلگاه و ضریح مطهر امام حسین(ع) می شود عطر سیب استشمام کرد؟

نگاهی به منابع روایی و کتابهای معتبر شیعی، راز بوی سیب را این طور می گشاید:

در کتاب شریف «بحارالانوار» جلد ۴۳ ، صفحه ۲۸۹ ماجرای عطر سیب به نقل از «حسن بصری» و «ام سلمه» این طور آمده است :«حسنین وارد شدند بر رسول خدا، و جبرئیل در نزد آن حضرت بود. پس ایشان در اطراف او گردیدند، به گمان این که دحیه‏ی کلبی است. جبرئیل، دست خود را حرکت داد، مانند کسی که از کسی چیزی بگیرد. پس سیبی و بهی و اناری آورد و به ایشان داد. روی ایشان از خوشحالی برافروخت و دویدند به نزد جد خود. حضرت از ایشان گرفت و بویید و فرمود: بروید نزد پدر و مادر خود. پس رفتند و هیچ یک از آن نخوردند تا این که پیغمبر به نزد ایشان رفت و همه با هم خوردند، و هر چند از آن می‏خوردند، به حال خود عود می‏نمود (بازمی‏گشت) و به همین حالت بود، تا زمانی که حضرت فاطمه علیهاالسلام وفات نمود. حسین علیه‏السلام فرمود: که انار، مفقود شد، و چون امیرالمؤمنین علیه‏السلام شهید گشت، به، مفقود شد، و سیب به حال خود بود، تا وقتی که آب را به روی ما بستند. پس چون تشنگی بر ما غالب می‏شد، آن را بو می‏کردم، اندکی تشنگی من ساکن می‏شد. عاقبت، چون تشنگی من به نهایت رسید، دندان بر آن فشردم و یقین به هلاک نمودم. حضرت سجاد علیه‏السلام می‏فرماید که این سخن را از پدر بزرگوارم شنیدم یک ساعت قبل از شهادتش، و چون شهید گردید، بوی سیب از محل شهادتش استشمام می‏شد، ولی خودش را نیافتند، و این رایحه، در آن محل باقی است، و هر کس از زواربخواهد استشمام رایحه‏ی آن را نماید، در وقت سحر، به زیارت رود که اگر از مخلصین باشد، آن را استشمام خواهد نمود.»

مشابه این داستان را هم «ابن شهر آشوب» در کتاب «مناقب» جلد ۳ ، صفحه ۳۹۱ .بیان کرده است. ماجرای عطر سیب در کتاب منتهی الآمال نیز آمده است./

آیا کربلا برتر از کعبه است؟


آیا کربلا برتر از کعبه است؟


 

 

توضیح سؤال: از دیدگاه شیعیان، کربلا برترین مکان در روى زمین و برتر از بیت الله الحرام است و عناوینى همچون: «أفضل بقاع الأرض» «أرض الله المختارة» «حرم الله ورسوله» «قبلة الإسلام» «فی تربتها شفاء» و... به وفور در روایات شیعیان یافت مى‌شود و ثابت مى‌کند که از دیدگاه شیعه،‌ کربلا ارزش بیشترى نسبت به کعبه دارد و کعبه براى آن‌ها اهمیت و ارزش چندانى ندارد، زیارت کربلا به مراتب ثواب بیشترى نسبت به زیارت خانه خدا دارد. حتى در این باره اشعارى نیز سروده‌اند که همین معنا را مى‌رساند؟ ومن حدیث کربلاء والکعبة لکربلاء بانَ عُلُوُّ الرُّتّبَه در جاى دیگر آمده: هی الطفوفُ فَطُفْ سبعًا بمغناها فما لمکةَ معنًى مثل معناها أرضٌ ولکنها السبعُ الشدادُ لها دانتْ وطأطأَ أعلاها لأَدْناها خوشحال خواهیم شد که پاسخ این مطالب را به صورت واضح و روشن برایم ارسال کنید. خلاصه شبهه: از مجموع گفتار فوق سه شبهه اساسى استخراج مى‌شود: شبهه اول: چرا شیعیان به کعبه اهمیت نمى‌دهند؟ شبهه دوم:‌ چرا شیعیان به کربلا «قبلة‌الاسلام» مى‌گویند؟ شبهه سوم:‌ چرا از دیدگاه شیعیان کربلا برتر از کعبه است؟ ما تلاش مى‌کنیم که در این مقاله به این سه شبهه به صورت مختصر پاسخ دهیم. شبهه اول: عدم اهمیت کعبه از دیدگاه شیعه یکى از شبهاتى را که در گفتار سؤال کننده مطرح شده این است که از دیدگاه شیعه، خانه خداوند اهمیت چندانى ندارد؛ بلکه کربلا ارزش بیشترى دارد و زیارت آن نیز ثواب افزونتر نسبت به خانه خداست؛ در حالى از دیدگاه پیروان اهل بیت علیهم السلام، کعبه اهمیت فراوانى دارد و براى زیارت آن اهمیت بسیارى قائل هستند. پاسخ؛ کعبه در نظر شیعیان اهمیت ویژه دارد بى‌تردید مکان هاى کعبه و کربلا، در میان مذاهب اسلامى داراى حرمت و مقدس است. شیعیان با پیروى از امامان معصوم براى کعبه جایگاه خاص و حرمت ویژه را قائل هستند. براى اثبات این موضوع، مواردى را که نشانه اهمیت کعبه از دیدگاه شیعیان است؛ ذکر مى‌کنیم: نشانه های اهمیت کعبه از نظر شیعه الف: قبله در بسیاری از امور،‌ مورد توجه است: براى اثبات اهمیت کعبه از نظر شیعیان کافى است فتاواى فقهاء‌ را در باب نماز واجب و مستحب و مراسم احتضار، نماز و تدفین میت، و ذبح حیوانات مرور کنیم که در تمامى این موارد و موارد دیگر توجه به سوى قبله را که همان کعبه است شرط صحت و قبولى اعمال و یا مستحب مى‌دانند.

ادامه مطلب ...

فوت و فن ابراز عشق به خدا

http://www.vippatogh.com/wp-content/uploads/2012/11/470222_sUphBrsX.jpg 

 

فوت و فن ابراز عشق به خدا 

می دانیم که خداوند متعال الرحم الرحمین است و نهایت محبت را به ما بندگانش دارد ، و ما از این محبت بی شائبه بهره مندیم ، گاهی که حس خوب عرفانی به ما دست می دهد دلمان می خواهد به خدا محبت کنیم و شروه می کنیم که : ای خدا دوستت دارم،خدایا من عاشقت هستم،خدایا چنین،خدایا چنان … اما همین برای محبت کردن به خدا کافی است؟
رابطه زهد و عبادت با محبت خدا
«یا اَحْمَدُ؛ لَیْسَ کلُّ مَنْ قالَ اُحِبُّ اللّهَ اَحَبَّنى، حَتّى یَأْخُذَ قُوتاً وَ یَلْبِسَ دُوناً وَ یَنامَ سُجُوداً وَ یُطیلَ قِیاماً وَ یَلْزَمَ صَمْتاً»

اى محمد؛ چنان نیست که هر کس گفت خدا را دوست مى‌دارم، دوستدار من است، مگر اینکه به اندکى غذا اکتفا کند و به مختصر لباسى قناعت جوید و خوابش به سجده باشد و قیام نماز را طول دهد و به سکوت روى آورد.

مدعیان محبت خدا فراوانند، چرا که هر کالاى نفیسى مدعى فراوان دارد و چه کالایى نفیس‌تر از محبت خداست؟ همه پیروان ادیان و مکتبهاى الهى دم از محبت خدا مى‌زنند، اما چنان نیست که همه به واقع، دوستدار خدا باشند. محبت خدا آثار و فرایندهاى خاص خود را دارد و ظهور آنها در رفتار، اعمال و حالات افراد نشانه محبت به خداست.

اینکه سفارش شده، زندگى محب خدا ساده باشد و به اندازه‌اى غذا تناول کند که براى سلامتى و توان مندى او ضرورى است و در گزینش لباس مقتصدانه رفتار کند و به دنبال لباسهاى فاخر و گران قیمت نباشد، بدین جهت است که براى تحصیل و به دست آوردن آنها باید وقت و سرمایه و نیرو صرف گردد. براى تهیه غذا و لباس بهتر باید پول بیشترى به دست آورد و شکى نیست که زیاده طلبى در این امور بدین معناست که گوشه دلش به دنیا بند است و غیر از خدا به امور دیگر نیز علاقه دارد. از اینکه دوست دارد ظاهرش آراسته باشد و غذاى لذیذى تناول کند، معلوم مى‌گردد دلش متوجه لذایذ دنیا، خوراک و پوشاک است و مسلماً چنین دلى جایگاه محبت خدا نیست.

رابطه سجده و قیام طولانى با محبت خدا خیلى روشن است، وقتى انسان محبوبى دارد، دوست مى‌دارد هر چه بیشتر با او انس گیرد و انس گرفتن با خدا به عبادت و نماز است. هر چه انسان خدا را بیشتر دوست داشته باشد، سعى مى‌کند بیشتر در حضور او باشد و از نماز و مناجات خسته نمى‌گردد.

اى محمد؛ اگر بنده‌اى به اندازه اهل آسمان و زمین نماز بخواند و روزه بگیرد و همانند فرشتگان از خوردن غذا دورى گزیند و لباس برهنگان را بپوشد؛ ولى در قلب او ذره‌اى از حب دنیا یا ریا و سمعه و یا ریاست و زینت دنیوى باشد، او را به جوار خویش راه نمى‌دهم و محبت خود را از دلش خارج مى‌کنم
در حالات پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) آمده است که آن قدر قیام نماز را طول مى‌دادند که پاهاى مبارکشان ورم مى‌کرد و آن قدر سجده ایشان طول مى‌کشید که از حال مى‌رفتند!

حرف زدن برجسته ترین عاملى است که موجب پراکندگى خاطر و حواس مى‌گردد.

یکى از فضلا از مرحوم علامه طباطبایى(رضی الله عنه)سۆال کرد: چه کنم تا در نماز حضور قلب داشته باشم؟ مرحوم علامه در جواب فرمودند: کم حرف بزن. پس اگر انسان بخواهد حواسش تمرکز یابد و دلش تنها متوجه خدا و محبوبش باشد، باید کم حرف بزند، وقتى زیاد حرف مى‌زند توجه‌اش به این سو و آن سو جلب مى‌گردد و پراکنده خاطر گشته، نمى‌تواند توجه‌اش را متمرکز سازد. پس دوستان خدا با سکوت ملازمند، چرا که دلشان پیوسته متوجه اوست و اگر بخواهند حرف بزنند توجه شان پراکنده مى‌گردد.

«وَ یَتَوَکلَ عَلَىَّ وَ یَبْکىَ کثیراً وَ یُقِلَّ ضِحْکاً وَ یُخالِفَ هواهُ» ؛‌(دوستدار من کسى است که) بر من توکل نماید و زیاد بگرید و کم بخندد و با هواى خود مخالفت کند.
رابطه گریه با محبت خدا
کسى که در آغاز راه است و مى‌خواهد در مسیر خدا قرار گیرد و محبت او را به سوى خود جلب کند، باید از خوف خدا گریه کند، چون هنوز پاک نگردیده است و به گناه آلوده است. تا از خوف خدا نگرید و توبه کامل نکند، دلش از آلودگى ها و گناه پاک نمى‌گردد ـ گریه از خوف خدا چونان آب زلال گناهان را مى‌شوید ـ و پس از پاک گشتن ازگناهان و رسیدن به محبوب،از شوق وصول و رسیدن به محبوب زیاد مى گرید.

درباره حضرت شعیب، على نبینا و آله و علیه السلام، آمده است که ایشان صد سال گریست تا چشمانش نابینا گشت، خداى متعال به او وحى کرد:‌ اى شعیب؛ چرا اینقدر گریه مى‌کنى؟ اگر از ترس عذاب من مى‌گریى، من جهنم را بر تو حرام کردم و اگر از شوق بهشت مى‌گریى، من بهشت را در اختیار تو گذاشتم. حضرت شعیب عرض کرد: خدایا؛ تو مى‌دانى که گریه من، نه از ترس جهنم است و نه از شوق بهشت، بلکه به جهت شوق لقاى توست (شکى نیست که خدا از نهان شعیب آگاه بود و نیازى به پاسخ شعیب نبود، بلکه این گفتگو از جمله گفتگوهاى عاشق و معشوق است). خدا فرمود: راست گفتى، از این پس کلیم خود را خادم تو قرار مى‌دهم!

نقش رفاقت و دوستى با علما و فقرا
«وَ یَتَّخِذَ الْمَسْجِدَ بَیْتاً وَ الْعِلْمَ صاحِباً وَالزُّهْدَ جَلیساً وَ الْعُلَماءَ اَحِبّاءً وَالْفُقَراءَ رُفَقاءً»؛‌ مسجد را چون خانه خود برگزیند و علم را همراه خود و زهد را همنشین و علما را محبوب و فقرا را رفیق خود قرار دهد.

مسلّماً کسى که خدا را دوست مى‌دارد، مسجد را خانه خود قرار مى‌دهد و هر وقت فراغتى پیدا مى‌کند، به مسجد رفته، با خداى خود به مناجات مى‌پردازد. همچنین دوست خدا، دنبال این است که هر چه بیشتر محبوب خود را بشناسد و هر چه معرفت او به خدا بالا رود، سیر نمى‌شود. او دنبال افزایش علم خود به صفات و آثار و افعال الهى است و هر چه را فرا روى خود مى‌نگرد، جلوه اسماء و صفات خدا مى‌شناسد و توجه او به هستى از آن جهت است که مظهر محبوب کسى که خدا را دوست مى‌دارد، دوستان او را نیز دوست مى‌دارد و از برجسته ترین دوستان خدا علما هستند و با کسانى که با خدا بیگانه‌اند پیوندى ندارد. البته منظور از علما، علماى الهى و آشنایان به معارف الهى اند. همچنین کسى که دوست خداست و زندگى ساده و فقیرانه دارد و دل به امور دنیا خوش نمى‌کند، با کسانى پیمان دوستى مى‌بندد که زندگى فقیرانه داشته، دل به دنیا نمى‌بندند، نه با کسانى که شیفته دنیا و طالب زخارف دنیا هستند. با کسى دوست مى‌گردد که با اختیار خود و آگاهانه از زخارف دنیا کناره مى‌گیرد.
البته ممکن است انسان مال فراوانى داشته باشد و همه را در راه خدا صرف کند، نه براى هواهاى نفسانى و در جهت لذت جویى. بسیارى از انبیا و برخى از ائمه اطهار، اموال فراوانى داشتند، ولى اموالشان را بین فقرا تقسیم مى‌کردند. چنان نبود که کاخ بسازند و به تزئین آن و زر و زیور دنیا بپردازند.

ادامه مطلب ...

اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت

اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت ...
دلگیر مباش که نه تو گناهکاری نه او !!!
آنگاه که مهر می ‌ورزی مهربانیت تو را زیباترین
معصوم دنیا می‌کند ...
پس خود را گناهکار مبین !!!
...

دوست بدار نه برای آنکه دوستت بدارند ...

تو به پاس زیبایی عشق ،
عشق بورز و جاودانه باش 
 
 
 

برای موفق شدن این رنگ ها را در خانه بکار ببرید

با اجرای این نکات در طراحی داخلی اتاق‌ها و فضای خانه‌تان به تاثیر معجزه آسای دکوراسیون در سلامت جسم و روح اعضای خانواده​تان پی خواهید برد  

با اجرای این نکات در طراحی داخلی اتاق‌ها و فضای خانه‌تان به تاثیر معجزه آسای دکوراسیون در سلامت جسم و روح اعضای خانواده​تان پی خواهید برد و خواهید دید که اجرای این تکنیک‌ها و به​کار​گیری رنگ​های مناسب در بخش​های مختلف خانه تا چه حد می​تواند میزان نشاط، عشق، شادی و دستیابی به موفقیت​ها را در جمع خانواده شما افزایش دهد.

از تکنیک رنگ چیزی شنیده‌اید؟


برای ایجاد تعادل و توازن در انرژی‌های منزل، بهترین و ساده‌ترین روش استفاده از تکنیک رنگ‌ها در خانه است. با استفاده از این تکنیک‌ها شما می‌توانید با مهار انرژی‌های منفی و تقویت انرژی‌های مثبت از تکنیک‌های فنگ‌شویی برای نزدیک‌شدن به خواسته‌ها و اهدافتان بهره بگیرید.

فضای دلنشین، زندگی بهتر


با اجرای تکنیک‌های فنگ‌شویی که یکی از قدیمی‌ترین فلسفه‌ها در چین باستان است می‌توانید فضای خانه را به دلنشین‌ترین و صمیمی‌ترین فضا برای زندگی تبدیل کنید. به این ترتیب اعضای خانواده شما با حضور در چنین فضایی که سرشار از انرژی‌های مثبت و متعادل است، می‌توانند شاهد بهبود کیفیت و شور و نشاط بیشتری در زندگی  خود باشند.

برای موفق شدن این رنگ ها را در خانه بکار ببرید
1. چگونه شهرت و اعتبارتان را تقویت کنید؟

تا پیش از دهه 1920 رنگ قرمز به عنوان یکی از رنگ‌های محبوب پسربچه‌های کوچک مورد توجه قرار می‌گرفت، اما بعد از آن به یکی از رنگ‌های مورد علاقه مردها برای نشان دادن احساسات و حتی خشم‌شان بدل شد. 10 سال بعد این رنگ به یکی از رنگ‌های محبوب و درخشان برای لباس‌ها و پیراهن‌های زنانه تبدیل شد؛ به گونه‌ای که در مدت زمانی کوتاه بیش از 30درصد از زنان آن روز لباس‌های خود را به رنگ قرمز انتخاب می‌کردند تا زیباتر به نظر برسند. رنگ قرمز یکی از رنگ‌های پرانرژی و باکیفیت است که استفاده از آن در آشپزخانه می‌تواند به تحریک اشتهای شما کمک کند و تاثیر بسیار خوبی بر اشتهای اعضای خانواده داشته باشد.

ادامه مطلب ...

کلامی از شیخ بهائی:

https://fbcdn-sphotos-h-a.akamaihd.net/hphotos-ak-prn1/536783_417350754999348_1756997163_n.jpg 

 

آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا :
اگر بسیار کار کند، می‌گویند احمق است !
اگر کم کار کند، می‌گویند تنبل است!
اگر بخشش کند، می‌گویند افراط می‌کند!
اگر جمعگرا باشد، می‌گویند بخیل است!
اگر ساکت و خاموش باشد می‌گویند لال است!!!
اگر زبان‌آوری کند، می‌گویند ورّاج و پرگوست ..!
اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گویند ریاکاراست!!!
و اگر نکند میگویند کافراست و بی‌دین .....!!!

لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد
و جز ازخداوند نباید ازکسی ترسید.
پس آنچه باشید که دوست دارید.

شاد باشید ؛
مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود...

سختی ها را آسان بگیر!

سختی ها را آسان بگیر!  

 

 آنهایی که رانندگی تازه یاد گرفته اند را تازه دیده اید سفت و محکم به رل چسبیده اند،سرشان را به شیشه نزدیک می کنند و با دقت و وسواس عجیبی به جلو زل می زنند.به محض اینکه راننده کناری بوق می زند بلافاصله و بدون هیچ مکثی سریعأ به سمت دیگر فرار می کنند و وقتی مجبورند در موقعیت های سخت سریع واکنش نشان دهند در مقابل حجم بالای اطلاعاتی که باید پردازش کنند و به کار بگیرند قفل می کنند و وسط چهارراه ترمز می زنند و بقیه را به زحمت می اندازند.

هیچ کس حق ندارد با راننده در ماشین صحبت کند او همه ی حواسش را به تک تک اتفاقاتی که در جاده می افتد معطوف کرده است .این راننده ها معمولأ بعد از رانندگی از بس که به اعصاب و ذهن خود فشار آورده اند به ساعت ها استراحت نیاز دارندو هر وقت صحبت از رانندگی در جاده های پر پیچ و خم می شود مثل بچه ها وحشت می کنند و سعی می کنند در ساعات خلوت وارد جاده ها شوند.

همین راننده های مبتدی چند سال که می گذرد و به قولی حرفه ای می شوند بسیار آسوده و راحت موقع رانندگی به صندلی تکیه می دهند و بدون زل زدن به جلو نگاهشان را طوری تنظیم می کنند که هم زمان با دیدن جلو،روی آینه های بغل و آینه های جلو اشراف داشته باشند آنها واکنش شان بسیار سریع و به موقع است می توانند موقع رانندگی با بقیه صحبت کنند و حتی اگر مجبور باشند و با وجود این که منع قانونی دارد چای بنوشند و صحبت کنند.

جاده های پر پیچ و خم و جاده های خلوت برای آنها فرقی ندارد در شرایط بحرانی واکنش های درستی از آنها سر میزند.

اگر در زندگی تان با یک عالمه مشکل و درگیری روبه رو هستید شاید به خاطر آن است که با دقت و تمام توجه به این مشکلات چسبیده اید کمی کنار بروید و انرژی و دقت کمتری روی مشکلات صرف کنید آن موقع می بینید که چه قدر راحت مشکلات یکی پس از دیگری رفع می شوند.

 

 

باز تابید از افق روزِ درخشانِ غدیر
شد فضا سرشار عطرِ گل ز بستان غدیر
موج زد دریای رحمت در بیابان غدیر
چشمه های نور جاری شد ز دامان غدیر
::
::
خورشید چراغکی ز رخسار علیست / مه نقطه کوچکی ز پرگار علیست
هرکس که فرستد به محمد صلوات / همسایه دیوار به دیوار علیست
عید غدیر مبارک
::
::
خورشید شکفته در غدیر است علی / باران بهار در کویر است علی
بر مسند عاشقی شهی بی همتاست / بر ملک محمدی امیر است علی…
::
::
آسمان رقصید و بارانی شدیم
موج زد دریا و طوفانی شدیم
بغض چندین ساله ی دل باز شد
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
عید غدیر خم مبارک…
::
::
زیر لوای علی صف کشیده ایم / چشم انتظار مهدی آل محمدیم
غدیر خجسته باد
::
::
خورشـیـد شکـفـته در غدیر است علی
بـاران بـهــار در کویــر است عـلی
بر مسند عاشقی شهی بی همتاست
بر ملک محمدی امیر است علی
عید غدیر خم مبارک
::
::
رسیده هجده ذی حجه و قلب نبی شاد است
غدیر آمد، امیرالمؤمنین اینک به بالای سریر آمد
بود دست نبی در دست او و تاج رحمتش بر سر
بتهای ظلم و جور امروز از اوجش به زیر آمد . . .
عید غدیر خم مبارک باد
::
::
علی در عرش بالا بی نظیر است / علی بر عالم و آدم امیر است
به عشق نام مولایم نوشتم / چه عیدی بهتر از عید غدیر است . . . ؟
::
::
نه فقط بنده به ذات ازلی می نازد، ناشر حکم ولایت به ولی می نازد
گر بنازد به علی شیعه ندارد عجبی، عجب اینجاست خدا هم به علی می نازد . . .
::
::
مهر تابان ولایت شد نمایان در غدیر / باز بخشید این بشارت، خلق را جان در غدیر
از طواف کعبه امروز آن که برگردد، یقین / حج او مقرون بود با عهد و پیمان در غدیر . . .
عید غدیر خم مبارک باد
::
::
نخواهم گل که گل بی اعتبار است
تمام عمر گل فصل بهار است
تو را خواهم من از گلهای عالم
که عطر تو همیشه ماندگار است
::
::
یک روز دلم به جشن مولا علی می رفت
در عیدِ غدیرِ خُم به صحرا می رفت
هر کوه که در برابر می‏دیدم
چون دستِ علی بود که بالا می رفت
::
::
ای غدیر خم که هستی روز بیعت با امام
بر تو ای روز امامت از همه امت سلام
از تو محکم شد شریعت، وز تو نعمت شد تمام
ما به یاد آن مبارک روز و آن زیبا پیام
::
::
گفتم آخرعشق را معنا کنیم
بلکه جای خویش را پیدا کنیم
آمدم دیدم جای لاف نیست
عشق غیر از ع ش ق نیست
آمدم گفتم به آوای جلی
ع یعنی عدل مولایم علی
ش یعنی شور الله الصمد
ق یعنی قل هو الله احد
عاشقان عیدتان مبارک باد.
با صلوات و عجل لولیک الفرج
::
::

رسولی کز غدیر خم ننوشد، ردای سبز بعثت را نپوشد
::
::
با طلوع خورشید ولایت در غدیر شیطان فریاد نا امیدی کشید.
خدای را امید که در این غدیر با طلوع خورشید ظهور، فریاد مرگ شیطان در جهان بپیچد.
::
::
عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است . . .
یعنی اینکه باطن قبله را در امام پیدا کن .
عید غدیر خم مبارک
::
::
بیا سال نو را ولایت امیرالمومنین قرار بدیم . سال نو را به تو و خانواده گرامیت تبریک میگویم
::
::
من یک مسلمانم ولى را مى‏شناسم
مولا على مولا على را مى‏شناسم
مهر على را تا ابد در سینه دارم
در سینه از مهر على گنجینه دارم . . .
عید غدیر خم مبارک باد
::
::
روز عید غدیر خم از شریف ترین اعیاد امت من است . . .
پیامبر اکرم(ص)
::
::
از جام و سبو گذشت کارم / وقت خُم و نوبت غدیر است
امروز به امر حضرت حق / بر خلق جهان علی(ع) امیر است
::
::
آمد غدیر و شیر خدا شد اماممان / در راه او فدا بنماییم جانمان
عیــد غــدیر آمده بــیـعت کنیم مــا / بـا وارث غدیــر امام زمانمان . . .
::
::
هان… ای مردمان… علی را برتر بدانید
که او برترین انسان از زن و مرد بعد از من است
هرکه با او بستیزد و بر ولایتش گردن ننهد نفرین و خشم من بر او باد.
(خطبه ی غدیریه)
عید غدیر خم مبارک
::
::
گفت پیغمبر به یارای سخن
پیک رب العالمین آمد به من
گفت حیدر را خدا این تحفه داد
بر همه خلق جهان فضلش نهاد

ادامه مطلب ...

لبخند را فراموش نکنید

لبخند را فراموش نکنید 

 

 

از فواید لبخند زدن

1. لبخند جذابتان می کند
همه ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.

2. لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد.

دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند.
 
3. لبخند مسری است.

لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.
 
4. لبخند زدن استرس را از بین می برد.

وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.
 
5. لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.

به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
 
6. لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد.

وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.
 
7. لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند.

تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.
 
8. لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد.

عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.
 
9. لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید.

به نظر می رسد که افرادیکه لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند.
 
10. لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید.

لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که "زندگی خوب پیش می رود". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانی
د.
  
http://negahak.net/images/stories/b/farvardin90/06.jpg