نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

فهرست گناهان یک جوان ۲۱ ساله

اعضا و جوارح، امانات الهی هستند و خداوند از آن ها سوال می کند که با امانت من چه کردید؟ باید بنده بود و اعضا و جوارح را در خدمت او به کار برد، نه اینکه آزاد بمانند. ذکر خدا باید گفت تا قلب متوجه باشد، زیرا قلب مانند چشم بسیار حساس است و باید دائم مراقب بود."


ه گزارش افکارنیوز،"شهید علی بلورچی" رتبه ی ۵ کنکور و دانشجوی رشته ی الکترونیک دانشگاه صنعتی شریف و شاگرد آیت الله حق شناس...
جوانی که وقتی شهید شد ۲۱ سال بیشتر نداشت...

بسمه تعالی

" بیایید روزی که در آن روز بر دهان مهر زده شود و تک تک اعضا بدن خود به سخن آیند و اعمالی که انجام داده اند بازگو کنند.

باید مراقب اعضا و جوارح بود که خطا نکنند نکیرین می آیند و از تک تک سوال می کنند که ای دست! آیا به مسلمین کمک کرده ای؟

ای گوش! آیا به احکام خدا و آیات او گوش داده ای و ای زبان! آیا مسلمین را نصیحت کرده ای!

یادگیری علوم اسلامی در اولویت است نسبت به علوم غیره، یعنی باید حداقل به همان میزانی که وقت برای آن علوم می گذاریم، برای علوم اسلامی نیز بگذاریم که رسول خدا صلی الله علیه و آله از ما سوال می کنند که آیا مسولیت خود را در قبال آموزش و یادگیری دین انجام دادید؟

اعضا و جوارح، امانات الهی هستند و خداوند از آن ها سوال می کند که با امانت من چه کردید؟ باید بنده بود و اعضا و جوارح را در خدمت او به کار برد، نه اینکه آزاد بمانند. ذکر خدا باید گفت تا قلب متوجه باشد، زیرا قلب مانند چشم بسیار حساس است و باید دائم مراقب بود."

فهرست گناهان یک جوان ۲۱ ساله که در دفترچه ی یادداشت خود نوشته. گناهان شهید بلورچی .. .گناهانی که از نگاه ما شاید اصلا" گناه به حساب نمی آید...
۱. نماز صبح را بی حال خواندم و اصولاً حال نداشتم و خیلی بی حال زیارت عاشورا خواندم.
۲. خواب بر من غلبه کرد.
۳. یاد امام زمان علیه السلام کم بودم و هستم.
۴. الفاظ زائد زیاد به کار بردم.
۵. مشارطه نکردم.
۶. زود عصبانی می شوم.
۷. شهوت شکم داشتم.
۸. ریا کردم.
۹. حب دنیا داشتم.
۱۰. حضور قلب در سر نماز خیلی کم بود.
۱۱. خود را بهتر از آنچه هستم به دیگران نمایاندم.
۱۲. نفس را در رفاه قرار دادم و در مضیقه نبود.
۱۳. دروغ گفتم.
۱۴. برای غیر خدا کار کردم.
۱۵. یاد دنیا بودم.
۱۶. تقوا نداشتم.
۱۷. وقت را زیاد تلف کردم.
۱۸. امروز تماماً معصیت و غفلت بود.
۱۹. نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را با حال نخواندم.
۲۰. ذکر را با توجه زیاد نمی گفتم.
۲۱. شاید غیبت کردم.
۲۲. نفس در آرامش بود.
۲۳. خدا را ناظر بر اعمالم ندیدم.
۲۴. غیبت شنیدم.
۲۵. کنترل زبان کم بود.
۲۶. تندخویی کردم.
۲۷. کم فکر کردم.
۲۸. به آنچه علم داشتم عمل نکردم.
۲۹. درسم را خوب نخواندم.
۳۰. خیلی صحبت بیخود کردم و همین سبب شد که حالت غفلت از خدا داشته باشم.
۳۱. یاد مرگ و قیامت و روز جزا نبودم.
۳۲. خود را بزرگ جلوه دادم.
۳۳. دخالت در امور معصیت آلود کردم.
۳۴. مراقبت از چشم خیلی کم بود.
۳۵. بی وضو خوابیدم.
۳۶. میل زیادی به ریا داشتم و امور را آن گونه جلوه می دادم که حقیقت نداشت تا سببی برای خوشحالی نفس شود.
۳۷. حب مقام داشتم و آنرا نیز ارضاء کردم.
۳۸. معاشرت با افراد غیر لازم کردم.
۳۹. خود بزرگ بینی و عجب داشتم.
۴۰. از فرصتهایم خیلی کم بهره بردم و استفاده خوبی نکردم.
۴۱. به طور جدی یاد مرگ نبودم.
۴۲. زیاد به یاد امام زمان روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء نبودم.
۴۳. با نفس درگیر نبودم.
۴۴. کبر داشتم و به خود مغرور شدم.
۴۵. ذکر درونی و برونی خیلی کم بود و اگر هم بود بی توجه بود.
۴۶. دقت در اعمال و فکر قبل از آنها کم بود و یا اصلاً نبود.
۴۷. زخم زبان زدم.
۴۸. قرآن کم خواندم.
۴۹. در مهلکه سقوط قرار گرفته ام.
۵۰. خواطر نفسانی کنترل نشد.
۵۱. نمازها را با علاقه و شوق نخواندم.
۵۲. در جهت خود سازی گام برنداشتم.
۵۳. در حال موتورسواری حب دنیا تاثیر گذاشت و موجب شد معصیت کنم.
۵۴. یقین و اخلاص نبود.
۵۵. توجیه می کردم معاصی ام را.
۵۶. تواضع و زهد نبود.
۵۷. کمبود شخصیت داشتم و با خود بزرگ نمایی سعی در جبران آن داشتم.
۵۸. خوف نداشتم.
۵۹. گستاخی داشتم و حیا نداشتم.
۶۰. ایذاء مومن نمودم.
۶۱. نماز را در حالت خواب خواندم و اصولاً به یاد مولایم نبودم.
۶۲. دعای عهد را نخواندم.
۶۳. عبرت از احوالات دنیا نگرفتم.
۶۴. حب دنیا خیلی دارم و حقیقتاً نفس در کنترل شیطان است و نه در کنترل خودم.
۶۵. واجبات را متوجه نبودم.
۶۶. دقت در نیات وجود نداشت.
۶۷. نفس خیلی طغیان کرد.
۶۸. قلب متوجه خداوند تبارک و تعالی نبود.
۶۹. آمادگی برای مرگ وجود نداشت.
۷۰. احساس مسئولیت کم بود.
۷۱. نظم کم بود.
۷۲. تفکر و تعمق وجود نداشت.
۷۳. چشم آزاد بود و بیهوده به اطراف نگاه می کرد و گاهی به محارم الهی برمی خورد که متاسفانه حتماً بر قلب نیز تاثیر سوء گذاشته است.
۷۴. ذکری که موجب صعود شود وجود نداشت.
۷۵. آنچه نباید می گفتم، گفتم.
۷۶. شهوت خواب پیدا کردم.
۷۷. ریا کردم و خواستم سواد خود را به رخ دیگران بکشم.
۷۸. در حال خنده نوعی غفلت در خود احساس کردم.
۷۹. در مقابل روی کردن دنیا سوی خودم سست بودم و دائماً در ذهنم بود.
۸۰. تعارف و تمجیدها وسوسه می نمودند.
۸۱. پناه بردن به حضرت حق تعالی و استغاثه حقیقی از او کم بود.
۸۲. عشق به خداوند را تقویت ننمودم.
۸۳. حالت انابه وجود نداشت.
۸۴. دعا را به علت کسب صفات رذیله در روز و سریع خواندن، با توجه کامل نخواندم.
۸۵. چند شبی است که سوره واقعه را بی رغبت می خوانم.
۸۶. با آنکه می دانستم دارم اشتباه می کنم اما اشتباه کردم.
۸۷. چند مورد عجله و شتابزدگی وجود داشت.
۸۸. علاقه به مدح دیگران وجود داشت.
۸۹. حفظ سرّ نشد.
۹۰. سوز و ناله کم بود.
۹۱. بصیرت نبود.
۹۲. توسل و ارتباط با عالم قدس خوب نبود.
۹۳. هنگام غروب خوابیدم که حال و صفای قلب گرفته شد.
۹۴. شهوت خودش را خیلی فعال نشان می دهد، باید مراقب بود.
۹۵. اگر عنایتی شده بود در اول صبح به واسطه خواب بعد از نماز کم شد.
۹۶. توجه به باطن امور و حضور قلب و توجه به نفس چه هنگام وسوسه و چه غیر آن خیلی کم بود، لذا در دام شیطان افتادم و علی الخصوص در دامهایش حب دنیا بود که شدیداً متاثر شدم. آن گونه که در نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و اوقات ما بین اینها تماماً ذهنم مشغول به دنیا بود. لذا از خداوند نجات خود را خواهانیم که ای مولای ما خودت به فریاد ما برس و شیطان و حب دینا را از ما بگیر.
۹۷. حجابهای قلب خیلی زیاد بود و امروز این مطلب برای عقل درک شد.
۹۸. زهد و فقر و اخلاص کم بود.
۹۹. انقطاع از دنیا نبود بلکه برعکسش بود.
۱۰۰. احساس نمودم که تا چه حد زیادی بین من و رب حق حجاب وجود دارد.
۱۰۱. خود را همه کاره جلوه دادم و شیطان از این راه خوب موفق شد.

منبع:کتاب یادداشت های آسمانی

گل آرایی ضریح حضرت علی ع


در خــانه دل نوشته با خـط جــلی          کــین خــانه بنـا شد به تولای علی
در داخل این خانه چو نیکو نگری          هم مهر محمد است و هم مهر علی

صحنه های مستهجن خیابانی !



دلم میسوزد،دلم برای جامعه ای میسوزد که در حال سوختن است!، تنم عجیب میلرزد وقتی در بین مردم شهری قرار میگیرم که به خود می گویند مسلمان!، این روزها چشم دوخته ام به مردمی که روابطشان بوی انزجار می دهد!، به جوانانی که ارامش را در نگاه های هوس آلود خلاصه میکنند،به دختران و پسرانی که خانه را جای آرامی نمیدانند و جای خالی را با جنس مخالف پر میکنند!


 

به گزارش تبیان ، این روزها هوا غبار آلود است.. هوای تهران،مشهد،شیراز و ایرانم!، این روزها حال و هوای شهرمان بوی تعفن گرفته است ، همانجا که مردمش روزی برای آزادی اسلامی انقلاب کردند اما این روزها دیگر بویی از آزادی اسلامی نمی آید،ایرانی که وجب به وجبش خون هزاران شهید ریخته شده است نه برای اینکه برنج و میوه ارزان شود بلکه بی حیایی ارزان نشود. گفتم شهید! راستی اگر شهدا زنده بودند و این بی بند و باری ها را میدیدند چه میکردند؟

تا چند سال اخیر عبارت هایی مثل نامزد کردیم،جشن عقد گرفتیم،جهیزیه دادیم و پاگشاکنان و ... را می شنیدیم و برای زوجها آرزوی خوشبختی می کردیم اما امروز چیزهایی میشونیم مثل دوسال است با فلانی ام ،چند وقته بهم بی اهمیت شده میخوام باهاش کات کنم و برم سراغ یکی دیگه و جملاتی از این قبیل که جای تاسف دارد.

می گوید هر طرف که میرم تصویرش در ذهنم است،او را با هرکس مقایسه میکنم همتا ندارد و از همه نظر بی نظیر است .هر روزم با او یک لحظه است و هر لحظه ام بدون او هزار سال.رفتارش ،نگاهش، حرف هایش با هم متفاوت است در بین اطرافیانم او را از همه بیشتر دوست دارم و به او بیش از همه اعتماد دارم اینها استدلال یک جوان برای دوست داشتن جنس مخالفش است. به او می گوییم خب چرا نمیروی خواستگاری؟ در جواب می گوید: از پس مخارج زندگی بر نمی ایم ، از طرفی هم نمی توانم غرایز جنسی ام را فدای مشکل مالیم کنم به همین خاطر مجبورم با کسی که دوسش دارم حرف بزنم و گاهی ارتباط نامشروع هم داشته باشم...اما آیا در این دوستی ها رنگ و بویی از عقلانیت و انسانیت هم وجود دارد؟!آیا این دوستی های خیابانی که برپایه هوس به وجود می آید لذت بخش خواهد بود؟!آیا اینگونه دوستی ها که با وعده های پسران برای ازدواج و رو به راه شدن اوضاع اقتصادی به وجود می آید و در نهایت به سو استفاده و ازارهای جنسی ختم میشود هیچگونه لطمه روحی و جسمی را به همراه نخواهد داشت؟! اصلا چند درصد مطمئنید که این دوستی به ازدواج ختم میشود ؟!راستی در این دوستی ها آرامشی هم وجود دارد؟!آیا در این روابط فقط دختران آسیب می بینند یا پسران هم متضرر میشوند؟!

اما آیا در این دوستی ها رنگ و بویی از عقلانیت و انسانیت هم وجود دارد؟!آیا این دوستی های خیابانی که برپایه هوس به وجود می آید لذت بخش خواهد بود؟!آیا اینگونه دوستی ها که با وعده های پسران برای ازدواج و رو به راه شدن اوضاع اقتصادی به وجود می آید و در نهایت به سو استفاده و ازارهای جنسی ختم میشود هیچگونه لطمه روحی و جسمی را به همراه نخواهد داشت؟!

در اینگونه دوستی های خیابانی علاوه بر دختران، پسران هم اسیب هایی می بینند از جمله ارضا نشدن عاطفی است که این مورد خود را در دراز مدت نشان می دهد زمانی که پسری مدتی از وقت خود را با دختری سپری میکند و مدت دیگر را با دختر دیگر،مسلما در صورت ازدواج با تلاطم روحی مواجه خواهند شد و از طرف همسر واقعیشان هم ارضا عاطفی نمیشوند.

همچنین این مساله غیر قابل انکار است که دو جنس مخالف(زن و مرد) به دلیل ویژگی های جسمی و روحی متفاوت نسبت بهم گرایش خواهند داشت واین دو برای تکمیل کمبودهای موجود برقراری ارتباط را فرصت طلایی برای رسیدن به ارامش می دانند به شرط آنکه انگونه روابط در چارچوب عرف و شرع و قانون باشد اما اگر این مسیر به درستی طی نشود مشکلاتی را برای طرفین رقم میزند که خوشایند نیست.

اصولا روابط دختران و پسران از روی هیجان و شهوت رخ میدهد که اینگونه دوستی ها از طریق چت و پارتی و پارک ها و خیابان ها و ... شروع میشود و بعد از طی مراحلی به دور از چشم خانواده ها به نقاط تلخی میرسد.

این روزها اگر سری به پارک ها و خیابان ها بزنید به راحتی شاهد روابط ناشایست برخی از دختران و پسرانی خواهید بود که شاید بتوانید اینگونه صحنه ها را فقط از طریق فیلتر شکن مشاهده کنید!اما شاید دیدن چنین صحنه هایی در کوچه پس کوچه های شهر انقدر ادم را مات و مبهوت نکند که دیدن صحنه های مستهجنی در وسط خیابان پر ترددی مثل هفت تیر ادم را شوکه می کند. چند وقت پیش بود که طبق عادت همیشه از میدان هفت تیر گذر میکردم که دیدم سه دختر جوان سوار ماشین پسر جوانی شدند و در ماشین مرتکب عمل ناپسند و غیر اخلاقی شدند که بسیار تاسف بار بود اما اینکه درخیابان و جای پر رفت و آمد است! و شاهد چنین کارهای غیر اخلاقی هستیم دیگر تکلیف پارک های شهر معلوم است!

راستی در این گیر و دادها گشت ارشاد کجاست؟! ظاهرا گشت ارشاد به روابط نامشروع کاری ندارد! دنبال دختران بدحجابی میگردند تا آنها را به داخل ون راهنمایی کنند

خانمی 52ساله می گوید: برای پیاده روی هر روز به یکی از پارک های اطراف خیابان شریعتی میروم در انجا شاهد دوستی های ناپسند دختران و پسران هستم اما یک روز که برای انجام ورزش به انجا رفتم دیدم که دو جوان در ملاعام و در حضور جوانان و نوجوانان کم سن و سال در حال انجام عمل وقیحانه ای هستند که دیگر صبرم تمام شد و به مامورین پارک مراجعه کردم اما درکمال تاسف مامورین محترم پارک گفتند که شهرداری منطقه به ما اعلام کرده که به این افراد کاری نداشته باشیم!!!

راستی در این گیر و دادها گشت ارشاد کجاست؟! ظاهرا گشت ارشاد به روابط نامشروع کاری ندارد! دنبال دختران بدحجابی میگردند تا آنها را به داخل ون راهنمایی کنند و در داخل ون اگر ارشاد شدند که شدند اگر نشدند او را به خیابان وزرا، میعادگاه همه بدحجابان انتقال بدهد و در آنجا اگر بار اول بوده تعهدی اخذ شود و اگر نه... سرپایی پرونده ای ایجاد و مرخص شوند.انگار از نظر انها روابط نامشروع آزاد است و بدحجابی ممنوع!

به هرحال در جامعه امروز شاهد روابط غیر اخلاقی هستیم که گاهی ادم را شوکه میکند و یک لحظه به خود می گویی واقعا اینجا ایران است!!!

متاسفانه براساس گزارش پژوهش های مجلس روابط جنسی نامشروع در حد نگران‌کننده‌‌ای در حال افزایش است و می طلبد که متولیان امر که عزم خود را جزم کرده اند و بزرگترین دغدغه شان تورم و گرانی شده است کمی هم در روابط نامشروع و ازدواج های سفید و ارتباط های غیر اخلاقی دختران و پسران چاره ای بیندیشند تا شاهد امارهای تکان دهنده از روابط نامشروع نباشیم.