نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

نحوه ی ارتباط شیطان با امت پیامبر (ص)





علی (علیه السلام) مولای جن و انس

از سلمان فارسی نقل شده است که ابلیس کنار جماعتی که به امیرالمؤمنین ناسزا می گفتند، رسید و در برابر آنها ایستاد. گفتند: تو کیستی؟ گفت: من ابامره هستم. گفتند: سخنان ما را شنیدی؟ گفت: بله، وای بر شما که مولایتان علی را ناسزا می گویید. گفتند از کجا می دانی که او مولای ماست؟ گفت: از آنجا فهمیدم که پیامبرتان فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه» . گفتند: تو از دوستداران و شیعیان او هستی؟ گفت: نه، ولی او را دوست دارم و هرکه دشمن او باشد، من در مال و فرزندان او شریک هستم. گفتند: ای ابامره در مورد علی (علیه السلام) چیزی بگو. گفت: ای پیمان شکنان و بی دینان، بدانید من در میان جن ها 12000 سال عبادت کردم و نیز 12000 سال دیگر نیز در میان فرشتگان در آسمان عبادت کردم. در آن محل که مشغول ذکر خدا بودیم، نوری خیره کننده از کنار ما گذشت. همه ی فرشتگان به سجده افتادند، گفتند: «سبوح قدوس» این نور فرشته ی مقرب و یا نبی مرسل نیست، این نور طینت علی بن ابی طالب (علیه السلام) است.(1)

شیطان و امت پیامبر

هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متولد شد، جن ها متوجه شدند که آسمان ها پر از نگهبان است و آنها را از صعود به مقر فرشتگان منع می کنند. پس شیطان متوجه تولد پسری در خانواده ی عبدالمطلب شد. سریع خواست به آنجا سر بزند، اما جبرئیل مانع او شد. پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟ جبرئیل گفت: پیامبر خاتم متولد شده است. پرسید: آیا من هم در وجود او بهره دارم؟ جواب داد: نه. پرسید: در امت او چطور؟ گفت: آری. شیطان گفت: به همین نیز راضی هستم.(2)

شیطان نمی تواند به قلب انسان وارد شود

زمانی که خداوند جسم آدم را خلق کرد و خواست در او از روح خود بدمد، به شیطان اجازه داد تا به آدم نزدیک شود. او در همه اعضای آدم وارد شد، وقتی که خواست به قلب وارد شود، خداوند فرمود: «القلب حرم الله و لا یسکن فی حرم الله غیر الله» قلب، محدوده ی خداوند است. نیز در حدیث نبوی آمده است که «قلب المؤمن بیت الله و قلب العارف عرش الله». حق تعالی درباره ی ارزش دل و قلب انسان فرموده است: «لا یسعنی ارضی و لا سمائی و لکن یسعنی قلب عبدی المؤمن». زمین و آسمان نمی تواند مرا در خود بگنجاند، ولی قلب بنده ی مؤمن مرا در خود می پذیرد.(3)

غم بدون علت

روایت شده است که ابو عبدالرحمان به امام صادق (علیه السلام) عرض کرد: به درستیکه گاهی محزون و ناراحت و گاهی مسرور می شوم و دلیلی از مال و اهل و اولادم نمی بینم. امام (علیه السلام) فرمودند: با هر کسی فرشته ای و شیطانی هست. خوشحالی بی دلیل، به خاطر نزدیک شدن فرشته ی الهی به او؛ و غم، به دلیل نزدیکی شیطان به اوست. این است که خدا فرموده است: «الشیطان یعدکم الفقر و یامرکم بالفحشاء و الله یعدکم مغفره منه و فضلا» (4)شیطان به شما وعده ی فقر می دهد. در حدیثی ‌آمده است که شیطان به گوش دل انسانی که می خواهد انفاق کند، می گوید: «لا تنفقوا فانکم تفتقرون» یعنی انفاق نکنید، زیرا مبتلا به فقر می شوید.(5)

شیطان سگ پاسبان خانه ی خداست

آیت الله کوهستانی می فرمودند: وقتی کسی به مهمانی دعوت شده باشد، وظیفه ی صاحبخانه است که جلوی حمله ی سگ پاسبان را بگیرد. شیطان سگ درگاه خداست. هر کس با صاحبخانه کار داشته باشد، حق تعالی چون ضامن راه است، به شیطان می گوید: این از خود ماست. بگذار داخل شود. برداشتن موانعی از قبیل شیطان، برعهده ی صاحبخانه است. انسان یک کار بیشتر ندارد و آن توجه کامل به صاحبخانه است. «کان حقا علینا نصر المؤمنون» بر ما حقی است که مؤمنان را یاری کنیم. «ان عبادی لیس لک علیهم سلطان» ای شیطان! هر آینه تو بر بندگانم تسلط نداری. اما اگر کسی قصد دزدی داشته باشد، شیطان نمی گذارد. خود شیطان گفت: «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ‌ * إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ‌» خداوندا، به عزت تو سوگند که همه ی انسان ها جز بندگان خالصت را گمراه و اغوا می کنم(6).

شیطان دست بردار نیست

آیت الله کوهستانی درباره ی این که انسان همواره در کمین گاه شیطان قرار دارد و شیطان هیچ گاه انسان ها بویژه عالمان دینی را رها نمی سازد، به طلاب می فرمود: طلبه هنوز از منزل حرکت نکرده، شیطان تلاش می کند تا او را از پای درآورد. مواظب باشید تا باد «ضرَبَ زیدُ» ما را از پای درنیاورد؛ و نیز می فرمود: اگر بیرون بروی حتی بالای کوه هم بروی، شیطان آنجا هم کسی را می فرستد تا تو را اذیت کند. به یکی از طلبه ها فرمود: با شیطان نمی شود کشتی گرفت، آدم را زمین می زند.(7)

ابلیس در زمان ظهور امام عصر (علیه السلام)

بحار از اسحاق بن عمار آورده است که از حضرت امام باقر (علیه السلام) پرسیدم که وقت معلوم چه وقت است؟ فرمود: وقت معلوم روز قیام قائم آل محمد است. هرگاه خداوند او را برانگیزد، در مسجد کوفه ابلیس می آید، در حالیکه بر زانوهایش راه می رود و می گوید: ای وای از این روز. آنگاه از پیشانیش گرفته شده، گردنش زده می شود. آن هنگام روز وقت معلوم است که مدت او به پایان می رسد.(8)

شیطان را سه بار می کشند

آیت الله امجد در فرمایشات خود می فرمودند: شیطان را سه بار در سه زمان می کشند: زمان ظهور حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف، چون زمینه ی عملکرد شیطان کم و ضعیف می شود. زمان رجعت: چون زمینه ی شیطان کم تر می شود. قیامت: چون روز ظهور حق است(9).

بدترین مکان هایی که شیطان در آن همواره حضور دارد

الف) بازار: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بدترین مکان های زمین، بازارها هستند که محل جولان ابلیس است. او صبح به آنجا می آید و تخت فرماندهی خود را در بازار قرار می دهد و لشکریان و اولاد خود را در بین مردم پخش می کند تا عده ای را به کم فروشی، یا تخلف در وزن و ترازو، یا دزدی و دروغ در بیان جنس وادار کنند و سبب فساد و تباهی در اقتصاد شوند. این شیاطین، اول کسانی هستد که به بازار می آیند و آخرین هستند که بیرون می روند. پس فرمود که بهترین اماکن روی زمین مساجد هستند که پیش خدا از همه جا محبوبترند.
ب) مکان خلوت: از مواردی است که شیاطین در آن فعالیت کرده و سبب ارتکاب معاصی می شوند. ابلیس به حضرت نوح (علیه السلام) گفت: بپرهیز در جایی که تو با زن اجنبی خلوت کنی که من سومین شما خواهم بود، تا شما را به حرام به هم نزدیک نمایم.

خصلت های ابلیس

الف) تسویف: به معنای کار را به آینده واگذار کردن و در زمان ممکن و لازم انجام ندادن و در نتیجه از دست دادن فرصت های خوب و بی بهره ماندن. در حدیث آمده است: «التسویف من شعار الشیطان» (10).
ب) قهقهه: خنده با صدای بلند در اخلاق دینی، مذموم شمرده شده است. در احادیث آمده است: «القهقهه من الشیطان». تبسم و لبخند از اخلاق اولیا می باشد. در حالات مؤمن آمده است که «حزنه فی قلبه و بشره فی وجهه». شخص با ایمان، حزن و اندوهش در قلب او و تبسم و گشاده رویی اش در صورتش پیداست.(11)
ج) تبذیر و اسراف: زیاده روی در مصرف از نعمت ها و اموال، به صورت پراکنده نمودن و دور ریختن و هدر رفتن آنها است. خداوند می فرماید: «إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَ کَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً». به درستیکه اهل اسراف و تبذیر، برادران شیطان هستند که او نسبت به نعمت های خداوند کفور و ناسپاس می باشد(12).
د) خوابیدن بر روی شکم: در احادیث آمده است که دمر خوابیدن، خوابیدن شیطان است. در شرع، عملی مکروه است و سبب تحریکات شیطانی می شود. از نظر بهداشت و سلامت، برای دستگاه گوارش انسان و برای قلب که زیان آور می باشد. در حدیث نبوی آمده است که چنین خوابیدنی سبب فقر و پریشانی و بیماری و خواری می شود.(13)
و) لقمه ی ابلیس: در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) آمده است: «چون ابراهیم خلیل (علیه السلام) خواست گوسفند را قربانی کند ابلیس آمد و برای خود قسمتی درخواست کرد. ابراهیم (علیه السلام) ابا می کرد تا اینکه ابلیس طحال گوسفند را طلب کرد و حضرت ابراهیم (علیه السلام) آن را به ابلیس داد. پس آن لقمه ی شیطان است و بدیهی است که در فقه اسلام خوردن آن حرام است.(14)
ز) چشم چرانی: «النظر سهم من سهام ابلیس» نگاه آلوده به گناه، تیری از تیرهای شیطان است. زیرا نگاه به زن نامحرم، موجب آلودگی روح و قلب ناظر می شود.(15)
ح) شعر: در حدیث آمده است که اشعار خالی از حکمت و آنهایی که موجب تحریک انسان یا تحقیر اهل ایمان می شود، شعار شیطان است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «الشعر من ابلیس». کلمات موزون از شیطان است. در مذمت شعرای منحرف در آیه ی شریفه آمده است: «الشُّعَرَاءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ‌». گمراهان دنباله رو شعرا می باشند.(16)

غضب، خصوصیت شیطان است

امام باقر (علیه السلام) فرمود: غضب، پاره ای از آتش شیطان است که در قلب انسان برافروخته می شود.(17)

آوازخوانی ابلیس

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: وقتی که آدم از میوه ی درخت ممنوعه خورد، ابلیس غنا خواند. وقتی که به زمین هبوط کرد، برایش حدی نواخت و هنگامی که آدم در زمین استقرار یافت، ابلیس نوحه کرد و خاطرات بهشت را برای او یادآوری کرد.(18)

آغاز همه ی بدی ها

زمان بعثت پیامبر، امتی برای او جمع شدند. ابلیس گفت: اگر آنها دنیا را دوست داشته باشند، دیگر باکی ندارم که بت ها را نپرستند. چون من شب و روز آنها را با سه خصلت آشنا می کنم: به دست آوردن مال به حرام و خرج کردن در غیر حلال و اینکه در راه حق خرج نکنند؛ و همه ی بدی ها به دنبال این سه خصلت می آید. «حب الدنیا رأس کل خطیئه» .دوستی دنیا، منشأ همه گناهان است.(19)

معرفی ابلیس از زبان خود

امام هادی (علیه السلام) روزی ابلیس را دید و از او پرسید که چه کسی هستی؟ ابلیس گفت: من قاتل و کشنده ی فرزند آدم به نام هابیل هستم. من با نوح پیامبر در کشتی سوار شدم. من کشنده ی شتر صالح پیامبرم. من موجب به آتش انداختن ابراهیم هستم. من نقشه ی قتل یحیی را کشیدم. من سبب قتل زکریا با اره شدم. من روان کننده ی لشگر فرعون به رود نیل شدم که آنها غرق شوند. من جادوگران را راضی نمودم که با موسی درگیر شوند و آنها را راهنمائی نمودم. من سازنده ی گوساله سامری بودم. من مردم را در جنگ حنین برای کشتن پیامبر اکرم جمع کردم. من حسادت را در دل امت در روز سقیفه انداختم، تا غصب خلافت حضرت علی (علیه السلام) بشود. من محمل عایشه را در جنگ جمل با علی (علیه السلام) بستم. من در لشگر معاویه در جنگ صفین، کارساز بودم. من در روز عاشورا در کربلا، لشگر یزید را در ریختن خون حسین بن علی (علیه السلام) و اصحابش تشویق می کردم. من امام اهل نفاق هستم. من نابودکننده ی اقوام اولین بودم و گمراه کننده ی اقوام آخرین هستم. من از آتش و نه از خاک خلق شده ام. من مورد خشم خداوند تا آخر خلقت هستم. سپس امام هادی (علیه السلام) فرمود: تو را به خدا قسم که اعمالی که موجب تقرب به خدا می شود، بیان کن؟ ابلیس گفت: در دنیا با قناعت زندگی کن و برای نجات در آخرت، به محبت علی بن ابیطالب (علیه السلام) تمسک نما و به دشمنی با دشمنان آن حضرت زندگی کن. به درستیکه خدا را هفت آسمان عبادت کرده و در هفت زمین معصیت نمودم و در این عمر طولانی یافتم که هر فرشته ی مقربی و هر پیامبر مرسلی با محبت علی بن ابی طالب (علیه السلام) به خداوند جهان تقرب می جوید(20).

بقای شیطان به دلیل وجود اولیای خدا

حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: زمانیکه یکی از اولیای الهی به دنیا بیاید، ابلیس فریاد می زند. شیاطینش به او می گویند که ای آقای ما، چه شده که چنین شیون می کنی؟ گوید: ولی خدا به دنیا آمده است. گویند: به تو چه ضرری می رسد؟ گوید: اگر زنده بماند و به کمال برسد، به دست او گروه زیادی هدایت می شوند. گویند: آیا اجازه می دهی او را بکشیم؟ گوید: نه. گویند: چرا از کشتن او کراهت داری؟ گوید: زیرا بقای ما به وجود اولیاء الله است. اگر خالی بماند روی زمین از اولیای خدا، قیامت به پا می شود و در نتیجه ما به آتش عذاب الهی، مبتلا می شویم. چرا شتاب کنیم در رفتن به جهنم و عذاب الهی(21).

ابزار و سلاح شیطان

حضرت علی (علیه السلام) فرمود: فتنه و آزمایش الهی عمدتاً در سه مورد می باشد:
1-میل و کشش مفرط به زن ها که در قالب حرام و گناه ظاهر می شود که این حال به منزله ی شمشیر شیطان است و افراد را از پا می اندازد.
2- شراب مسکر خوردن که به منزله ی دمیدن شیطان است و افراد را از اعتدال مزاج و تعقل دور می کند و در ظلمت مستی آنها را به هر عمل ناشایست وادار می کند.
3-علاقه ی شدید به طلا و نقره و پول که به منزله ی تیر شیطان است که با آن مردم را گرفتار و اسیر می نماید. در روایت آ‌مده است که وقتی اولین بار سکه های طلا و نقره ضرب شد و به بازار آمد، شیطان آنها را گرفت و بوسید و بر چشم گذاشت و گفت که با وجود اینها کار من آسان می شود. «طالب الدنیا مونث و طالب العقبی مخنث و طالب الولی مذکر» (22).

خصلت ها و اخلاق ابلیس

امام صادق (علیه السلام) فرمود: کسی که باکی ندارد از آنچه می گوید و درباره ی او هرچه بگویند نیز باکی نداشته باشد، پس او شریک شیطان است. یعنی شیطان در انعقاد نطفه او شریک بوده است. کسی که غیبت و بدگویی از برادر ایمانی خود کند، در حالیکه بین ایشان هیچ ظلم و ستمی روا نشده باشد، ‌او شریک شیطان است. کسی که خرسند و مشتاق و خشنود به ارتکاب حرام باشد و زنا را دوست داشته باشد و به انجام آن حریص باشد، شریک شیطان است. سپس حضرت صادق (علیه السلام) فرمود: به درستیکه برای فرزند زنا، نشانه هایی است: یکی اینکه بغض و دشمنی ما اهل بیت را دارد؛ میل به عمل حرامیکه از آن تولید و خلق شده دارد؛ نسبت به دین ارزشی قائل نیست؛ و در حضور مردم با زشتی و بدی ظاهر می شود.(23)

کتاب ابلیس

از رسول خدا روایت است که ابلیس به خدا عرض کرد: پروردگارا، آدم به زمین نزول کرد. می دانم که برای فرزندان او کتاب ها و پیامبرانی خواهی فرستاد. کتاب ها و پیامبران شان کدامند؟ حق تعالی فرمود: رسل بنی آدم، ملائکه و پیامبرانند؛ و کتب ایشان تورات، انجیل، زبور و فرقان. عرض کرد: کتاب من چیست؟ فرمود: کتاب تو شم است، یعنی آن خال ها که زنان بر بدن خود درست می کنند. قرائت تو، شعرهای لغو و بیهوده و گمراه کننده و پیامبران تو، کاهنان و ساحران می باشند. طعام تو چیزهایی است که نام خدا بر آنها ذکر نشود و شراب تو هر مست کننده است. راست تو دروغ، و خانه ی تو حمام است. صیدگاه تو زنان اند و مؤذن تو، ساز موسیقی؛ و مجلس و مسجد تو، بازارها است و علم تو، جادو است.

عدم تسلط شیطان بر اولیای خدا

در روایات آمده است که شیطان نمی تواند بر انبیا و اولیا و شیعیان امیرالمؤمنین مسلط شود.(24)

پاسخ ملاصدرا به چگونگی تمثل شیطان

ملاصدرا می گوید: سؤال می شود که چگونه شیطان برای برخی از مردم صورت می نمایاند و به برخی نمی نماید؟ اگر کسی صورت او را دید، آیا آن صورت حقیقی اوست و یا شکلی است که خود را بدان شکل نشان می دهد؟ اگر صورت حقیقی اوست، پس چرا به صورت های گوناگون دیده می شود؟ چگونه در یک هنگام در دو مکان و بر دو صورت دیده می شود؟ در پاسخ باید گفت: فرشته و شیطان، دو صورت حقیقی و اضافی دارند. صورت حقیقی آن دو را جز به نور نبوت نمی توان ادراک کرد. همانطور که رسول الله (صلی الله علیه و آله) از جبرئیل خواست تا خود را بر صورت حقیقی به او بنماید، او را وعده به کوه حرا داد. در آنجا جبرئیل بر او ظاهر شد، در حالیکه سراسر کرانه ی خاور و باختر را فراگرفته بود. بار دیگر او را در سدره المنتهی به صورت خود مشاهده نمود. گاهی نیز او را به صورت اضافی می دید که معمولاً متمثل به صورت دحیه ی کلبی که مردی نیکو چهره و از صحابه بود، مشاهده می نمود؛ و شیطان نیز در بیداری برای آن حضرت متمثل می گشت. لذا با چشم خود او را می دید و سخنش را می شنید.
لازم به ذکر است که شیطان نمی تواند به صورت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) و پیامبران دیگر ظاهر شود، چنانکه فرموده است: «هرکس که مرا در خواب ببیند پس مرا بواقع دیده است زیرا شیطان به من تشبیه پیدا نمی کند و به شکل من ظاهر نمی شود» (25).

پی نوشت ها :

1.بحار، ج39، ص 163.
2.همان، ج60، ص 241.
3.شیطان ظلمتی بر تارک آفرینش، ص 23.
4.سوره ی بقره،‌ آیه ی 268.
5.بحار، ج60، ص 205.
6.مصباح الهدی، ص 442.
7.بر قله پارسایی، ص 305.
8.مکیال المکارم، ج1، ص 175.
9.جواهر معنوی، ص 28.
10.شیطان، ظلمتی بر تارک آفرینش، ص 97.
11.همان، ص 97.
12.همان، ص 98.
13.همان، ص 98.
14.همان، ص 99.
15.همان، ص 99.
16.همان، ص99.
17.کافی، ج2، ص 304.
18.شیطان، ظلمتی بر تارک آفرینش، ص 27.
19.همان، ص 102.
20.کتاب طوالع الانوار، ص 166.
21.شیطان، ظلمتی بر تارک آفرینش، ص 116.
22.همان، ص 118.
23.خصال، باب الاربعه.
24.بحار، ج60، ص 257 و 201.
25.جن در کلام بزرگان، ص 112.

روز مرد برمردان راستین مبارک

میلاد مولود کعبه مبارک




به جز از علی نباشد به جهان گره‌گشایی ****
 

طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلایی  

چو به کار خویش مانی در رحمت علی زن ****



به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسی دوایی 

ز ولای او بزن دم که رها شوی ز هر غم ****



سر کوی او مکان کن بنگر که در کجایی 

بشناختم خدا را چو شناختم علی را ****



به خدا نبرده‌ای پی اگر از علی جدایی 

علی ای حقیقت حق علی ای ولی مطلق ****



تو جمال کبریایی تو حقیقت خدایی 

نظری ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن ****

تو که یار دردمندی تو که یار بینوایی 



همه عمر همچو "مجنون" طلب مدد از او کن ****

که به جز علی نباشد به جهان گره‌گشایی 



اندیشه (2)

پاسخ این سوال متاثر از یکی از خصوصیات مغز ماست که به سازمان دهی اندیشه ها مربوط است . مغز ما در برابر هر پرسش و همچنین در بررسی راههای ممکن برای رسیدن به یک هدف کاملا مشابه موتورهای جستجوگر نظیر گوگل در اینترنت عمل میکند یعنی ابتدا راههای اجرا شده و تکراری و سپس راههای کمتر تجربه شده و در نهایت راههایی که اصلا تجربه  نشده اند را در دسترس قرار میدهد.  بنابراین ما به درک راههای غیر تکراری نمیرسیم مگر اینکه یک به یک این راهها را مرور و رد کنیم و همینطور که گفتیم اگر بخواهیم برای هر مشکلی که پیش می آید این کار را انجام دهیم شاید صدها سال طول بکشد و برای اینکه با چنین چالشی رو برو نشویم مغز بگونه ای طراحی شده است که به سرعت تمایل دارد ("تمایل مغز به سرعت است" : قانون گشتالت)  یعنی مغز ما طبیعتا نمیخواهد سرعت فکر کردن را کند نموده  و برعکس سعی دارد سریعا به فکر  بعدی بپردازد و همین موضوع موجب می شود وقتی فکری  به ذهنمان می رسد و راههای تجربه شده را برسی میکنیم انگیزه خود را برای بررسی راههای بعدی از دست میدهیم.

 

  برای درک بهتر این موضوع می توانید جستجو در ذهن خود را با جستجو در اینترنت مقایسه کنید وقتی با موتور جستجوگر گوگل به دنبال موضوعی می گردید هزاران لینک برای شما در هر ثانیه پیدا میشود. اما عموما ما در اکثر جستجوهای خود فقط چند لینک از صفحه اول را بررسی می کنند و اگر جواب مورد نظر را پیدا نکنند هم معمولا در همان سایتها موضوعات دیگری حواس مارا به خود جلب کرده که هدف قبلی را فراموش کرده و فرصت پرداختن به سایر پاسخهای یافت شده را نیابیم.

  نظیر همین اتفاق بصورت ناخوداگاه در مغز ما روی می دهد و پس از چند بررسی اولیه افکار دیگری ذهن مارا به خود مشغول میکنند و خیلی زود به این نتیجه می رسیم که راهی وجود ندارد و آن اندیشه را تغییر میدهیم .

  اما حالا شاهد کشف جدیدی هستیم که می تواند جرقه تحول عظیم را در ذهن  بشر پدید آورده و سرعت رشد و تکامل بشر را دو چندان کند و چه بسا شما که در حال مطالعه این مطلب هستید از پیشگامان این تحول در زندگی خود باشید البته اگر همین الان تصمیم بگیرید که این تحول را ایجادکنید .

 

 

 

احتمالا شما هم شنیده اید که ما انسانها کمتر 10% مغز خود استفاده میکنیم

و همواره اعتقاد براین بود که نوابغ بیشتر از سایرین از مغز خود استفاده  می کنند لیکن مطالعات جدید نشان میدهد بر خلاف تصور گذشته نوابغ از درصد بیشتری از مغز استفاده نمیکنند بلکه تفاوت در نوع نگاه آنان به مسائل است.   

نابغه  به این دلیل نابغه است که

 نوع نگاهش به مسائل متفاوت از سایرین است

 

   برای درک بهتر این موضوع  خاطره ای از دوران نوجوانی یکی از بزرگان تاریخ را که احتمالا قبلا شنیده اید بازخوانی میکنیم.

حل مساله ریاضی

   در دوران نوجوانی وقتی یک روز در کلاس درس ریاضی خوابم برده بود با صدای فریاد معلم بیدار شدم که تاکید میکرد حتما تکالیف شب را انجام دهیم .

 من هم فورا دو مساله ای را که به عنوان تکلیف شب روی تخته سیاه نوشته شده بود یادداشت کردم و شب با تلاش توانستم یکی از مسائل را حل کنم اما احتمالا چون در کلاس خوابم برده بود و درس را بلد نبودم  نتوانستم مساله دوم را هم حل کنم. 

  فردا که در کلاس معلم تکالیف  شب را کنترل میکرد وقتی به دفتر من نگاه کرد با حیرت پرسید:" تو یکی از مسله ها را حل کردی؟"  من با ترس گفتم : " من برای حل مساله دوم هم تلاش کردم اما بخاطر مشغله وقت کافی نداشتم ".

 استاد همچنان در بهت و حیرت بود و مدتی طول کشید تا از اصل ماجرا آگاه شوم و بدانم این دو مساله تکلیف شب نبودند زیرا در حین درس  (همان زمان که من خواب بودم) استاد به مسائل لاینحل ریاضی اشاره کرده و دو نمونه از این مسائل را که به گفته ریاضیدانان هرگز به جواب نمیرسند را پای تخته نوشته بوده و من به گمان اینکه این دو مساله تکلیف شب ما می باشند توانسته بودم یکی از آنها را حل کنم. اما


چگونه دانش آموز توانسته بود مساله را حل کند؟


    به نظر شما چگونه این دانش آموز توانسته بوده آن مساله راحل کند؟آیا علم او بیشتر  از ریاضیدانان بوده ؟ آیا تبحر او در حل مسائل بالاتر بوده ؟ آیا هوش و ذکاوت او را سایر ریاضیدانان نداشته اند؟ آیا روش حل مساله به الهام شده بوده ؟

    در واقع تنها دلیل، نوع نگرش او به مساله بوده اینکه او بر خلاف ریاضیدانان   فکر می کرده که با مساله ساده ای روبرو است و همچنین باور داشته که تا فردا فرصت دارد که آن را حل کند .

   این تفاوت که او با این اندیشه که همه دانش آموزان می توانند این مساله را در آن شب حل کنند شروع به حل موفقیت آمیز یک مساله لاینحل کرده و   این تفاوت دیدگاه  کلید نبوغ  است.

اندیشه (1)

به نام خدا

اندیشه و هیپنوتیزم

 

 آیا آماده تحول هستید؟
 

آیا چند دقیقه وقت دارید تا نگاه خود را برای همیشه به زندگی تغییر دهید.

در این مقاله قصد دارم در مورد پدیده ای به نام "اندیشیدن" و تحولی در اندیشه صحبت کنیم .

در مقام مقایسه انسان و کامپیوتر میتوان گفت نوع اندیشیدن مانند تفاوت کامپیوترهای مک اینتاش و پی سی هاست. به عبارتی تحول در شکل اندیشیدن تحول در تمام زندگی است.

    این پدیده از بدو تولد تا هنگام مرگ با ماست و در قرن حاضر زنده بودن ما تنها منوط به زنده بودن مغز ماست و زنده بودن مغز یعنی فکرکردن.

     حتی اگر اعتقاد نداشته باشید که تمام سختیها، تمام پیروزیها، موفقیتها و شکستهای ما وابسته به فکر و اندیشه ماست بیگمان  باید بپذیرید که تفکر بر زندگی ما اثرات بسیارمهمی دارد زیرا تصمیمات مهمی که سرنوشت مارا رقم میزنند حاصل تفکر ما هستند. علاوه بر نتیجه مستقیم افکار ما که کم و بیش  از آن آگاهیم خود پدیده فکر کردن اثرات غیر مستقیمی بر زندگی ما دارد که عموما از آن غافلیم. از جمله بیماریهایی که ریشه عصبی دارند و همچنین طول عمر ما که بر مبنای  روند نوزایی سلولهای مغز و سایر اندام ماست که بیش از پیش بر اهمیت پدیده تفکر می افزاید.

در یک کلام میخواهم بگویم

به عبارت دیگر مادام که زنده ایم فکر می کنیم

اگر خوب فکر کنیم خوب زندگی میکنیم و برعکس

   اکثریت مردم بر این باورند که ما از لحظه بیداری تا شب هنگام که به خواب می رویم فکر می کنیم و گاهی افکار ما حتی مانع از بخواب رفتن ما می شوند لیکن لازم است بدانید تفکر ما حتی در خواب هم متوقف نمیشود فلذا از فکر کردن گریزی نیست و از تپش قلب و تنفس ما نیز حیاتی تر است.

  جالب اینکه با همه اهمیتی که پدیده تفکر در زندگی بشر دارد تاکنون کمتر به آن پرداخته شده بود  و اصولا عوام بایک الگوی ثابت به اندیشیدن می پرداختند و  باور  بر این بود که تنها یک الگو برای اندیشیدن وجود دارد. همان الگوی ثابت و قدیمی که همه از بدو تولد بصورت ناخوداگاه از آن پیروی میکنیم.

اما حالا تصور کنید

اگر بتوانید مانند نوابغ فکر کنید.

اگر بتوانید با روش سریعتری بیندیشید.

اگر بطور خودکار افکار بیفایده به ذهنتان خطور نکند.

اگر بتوانید ضریب خطای اندیشه های خود را کاهش دهید.

اگر بتوانید از ظرفیت بیشتری از مغز خود بهره ببرید.

چه تحولی در زندگی شما رخ خواهد داد؟

سرنوشت شما چه تغییری شما میکند؟

   در این میان مهم نیست شما چه هدفی را در زندگی خود دنبال میکنید اما  این مقاله به شما روش نوینی برای اندیشیدن  ارائه می دهد که می تواند نگاه شمارا به زندگی متحول کند و سرعت حرکت شما را در جهت اهدافتان چند برابر کند . همچنین در روش نوین اندیشیدن شما کمتر به خطا می روید و کمتر دچار افکار منفی می شوید .  همچنین این مدل اندیشیدن موجب میشود روند پیر شدن کندتر اتفاق بیفتد و زایش سلولهای مغزی بیشتر اتفاق بیفتد.

   برای اینکه به سرعت به اصل مطلب بپردازیم از بیان محاسن این روش جدید میگذرم و  به سراغ جایگاه فیزیکی اندیشه یعنی مغز میروم  تا از ظرفیت خود در فعلیت بخشیدن اندیشه آگاه شویم.


آشنایی با مغز


مغز با وزنی معادل 1400گرم  مرکز اندیشه یا همان سامانه پیامهای عصبی است.

مدیریت تصمیمها به عهده 100.000.000.00 سلول عصبی(نورون) است که 10% کل مغز را در برگرفته اند و در آخرین سطح قشر مخ(کورتکس) قرار دارند که ضخامتی در حدود 2 تا 5 میلیمتر را دارا بوده و در هر میلیمتر مربع حدود 100.000 نورون مستقر است.

سطح کورتکس از حدود 30.000.000.000 نورون ساخته شده که می توانند باهم ارتباطاتی با حجم یک میلیون میلیارد سیناپس انجام دهند.

1.000.000.000.000.000 سیناپس

یعنی هر مغز می تواند در هر زمان یک میلیون میلیارد حالت مختلف بیندیشد.

  برای درک بزرگی این عدد میتوان گفت که اگر در هر ثانیه یک سیناپس را بشماریم شمارش کل آنها  در طول سی و دو میلیون سال بطول می انجامد.

    حال اگر ما تعداد مدارهای نرونی  ممکن را مورد توجه قرار دهیم با یک رقم نجومی یعنی ده در مقابلش یک میلیون صفر مواجه خواهیم شد و این در حالی است که

      کل ذرات شناخته جهان تنها برابر با ده در مقابل هفتاد و نه صفر است.

قصد گیج کردن شما را ندارم

اما آیا می داند این ارقام چه معنی می دهند؟

 

این ارقام بصورت علمی و مستند به ما میگویند

مغز ما در هنگام مواجهه با هر مشکل می تواند میلیونها راهکار مختلف را بررسی، مطالعه و پیگری نماید

 

جالبتر اینکه

 امروزه میدانیم جنس صدای هر انسان، مردمک چشم هر انسان و بسیاری خصوصیات دیگر در انسانها وجود دارد که مانند اثر انگشت هر فرد کاملا یگانه و منحصر به فرد بوده و شبیه هیچ انسان دیگری نیست  و یکی از این موارد ساختار مغز ماست.


مطالعات نشان میدهد

حتی در شبیه ترین دوقلوها  

دو مغز همسان وجود ندارد،

بنابراین  هیچ دو مغز اندیشه های کاملا یکسانی ندارد.

پس اگر بر فرض محال از بین میلیونها اندیشه ای که به ذهن شما میرسد هیچ یک پاسخ مشکل شما نباشد ممکن است از بین میلیونها اندیشه دیگری که به ذهن فرد دیگری میرسد بتواند پاسخ مشکل شما باشد.


پس چرا

گاهی نمیتوانیم ؟

گاهی هیچ راه حلی نیست؟

گاهی فکرمان به هیچ جا نمیرسد؟

گاهی احساس درماندگی و عجز میکنیم؟

گاهی در برابر مشکلات احساس  ناتوانی  میکنیم؟

گاهی احساس می کنیم تمام درها به روی ما بسته است ؟


   

دانستنی‌هایی جالب از قرآن کریم

دانستنی‌هایی جالب از قرآن کریم
قرآن کریم، کتاب سعادت بشر و معجزه جاوید پیامبر بزرگ اسلام، حضرت محمد مصطفی (ص) است. در اینجا به دانستنی‌های جالبی از قرآن اشاره می‌کنیم.



آیا میدانید که ... چهار عبارت قرآنی هست که در هر یک از آن‌ها، چهار تشدید متوالی وجود دارد:
1. نسیّاً رَّبُّ السّماوات (مریم، 64 و 65)؛
2. فی بحرٍ لُّجّیٍّ یَّغْشاه موج (نور، 40)؛
3. قولاً مّن رَّبٍّ رَّحیم (یس، 58)؛
4. ولقد زّیّنّا السَّماءَ (ملک، 5)


پرتال قاره رتبه شماره یک تبلیغات و نیازمندی در ایران

آیا میدانید که ... تعداد 1015030 نقطه در قرآن بکار رفته است.
آیا میدانید که ... تعداد 5098 محل وقف در قرآن وجود دارد.
آیا میدانید که ... تعداد 39586 عدد کسره در قرآن بکار برده شده است.

آیا میدانید که ... قرآن در 23 سال بر پیامبر نازل شد.

 

--------------------------------------------------
آیا میدانید که ... تعداد 19253 عدد تشدید در قرآن بکار برده شده است.
آیا میدانید که ... بهترین نوشیدنی که در قرآن ذکر شده، شیر می‌باشد.
آیا میدانید که ... بهترین خوردنی که در قرآن ذکر شده، عسل می‌باشد.
آیا میدانید که ... بزرگ‌ترین عدد در سوره صافات آیه 147 آمده که صد هزار می‌باشد.
آیا میدانید که ... کمترین حرفی که در قرآن بکار رفته، حرف (ظاء) می‌باشد.

 

--------------------------------------------------

آیا میدانید که ... در سوره نساء به قوانین ازدواج اشاره شده است.
آیا میدانید که ... آیه‏ای که سر بریده امام حسین (ع) در شام تلاوت نمود، آیه 9 سوره کهف می‌باشد.
آیا میدانید که ... در آیه 6 سوره مائده، مراحل وضو بیان شده است.
آیا میدانید که ... حضرت سلیمان نخستین شخصی بود که «بسم الله الرحمن الرحیم» نوشت.
آیا میدانید که ... حضرت موسی (ع) داماد حضرت شعیب (ع) بود.

 

--------------------------------------------------
آیا میدانید که ... بزرگ‌ترین سوره قرآن دارای 25500 حرف می‌باشد.
آیا میدانید که ... تعداد کلمات سوره تکویر برابر با تعداد سوره‌های قرآن است.
آیا میدانید که ... سوره اخلاص به نسب نامه خداوند معروف است.
آیا میدانید که ... سوره حمد دو بار بر پیامبر نازل شده، یک‌بار در مکه و یک‌بار در مدینه.
آیا میدانید که ... سوره عادیات منسوب به حضرت علی (ع) است.

 

--------------------------------------------------

آیا میدانید که ... حضرت ادریس (ع) اولین شخصی بود که لباس دوخت و خط نوشت.
آیا میدانید که ... پرنده‏ای که در دربار حضرت سلیمان (ع) خدمت می‌کرد، (هدهد) نام داشت.
آیا میدانید که ... به حیوانی که از طرف خدا وحی شد، زنبور بود. (آیه 68 سوره نحل)
آیا میدانید که ... صحیفه سجادیه به خواهر قرآن معروف است.
آیا میدانید که ... رودکی، ناصرخسرو و حافظ شاعرانی بودند که در نوجوانی حافظ کل قرآن بودند.


پرتال قاره رتبه شماره یک تبلیغات و نیازمندی در ایران

--------------------------------------------------
آیا میدانید که ... سلمان فارسی اولین شخصی بود که سوره حمد را به زبان فارسی ترجمه کرد.
آیا میدانید که ... استاد محمود خلیل الحصری، اولین کسی بود که قرآن را به روش ترتیل خواند.
آیا میدانید که ... قرآن دارای 114 سوره است.
آیا میدانید که ... قرآن دارای 30 جزء است.
آیا میدانید که ...  قرآن دارای 120 حزب است.

شانه های یائسگی مردان

علائم یائسگی در مردان


یائسگی در مردان یک فرایند پیچیده و هنوز مورد بحث و جدل است. امروزه با افزایش طول متوسط عمر در جوامع مختلف، کیفیت زندگی در مردان مسن بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. در مردان، افزایش سن همراه با کاهش پیشروندة سطح هورمون مردانه یا همان تستوسترون می باشد. اگر میزان غلظت تستوسترون خون در افراد مسن، کمتر از میزان حداقل در افراد جوان باشد، آنرا اصطلاحاً یائسگی مردانه یا کم کاری غدد جنسی (بیضه ها) می نامند. سازمان بهداشت جهانی (WHO) از یائسگی مردانه تحت عنوان "کم کاری غدد جنسی دیر رس" در مردان یاد می کند.



این تغییر هورمونی سبب ایجاد یک مجموعه ای از علائم جسمی و روانی می گردد. یائسگی مردانه چیزی نیست به جز کمبود هورمون مردانه یا تستوسترون. کاهش تستوسترون وابسته به سن است، و با بالا رفتن سن بیشتر کاهش می یابد. با بالا رفتن سن علاوه از اینکه میزان تستوسترون خون کاهش می یابد، از حساسیت بافتها به تستوسترون نیز کاسته می شود. کاهش طولانی مدت میزان تستوسترون خون، دارای اثرات سوء بر روی استخوان، عضله، مغز و چربیهای خون است.

 

کاهش میزان تستوسترون خون در مردان از حدود 30 سالگی شروع و پس از آن تقریباً هر سال یک درصد از میزان تستوسترون خون کاسته می شود. در هفت درصد مردان 60-40 ساله، و 70 درصد مردان 79-70 ساله، میزان تستوسترون خون کمتر از حداقل آن در افراد جوان خواهد بود.

پرتال قاره رتبه شماره یک تبلیغات و نیازمندی در ایران

علائم اصلی کاهش تستوسترون در مردان عبارتند از:

کاهش میل جنسی، تحلیل رفتن تودة عضلانی بدن به همراه کاهش قدرت عضلانی، کاهش توان عملکرد فیزیکی و گاها ذهنی، افسردگی، تغییر در رفتار، خستگی، تحریک پذیری و گاهاً گُرگرفتگی.غالباً علائم فوق به بالا رفتن سن و پیری نسبت داده می شوند، در صورتیکه مشکل بالا رفتن سن یا پیری نیست.


برخلاف خانمها، شروع یائسگی در مردان غیر قابل پیش بینی و تدریجی است، و این سبب می شود که در تشخیص و درمان اینگونه مردان تعلل پیش آید. ما بین 75-25 سالگی یک کاهش پیشرونده در عملکرد بیضه ها (که محل اصلی تولید هورمون مردانه است) اتفاق می افتد، این کاهش ما بین 50-45 سالگی به حداکثر می رسد، طوریکه میزان تستوسترون آزاد خون 50 درصد کاهش می یابد.

 

موضوع حائز اهمیت این است که در مردان میانسالی (70-40 ساله) که میزان تستوسترون خون کاهش می یابد، خطر تصلب شرائین که پیش درآمد سکتة قلبی و مغزی است، بیشتر می شود. در حقیقت هورمون مردانه یک عامل حفاظتی در مقابل تصلب شرائین است. یک عده عوامل در کاهش میزان تستوسترون خون دخیل هستند، مثل سوء مصرف الکل، چاقی، بیماری قند، و مصرف بعضی از داروها. تشخیص یائسگی در مردان می تواند مشکل باشد، چون تمامی علائم به یک باره ظاهر نمی شوند و بروز علائم تدریجی و در ضمن شدت علایم متغیر است.

 

بررسیها نشان داده اند که تجویز هورمونهای مردانه در این افراد، سبب افزایش میل جنسی، افزایش توده عضلانی بدن و قدرت عضلانی، افزایش عملکرد ذهنی، کاهش LDL (چربی مضر) و افزایش مختصر HDL (چربی مفید خون) می شود. یک بررسی اخیر نشان داده است که یک رابطة معکوس ما بین میزان تستوسترون آزاد خون و علائم افسردگی وجود دارد. یعنی هر قدر میزان تستوسترون خون اندک باشد، میزان علائم افسردگی بیشتر است. یا به عبارت دیگر، مردان مسنی که با علائم افسردگی مراجعه می کنند، لازم است از نظر وجود یائسگی مردانه بررسی شوند، و در صورت لزوم از تجویز بی مورد داروهای ضد افسردگی، که بعضاً هم پر عارضه هستند، اجتناب کرد.


نحوه تشخیص یائسگی در مردان
برای تشخیص یائسگی در مردان یک پرسشنامة معتبری از طرف دانشگاه سنت لوئیس ابداع شده است، که در آن 10 پرسش زیر از فردی که مشکوک به یائسگی مردانه است پرسیده می شوند:
1. آیا میل جنسی در شما کاهش یافته است؟
2. آیا شما احساس نمی کنید که فاقد انرژی هستید؟
3. آیا توان عضلانی و مقاومت شما کاهش یافته است؟
4. آیا شما فکر نمی کنید که قدتان کوتاه شده است؟
5. آیا شما فکر نمی کنید که دیگر از زندگی کمتر لذت می برید؟
6. آیا شما احساس غمگینی یا عصبانیت نمی کنید؟
7. آیا شدت نعوظ در شما کاسته نشده است؟
8. آیا شما اخیراً احساس نمی کنید که از توانائی شما در انجام ورزشهای مختلف کاسته شده است؟
9. آیا شما پس از خوردن نهار به خواب نمی روید؟
10. آیا اخیراً توانائی شما در انجام کارهایتان کم نشده است؟


پرتال قاره رتبه شماره یک تبلیغات و نیازمندی در ایران


اگر فردی به سئوالات 1 و 7 و یا سه سئوال از 10 سئوال فوق جواب مثبت دهد، مشکوک به کاهش هورمون مردانه است. بایستی تأکید کرد که صرف داشتن علائم فوق، دلالت بر وجود یائسگی مردانه نیست، تائید تشخیص پس از انجام آزمایشات دقیق خواهد بود. پرسشنامه فوق فقط یک ابزار جهت ارزیابی می باشد.


کمبود هورمون مردانه مختص سنهای بالا نیست، بلکه می تواند در مردان کم سن و سال نیز اتفاق بیفتد. ولی بایستی به این نکته توجه کرد که تجویز نابجای هورمونهای مردانه و در رأس آنها تستوسترون، می تواند همراه با عوارض بالقوه خطرناک باشد.

 

عارضة اصلی تجویز تستوسترون، افزایش تعداد گلبولهای قرمز خون (افزایش غلظت خون) می باشد. افزایش غلظت خون در مردان مسن، سبب افزایش خطر لخته شدن خون در اعضاء مختلف از جمله عروق قلب می شود. در مردان بالای 50 سال، پروستات شروع به بزرگ شدن می کند که منجر به ایجاد مشکلات ادراری در مردان می شود، علاوه از آن، تقریباً 20 درصد مردان بالای 50 سال، دارای سرطان پروستات مخفی هستند.

 

تجویز تستوسترون در مردان، بزرگ شدن پروستات را تسریع می کند و در صورت وجود سرطان پروستات سبب رشد سریع آن می شود. علاوه از آن، تجویز نابجای هورمونهای مردانه می تواند بسیار خطرناک باشد. برخلاف تصور عامة مردم، در مردانیکه سطح تستوسترون خون آنها طبیعی است و مبتلا به کم کاری غدد جنسی نمی باشند، تجویز تستوسترون نه تنها سبب افزایش میل جنسی یا توان جنسی نمی شود، بلکه منجر به تحلیل رفتن بیضه ها، و از بین رفتن قدرت باروری در مردان می گردد.

 

مردان جوان متعددی هستند که بنا به توصیه دوستان جهت بدنسازی از هورمونهای مردانه بطور وسیع استفاده کرده اند و موقع مراجعه تقریبا بیضه های آنها از بین رفته بود، که متأسفانه در این مرحله کمک چندان زیادی به این بیماران نمی توان کرد.تشخیص صحیح کمبود هورمون تستوسترون در مردان مشکل است و نیاز به دقت بالینی و اطلاعات کافی دارد.

 

جهت اطلاع خوانندگان گرامی مختصراً در مورد میزان تستوسترون خون توضیحاتی را ارئه می کنم. تستوسترون در خون به دو شکل می باشد، یک قسمت از آن (98 درصد) که به آلبومین و یا گلوبولین مخصوصی می چسبد وتحت عنوان تستوسترون متصل شده نامیده می شود، و مابقی تستوسترون (2 درصد) که بصورت آزاد در خون در حال گردش است و به تستوسترون آزاد معروف است. مجموع تستوسترون متصل شده و تستوسترون آزاد، نشاندهندة میزان تستوسترون تام خون است.

 

همین تستوسترون آزاد است که اثرات فیزیولوژیک آن را در بدن فراهم می کند. به عبارت دیگر، یکی از ملزومات تشخیصی حالت یائسگی مردانه، اندازه گیری تستوسترون آزاد خون، نه اندازه گیری صرف تستوسترون تام خون می باشد.


تجویز آگاهانه و مقطعی تستوسترون در مردانیکه دچار یائسگی شده اند (مجدداً تاکید می شود که نه در همة مردان) می تواند در بهبود مشکلات فیزیکی، ذهنی، و جنسی آنها کمک بسزائی بکند. در این مردان هورمون درمانی میزان بیماریهای قلبی عروقی را نیز کاهش می دهد.

یک بررسی اخیر نشان داده است که در مردانیکه سطح تستوسترون خون آنها بطور مرضی کاهش یافته است، شانس ابتلاء به بیماری آلزایمر در آنها بیشتر از مردان طبیعی است. با بالا رفتن سن تودة عضلانی بدن کاهش می یابد، که این کاهش تودة عضلانی همراه با درد ناحیة دنبالچه و افزایش شکنندگی استخوان دنبالجه می باشد.

 

تجویز تستوسترون در این مردان سبب بهبود قابل ملاحظه در درد ناحیة دنبالچه می شود. حتی در مردانیکه کاهش مرضی هورمون مردانه (یائسگی) توسط بررسیهای دقیق تائید می شود، قبل از تجویز تستوسترون بیمار بایستی بطور کامل معاینه شده و یک عده آزمایشاتی از جمله از نظر سرطان پروستات بعمل آید.



پرتال قاره رتبه شماره یک تبلیغات و نیازمندی در ایران


هورمون تستوسترون به چهار شکل در بازار داروئی دنیا عرضه می شود:

خوراکی، موضعی، تزریقی عضلانی و کاشت زیر جلدی. تستوسترون خوراکی بشدت برای کبد سمی است و امروزه مصرف آن منسوخ شده است. تزریق عضلانی تستوسترون هر سه هفته یک بار می باشد، ولی در روزهای اول پس از تزریق میزان تستوسترون خون خیلی بیش از حد طبیعی می شود، و در هفتة سوم کمتر از میزان لازم می گردد.

 

بهترین روش تجویز، استفاده از برچسبهای جلدی تستوسترون می باشد، که در این روش یک تکه چسب مانند به پوست (مثلا بازو) چسبانده می شود که از آن تستوسترون یصورت آهسته آزاد شده و همان حالت طبیعی بدن را تقلید می نماید. مردانی که تحت درمان با تستوسترون هستند، بایستی بدقت تحت نظر گرفته شوند و بصورت سریال هم معاینه شوند و هم تحت آزمایشات لازم قرار گیرند.

قرار نبوده

 

 

قرار نبوده تا نم باران زد،
دست پاچه شویم و زود چتری از جنس پلاستیک روی سر‌ بگیریم مبادا مثل کلوخ آب شویم.
قرار نبوده این قدر دور شویم و مصنوعی.
ناخن های مصنوعی، دندان های مصنوعی، خنده های مصنوعی،
آواز‌های مصنوعی، دغدغه های مصنوعی...
هر چه فکر می‌کنم می‌بینم قرار نبوده ما این چنین با بغل دستی هایمان در رقابت های تنگانگ باشیم تا اثبات کنیم موجود بهتری هستیم،
این همه مسابقه و مقام و رتبه و دندان به هم نشان دادن برای چیست؟
قرار نبوده همه از دم درس خوانده بشویم،
از دم دکترا به دست بر روی زمین خدا راه برویم،
بعید می دانم راه تعالی بشری از دانشگاه ها و مدرک های ما رد بشود.
باید کسی هم باشد که گوسفندها را هی کند،
دراز بکشد نی لبک بزند با سوز هم بزند و عاقبت هم یک روز در همان هیات چوپانی به پیامبری مبعوث شود.
یک کاوه لازم است که آهنگری کند که درفش داشته باشد که به حرمت عدل از جا برخیزد و حرکت کند .
قرار نبوده این ‌همه در محاصره سیمان و آهن، طبقه روی طبقه برویم بالا،
قرار نبوده این تعداد میز و صندلی‌ِ کارمندی روی زمین وجود داشته باشد،
بی شک این همه کامپیوتر...و پشت های قوز کرده آدم های ماسیده در هیچ کجای خلقت لحاظ نشده بوده...
تا به حال بیل زده‌اید؟
باغچه هرس کرده‌اید؟
آلبالو و انار چیده‌اید؟
کلاً خسته از یک روز کار یَدی به رختخواب رفته‌اید؟
آخ که با هیچ خواب دیگری قابل مقایسه نیست.
این چشم ها برای نور مهتاب یا نور ستارگان کویر،‌ برای دیدن رنگ زرد گل آفتابگردان برای خیره شدن به جاریِ آب شاید،
اما برای ساعت پشت ساعت، روز پشت روز، شب پشت شب خیره ماندن به نور مهتابی مانیتورها آفریده نشده‌اند.
قرار نبوده خروس ها دیگر به هیچ کار نیایند و ساعت های دیجیتال به
‌جایشان صبح خوانی کنند .
آواز جیرجیرک های شب نشین حکمتی داشته حتماً،
که شاید لالایی طبیعت باشد برای به خواب رفتن‌ ما تا قرص خواب‌ لازم
نشویم و این طور شب تا صبح پرپر زدن اپیدمی نشود.
من فکر می‌کنم قرار نبوده کار کردن، جز بر طرف کردن غم نان، بشود همه دار و ندار زندگی مان، همه دغدغه‌زنده بودن مان.
قرار نبوده کنار هم بودن و زاد و ولد کردن، این همه قانون مدنی عجیب و غریب و دادگاه و مهر و حضانت و نفقه و زندان و گروکشی و ضعف اعصاب داشته باشد.
قرار نبوده این طور از آسمان دور باشیم و ]چهل سال بگذرد از عمر‌مان و یک شب هم زیر طاق ستاره ها نخوابیده باشیم.
قرار نبوده کرِم ضد آفتاب بسازیم تا بر علیه خورشید عالم تاب و گرما و محبتش، زره بگیریم و جنگ کنیم.
قرار نبوده چهل سال از زندگی رد کنیم اما کف پایمان یک بار هم بی واسطه کفش لاستیکی یا چرمی یک مسافت صد متری را با زمین معاشرت نکرده باشد.
قرار نبوده من از اینجا و شما از آنجا، صورتک زرد به نشانه سفت بغل کردن و بوسیدن و دوست داشتن برای هم بفرستیم ...
چیز زیادی از زندگی نمی‌دانم،
اما همین قدر می‌دانم که این ‌همه قرار نبوده ای که برخلافشان اتفاق افتاده،
همگی مان را آشفته‌ و سردرگم کرده...
آنقدر که فقط می‌دانیم خوب نیستیم،
از هیچ چیز راضی نیستیم،
اما سر در نمی‌آوریم چرا …  

 

خواهشا هیچوقت قضاوت عجولانه نکیم


هیچ وقت زود قضاوت نکن...!

قبل از آنکه بخواهی درمورد من، و زندگی من قضاوت کنی،

کفش های من را بپوش و در راه من قدم بزن؛

از خیابان ها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من کردم ،

اشک هایی بریز که من ریختم ،

دردها و خوشی های مرا تجربه کن ،

سال هایی را بگذران که من گذراندم ،

روی سنگ هایی بلغز که من لغزیدم ،

دوباره و دوباره بلند شو، و مجددأ در همان راه سخت قدم بزن ؛

همانطور که من انجام دادم .

بعد، آن زمان میتوانی درمورد من قضاوت کنی...

----


زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.

مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه می‌خواند. وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد : بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.

ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمی‌داشت، آن مرد هم همین کار را می‌کرد. اینکار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی‌خواست واکنشی نشان دهد. وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد : حالا ببینم این مرد بی‌ادب چکار خواهد کرد؟ مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش دیگرش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی می‌خواست! زن جوان حسابی عصبانی شده بود.

در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتی داخل هواپیما روی صندلی‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!

خیلی شرمنده شد! از خودش بدش آمد ... یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود. آن مرد بیسکوئیت‌هایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد! در صورتی که خودش آن موقع که فکر می‌کرد آن مرد دارد از بیسکوئیت‌هایش می‌خورد خیلی عصبانی شده بود. و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرت‌خواهی نبود.


همیشه به یاد داشته باشیم که چهار چیز است که نمی‌توان آن‌ها را دوباره بازگرداند :
1. سنگ ........ پس از رها کردن!
2. سخن ............ . پس از گفتن!
3. موقعیت ... پس از پایان یافتن!
4. و زمان ........ پس از گذشتن!

پس منبعد تفکرمان را وسعت بدیم نشناخته و زود درباره همدیگرقضاوت نکنیم

خواهشا بعنوان معلم این مملکت درباره من زود قضاوت نکن 

زود رنج باش اما لجباز نباش

موقیعت منو درک کن

(ماجرای همون خانم بابچه هاش دراتوبوس )

دیدگاهتو به اطرافت تحولی بده اول دلیل رفتارمون بعدعکس العمل


حواسمون باشه دل آدما شیشه نیست که روی آن \"ها\" کنیم بعد با انگشت قلب بکشیم و وایستیم آب شدنش رو تماشا کنیم

،روشیشه نازک دل آدما اگه قلب کشیدی باید مردونه پاش وایستی!

وقتی مردها زنانه آرایش می کنند


آرایش مردانه

همه این خدمات‌رسانی‌ها در کنار اقناع مشتری اما نیم‌نگاهی هم به جیب آنها دارد. یعنی هرچه خدمات بیشتر، هزینه بالاتر و این البته از سوی مشتریان هم پذیرفته شده است. هزینه‌های پیرایش برای جوانان امروز جزو هزینه‌های ثابت و قابل‌توجه ماهانه شده است.

نا سلامتی پیرایشگاه است و مردانه!



پشت پنجره مردها و پسرهایی روی صندلی نشسته اند و برخی در حال کوتاه کردن مو و خلوت کردن سر ملت هستند و عده ای اماعده ای از پسرهای جوان به سرشان بیگودی(!) پیچیده اند و گاهی آرایشگر با بابیلیس(وسیله ای برای حالت دادن مو) موهایشان را داغ می کند تا بهتر حالت بگیرد!! چراغ داخل اتاقک روشن است و هوای بیرون تیره و کم نور و داخل اتاقک کاملا پیداست و برخی از پسرهای جوان که روی صندلی های انتظار نشسته اند، خودشان دست به کار شده اند و دارند یک کارهایی روی صورتشان انجام می دهند. بله! انگار موچین به دست گرفته اند و دارند موهای ریز زیر ابروهایشان را بر می دارند!آقای سلمانی نیز کم مانده فقط تکه ای نخ باریک و محکم را دور گردنش ببندد و سر آزاد آن را بین دو انگشت گرد کند و پیچ و تابش بدهد و بعد هم روی صورت مراجعان گرام ینخیر! آرایشگاه زنانه که نیست! ناسلامتی نامش پیرایشگاه است و مردانه!

این افراد به دلیل برخی ویژگی‌های جسمانی و غیره احساس می‌کنند که باید بیشتر در جمع دیده شده و مورد تمجید قرار بگیرند از این رو برای نشان دادن خود به هر راهکاری دست می‌زنند که باید در این رابطه به ویژه به وسیله فردی کارشناس توجیه شوند

فشن ها با مردم عادی فرق دارند!

پیرایش سر و صورت مردان در موارد بسیاری آسان به نظر می رسد و معمولا آن ها نیز وقت چندانی برای این کار صرف نمی کنند; اما چند سالی است برخی پسرهای جوان وقت بیشتری دارند تا آن را جلوی آینه صرف کنند و البته بدشان هم نمی آید عاملی برای جلب توجه بیشتر در سر و وضعشان ایجاد کنند; به همین علت دنبال مرغوب ترین ژل های موی سر می گردند تا بتوانند هر چه محکم تر موهایشان را به حالت سیخ در جهات مختلف در هوا نگه دارند!

ارایش مردان

برخی از آن ها با مد شدن مدل های خروسی و تیفوسی و تن تنی و یا با مدل های ریش چکمه ای و غیر چکمه ای و انواع و اقسام مدل های من در آوردی، خیلی زود مدل های فشن را روی سرشان امتحان می کنند و شاید بتوان گفت تنها انگیزه برای امتحان این مدل های مو این است که دیگران فکر کنند آن ها بسیار به روز تر از هم سن و سال هایشان هستند و اصلا با باقی مردم عادی فرق می کنند!


برخی‌ها ریشه نگرانی‌ درونی خود را نمی‌دانند



این جوانان تنها با این عقیده که هدف و حرکتشان نوعی کمال‌طلبی، ارضای حس زیبایی و تنوع است ناخواسته آب در آسیاب دشمن ریخته و در تهاجم فرهنگی دشمن علیه کشور به نوعی کمک می‌کنند.

هیچ کس مخالف پوشیدن لباس‌های رنگی و تمیز بودن نیست اما استفاده از پوشش‌های غیرمتعارف و آرایش‌های آنچنانی نه تنها برای خود فرد آسیب دارد بلکه منجر به بروز برخی ناهنجاری‌ها در جامعه می‌شود که این با قوانین و شرع اسلامی ما مغایرت دارد.

دامنه کمال‌جویی و زیبایی به اندازه‌ای وسیع است که انسان می‌تواند به صورت شرعی، عرفی و قانونی بر روی ظاهر خود اعمال کرده و به کسی هم برنخورد.

آرایش مردانه

تقویت و توجه بیش از پیش به آموزه‌های دینی و نحوه تربیت صحیح خانواده‌ها بهترین راهکار برای مقابله با اینگونه برخوردها است.

توسعه دامنه مشاوره در بین اقشار مختلف نیز بهترین راهکارها برای رفع این مهم است و برخی از افراد ریشه نگرانی‌ها و ناسازگاری‌های درونی خود را نمی‌دانند و وقتی مورد مراقبت مشاوره قرار می‌گیرند با استفاده از روش‌های علمی مشکلاتشان برطرف می‌شود.

این افراد به دلیل برخی ویژگی‌های جسمانی و غیره احساس می‌کنند که باید بیشتر در جمع دیده شده و مورد تمجید قرار بگیرند از این رو برای نشان دادن خود به هر راهکاری دست می‌زنند که باید در این رابطه به ویژه به وسیله فردی کارشناس توجیه شوند.

و بدحجابی و بی‌توجهی به حجاب اسلامی از آثار و پیامدهای وادادگی در برابر فرهنگ بیگانگان است زنان و مردان جامعه اسلامی اگر به سمت الگوهای غربی و بی‌حجابی حرکت کنند نه تنها ارزش و جایگاه خود در جامعه را خدشه‌دار کرده بلکه بسیاری از ارزش‌های جامعه را نادیده گرفته و موجب ترویج بی‌بندو‌باری می‌شود.

هیچ کس مخالف پوشیدن لباس‌های رنگی و تمیز بودن نیست اما استفاده از پوشش‌های غیرمتعارف و آرایش‌های آنچنانی نه تنها برای خود فرد آسیب دارد بلکه منجر به بروز برخی ناهنجاری‌ها در جامعه می‌شود که این با قوانین و شرع اسلامی ما مغایرت دارد

بی‌برنامگی کشور جوان ها را به سمت آرایش کردن سوق داده است



سید احمد جلیلی مشاور عالی انجمن روانشناسی ایران در رابطه با علت آرایش مردان می‌گوید: یکی از مواردی که جوانها را به سمت آرایش هدایت و آنها را از شخصیت مردانگی خود دور میکند بی برنامه بودن مملکت ما است. این بیبرنامگی در همه جهات از جمله اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و... وجود دارد. برنامه ای در این کشور که مشکلات را ریشه یابی و رفع کند وجود ندارد. اگر در هر مورد برنامه چه جوانها، چه بانوان و هزار مورد دیگر اگر برنامه وجود داشته باشد و طبق برنامه عمل شود ما به نتیجه میرسیم. 

جلیلی با بیان اینکه کلیه مشکلات را با هم و در یک بسته باید دید گفت: باید مشکلات جامعه را به کلی دید و اینگونه نباشد که مانند فیلی که در تاریکی هست کسی دست به خرطوم آن بزند و بگوید لوله است و دیگری دست به پای آن بزند و بگوید ستون است ولی از دور اگر درست به آن نگاه کنند مشخص است که فیل است. این مسائل هم جزء جزء نگاه کردن ندارد. وقتی برخی از مسئولین کشور با اطرافیان خود نگاه ماورایی دارند و کسی حتی به این مسئولین کوچکترین اعتراضی نمیکند دیگر از یک جوان چه انتظاری باید داشت.

آرایش مردانه

دکتر جلیلی در پاسخ به این سۆال که: آیا به نحوی در پسرانی که آرایش میکنند گرایش و خوی دخترانه وجود ندارد گفت : ممکن است وجود داشته باشد و یا نباشد، اکنون آنقدر آرایش مردان فراگیر است که اگر بگوییم احساسات دخترانه در این افراد هست آن وقت هویت جنسی در جامعه از بین میرود. من فکر نمیکنم در همه این افراد تمایلات دخترانه وجود دارد. 

وی افزود: این یک نوع عصیان بر علیه مکانیزمهایی است که میگوید این کار را بکن و آن کار نکن است. این گونه امر و نهیها واکنش ایجاد میکند و اغلب واکنشها بیمار گونه است، باید از امر و نهیهای بیهوده جلوگیری کرد و کارهای هدایتی را نیز انجام داد. سۆالی که مسئولان باید پاسخ دهند این است که چرا در سی و چند سال اخیر جامعه ما از نظر اخلاقی روز به روز در حال سقوط است؟

ترس ازازدواج



بسیاری از مشکلات زندگی‌ها ناشی از ازدواج غلط است


حجت‌الاسلام حسین دهنوی شامگاه دوشنبه در جمع دانشجویان دانشگاه آزاد واحد کرمان در سلسله مباحث انتخاب آگاهانه و ازدواج آسان اظهار داشت: اصل همتایی مهم‌ترین محور ازدواج است و اگر دو جوان بخواهند خوشبخت شوند باید با همتای خود ازدواج کنند.

وی افزود: ازدواج محورهای مختلفی دارد، اما روابط عاطفی انسان را کر و کور کرده و با متضاد خود ازدواج می‌کند، در آموزهای اولیای الهی آمده است که اگر دو جوان می‌خواهند خوشبخت شوند باید هم کُف یکدیگر باشند.


دهنوی عنوان کرد: اما جوانان در جامعه به این اصل مهم توجه نمی‌کنند و تنها به روابط عاطفی توجه دارند که بعد از مدتی در زندگی خود با مشکل مواجه می‌شوند.

این مشاور مسائل خانواده و امور مذهبی با اشاره به اینکه عشق‌های آتشین جوانان براساس اطلاعات نیست، بلکه ظاهر شخص مقابل را در نظر دارند که این عشق‌ها پایدار نیستند، گفت: عاقلانه انتخاب کنید تا عاشقانه زندگی کنید، کسانی که عاشقانه زندگی خود را انتخاب کرده‌اند بعد از مدت کوتاهی به جدایی کشیده شده است.

دهنوی تصریح کرد: جوانانی که ابزار می‌کنند، اگر عشق در زندگی باشد هیچ مشکل وجود ندارد، این تفکر بسیار اشتباه است به دلیل اینکه زمانی دختر و پسر دست از اصول برمی‌دارند و آن موقع بدی‌های یکدیگر را به خوبی می‌بینند.


وی با اشاره به اینکه به طور معمول عشق‌های آتشین از یک نقطه صفر تا 100 آغاز می‌شوند، بیان کرد: این عشق‌ها در مرحله اول علاقه، مرحله دوم دلبستگی، مرحله سوم وابستگی و مرحله چهارم عشق و شیدایی تبدیل می‌شود.

دهنوی خاطرنشان کرد: بسیاری از مشکلات زندگی‌های کنونی و زنان و مردان متأهل ناشی از ازدواج غلط است.

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه در همه جوامع خانم‌ها حس تملک نسبت به همسر خود دارند و تنها خط قرمز آن‌ها فرق می‌کند، اظهار داشت: حتی در جوامع غربی خانم‌ها در مورد خیانت همسر خود حساس هستند.

وی بیان داشت: نخستین محور ازدواج اصل همتایی اعتقادی است و باید دو طرف از نظر اعتقادی در یک سطح باشند

دهنوی اصل همتایی مذهبی را دومین محور ازدواج دانست و گفت: یعنی اهل شیعه با شیعه و اهل سنت با اهل سنت ازدواج کند.

وی افزود: سومین محور ازدواج اصل همتایی خانوادگی است که در این زمینه  پیامبر گرامی اسلام (ص) فرموده‌اند، «برای نطفه‌های خود، بهترین را انتخاب کنید، زیرا زنان، فرزندانی همانند برادران و خواهران خود به دنیا می‌آورند».

این مشاور حوزه خانواده با اشاره به اینکه هیچ‌وقت نباید دو ملیت متفاوت با یکدیگر ازدواج کنند، عنوان کرد: مهم‌ترین اصل همتایی، اصل همتایی فرهنگی است و هیچ‌گاه نباید دو جوان با یک قومیت مخالف ازدواج کنند.

دهنوی خاطرنشان کرد: حضرت علی (ع) فرمودند،«در مهریه زنان زیاده‌روی نکنید، زیرا کینه ایجاد می‌شود» و این نشان می‌دهد که مهریه‌های نجومی ضامن خوشبختی دختران نیست.


وی با اشاره به اینکه مطلوب است که مرد از لحاظ قد، سن، تحصیلات و درآمد بالاتر از زن باشد، افزود: اختلاف سنی زن و مرد بین سه تا هفت سال مطلوب است.

دهنوی گفت: کسانی که از ترس مشکلات اقتصادی ازدواج نمی‌کنند، این طرز تفکر آنها به ایمانشان برمی‌گردد و پیامبر اکرم (ص) در این زمینه فرمودند، «هرکس از ترس فقر ازدواج نکند، به خداوند گمان بد برده است».