نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

 
 
دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با
گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند! نقطه مقابل او دختر زیبارو و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید :
 

 
میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟
 
یک دفعه کلاس از خنده ترکید …
 

 
بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند. اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای در میان همه و از جمله من پیدا کند :
 
- اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی.
 

 
او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند.
 
او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و … به یکی از دبیران، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود. آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد. مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا !
 

 
و حق هم داشت. آشپزی خواهرم حرف نداشت و من از این تعجب کرده بودم که او توی هفته اول چگونه این را فهمیده بود.
 
سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم.
 
سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم، دلیل علاقه ام را جذابیت
سحر آمیزش می دانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت
 
- برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود
 

 
در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیباست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند.
 
روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟
 
همسرم جواب داد :
 
- من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم.
 

 
و مادرم روز بعد نیمی از دارایی خانواده را به ما بخشید.
 


 

شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند
عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند
دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند
و بخند که خدا هنوز آن بالا با توست
 
 
 

ارزش واقعی انسان به چیست؟

 
 
بسم الله الرحمن الرحیم

ارزش واقعی انسان به چیست؟
 
(این کلام از جناب علامه جعفری نقل به مضمون است)
علامه محمد تقی جعفری (رحمه­الله­ علیه) می­فرمودند:عده­ ای از جامعه­ شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود: «ارزش واقعی انسان به چیست».برای سنجش ارزش خیلی از موجودات معیار خاصی داریم. مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن است. معیار ارزش پول پشتوانه­ی آن است. اما معیار ارزش انسان­ها در چیست.هر کدام از جامعه شناس­ها صحبت­ هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه دادند.بعد گفتند: وقتی نوبت به بنده رسید گفتم : اگر می­خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می­ورزد.کسی که عشقش یک آپارتمان دو طبقه است در واقع ارزشش به مقدار همان آپارتمان است.کسی که عشقش ماشینش است ارزشش به همان میزان است.اما کسی که عشقش خدای متعال است ارزشش به اندازه­ ی خداست.علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناس­ها صحبت­های مرا شنیدند برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند.وقتی تشویق آن­ها تمام شد من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود. بلکه از شخصی به نام علی (علیه­السلام) است. آن حضرت در نهج البلاغه می­فرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» / «ارزش هر انسانی به اندازه­ی چیزی است که دوست می­دارد».وقتی این کلام را گفتم دوباره به نشانه­ ی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (علیه­السلام) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند . . .حضرت علامه در ادامه می­فرمودند: عشق حلال به این است که انسان (مثلا) عاشق 50 میلیون تومان پول باشد. حال اگر به انسان بگویند: «آی!!! پنجاه میلیونی!!!» . چقدر بدش می­آید؟ در واقع می­فهمد که این حرف توهین در حق اوست. حالا که تکلیف عشق حلال اما دنیوی معلوم شد ببینید اگر کسی عشق به گناه و معصیت داشته باشد چقدر پست و بی­ ارزش است! اینجاست که ارزش «ثار الله» معلوم می­ شود. ثار الله اضافه­ ی تشریفی است . خونی که در واقع آنقدر شرافت و ارزش پیدا کرده که فقط با معیارهای الهی قابل ارزش گذاری است و ارزش آن به اندازه­ ی خدای متعال است.
 

جشن ولایت علی علیه السلام (عید غدیر خم)

منبع:
کتاب چهل حدیث غدیر
http://www.imamalinet.net/k/qadir/index.htm

 

 

  

  

 

   

 


شبی در محفلی ذکر علی بود
شنیدم عارفی فرزانه فرمود
اگر آتش به زیر پوست داری
نسوزی گر علی را دوست داری
خورشید شکفته در غدیر است علی
باران بهار در کویر است علی
بر مسند عاشقی شهی بی همتاست
بر ملک محمدی امیر است علی

 

اشاره

در فرهنگ مسلمانان، بعضی روزها به دلیل برکت و خیری که در آنهاست، عید نامیده شده است. یکی ازاین روزهای والامقام، روز عید غدیر خم، یعنی هیجدهم ذیحجه است که از سوی رسول گرامی اسلام، برترین عید امت لقب گرفته است. حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز در حدیثی، غدیر خم را اتمام حجت خداوند با مسلمانان می داند تا در برگزیدن جانشین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به انحراف نیفتند.

معنای غدیر

غدیردرلغت به معنای آبگیر است؛ گودالی در بیابان که آب باران در آن گرد آید. در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، محلی است به نام «جُحفه» که در زمان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، کاروانیان حج گذار در آنجا از هم جدا می شدند و به طرف دیار خود می رفتند. در این محل، غدیر خم جای دارد. علت نام گذاری این غدیر به خم، آن است که آبگیر آنجا به شکل خُمِ رنگرزان بوده و برخی قبایل صحرایی، گاه جامه های رنگ کرده خود را در این آبگیر می شسته اند.

خلاصه واقعه غدیر خم

در سال دهم هجرت، رسول خدا صلی الله علیه و آله به حج رفت و احکام آن را به مردم آموزش داد. به هنگام بازگشت از مکه، در استراحتگاه جُحفه و در غدیر خم، به امر خدا مردمان را گرد آورد و در آن مجمع سترگ، امام علی علیه السلام را به جانشینی خود به آنان شناساند و فرمود: «هر کس من مولای اویم، علی مولای اوست». البته جانشینی علی علیه السلام سال ها پیش در مکه و در جمع خاندان هاشم انجام گرفته بود، ولی در غدیر، به اطلاع عموم رسید.

غدیر؛ تداوم خط نبوت

واقعه غدیر خم که در آخرین سال زندگی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله رخ داد و در آن علی علیه السلام به جانشینی آن حضرت صلی الله علیه و آله برگزیده شد، حادثه ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست؛ یک تفکر است. غدیر، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوت خبر می دهد. غدیر، نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایه داران امامت است. آری، غدیر خم یک سرزمین نیست؛ چشمه ای است که تا پایان هستی می جوشد؛ کوثری است که فنا برنمی دارد؛ و افقی است بی کرانه و خورشیدی است عالم تاب.

غدیر و سرنوشت اسلام

بدون شک واقعه غدیر خم، نقش سرنوشت سازی در تعیین مسیر آینده اسلام داشته است. در این واقعه، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مهم ترین مأموریت دوران پیامبریِ خود را به انجام رساند؛ مأموریتی که انجام آن، به منزله رساندن پیام رسالت حضرت بود، و کوتاهی در مورد آن، به از بین رفتن زحمات چندین ساله ایشان می انجامید؛ چنان که خداوندمتعالی درآیه 67 سوره مائده می فرماید: «هان ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است، تبلیغ کن و اگر چنان نکنی، پیام و رسالت او را انجام نداده ای وخداوند تو را از مردم حفظ می فرماید».

حدیث غدیر خم یقینی است.

واقعه غدیر خم، یکی از مسلّم ترین مسائل تاریخ اسلام است و صدها دانشمند از آن یاد کرده اند؛ مانند ابوریحان بیرونی و خواجه نصیرالدین طوسی. فیلسوف معروف، فارابی نیز بر همین اساس، به تحلیل فلسفه «امامت» پرداخته است. ابن سینا نیز به موضوع نص (حدیث صریح غدیر)، در کتاب شفا اهمیت داده است، و آن را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. گذشته از علمای بزرگ شیعه که همه موثّق اند و حجت،ده ها و ده ها دانشمند و محدث و مورّخ و مفسر از اهل سنت نیز حدیث غدیر و واقعه آن را نقل کرده اند؛ مانند طبری و ابن اثیر و احمد حنبل.

اگر می شد...

اگر پس از درگذشت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سفارش های روز غدیر و موارد مکرر دیگری که پیامبر صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام را پیشوا معرفی فرموده بود عمل کرده بودند، اسلام جهان گیر می شد و دین خدا بشریت را به راه می آورد و عدالت و دادگری، آفاق تا آفاق گیتی را می گرفت. از اینجاست که همه هوشمندان تاریخ بشر که به گونه ای ازاین واقعه آگاهی یافته اند، از انحرافی که پس از رحلت پیامبر پیش آمد، اظهار تأسف کرده اند؛ از این جمله است ولتر، فیلسوف مشهور فرانسوی. وی تأسف خویش را چنین اظهار کرده است: «آخرین اراده محمد انجام نشد؛ او علی را به جای خود منصوب کرده بود...».

عید غدیر در احادیث

عید خلافت و ولایت

زیاد بن محمد گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: آیا مسلمانان عیدی غیر از عید قربان و عید فطر و روز جمعه دارند؟ فرمود: «آری، روزی که رسول خدا صلی الله علیه و آله ، امیرمؤمنان علی علیه السلام را (به خلافت و ولایت) منصوب کرد».

برترین عید امت

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «روز غدیر خم، برترین عیدهای امت من است، و آن روزی است که خداوند بزرگ دستورداد برادرم، علی بن ابی طالب را به عنوان پرچمدار (و فرمانده) امتم منصوب کنم، تا بعد از من مردم به دست او هدایت شوند، و آن روزی است که خداوند در آن روز دین را تکمیل، و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را دین آنان قرار داد».

عید آسمانی

حضرت امام رضا علیه السلام به نقل از جدّش امام صادق علیه السلام فرمود: «روز غدیر خم، درآسمان مشهورتر از زمین است».

عید پر برکت

امام صادق علیه السلام فرمود: «به خدا قسم اگر مردم فضیلت واقعی روز غدیر را می شناختند، فرشتگان روزی ده بار با آنان مصافحه می کردند. بخشش های خدا به کسی که آن روز را شناخته، قابل شمارش نیست».

روز سپاس و شادی

امام صادق علیه السلام فرمود: «عید غدیر، روز عبادت و نماز و سپاس و ستایش خداست، و روز سرور و شادی است؛ به دلیل ولایت ما خاندان که خدا بر شما منت گذاشت. من دوست دارم شما آن روز را روزه بگیرید».

روز نیکوکاری و بخشش

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «یک درهم دادن به برادران با ایمان و معرفت در روز عید غدیر، برابر هزار درهم (در روزهای دیگر) است؛ بنابراین، در این روز به برادرانت انفاق کن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان».

روز ناله نومیدی شیطان

امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش حضرت باقرالعلوم علیه السلام نقل کرد که فرمود: «شیطان چهار بار ناله نومیدی سر داد؛ روزی که مورد لعن خدا قرار گرفت، روزی که از آسمان به زمین هبوط کرد، روزی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به پیامبری مبعوث شد، و روز عید غدیر خم».

عید غدیر در کلام حضرت امام خمینی رحمه الله

عید همگان

حضرت امام خمینی رحمه الله ، عید غدیر خم را که کاشتن بذر ولایت در جان همه مسلمانان است، مختص گروه خاصی نمی دانست و در این باره می فرمود: «امروز که روز عید غدیر است، از بزرگ ترین اعیاد مذهبی است. این عید، عیدی است که مال مستضعفان است، عید محرومان است، عید مظلومان جهان است، عیدی است که خدای تبارک و تعالی به وسیله رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای اجرای مقاصد الهی و ادامه تبلیغات و ادامه راه انبیا، حضرت امیر علیه السلام را منصوب فرمودند».

ارزش مولا علی علیه السلام

حضرت امام خمینی رحمه الله معتقد بود که بزرگیِ عید غدیر، از وجود با برکت علی علیه السلام است و می فرمود: «مسئله غدیر، مسئله ای نیست که بنفسه برای حضرت امیر یک مسئله ای پیش بیاورد؛ حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای ایشان ارزش ندارد؛ آنکه ارزش دارد، خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است. خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول اللّه کسی نیست که [آنچه [دلخواه است انجام بدهد، مأمور می کند رسول اللّه را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن».

الگوی حکومت اسلامی

همه حکومت ها به الگو و نمونه نیاز دارند تا بر اساس آن، رابطه بین حاکم و مردم مشخص شود و حکومت، وظایف خود را به درستی انجام دهد. حضرت امام خمینی رحمه الله بر این عقیده بود که غدیر، الگوی حکومت اسلامی را معیّن کرد. ایشان در این باره می فرمود: «روز عید غدیر، روزی است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله تکلیف حکومت را معیّن فرمود و الگوی حکومت اسلامی را تا آخر تعیین فرمود که حکومت اسلام، نمونه اش عبارت از یک همچو شخصیتی است که در همه جهات مهذّب، در همه جهات معجزه است. و البته پیغمبر اکرم این را می دانستند که به تمام معنا کسی مثل حضرت امیر علیه السلام نمی تواند باشد، لکن نمونه را که باید نزدیک به یک همچو وضعی باشداز حکومت ها، تا آخر تعیین فرمودند».

حکومت یا مقام معنوی

گروهی، خام اندیشانه می پندارند که مسئله غدیر، مربوط به مسائل معنوی امام علی علیه السلام است و ربطی به خلافت و حکومت ایشان بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ندارد؛ ولی حضرت امام رحمه الله با ردّ این مدّعا می فرمود: «نصب حضرت امیر به خلافت، این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد؛ مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود». ایشان سپس در ادامه می فرمایند: «اینکه در روایات ما... غدیر را آن قدر ازش تجلیل کرده اند، نه از باب اینکه حکومت یک مسئله ای است. حکومت آن است که حضرت امیر به ابن عباس می گوید که: به قدر این کفش بی قیمت هم پیش من نیست، آنکه هست، اقامه عدل است. آن چیزی که حضرت امیر علیه السلام و اولاد او می توانستند در صورتی که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی رضا دارد، انجام بدهند؛ لکن فرصت نیافتند».

ولایت کلی

حضرت امام خمینی رحمه الله بر روی مقام ولایت کلّیِ امامان معصوم علیهم السلام خیلی تأکید می کرد. ایشان در سخنان خود، این ولایت را غیر از مسئله خلافت و حکومت می دانست که در عید غدیر خم مطرح شد. به نظر مرحوم امام، این ولایت کلی، همان امامت و از اصول مذهب تشیع است که کسی که به آن معتقد نباشد، تمام اعمال نیک خود را باطل کرده است. ایشان در این مورد می فرمود: «آن چیزی که برای ائمه ما قبل از غدیر... مطرح بوده است، این یک مقامی است که مقام ولایت کلی... [و] امامت است... . اگر کسی... آن ولایت کلی را قبول نداشته باشد، اگر تمام نمازها را مطابق با همین قواعد اسلامی شیعه هم به جا بیاورد، باطل است؛ این غیر [از] حکومت... [و] از اصول مذهب است».

انحراف بعد از غدیر

پس از واقعه مهم غدیر خم و برگزیدن امام علی علیه السلام به جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله ، عده ای به فاصله اندکی، این مسئله را نپذیرفتند و علی علیه السلام را از خلافت کنار گذاشتند. این کنار گذاشتن معصوم و برگزیدن غیر او، اندک اندک خطی انحرافی پدید آورد؛ به طوری که بعدها معاویه ها و یزیدها خلافت و حکومت را به دست گرفتند و آن را به سلطنت تبدیل کردند. مرحوم امام خمینی، این انحراف ها را سرچشمه گرفتاری های کنونی دنیای اسلام می داند و می فرماید: «انحرافاتی که بعد از غدیر خم پیدا شد و ماها هم غفلت کردیم ـ همه نه ـ بسیاری از ماها، اکثریت شاید غفلت کردند و ما را کناره گیر کردند، نگذاشتند که در امور مسلمین دخالت بکنیم، اسباب این گرفتاری هایی شده است که الان در سرتاسر کشورهای اسلامی داریم می بینیم، در همه جا این مسائل هست... ».

درست زنده نگه داشتن غدیر

شادمانی کردن و مجلس گرفتن در اعیاد اسلامی، عملی نیکوست؛ ولی نیکوتر آنکه، در مورد بزرگی آن عید بیندیشیم. حضرت امام خمینی رحمه الله در مورد درست زنده نگه داشتن عید سعید غدیرخم می فرماید: «زنده نگه داشتن این عید، نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود. اینها خوب است؛ اما مسئله این نیست. مسئله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم. به ما یاد بدهند که غدیر، منحصر به آن زمان نیست؛ غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است، باید روش ملت ها و دست اندرکاران باشد. قضیه غدیر، قضیه جعل حکومت است. این است که قابل نصب است؛ والاّ، مقامات معنوی قابل نصب نیست».

غدیر در کلام مقام معظم رهبری

عید غدیر، عید بسیار بزرگ و خاطره عظیم تاریخی است.

در کار غدیر باید هدف را مشخص کرد. بنشینید و واقعا روی مسائل فکر کنید. برای این کار وقت بگذارید.

در کار فرهنگی غدیر، باید مانند علامه امینی و مرحوم سیدشرف الدین کار کرد که الغدیر و المراجعات را تحویل دادند.

کسانی به درد کار غدیر می خورند که اهل این کار باشند؛ کار در مورد غدیر باید عمیق و گسترده باشد.

کار در مورد غدیر، کاری بزرگ و پر جاذبه است.

کار در موضوع غدیر باید پیوسته و دائم باشد و در مورد غدیر باید متخصص تربیت کرد.

عید غدیر، عید ولایت است، عید سیاست است، عید دخالت مردم در امر حکومت است، عید آحاد ملت و امت اسلامی است.

[عید غدیر]، حقیقتا روز بزرگ و عید تعیین کننده و عظیم القدری است.

پیامبران در سرزمین عرفات

 

صحرای عرفات

 

عرفات نام جایگاهی است که حاجیان در روز عرفه (نهم ذی الحجه) در آنجا توقف می‎کنند و به دعا و نیایش می‎پردازند و پس از برگزاری نماز ظهر و عصر به مکه مکرمه باز می‎گردند و وجه تسمیه آن را چنین گفته‎اند که جبرائیل علیه السلام هنگامی که مناسک را به ابراهیم می‎آموخت، چون به عرفه رسید به او گفت «عرفت» و او پاسخ داد آری، لذا به این نام خوانده شد. و نیز گفته‎اند سبب آن این است که مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف می‎کنند و بعضی آن را جهت تحمل صبر و رنجی می‎دانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد. چرا که یکی از معانی «عرف» صبر و شکیبایی و تحمل است. (1) 

ــــــــــــــــــــــــ 

 

حضرت آدم(ع) در عرفات 

 

 فَتَلَقی آدَمُ مِنْ رَبِّه کَلماتًُ فتابَ عَلیهِ اِنَّه’ هو التَّوابُ الرّحیمْ ؛ آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت و با آن به سوی خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذیرفت، چه او توبه‎پذیر مهربان است.

طبق روایت امام صادق علیه السلام، آدم (ع) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنیا، چهل روز هر بامداد بر فرار کوه صفا با چشم گریان در حال سجود بود، جبرئیل بر آدم فرود آمد و پرسید: 

ـ چرا گریه می‎کنی ای آدم؟

ـ چگونه می‎توانم گریه نکنم در حالی که خداوند مرا از جوارش بیرون رانده و در دنیا فرود آورده است.

ـ ای آدم به درگاه خدا توبه کن و به سوی او باز گرد.

ـ چگونه توبه کنم؟

جبرئیل در روز هشتم ذیحجه آدم را به منا برد، آدم شب را در آنجا ماند. و صبح با جبرئیل به صحرای عرفات رفت، جبرئیل به هنگام خروج از مکه، احرام بستن را به او یاد داد و به او لبیک گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسید تلبیه را قطع کرد و به دستور جبرئیل غسل نمود و پس از نماز عصر، آدم را به وقوف در عرفات واداشت و کلماتی را که از پروردگار دریافت کرده بود به وی تعلیم داد، این کلمات عبارت بودند از:

سُبحانَکَ اللهُمَ وَ بِحمدِک؛ خداوندا با ستایشت تو را تسبیح می‎گویم .

لا الهَ الاّ اَنْتْ ؛ جز تو خدایی نیست .

عَمِلْتُ سوء وَ ظَلَمْتُ نَفْسی ؛ کار بد کردم و به خود ظلم نمودم .

وَ اِعْتَرِفْتُ بِذَنبی اِغْفرلی؛ به گناه خود اعتراف می‎کنم، مرا ببخش .

اِنَّکَ اَنْتَ الغَفور الرّحیمْ؛ تو مرا ببخش که تو بخشنده مهربانی . 

آدم (ع) تا به هنگام غروب آفتاب همچنان دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشک می‎ریخت، وقتی که آفتاب غروب کرد همراه جبرئیل روانه مشعر شد، و شب را در آنجا گذراند. و صبحگاهان در مشعر بپاخاست و در آنجا نیز با کلماتی به دعا پرداخت و به درگاه خداوند توبه گذاشت ... .

 

----------------------------------  

 

حضرت ابراهیم(ع) در عرفات 

  در صحرای عرفات، جبرئیل، پیک وحی الهی، مناسک حج را به حضرت ابراهیم(ع) نیز آموخت و حضرت ابراهیم(ع) در برابر او می‎فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).

 

---------------------- 

 

پیامبر اکرم در عرفات

دامنه کوه عرفات در زمان صدر اسلام کلاس صحرایی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود و بنا به گفته مفسرین آخرین سوره قرآن در صحرای عرفات بر پیغمبر نازل شد و پیغمبر این سوره را که از جامع‎ترین سوره‎های قرآن است و دارای میثاق و پیمان‎های متعدد با ملل یهود، مسیحی و مسلمان و علمای آنها می‎باشد، و قوانین و احکام کلی اسلام را در بر دارد، به مردم و شاگردانش تعلیم فرمود.

و بنا بر قول مشهور میان محدثان، پیامبر در چنین روزی سخنان تاریخی خود را در اجتماعی عظیم و با شکوه حجاج بیان داشت:

... ای مردم سخنان مرا بشنوید! شاید دیگر شما را در این نقطه ملاقات نکنم. شما به زودی به سوی خدا باز می‎گردید. در آن جهان به اعمال نیک و بد شما رسیدگی می‎شود. من به شما توصیه می‎کنم هر کس امانتی نزد اوست باید به صاحبش برگرداند. هان ای مردم بدانید ربا در آئین اسلام اکیداً حرام است. از پیروی شیطان بپرهیزید. به شما سفارش می‎کنم که به زنان نیکی کنید زیرا آنان امانت‎های الهی در دست شما هستند، و با قوانین الهی بر شما حلال شده‎اند.

... من در میان شما دو چیز به یادگار می‎گذارم که اگر به آن دو چنگ زنید گمراه نمی‎شوید، یکی کتاب خدا و دیگری سنت و (عترت) من است.

هر مسلمانی با مسلمان دیگر برادر است و همه مسلمانان جهان با یکدیگر برادرند و چیزی از اموال مسلمانان بر مسلمانی حلال نیست مگر این که آن را به طیب خاطر به دست آورده باشد ...  

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ   

صحرای عرفات همایش شناخت و خودسازی امام حسین علیه السلام 

حضرت سیدالشهدا، امام حسین علیه السلام نیز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهی از اصحاب از خیمه‎های خود در صحرای عرفات بیرون آمدند، و روی به دامن «کوه رحمت» نهادند و در سمت چپ کوه رو به کعبه، همایشی تشکیل دادند، که موضوع آن به مناسبت روز عرفه (روز شناخت)، شناخت و سازندگی بود. این همایش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلکه شناخت توأم با عمل و سازندگی و تزکیه و خودسازی بود و فهرست مطالب آن عبارت بودند از:

1ـ شناخت خدا و صفات الهی.

2ـ شناخت خود یا خودشناسی.

3ـ شناخت جهان.

4ـ شناخت آخرت.

5ـ شناخت پیامبران.

6ـ خودسازی با صفات الهی.

7ـ پرورش نفس با کمالات الهی.

8ـ توبه و بازگشت به خدای مهربان.

9ـ دور کردن صفات نکوهیده از خود با تسبیح پروردگار.

10ـ فراگیری راه تعلیم و تربیت از خدا.

11ـ شناخت و درخواست بهترین مسئلت‎ها.

12ـ تبدیل خودپرستی نفس به خداپرستی.

13ـ تبدیل خود برتربینی نفس به تواضع و فروتنی.

14ـ تبدیل خودخواهی نفس به ایثار و غیرخواهی.

15ـ تعلیم مفاهیم و ادبیات قرآن.

 

پی‎نوشت‎:

1- فرهنگ دهخدا، ج 10 جدید، ریشه عرف .

 

منبع:

دعای عرفه عبدالکریم بی آزار شیرازی . 

   

                       

 

(اولین عمل از اعمال حج)  
احرام درمکه   

اعمال حج نیز، مانند اعمال عمره با احرام آغاز مى شود.

کیفیت احرام حج:

مانند احرام عمره است، ولى در نیّت تفاوت دارد که در آنجا به نیّت عمره تمتع محرم مى شد و اکنون به نیّت حج تمتّع محرم مى شود.

زمان احرام حج:

بعد از اعمال عمره تمتّع تا وقتى که بتواند به وقوف در عرفات ـ ظهر روز نهم ذى حجّه ـ برسد.

امروزه به جهت کثرت جمعیّت و شلوغى راه که احتمال نرسیدن به موقع به عرفات مى باشد، روز هشتم مُحرم مى شوند و شب عرفه به عرفات مى روند، هرچند اگر روز نهم هم مُحرم شوند وبروند وپیش ازظهرروزنهم به عرفات برسند مانع ندارد.

مکان احرام حج:

شهر مکّه است، گرچه مستحب است در حِجر اسماعیل یا نزد مقام ابراهیم محرم شود.

(دومین عمل از اعمال حج)  
 
وقوف درعرفات  
 
 
 

نقشه سرزمین عرفات 

http://www.leader.ir/langs/learning/haj/map.php?id=04 

درابعاد بزرگتر


حاجى، پس از احرام در مکّه، باید براى وقوف در عرفات، روانه آنجا شود.

1 ـ مراد از وقوف، بودن در آن مکان است چه سواره یا پیاده، نشسته یا خوابیده; یعنى حاجى باید آن روز را در صحراى عرفات بماند و از آنجا خارج نشود.

2 ـ زمان وقوف; لازم است از ظهر روز نهم ذى حجه تا مغرب همان روز در عرفات بماند. لکن تأخیر وقوف از اوّل وقت به اندازه خواندن نماز ظهر و عصر و مقدمات آن اشکال ندارد.

3 ـ وقوف به عرفات و سایر اعمال حج ـ بجز طواف و نماز ـ نیاز به طهارت (وضو یا غسل) ندارد. ولى مستحب است.

4 ـ در عرفات، کار دیگرى بجز بودنِ در آنجا واجب نیست، ولى مستحبات بسیارى دارد، و از بهترین مکانها براى استجابت دعاست و بهترین دعاها در آن مکان دعاى معروف ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) و امام زین العابدین(علیه السلام) در آن روز است.

 

سرزمین عرفات (جبل الرحمة)

سرزمین عرفات (محل وقوف)

 

(سوّمین عمل از اعمال حج) 
 
وقوف در مَشعر الحَرام (1) 

بعد از مغرب روز نهم ذى حجه (شب عید قربان) حاجیان از عرفات خارج مى شوند و براى انجام عملى دیگر از اعمال حج به طرف مشعر الحرام (مُزدلفه) حرکت مى کنند.

1 ـ وقتى که حاجیان به مشعر الحرام رسیدند، وقت وقوف، از طلوع فجر عید قربان است تا طلوع خورشید و احتیاط آن است که از وقت رسیدن به مشعر در شب قصد وقوف کند.

2 ـ در مشعر بجز ماندنِ در آنجا کار دیگرى واجب نیست گر چه مستحبات بسیارى دارد و از جمله آنها ذکر الهى گفتن و جمع آورى سنگریزه براى رمى جمرات است. 

 

(1) - مشعر الحرام: وادى طویلى است میان «عرفات» و «مِنا» و به آن «مُزْدلفَه» هم گفته مى شود، حاجیان باید شب عید قربان را در آنجا بمانند. 

(چهارمین عمل از اعمال حج) 
 
رَمى جمره عَقَبَه 
 
 
 

1 ـ پس از طلوع آفتاب روز دهم ذى حجه (عید قربان) حجاج براى انجام بقیه اعمال حج از مشعر الحرام بیرون آمده و روانه مِنا(1) مى شوند. 

 

و اولین عمل از اعمال منا را که رَمى(2) جمره عقبه است باید انجام دهند .

2 ـ در آخر مِنا سه ستون سنگى وجود دارد که اوّلین ستون، «جمره اُولى» و دومین آنها «جمره وُسطى» و سوّمى را «جمره عُقبى یا عَقَبه» مى نامند، اوّلین کار واجب در روز عید قربان زدن هفت عدد ریگ به جمره عقبه است.

3 ـ هفت سنگ باید به ستون بخورد، ولى لازم نیست پشت سر هم باشد، پس اگر دو عدد به ستون بخورد و سوّمى نخورد و چهارمى بخورد، تنها سه عددى که به ستون خورده به حساب مى آید. و اگر شک کند هفت عدد خورده یا نه، باید به قدرى بزند تا یقین کند هفت عدد به جمره خورده است. 

 

4 ـ سنگ ریزه ها باید اینگونه باشد:

الف - زیاد بزرگ یا ریز نباشد، بلکه به اندازه اى باشد که به آن ریگ بگویند.

ب - از منطقه حرم باشد، مثلا مشعرالحرام، منى یا شهر مکه.

ج - قبلا براى رمى از آن استفاده نشده باشد.

د - مباح باشد، (غصبى نباشد). 

 

5 ـ بانوان،(3) کودکان، بیماران و پیرمردان مى توانند، شب عیدقربان پس از نصف شب و قبل از اذان از مشعر الحرام خارج شوند و اگر نمى توانند رمى جمره را در روز انجام دهند، مى توانند همان شب رمى جمره عقبه را انجام دهند.


(1) - مِنا: سرزمینى است واقع بین دو رشته کوه، نزدیک مشعر الحرام.
(2) - رمى: تیرانداختن، سنگ انداختن.
(3) - این حکم براى بانوان، مخصوص رمى روز عید قربان است. ولى در روزهاى 11 و 12 تنها در صورتى که از رمى در روز ناتوان باشند، مى توانند شب انجام دهند 
 
(پنجمین عمل از اعمال حج) 
قربانى 
 

1 ـ پس از سنگ زدن به جمره عَقبه، حجاج براى انجام یکى دیگر از واجبات حج، به قربانگاه رفته، و یک شتر، یا گاو، یا گوسفند قربانى مى کنند.

2 ـ ذبح یک حیوان براى چند نفر حاجى کفایت نمى کند و یک حیوان کمتر چیزى است که به عنوان یکى از اعمال حج باید ذبح کرد، امّا هر چه بیشتر ذبح کنند افضل است. 

3 ـ حیوان قربانى شرایطى دارد که به تفصیل در کتاب احکام و مناسک حج آمده است، افرادى که براى انتخاب قربانى به قربانگاه مى روند لازم است آن شرایط را بدانند، در این نوشته به طور مختصر به آنها اشاره مى کنیم:

* سالم باشد (مریض نباشد).

* معیوب و ناقص العضو نباشد.

* کورى یا لنگى واضح نداشته باشد.

* دُم بریده نباشد.

* گوش بریده و شاخ شکسته نباشد.

* لاغر نباشد.

* اخته نشده باشد; (بیضه هایش را بیرون نیاورده باشند).

* سن آن کامل باشد; اگر میش است یک سال آن و اگر بز است دو سال آن کامل شده باشد. (تفصیل این شرایط در کتب مفصل فقهى و مناسک مراجع تقلید آمده است).

 

4 ـ اگر حاجى پس از ذبح شک کند و حتى اگر احتمال دهد که حیوان ناقص بوده یا سایر شرایط را نداشته اعتنا نکند.

5 ـ کسى که حلق یا تقصیر نکرده و حتى براى خود حیوانى را ذبح نکرده مى تواند براى دیگرى ذبح کند.


(ششمین عمل از اعمال حج) 
حلق یا تقصیر 
 

1 ـ پس از قربانى، حاجى باید حلق کند، یعنى موهاى سر خود را بتراشد، یا تقصیر کند، یعنى مقدارى از مو و ناخن خود را بچیند. 

 

2 ـ با انجام این عمل تمام محرّمات احرام بر او حلال مى شود، بجز حرام بودن زن و مرد بر یکدیگر و استفاده از بوى خوش، که آنها هم با انجام بقیّه اعمال حلال خواهد شد و در برخى موارد صید نیز حرام است. بنابر این، پس از تراشیدن سر یا تقصیر مى تواند لباس احرام را بیرون آورده و لباس معمولى خود را بپوشد.

3 ـ مردانی که سال اوّل حج آنهاست، بنا بر احتیاط واجب باید سر بتراشند و تقصیر کفایت نمى کند، ولى افرادى که بار اوّل آنها نیست مى توانند تقصیر کنند یا سر بتراشند. 

 

4 ـ بانوان باید تقصیر کنند.

5 ـ محل حلق یا تقصیر مِنا است.

6 ـ زمان حلق یا تقصیر، تا روز سیزدهم ذى حجه است، گرچه احتیاط واجب آن است که روز عید انجام شود.

7 ـ اگر حاجى براى قربانى به کسى وکالت دهد، تا وکیل او قربانى نکرده، نمى تواند حلق یا تقصیر کند، بنابر این کسانى که خود به قربانگاه نمى روند، باید صبر کنند تا به آنها اطلاع داده شود که قربانى انجام شده و پس از اطمینان به ذبح شدن حیوان حلق یا تقصیر کنند.

8 ـ کسى که خودش حلق یا تقصیر نکرده، نمى تواند موى شخص دیگرى را بچیند یا بتراشد. 

 

(هفتمین عمل از اعمال حج) 
طـواف حج 
 
(هشتمین عمل از اعمال حج) 
نماز طواف حج 
 
(نهمین عمل از اعمال حج) 
سعى بین صفا و مروه 
 
(دهمین عمل از اعمال حج) 
طواف نساء 
 
(یازدهمین عمل از اعمال حج) 
نماز طواف نساء 
 
(دوازدهمین عمل از اعمال حج) 
بیتوته در مِنا 
 
(سیزدهمین عمل از اعمال حج) 
رمى جمرات سه گانه 
 
 
 

نشستن طولانی، خطر مرگ را تا ۴۰% افزایش میدهد

انسان امروزی بیش از هر زمان دیگری در طول تاریخ می نشیند. این موضوع مشکلاتی را در زندگی روزمره موجب می شود که نیاکان ما تا کنون تجربه نکرده بودند. این اینفوگرافیک حقایقی شگفت آور از آسیب های نشستن‌های طولانی مدت را به ما می‌آموزد. 

 

 

 

 

 

 

رازهایی برای رسیدن به حقیقت زندگی

 
   
 
راز اول:   
‌تمامی آن‌چه به منظور خوشحالی و خوشبختی واقعی بدان نیاز داریم، در درون ماست.
 
راز دوم: 
تصویر ذهنی درست از خود، ما را به حقیقت زندگی هدایت می‌کند. هر انسانی، یک تصویر ذهنی از خود دارد که من کیستم و چه می‌توانم انجام دهم. تصویر ذهنی هر انسانی، پایه‌ی اصلی شخصیت و رفتار‌های اوست. به‌عبارت دیگر، تصویر ذهنی ما از خود، نشانه‌ای از احساس فضیلت و بزرگی ماست و نشان‌می‌دهد که چه کارهایی از ما ساخته است‌ و چه کارهایی از ما ساخته نیست. انسان‌ها حقیقت زندگی را با تصویرهای ذهنی خود‌ می‌سازند. آری تصویر ذهنی زیبا از خود، موفقیت‌ها را می‌سازد و موفقیت‌ها، باعث بهتر شدن تصویر ذهنی انسان از خود می‌گردد. تصویر ذهنی ما از خودمان، نمادی از مجموعه‌ی باورهای ما در فضای زندگی است. 
راز سوم: 
هدف زندگانی، آن است که تمام توانایی‌های بالقوه‌ی خود را به‌عنوان یک انسان خود‌شکوفا‌ بشناسیم و آن‌ها را شکوفا کنیم و بهترین خویشتن خویش را از خود ظاهر کنیم و به بیش‌ترین رشد و شکوفایی برسیم. 
راز چهارم: 
تغییر در وجود، نه‌تنها ممکن و میسر است بلکه اجتناب‌ناپذیر است‌ زیرا تا ما تغییر نکنیم، زندگی‌مان تغییر نمی‌‌کند. انسان‌های سعادتمند، ‌مرتباً می‌شوند و می‌روند‌ زیرا تا نشوی، نمی‌شود و تا نروی، نمی‌رسی. 
راز پنجم: 
تمام مشکلات، موانع و مصائب زندگی، در‌واقع درس‌هایی هستند که به انسان می‌آموزند و انسان را می‌سازند. آن‌ها فرصت‌هایی در لباس مبدل‌اند. حتی گاهی مشکلات، الطاف خفیه‌ی خداوند هستند که باعث رشد و شکوفایی انسان می‌شوند. پس آن‌ها را گرامی بداریم و از آن‌ها بیاموزیم. 
راز ششم: 
تلقی ما از واقعیت، ساخته و پرداخته‌ی فکر و ذهن ماست. پس واقعیت‌های زندگی ما می‌توانند با اندیشه‌های ما تغییر کنند. بنابراین مراقب اندیشه‌های خود باشیم تا واقعیت زندگی‌مان را زیباتر کنیم. 
راز هفتم: 
ترس و تردید، سرزندگی و نشاط را از انسان می‌رباید. با باورهای عالی و توکل بر خداوند، هرگونه ترس و تردید را از فضای فکر خود دور کنیم و در وادی یقین و عشق، محکم و استوار به جلو برویم و زندگی پرحاصلی را در محضر خدا و کائنات خلق کنیم. 
راز هشتم: 
مادامی که خودمان را دوست نداشته باشیم و به خودمان عشق نورزیم، نمی‌توانیم به کسی عشق بورزیم و از عشق دیگران نسبت به خود بهره‌ای ببریم. پس گوهر عشق را ابتدا به خود تقدیم کنیم تا بتوانیم مظهر عشق‌ورزی برای دیگران باشیم. 
راز نهم: 
تمامی ارتباطات ما با کائنات و دیگران، آیینه‌هایی هستند که خود ما را نشان می‌دهند و تمامی مردم، آموزگاران ما به‌حساب می‌آیند. پس با خودباوری و اعتماد‌به‌نفس، زیبا‌ترین رابطه‌ها را برقرار‌کنیم و از کلید طلایی ارتباطات، برای باز کردن هر درِ بسته‌ای در زندگی استفاده کنیم و موفق شویم. 
راز دهم: 
سعادت واقعی در زندگی، در نحوه‌ی عکس‌العمل ما در مقابل رخدادها و حوادث زندگی است‌ نه در بخت و اقبال. بنابراین خود را مسؤول زندگی خود بدانیم و تقصیر را به عهده‌ی دیگران نیندازیم تا بتوانیم با عکس‌العمل‌های مناسب، حقیقت زیبای زندگی را به واقعیت قابل قبول تبدیل کنیم و به خوشبختی و سعادت برسیم. 
راز یازدهم: 
حقیقت زندگی، بر مبنای عشق الهی استوار است. انسان‌های موفق و کامیاب، وجود خود را با عشق الهی، جذاب و منور می‌کنند و با تقدیم عشق به انسان‌های دیگر و به کل کائنات، به زندگی سعادتمندانه‌ای می‌رسند. 
راز دوازدهم: 
از آن‌جایی که انسان‌ها در مسیر زندگی گاهی از اجرای درست قانونمندی‌های زندگی غافل می‌شوند و با اندیشه‌های غلط و القائات منفی دیگران، از مسیر درست زندگی به بی‌راهه می‌روند، بنابراین ارزیابی مستمر کیفیت زندگی و اصلاح لحظه‌به‌لحظه‌ی خود، می‌تواند انسان را در مسیر درست و رسیدن به حقیقت زندگی هدایت کند. زیباترین معیار ارزیابی کیفیت زندگی، این است که در پایان هر روز، از خود سؤال کنیم که آیا من روز پرحاصلی داشتم و از لحظه‌های زندگی خود ‌لذت بردم؟

سالروز نورانی ترین پیوند هستی مبارک

 

 

امشب شب عروسی ماه و خورشید است.  

 آسمان، جلوی قدم‏هایشان دامن می‏ گسترد. 


نسیم، دیوارهای کوچه را غرق بوسه می‏کند؛   

و ندای زیبای تکبیر، موسیقی شادترین عروسی هستی می شود.