نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

صـدای پـای بـهار را می شنـوی ؟

 

 

در روزهای پایانی سال کارهای خانه قدری متفاوت به نظر می‌رسد. شاید از همان زمان که خانه‌تکانی شروع می‌شود، بتوان این دگرگونی را احساس کرد. تحولی که به پیشواز نو شدن سال و دگرگون‌شدن چهره زمین و زمان می‌رود.

خوب است همه ما که در یک چهاردیواری زندگی می‌کنیم، با این جریان همراه شویم و هر یک گوشه‌ای از این کار را بر دوش بگیریم تا با همدلی و همکاری کارهای این روزها به خوبی و خوشی پایان یابد. 

 

  

 


حتما رفت و روب و تمیزکردن خانه شما هم کم‌کم رو به پایان است. خانه‌تکانی هر چند خسته‌کننده و نسبتا طولانی است، ولی چون مژده آمدن عید نوروز را با خود به همراه می‌آورد، به نوعی شیرین هم هست.

حتما تا به حال به فکر سور و سات عید و سفره هفت‌سین هم بوده‌اید؛ سبزه پشت پنجره هم که قطعا رشد کرده و آماده گذاشتن روی سفره است. البته بعضی‌ها هم سبزه آماده را از فروشگاه‌ها می‌خرند.

 

  

 

سلیقه‌ها در نوع سبزه هم متفاوت است؛ بعضی گندم و گروهی دیگر عدس یا ماش سبز می‌کنند که هر کدام از اینها زیبایی خاص خود را دارد. ظرف‌های سر سفره هم داستان خودش را دارد؛ بعضی خانواده‌ها عادت دارند هر سال ظروف جدیدی برای تزئین سفره هفت‌سین خریداری کنند و برخی دیگر با ظروفی که در خانه دارند، این سفره را به زیبایی آرایش می‌دهند.

هر کدام از این روش‌ها که انتخاب شود، یک نکته در همه جا احساس می‌شود؛ انداختن سفره هفت‌سین و تزئین آن، کاری سنتی و زیباست که تمام افراد خانواده باید در آن دخیل باشند. 

 

 

 


پس شما هم امسال سفره‌ای زیبا پهن کنید؛ زیباترین پارچه‌ای که در خانه دارید؛ سفره ای رنگارنگ یا خاتم اصفهان یا ترمه یزد یا... پیش از هر چیز روی آن یک جلد قرآن بگذارید. یک جام آیینه و یک ظرف آب که درون آن یک یا چند ماهی در حال بازی هستند هم باید بالای سفره بنشینند. چند ظرف زیبا (یادتان باشد کم اهمیت‌ترین نکته، قیمت آنهاست) که معمولا در تمام خانه‌ها یافت می‌شود آماده کنید؛ به عنوان مثال اگر ظروف بستنی خوری در خانه دارید آنها را روی سفره هفت‌سین بگذارید و همرنگ سفره روبان‌هایی تهیه کنید و دور پایه ظرف‌ها ببندید تا جلوه بیشتری به آنها بدهد سپس هفت‌سین‌تان را درون آنها بگذارید. همان سین‌هایی که همیشه و همه ساله روی سفره عید ما جا دارند. سنجد که نماد عشق است؛ سیر نماد سلامتی و تندرستی؛ سرکه نشان صبر و شکیبایی و سیب نماد عشق و زایش؛ سمنو یعنی برکت و فراوانی؛ سماق سمبل طلوعی جدید در سالی جدید؛ سکه هم که معنای فراوانی روزی می‌دهد و سبزه که خرمی ‌و شادابی را به همراه دارد.

 

 

 

 

 

یادتان نرود سبزه را هم با روبانی همرهنگ و زیبا تزئین کنید، سپس روی سفره بگذارید. تخم‌مرغ‌های رنگ شده را هم در ظرف یا سبدی بگذارید. تقریباً سفره هفت‌سین شما آماده است. فقط از کمی‌ دورتر نگاهی به سفره بیندازید و ببینید چیزی کم نباشد ...


 


 

 

  

 

 

 

البته بعضی خانواده‌ها رسم دارند چیزهای دیگری هم روی سفره بگذارند مثلاً ظرفی میوه یا یک کاسه کوچک برنج. راستی شمع هم فراموش نشود. یک شمع رنگی که با سفره شما هماهنگ باشد. البته در این مورد هم تنوع سلیقه وجود دارد؛ بعضی خانم‌ها به تعداد فرزندانشان شمع روی سفره هفت‌سین می‌گذارند.

 

 

 

 


هر کاری برای این سفره می‌کنید، یک نکته یادتان باشد؛ مهم نیست که سفره شما در تمام فامیل و دوستان تک باشد. همچنین مهم نیست که گران‌ترین یا ارزان‌ترین سفره هفت‌سین را چیده‌اید؛ مهم همدلی و صفایی است که بین ساکنان خانه و در کنار این سفره به وجود می‌آید. سفره هفت‌سین می‌تواند خیلی ساده باشد و در عین حال بسیار زیبا. عید نوروز عید زیبایی‌هاست. حالا که سخن از زیبایی شد، اگر توانستید یک شاخه گل هم روی سفره هفت‌سین خود بگذارید. شاید به همان رسم قدیمی ‌شاخه‌ای سنبل زیبا و معطر.


 

 

 

 

 

Deletan Por nor , Ghalbetan Labriz Az Eshgh , Neghahetan Por Forogh Va Hozoretan Por Tanin Va Ahange Vojodetan Sarmast
Regards, sara
 
بیائید همگی سعی کنیم در سال۹۱ مثل ماهی قرمز کوچک تنگ بلور سفره هفت سین مان
دلی اندازه دریا داشته باشیم .
 
 
ادامه مطلب ...

چهارشنبه سوری

چهارشنبه‌ سوری
 
نوید دهندة نوروز و فرا رسیدن فصل بهار
 
 
منشأ وزمان پیدایش چهارشنبه سوری دقیقاً مشخص نیست. اما در ایران باستان، روز چهارشنبه آخر سال نحوست داشته است و برای رفع نحوست، آتش را که مظهر فروغ ایزدی بوده است روشن می کردند و از روی آن می پریدند
 
 
سور در مفهوم پارسی یعنی رنگ سرخ و آتشین می باشد و جشن سوری جشن آتش می باشد، البته سور به مفهوم مهمانی نیز به کار رفته است.
 
 
 
 
جشن چهارشنبه سوری هیچگونه ارتباطی به جشن ها و مراسم فرهنگی عربها ندارد و هیچیک از قبایل کنونی آنها این سنت را اجرا نمی کنند. این مراسم به هیچ دین و مذهبی وابسته نیست. این مراسم آریائی و پارسی می باشد.
 
 
جشن چهارشنبه سوری که در پایان زمستان برگذار می شود و نوید نوروز را می دهد در آن برپایی آتش و پریدن از روی آن به گونه ای زدودن پژمردگی، سرما و بیماری از تن و روان نیز می باشد. در ایران باستان، دانش برافروختن آتش و استفاده از آن در رزم یکی از حربه های سربازان پارسی بوده است که در جنگ ها از آن بهره می جستند و پارسیان پیروزی بر آتش را نشانة حقانیت و نیرومندی می انگاشتند چنانکه فردوسی می گوید :
سیاوش سیه را به تندی بتاخت نشد تنگدل جنگ آتش بساخت
ز هر سو زبانه همی برکشید کسی خود و اسب سیاوش ندید
سرودن و زمزمة " سرخی تو از من و زردی من از تو " در حین پریدن از روی آتش بیانگر سپاس از آتش می باشد. سرخ گونگی علامت سلامت و زردگونگی نشانة بیماری نزد انسان می باشد. سپاس از آتش که گرما، سرخ گونگی و سلامت را هدیه داده است و زردگونگی و بیماری را دور ساخته است در جشن چهارشنبه سوری صورت می گیرد
 
  http://www.bergoiata.org/gif/feucamp.gifhttp://www.bergoiata.org/gif/feucamp.gif
 
برخی آیین‌ها
 
  • فال گوش ایستادن
یکی از رسم‌های چهارشنبه‌سوری است که در آن دختران جوان نیت می‌کنند، پشت دیواری می‌ایستند و به سخن رهگذران گوش فرا می‌دهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را می‌گیرند.
  • قاشق‌زنی
در این رسم دختران و پسران جوان چادری بر سر و روی خود می‌کشند تا شناخته نشوند و به در خانهٔ دوستان و همسایگان خود می‌روند. صاحبخانه از صدای قاشق‌هایی که به کاسه‌ها می‌خورد به در خانه آمده و به کاسه‌های آنها آجیل چهارشنبه سوری، شیرینی، شکلات، نقل و حتی پول می‌ریزد.
حدود بیست و چند سال پیش، شب چهارشنبه ی آخر سال مراسم متنوعی داشت که در استانهای مختلف به اشکال گوناگون صورت می پذیرفت و اکنون نیز برخی از آن رسوم در بعضی از استانهای ایران برگزار می شود که در این نوشته به برخی از آنها اشاره شده است:


 
1- استان آذربایجان شرقی
تبریزی ها در شب چهارشنبه سوری به روی هم آب یا گلاب می پاشند و معتقدند آب پاشیدن، زندگی را با سعادت قرین می کند. از دیگر رسوم ضروری این شب، فرستادن خُنچه از منزل داماد به منزل عروس است. در این خنچه معمولاً میوه،شیرینی، گلدانهای پرگل، ماهی و خلعت(پارچه) برای خانواده  ی عروس و خود عروس گذارده می شود. دختران دم بخت تبریزی هنگام پریدن از روی آتش می خوانند:
« بختم آچیل چهارشنبه» یعنی: چهارشنبه! بختم را بازکن.

2- استان آذربایجان غربی
خانواده های ارومیّه ای در این شب به خانه  ی مسن ترین فرد فامیل می روند و به خوردن آجیل سرگرم می شوند. آجیل حتماً باید از هفت نوع خوراکی تهیه شود. این هفت نوع خوراکی می تواند از بین خوراکیهای زیر باشد:
انجیر، کشمش، مویز، خرما، توت خشک، فندق، بادام، گردو، سنجد، نخودچی، آب نبات، تخمه بدون نمک، باسلق، برنجک(برنج بوداده) برگه هلو، برگه زردآلو و گندم برشته. کسی که مرادی و حاجتی دارد، باید تقسیم آجیل را به عهده بگیرد تا مرادش برآورده شود.

3- استان اردبیل
در مغان، مردم پیش از طلوع آفتاب روز چهارشنبه، دسته جمعی به کنار رودخانه می  روند، آتشی بر می افروزند و جوانان در آنجا به سوارکاری می پردازند و هنگام بازگشت، زنان ظرف هایشان را از آب رودخانه پر می  کنند و به خانه می آورند و آب آن را به دور و برخانه می پاشند که با این کار، سال جدید، سالی سرشار از روشنی و زلالی و پاکی خواهد بود.

4- استان بوشهر
بوشهری ها پس از آتش افروزی در خانه  هایشان و پریدن از روی آن، باقایق از روی آب می گذرند و معتقدند با این کار نحسی این شب از بین می رود. در ضمن کوزه  ی نویی را که تا آن زمان استفاده نکرده  اند، به دیوار می زنند تا شکسته شود تا بلا و بدبختی، مثل کوزه شکسته شود.

5- استان خراسان
در خراسان مراسم کوزه شکستن به این طریق است که درون کوزه های کهنه مقدار نمک که علامت شور بختی است و مقداری ذغال که علامت سیاه بختی است و یک سکه کم ارزش پول می ریزند و تمام افراد خانواده آن را به دور سر می چرخانند و آخرین نفر کوزه را از پشت بام به کوچه پرت می کند و می گوید:
«درد و بلام توکوزه
راه بیفته بره تو کوچه»
در بعضی از نقاط خراسان در این شب به جای آش، چهار نوع پلو می پزند. این پلوها عبارتند از: رشته پلو، عدس پلو، زرشک پلو و ماش پلو که معمولاً به فقرا، نزدیکان و همسایگان می دهند. در آجیل خراسانی ها مطلقاً نمک وجود ندارد، چون نمک را علامت شوربختی می دانند.

6- استان خوزستان
در اهواز ،پس از پریدن از روی آتش، مراسم قاشق زنی انجام می گیرد که خانواده ها، خوراکی یا آجیل شور و شیرین در ظرف قاشقزنان می ریزند.

7- استان سیستان و بلوچستان
در سیستان مردم گونی، پتو و نمد کهنه را به صورت گلوله در می آورند و آن را در غروب آخرین چهارشنبه سال، آتش می زنند و معتقدند که نحوست این شب با این عمل از بین می رود.

8- استان فارس
در شیراز برای گشودن بخت دختران در شب چهارشنبه سوری به سعدیه می روند و از آب استخر سعدیه بر سر وروی دختران می  ریزند. زنان نیز با ریختن این آب به روی خود، معتقدند که مهرشان در دل شوهر بیشتر می شود. در این شب زنان برای برآورده شدن حاجاتشان زیر منبر مسجد جامع شهر دعا می خوانند و پس از دعا خواندن، حلوا و آش می پزند.

9- استان کردستان
مردم کردستان مخصوصاًروستائیان، دسته جمعی به صحرا و کنار چشمه سارها می روند و پس از مدتی که به شادی و پایکوبی و کشتی گرفتن گذراندند، هنگام مراجعت به خانه، هرکسی مقداری سنگریزه جمع می کند و بدون آنکه به پشت سرخود نگاه کند، سنگریزه را از روی شانه به عقب پرتاب می کند و بدین ترتیب بلا و آفت را از خود دور می سازد.
از دیگر مراسم این شب، شال اندازی است که عده ای از جوانان بالای پشت بام خانه  ها و کنار درها و پنجره های همسایگان و ثروتمندان می روند و ضمن خواندن سرود و تصنیف، از دریچه ای ،شال را آویزان می کنند. اهل خانه هدیه ای را به شال می بندند که معمولاً سکه، تخم مرغ، شاخه نبات، کله قند، جوراب یا نخودچی و کشمش است.

10- استان کرمان
در کرمان مقداری ذغال، نمک، سکه ی کم ارزش پول و کمی نان درکوزه خالی می  ریزند و شب چهار شنبه سوری آن را از بالای بام به کوچه پرتاب می کنند تا بلا و کمبود از همه چیز مخصوصاً از آنچه در کوزه است دور شود.

11- استان گیلان
در روستاهای اطراف رشت، غروب شب چهارشنبه سوری، در پنج منطقه پوشال برنج را با فاصله کنار هم می چینند، سپس آنها را آتش می زنند و برای دفع چشم زخم، اسپند در آتش می ریزند و افراد هرخانواده از بزرگ به کوچک، سه مرتبه از روی آن می پرند و این ترانه را به گویش گیلکی می خوانند:
«گل گل چهارشنبه
به حق پنجشنبه
نکبت بی شه
دولت بی یه
زردی بی شه
سرخی بی یه»
یعنی: آتش سرخ چهار شنبه! به حق پنجشنبه نکبت برود، دولت بیاید. زردی برود، سرخی بیاید.
پس از پریدن از روی آتش ترقه در می کنند به این معنی که از نحوست چهارشنبه در امان باشند.
در این شب خورشت«ترشه تره» می پزند و آن را با کته، ماست و دوغ می خورند. صبح فردا (روز چهارشنبه) خاکستر برجای مانده از آتش شبانه را جمع می کنند و پای درختان میوه می ریزند به این نیّت که درختان بارورشوند و میوه ی بیشتری بدهند.

12- استان لرستان
در این شب در خرم آباد هیزم را به هفت دسته تقسیم می کنند و با فاصله های معینی در یک ردیف می چینند و آتش می زنند و باخواندن:
«زردی مه د تو، سرخی تو د مه»
یعنی: زردی من از تو و سرخی تو از من و از روی آن می پرند.

13- استان مازندران
در روستاهای مازندران در شب چهار شنبه سوری، علاوه برکشتی گرفتن و اسپند دودکردن، انواع آشها پخته می شود از جمله «آش هفت ترشی» که از هفت نوع سبزی و هفت نوع ترشی و هفت نوع حبوبات در آن استفاده می شود و نیز«گزنه آش » که یکی از سبزی های مصرفی در آن، گزنه است. اعتقاد براین است که خوردن این آش بسیاری از بیماریها و کسالتها را از بین می برد.

14- استان مرکزی
در این استان، علاوه بر مراسم آتش بازی، برای آمرزش اموات مقداری خرما یا شکر پنیر تهیه می کنند؛ و یا حلوا درست می کنند و سرگذر می ایستند و به عابران تعارف می  کنند. هر رهگذر وظیفه دارد یک دانه بردارد و قبل از خوردن، برای آمرزش اموات خیرات دهنده، حمد و سوره ای بخواند و سپس خوراکی را بخورد.
 
منبع:ویکی پدیا.....پیام آشنا
 
          

    

پندآموز

 
افسوس تکراری   
پیری برای جمعی سخن میراند،

لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.

بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار
خندیدند....


او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.

او لبخندی زد و گفت:
وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید،
پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه
میدهید؟

گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید
 
 
 
 
-----------------------------------
 
 
 
 
جوان ثروتمند و پند عارف
جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست.

عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می بینی؟
گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد
بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟
گفت: خودم را می بینم !
عارف گفت:
دیگر دیگران را نمی بینی !
آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شده اند : شیشه
اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی
این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن :
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آن ها احساس محبت می کند.
اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت) پوشیده می شود، تنها خودش را می بیند
تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوه ای را از جلو چشم هایت برداری،
تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری
 
 
 
 
-----------------------------------
 
 
 
 
بیشرمانه زیستن
 
روزی، در مجلس ختمی، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی هم در چشم داشت، آهسته به من گفت: آیا آن مرحوم را از نزدیک می شناختید؟

گفتم: خیر قربان! خویشِ دور بنده بوده و به اصرار خانواده آمده ام، تا متقابلا، در روز ختم من، خویشان خویش، به اصرار خانواده بیایند.
حرفم را نشنید، چرا که می خواست حرفش را بزند. پس گفت: بله... خدا رحمتش کند! چه خوب آمد و چه خوب رفت. آزارش به یک مورچه هم نرسید. زخمی هم به هیچکس نزد. حرف تندی هم به هیچکس نگفت. اسباب رنجش خاطر هیچکس را فراهم نیاورد. هیچکس از او هیچ گله و شکایتی نداشت. دوست و دشمن از او راضی بودند و به او احترام می گذاشتند... حقیقتا چه خوب آمد و چه خوب رفت...

گفتم: این، به راستی که بیشرمانه زیستن است و بیشرمانه مردن.
با این صفات خالی از صفت که جنابعالی برای ایشان بر شمردید، نمی آمد و نمی رفت خیلی آسوده تر بود، چرا که هفتاد سال به ناحق و به حرام، نان کسانی را خورد که به خاطر حقیقت می جنگند و زخم می زنند و می سوزانند و می سوزند و می رنجانند و رنج می کشند... و این بیچاره ها که با دشمن، دشمنی می کنند و با دوست دوستی، دائما گرسنه اند و تشنه، چرا که آب و نان شان را همین کسانی خورده اند و می خورند که زندگی را "بیشرمانه مردن" تعریف می کنند.

آخر آدمی که در طول هفتاد سال عمر، آزارش به یک مدیر کلّ دزد منحرف، به آدم بدکار هرزه، به یک چاقو کش باج بگیر محله هم نرسیده، چه جور جانوری است؟ آدمی که در طول هفتاد سال، حتی یک شکنجه گر را از خود نرنجانده و توی گوش یک خبرچین خودفروش نزده است، با چنگ و دندان به جنگ یک رباخوار کلاه بردار نرفته، پسِ گردن یک گران فروش متقلب نزده، و تفی بزرگ به صورت یک سیاستمدار خودباخته ی وابسته به اجنبی نینداخته، با کدام تعریفِ آدمیت و انسانیت تطبیق می کندو به چه درد این دنیا می خورد؟
آقا ی محترم!ما نیامده ایم که بود و نبودمان هیچ تاثیری بر جامعه بر تاریخ، بر زندگی و بر آینده نداشته باشد. ما آمده ایم که با دشمنان آزادی دشمنی کنیم و برنجانیم شان، و همدوش مردان با ایمان تفنگ برداریم و سنگر بسازیم، و همپای آدمهای عاشق، به خاطر اصالت و صداقت عشق بجنگیم.

ما آمده ایم که با حضورمان، جهان را دگرگون کنیم، نیامده ایم تا پس از مرگمان بگویند: از کرم خاکی هم بی آزارتر بود و از گاو مظلومتر، ما باید وجودمان و نفس کشیدنمان، و راه رفتنمان، و نگاه کردنمان،و لبخند زدنمان هم مانند تیغ به چشم و گلوی بدکاران و ستمگران برود...

ما نیامده ایم فقط به خاطر آنکه همچون گوسفندی زندگی کرده باشیم که پس از مرگمان، گرگ و چوپان و سگ گله، هر سه ستایشمان کنند...

گمان می کنم که آن آقا خیلی وقت بود که از کنارم رفته بود، و شاید من هم، فقط در دل خویش سخن می گفتم تا مبادا یکی از خویشاوندان خوب را چنان برنجانم که در مجلس ختمم حضور به هم نرساند
 
 

پز می دهیم

 
 

مد شده این روز ها پز می دهیم

پیش هر کس ،هر کجا پز می دهیم

جمعمان هر وقت کامل می شود

یا که می لافیم یا پز می دهیم

کار ما اصلا همین پز دادن است

خوب و خوشحالیم  تا پز می دهیم

هیچ فرقی هم ندارد جای آن

در عروسی یا عزا پز می دهیم

چهره هامان ناز و خوشگل می شود

بس که با ناز و ادا پز می دهیم

یک نفس در خواستگاری هایمان

یا که آن ها یا که ماپز می دهیم

با نماز و روزه و اعمال هم

از سر صدق و صفا پز می دهیم

با قیافه ،لنز ، مو ، گوشی ،لباس  

روسری،عینک، طلا پز می دهیم

با عمو ها ،عمه ها، هر کس که شد

دوست ،فامیل ،اشنا پز می دهیم

خال کوبی می کنیم ابروی خود

تازه آن هم تا به تا  پز می دهیم

می خریم از بوفه ی دانشکده

کیک با کوکا کولا پز می دهیم

با چلو ماهی اگر ممکن نشد

با خوراک لوبیا پز می دهیم

کاش این پز ها کمی معقول بود

گاه خیلی نابجا پز می دهیم

خانعمومان برج دارد در ونک

خب به ماچه ما چرا پز می دهیم

عمه ی داماد ما  زندایی ما

می رود اسپانیا پز می دهیم

در کلیپی  قسمتی از گوش  ما

هست پیدا  را به را  پز می دهیم

سوپر استار است  دختر عمه مان

او خودش نه بلکه ما پز می دیهم

در اتاق سی سی یو،  زیر سرم

یا که در حال کما پز می دهیم

در خیابان ، با لباس و کیف و کفش

یا مگان و زانتیا  پز می دهیم

این درست ،اما نمی دانم به چی

توی استخر و وسونا پز می دهیم

توی مهمانی که غوغا می کنیم

چون که با هم همصدا پز می دهیم

دائماً با امتیاز این و آن

مد شده این روزها پز می دهیم

یـک لبخنـد تا خوشبـختی راهـست

 

 

 


 

 

 آیا شما واقعا خوشحال هستید؟ اگر صادقانه بگوییم، بسیاری از ما حتی به خودمان وقت نمی دهیم که به این سوال پاسخ دهیم. و اینکه آیا خوشبختی اصلا چه هست؟ باید چه شکلی باشد؟ و مهم تر از همه چگونه می توانید آن را به دست آورید؟

حالا که دارید به سال جدید می رسید بیایید به آنچه پشت سر گذاشته اید نگاهی بیندازید و یک برنامه خوشبختی برای خود بریزید و تصمیم بگیرید سال ​۹۱ خوشبخت تر از سال قبل باشید. این که شما چند سال از عمرتان را گذرانده اید یا چند سال دیگر از آن باقی مانده است هیچ تاثیری در میزان خوشبختی شما ندارد، زیرا خوشبختی چیزی است که در هر لحظه می توانید آن را حس کنید.

همه ما در جستجوی خوشبختی هستیم. گاهی فکر می کنیم می توانیم آن را با صرف مقداری پول یا کنار گذاشتن یک عادت بد یا کسب پول بیشتر به دست آوریم و همینطور هر سال وقتمان را با همین روش صرف می کنیم. اما خوشبختی واقعی وقتی خودش را به ما نشان می دهد که از آنچه هستید و آنچه دارید لذت ببرید و از ویژگی های منحصربه فرد خود تقدیر کنید. در واقع خوشبختی وقتی شروع می شود که خودتان را دوست داشته باشید.

گرچه راه رسیدن به خوشبختی برای هر فرد متفاوت است، اما عشق به خود، به عنوان موجودی منحصر به فرد، که هرگز تکرار نخواهد شد، شاه کلید این گنجینه است. وقتی ما بتوانیم دست از شماتت خود به خاطر اشتباهاتمان برداریم و شروع به جشن گرفتن برای کارهای درستمان بکنیم بالاخره می توانیم خوشحال باشیم.

باید تفکرمان را در مورد خودمان تغییر دهیم و این برای بعضی ها راه دشواری است و البته خوشبختانه میانبری هم دارد که بتوان زودتر به مقصد رسید. آنچه می خوانید گزیده ای از میان نسخه های آزموده است.

● ورزش دوای جسم و روح

اگر ورزش نمی کنید همین حالا ورزش را شروع کنید. می دانید که ورزش شما را سلامت نگه می دارد و به کنترل وزنتان کمک می کند، اما آیا می دانید که ورزش خود یک داروی ضدافسردگی به شمار می رود؟
می توانید تصمیم بگیرید که در سال نو ورزش، بخشی از شیوه زندگی شما باشد. حتی یک ورزش ۲۰ دقیقه ای می تواند خلق و خوی شما را بهتر کند و احترام به خویشتن را افزایش دهد. همسر و فرزندانتان می توانند شما را در این مسیر همراهی کنند و در همین مسیر خوشبختی را تجربه کنید. 

 ● قدم های کوچک برای مقصدی بزرگ

میانبر دوم سخت نگرفتن زندگی است. گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت می گیرد جهان بر مردمان سختکوش. بسیاری از برنامه هایی که برای سال بعدمان در نظر می گیریم سختگیرانه تر از آن است که رغبتی به انجام آن پیدا کنیم. مثلا یک دفعه قرار می گذاریم ۲۰ کیلو، وزن کم کنیم چون از ظاهرمان خوشمان نمی آید.

فلسفه این تصمیم مشکل دارد. اگر قرار است طرز فکر خود را عوض کنیم به خاطر این است که خودمان را دوست داریم و به سلامتی خود اهمیت می دهید. باید برنامه هوشمندانه تری برای کاهش وزن ترتیب می دهیم. 

 ● خود را سرزنش نکنید

رقابت چیز خوبی است، اما وضع اقتصادی ما ایرانی ها گاهی ما را در چنان موقعیتی قرار می دهد که احساس کمبود می کنیم. مثلا حسن کارمند بازنشسته ای است که ماهانه ۷۵۰ هزار تومان ثابت دریافت می کند و به طور متوسط در سال هشت میلیون تومان درآمد دارد، اما همچنان احساس ناخوشایندی از بی عرضگی او را اذیت می کند. او می گوید: اگر من هم مثل همکارم زمین زیادی خارج از تهران خریده بودم امروز که آن منطقه های بی ارزش، ارزش پیدا کرده مرا یک میلیارد می کرد، اما من بی فکر بودم. این نوع سرزنش کردن ها باعث می شود یک عمر احساس بدبختی کنیم. باز هم تکرار می کنم باید بتوانید خود را ببخشید و از آنچه دارید لذت ببرید. 

 ● به استعدادهایتان پشت نکنید

توصیه دیگر این است که یکی از استعدادهای خود را پرورش دهید. اگر در کارتان این موضوع امکان پذیر نیست، راه دیگری بیابید البته اگر می توانید بهتر است کاری بیابید که متناسب با استعدادهای شما باشد. به بازی گرفتن نقاط قوت، شما را خوشبخت می کند مثلا اگر شما دبیری بازنشسته هستید، می توانید در یک آموزشگاه تدریس کنید یا به نویسندگی مشغول شوید. 

 ● دوستانه ترین روابط

با کسانی که دوستشان دارید روابط خود را محکم تر کنید. آیا از این که ازدواجتان را به حال خودش رها کرده اید، راضی هستید ؟ بیشتر وقت تان را یا سر کار هستید یا دارید مطالعه می کنید؟ تماشاکردن سریال های پشت سر هم و خبر مشغولیت اصلی تان شده؟ این با خوشبختی فاصله زیادی دارد. اگر قرار است یک روز به خاطر نادیده گرفتن عزیزانتان خود را شماتت کنید امروز آنان را دریابید تا خوشبختی دوچندانی را تجربه کنید. سال ۹۱ را سال بهبود روابط قرار دهید و توجهی که دوست دارید دریافت کنید به عزیزانتان هدیه دهید. 

 ● زمانی برای تولد عشق

توصیه بعدی در مورد ازدواج شماست. آیا هنوز سالگردهای ازدواجتان را جشن می گیرید و از ازدواجتان احساس خرسندی دارید؟ یا از ته دل از آن افسرده اید و به اصطلاح می سوزید و می سازید؟ اگر چنین است در این هفته های پایانی سال به این فکر کنید که چطور سال آینده عشق را دوباره در زندگی خود متولد کنید و به بازسازی روابط با همسرتان بپردازید. زندگی با یک زوج خوب چیزی است که به انسان حس خوشبختی می دهد.

گرچه راه رسیدن به خوشبختی برای هر فرد متفاوت است اما عشق به خود، به عنوان موجودی منحصر به فرد​ که هرگز تکرار نخواهد شد، شاه کلید این گنجینه استاگر به جایی رسیده اید که از ازدواج خود لذت نمی برید خودتان مسوول هستید و تنها کسی هستید که می توانید آن را تغییر دهید. با مهربانی و وضوح در مورد آن با همسرتان صحبت کنید. با هدایای کوچک و تصادفی یکدیگر را شاد کنید حتی اگر تهیه یک ناهار خوشمزه از بیرون و معاف کردن همسر خسته تان از ناهار پختن باشد، اما این کارها را از ته دل و برای خوشحالی و خوشبختی خودتان انجام دهید که فردا منتش را سر همسرتان نگذارید. خوبی، همیشه اثربخش است. 

 ● قدرت قدردانی

توصیه بعدی این است که از دیگران قدردانی کنید. بله البته شما گاه به خانواده و دوستانتان می گویید که در موردشان چه فکری می کنید، اما در مورد همکارانتان چطور؟ آرایشگرتان، معلم فرزندتان، همسایه ای که وقتی به مسافرت می روید از خانه تان مراقبت می کند. بیشتر ما بیشتر به سر و صداهای اطراف اهمیت می دهیم تا آدم هایی که دوروبرمان زندگی مان را راحت تر می کنند.

تا حالا کسی که راه پله هایتان را تمیز می کند یا رفتگر محل را برای عید مبارکی در آغوش گرفته اید؟ همسایه تان را چطور؟ با این کار خودتان بیش از او احساس وجد و شعف خواهید کرد و با هر بار دیدن اطرافیانتان انگار خوشبختی تان تکثیر می شود. مطالعه ای که توسط استاد روان شناسی دانشگاه کالیفرنیا انجام شد نشان می دهد که افراد سپاسگزار ۲۵ درصد شادتر از افراد ناسپاس هستند. 

 ● بخشایش و گشایش

اگر هیچ وقت نمی توانستید مسائل گذشته را نادیده بگیرید الان وقت آن است. این دو هفته فرصت دارید خوب فکر کنید و ببینید چه کسانی در فهرست غضب شما قرار دارند. هرچه بیشتر بتوانید ستم ها و تبعیض هایی که در حق تان روا شده را ببخشید، بیشتر احساس خوشبختی می کنید. اگر اجازه دهید درد، رنج، نفرت و غضب در شما لانه کند هرگز احساس خوشبختی نخواهید کرد.

تحقیقات دانشمندان نشان می دهد این افکار سمی علاوه بر استرس، باعث ایجاد انواع بیماری ها می شود. اگر کسی که از او ناراحتی دارید دیگر در دنیا نباشد هم به صورت نمادین می توانید نامه ای به او بنویسید و در کنار مزارش خاک کنید یا به نیت او به آب بسپارید یا بدون آدرس پست کنید یا هر چیز دیگری که به ذهنتان می رسد، خواهید دید که بسیار سبک و راحت می شوید.

شادی تنها چیزی است که بخشش آن، شما را ثروتمندتر می کند. کمک کردن به یک خانواده نیازمند، نذر غذای گرم برای بیماران یا نیازمندان یا حتی رهگذارانی که هنگام غروب از مقابل منزل شما گذر می کنند، کمک در امور خیریه و بخشش از موهبت های خدادادی که دارید، شما را خوشبخت تر می کند. 

 

ادامه مطلب ...

چگونگی اطلاع مردم از ظهور

چگونگی اطلاع مردم از ظهور

 

از سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) علامت ها و نشانه هایى براى ظهور آن حضرت ذکر شده است که مردم با دیدن آن علائم و نشانه ها، از ظهور امام مهدى (عج) با خبر مى شوند. این علائم، از یک حیث، دو گونه اند:

1- علائم خاص:
این علامت ها، خاص و مختص وجود پر برکت حضرت صاحب الامر(علیه السلام)است و حضرت بدان وسیله مى داند که خداوند او را اذن و اجازه ى ظهور داده است.
در روایتى طولانى، ابى بن کعب از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درباره ى علامت هاى ظهور امام مهدى(علیه السلام)سؤال مى کند. آن حضرت مى فرماید:
او (امام مهدى) (عج) پرچمى دارد که چون وقت ظهورش فرا رسد، خود به خود باز مى شود و خداى تعالى آن را به سخن مى آورد و عرض مى کند: «یا ولى الله فاقتل اعدالله; اى ولىّ خدا! دشمنان خدا را بکش!». و این دو علامت است (اوّلى باز شدن پرچم، دومى، صدایى است که از پرچم بر مى آید.
و نیز او شمشیرى دارد که در غلاف است و چون هنگام ظهور حضرتش فرا رسد از غلاف بیرون مى آید و خداوند آن را به سخن مى آورد و صدا مى زند: «اخرج یا ولىّ الله! فلایحل لک أنْ تقعَد فی أعداء الله; اى ولىّ خدا! قیام کن که دیگر جاى درنگ نیست و نشستن براى تو روا نیست که از دشمنان خدا دست بردارى». پس حضرت خروج مى کند و قیام مى کند و دشمنان خدا را هر کجا که بیابد به قتل مى رساند...».(1)

2- علائم عامه:
علائم عامه، علامت هایى هستند که جنبه ى عمومى دارد و براى مردم ظاهر خواهد شد و هر کس از عوام و خواص، در طول زندگى خود، برخى از آن ها را خواهد دید. این علامت ها بسیار است. در این جا به برخى از مهم ترین آن ها اشاره مى شود:
1- خروج سفیانى.
2- گرفتن خورشید در نیمه ى ماه مبارک رمضان.
3- گرفتن قرص ماه در آخر ماه مبارک برخلاف عادت.
4- فرو رفتن زمین «بیداد» که سرزمینى است میان مکه و مدینه.
5- فرو رفتن زمین یا جمعیتى در مشرق.
6- توقّف خورشید از آغاز ظهر تا وسطِ وقت عصر.
7- طلوع خورشید از مغرب.
8- کشته شدن نفس زکیه که سیّدى است هاشمى در پشت کوفه ـ یعنى: نجف ـ با هفتاد نفر از صالحان.
9- خراب شدن دیوار مسجد کوفه.
10- نمایان شدن پرچم هاى سیاه از طرف خراسان.
11- خروج یمانى از طرف یمن.
12- فرود آمدن ترک ها در جزیره (شمال عراق کنونى).
13- ورود رومیان در رمله.
14- پیدا شدن سرخى شدید در آسمان که در اطراف آن پراکنده شود.
15- پیدایش آتش در طول مشرق که تا سه روز یا هفت روز در هوا بماند.
16- عربان استقلال پیدا کنند و کشورگشایى کنند و از زیر بار و نفوذ دیگران بیرون روند.
17- اهل مصر، فرمانرواى خود را بکشند.
18- شام خراب شود و سه پرچم در آن جا پدیدار گردد.
19- رودخانه ى فرات طغیان کند یا شکافته شود، به حدّى که آب در کوچه هاى کوفه داخل شود.
20- پلى در بغداد در کنار محله (کرخ) ساخته شود.
21- ترسى عمومى و مرگى سریع و همگانى، همه ى اهل عراق و مردم بغداد را فرا گیرد که قرار و آرام یا راه فرار نداشته باشند.
22- صدایى از آسمان بلند شود که همه ى مردم روى زمین آن را به زبان خود بشنوند.(2)

علامت ها و نشانه هاى دیگرى نیز هست که در کتاب هاى مبسوط، مانند بحارالأنوار، (جلد پنجاه و دوم) ذکر شده است و ما، در این قسمت، به برخى از این احادیث که شامل چندین علامت است، اشاره مى کنیم.
1- امام صادق(علیه السلام) فرمود: «پنج اتّفاق قبل از ظهور قائم(علیه السلام) اتفاق مى افتد: قیام یمانى; خروج سفیانى; منادى که از آسمان ندا مى کند; فرو رفتن زمین در بیدا; کشته شدن نَفْسِ زکیه.».(3)
2- از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: «... در آخرالزمان، نشانه هایى هست. از آن جمله است: دابّه الأرض; دجال; نزول حضرت عیسى; طلوع خورشید از مغرب.»(4)
3- در حدیثى طولانى، صعصعه بن صوحان از امیرالمؤمنین على (علیه السلام) در مورد خروج دجّال که از علائم ظهور امام مهدى(عج) است، مى پرسد. آن حضرت مى فرماید: «... علامت خروج دجال، این است که نماز را سبک شمارند و امانت را ضایع کنند و دروغ را حلال بدانند و ربا بخورند و رشوه بگیرند و ساختمان ها را بلند سازند و دین را به دنیا بفروشند و سفیهان را به کار گیرند و با زنان مشورت کنند و قطع رحم کنند و از هواهاى نفسانى تبعیت کنند و خون ریزى را سبک شمارند و حلم، ضعف شمرده شود و ظلم فخر باشد و حاکمان، فاجر و وزیران، ظالم باشند و عارفان ضعیف و قاریان، فاسق باشند و شهادت دروغ آشکار شود و فسق و فجور و بهتان و گناه و طغیان علنى شود و قرآن ها، تزیین شود و مساجد آراسته گردد و مناره مرتفع شود .... زنان با شوهران خود به خاطر حرص دنیوى، در تجارت شریک شوند و...»(5)
بنابراین، علامت ها و نشانه هاى فراوانى براى ظهور امام زمان(علیه السلام) وجود دارد که مردم با دیدن آنها به ظهور امام زمان(عج) پى خواهند برد، لکن باید توجّه داشت که برخى از این علائم، نشانه ى نزدیکى ظهور است و برخى دیگر، نشانه ى وقوع ظهور. به عنوان مثال علامت هایى که حضرت على(علیه السلام) در این حدیث بیان داشتند، نشانه هاى نزدیک شدن ظهور است، امّا خروج سفیانى، متّصل به ظهور امام زمان(عج) است و او با آن حضرت جنگ خواهد کرد. امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «... زمانى که سفیانى مالک مناطق پنج گانه ى شام: (دمشق، حمص، فلسطین، اردن، قنسرین) شد، در آن زمان، متوقع فرج باشید... .»(6)


-------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
[1]. بحارالأنوار، ج 52، ص 310 و 311.
[2]. زمینه سازان انقلاب جهانى مهدى(علیه السلام)، ص 22 تا 27; ارشاد، شیخ مفید، ص 356 ـ 358، چاپ بیروت.
[3]. بحارالأنوار، ج 52، ص 203.
[4]. همان، ج 52، ص 181.
[5]. بحارالأنوار، ج 52، ص 193.
[6]. بحارالأنوار، ج 52، ص206.

هفتاد گناه زبان !

 

 

در روایت آمده بیشترین افرادی که به جهنم می روند به خاطر زبانشان است. هفتاد گناه پای زبان می نویسند. این هفتاد گناه چیست ؟

خداوند در قرآن کریم به نعمت زبان اشاره فرموده و می فرماید: «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خلق الانسان عَلَّمَهُ الْبَیانَ»1
زبان عمده ترین وسیله ای است که مردم به کمک آن با یکدیگر ارتباط فکری برقرار می کنند و ایجاد تفاهم و انتقال مفاهیم از طریق زبان صورت می گیرد. در یک جمله زبان ملاک ارزش و معرف شخصیت انسان و ترازوی عقل اوست.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «المرءُ مخبوء تحت لسانه؛2 شخصیت هر کس در پی زبان اوست» زبان با تمام فوائدی که برایش ذکر می شود مفاسد و آفاتی نیز دارد که باید آنها را شناخت تا با کنترل زبان، از ابتلاء به آن آفات پیشگیری و اجتناب ورزید.
در قرآن کریم آمده است: ای کسانی که ایمان آورده اید نباید قومی قوم دیگر را مسخره کند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نباید زنانی زنان دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند.از یکدیگر عیب مگیرید، و به همدیگر لقبهای زشت مدهید، چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان. و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند.»3
خداوند در آیه دیگر می فرماید: وای بر هر بدگوی عیبجویی.« وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ.» 4

راه نجات در چیست ؟
در روایتی داریم که حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «هر که متعهد شود محافظت آنچه میان دو فک اوست که زبان باشد، و آنچه میان دو پای اوست، من از برای او بهشت را متعهد می شوم.»5
شخصی به آن حضرت عرض کرد که: راه نجات چیست؟ فرمود: زبان خود را نگاه دار.6 و دیگری عرض کرد که: از چه چیز بیشتر بر من ترسیده شود؟ زبان او را گرفت و فرمود: این و فرمود بیشتر چیزی که مردمان را داخل جهنم می کند زبان است و شهوت.7
حضرت علی ـ علیه‎ السلام ـ می فرماید:«به خدا سوگند، باور نمی کنم بنده ای زبانش را حفظ نکند تقوائی سودمند به دست آورد.»8
پیامبر اکرم می فرماید: «بیشترین مردم به خاطر گناه و آفت زبان به جهنم می روند.» که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می کنیم.9
در روایتی داریم که حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «هر که متعهد شود محافظت آنچه میان دو فک اوست که زبان باشد، و آنچه میان دو پای اوست، من از برای او بهشت را متعهد می شوم»

گناهان زبان :
1. غیبت. 2. نمیمه. 3. دروغ. 4. دو زبانی. 5. بهتان و افتراء. 6. قذف. 7. افشاء اسرار مؤمن. 8. دشنام 9. لعن و نفرین. 10. طعن و شماتت. 11. سُخریه و استهزاء. 12. مدح. 13. اظهار غضب. 14. غنا. 15. کثرت مزاح و خنده. 16. مراء و جدال. 17. خصومت.18. سؤال عوام از امور مشکله. 19. تکلم بدون علم. 20. تکلم بی فایده. 21. منکر خدا شدن. 22. غیر خدا را پرستش کردن. 23. دروغ بستن به خدا. 24. تکذیب آیات خدا. 25. کفران نعمت. 26. از خدا شکوه کردن. 27.
اظهار ناامیدی کردن از خداوند. 28. به خداوند دشنام دادن. 29. نسبت فرزند به خدا دادن. 30. نسبت بی عدالتی به خدا. 31. ادعای خدائی کردن. 32. از خدا درخواست بیجا کردن. 33. دعای خیر برای ستمگران. 34. نفرین کردن. 35. چون و چرا کردن در کار خدا. 36. خدا را متهم کردن که به قتل امام حسین راضی بوده. 37. با دشمنان خدا اظهار دوستی کردن. 38. منکر رسالت پیامبر شدن. 39. پیامبر را مجنون خواندن. 40. اسرار امامان معصوم را فاش کردن. 41. از سخن امام عیب گرفتن. 42. برای ظهور امام زمان وقت تعیین کردن. 43. ادعای امامت کردن. 44. حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال دانستن. 45. احکام را با قیاس سنجیدن. 46. به ناحق شهادت دادن. 47. تفسیر به رأی کردن قرآن. 48. مؤمن را خوار کردن. 49. فاسق را عزیز شمردن. 50. مؤمن را ترساندن. 51. اظهار فقر و تنگدستی کردن. 52. راز خود را به دیگران گفتن. 53. به پدر و مادر اُف گفتن. 54. عیبجوئی کردن. 55. نسبت زنا به کسی دادن. 56. خلافکار را تشویق کردن. 57. مؤمنان را با القاب زشت خواندن. 59. به مال و منال دیگران غبطه خوردن. 60. وعدة دروغ دادن. 61. صفات نیک زنان را به نامحرمان گفتن. 62. با زن نامحرم شوخی کردن. 63. فال بد زدن. 64. عذرتراشی برای ظلم ظالمان. 65. سخن برادر مسلمان خود را قطع کردن. 66. پیشگویی و کهانت. 67. منّت کشیدن. 68. با خواندن قرآن کسب روزی کردن. 69. امر سلاطین را امر خدا دانستن. 70. در کیفیت خدا سخن گفتن.10


----------------------------------------------------------------------------------------
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. معراج السعاده، احمد نراقی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ص 527.
2. گناهان زبان، محمدعلی صفری، تهران، چاپ فرهنگ، 1361.

پی نوشت ها :
[1]. الرحمن/ 4-1.
[2]. نوری، مستدرک الوسائل، قم، موسسه آل البیت ـ علیه السلام ـ ، 1408 ق، ج9، ص 22.
[3] . حجرات/ 11.
[4]. همزه/1.
[5] . کنزل العمال، ج 15، ص 806، ح 43205.
[6] . جامع السعادات، ج 2، ص 341.
[7] . الغزالی، محمد، احیاء العلوم، بیروت، انتشارات دارالقلم، ج 3، ص 94.
[8] . نهج البلاغه، ص 183، خطبه 176.
[9] . نراقی، احمد، معراج السعاده، ص 527.
[10] . صفری، محمدعلی، گناهان زبان، تهران، چاپ فرهنگ، چاپ اول، شهریور 1361.

 

مراقبه مدیتیشن

  

        

 
۱- خنده :
خنده یک پاکسازی درونی است و باعث می شود که به این احساس برسید که هیچ چیز جدی نیست. حتی به نومیدی هایتان خواهید خندید و به دردهایتان نیز خواهید خندید. این مراقبه را هر روز صبح بعد از بیدار شدن انجام دهید. وقتی از خواب بیدار شدید. قبل از گشوده چشم هایتان بدن خود را بکشید. همة‌بخش های بدن خود را کش دهید. از این کشش احساس شادی کنید. پس از 4 – 3 دقیقه کشش در حالی که چشم هایتان هنوز بسته است خنده سر دهید. به مدت 15 دقیقه تنها بخندید. در ابتدا خنده های شما شاید مصنوعی باشد اما به مرور با انجام هر روزة این مدیتیشن خندة واقعی را بر لبان خود نشانده و شادی را با تمام وجود احساس کنید.
---------------------------------------------
 2- پیاده روی و کالبد اتری :
قدم زدن بخشی از کالبد اتری است و همة کارهای بدنی آن با کالبد اتری پیوند دارد. کالبد جسمانی این کارها را انجام می دهد اما تنها برای کالبد اتری. زمانی که به پیاده روی می روید ،‌ تنها گام بردارید. هیچ کار دیگری انجام ندهید و تنها متوجه گام های خود باشید و زمانی که گام بر می دارید، چشم های خود را نیمه باز نگاه دارید. چشم های نیمه باز جز خود راه چیز دیگری را نمی بیند و خود راه چنان یکنواخت است که به اندیشة‌ شما خوراک تازه ای نمی رساند.کالبد اتری به احساسات و عواطف شما اختصاص دارد.
 ---------------------------------------------
  3- تایید :
 حال را تأیید کن. و مطمئن شو که حال تو منفی نیست. تأییدات خویش را به شکل های متفاوت بنویس.
 به هر جا که می روی، این نکات را در جان خویش با خود ببر. از روال تنفس برای ژرف تر شدن بهره گیر.
 مثال: «مرا ترسی نیست و آزادم».
---------------------------------------------
  4- مراقبه بر مثبت :
توجه به منفی های خویش و دیگران آسان است. با توجه بر آن چه مثبت و مفید است به توازن باز گرد. در مدیتیشن خویش به مثبت ها بیاندیش. واژه گان و عبارت های مثبت را با صدای بلند یا بی صدا تکرار کن. با مثبت اندیشی، روال اندیشیدن تو تغییر می یابد .
---------------------------------------------
  5- مدیتیشن گریه :
هر یک از ما دارای گره های عاطفی بی شماری هستیم که در طی زندگی به طور آگاهانه یا ناخودآگاه وارد پهنة‌ روان مان شده اند. از کسانی رنجیده ایم اما به جای بیان ‌آن بغض های خود را فرو خورده ایم و موارد بیشمار دیگر. این گریه های نکرده و بغض های فروخورده موانعی بر سر راه شفافیت روحی ما هستند برای رهایی از این رنج های کهنه هر زمان که احساس کردید نیاز به گریه کردن دارید این کار را بدون پروا انجام دهید. هر چقدر که نیاز د ارید و هر چند روز که مایلید گریه کنید مطمئن باشید که بدن ما حد خودش را می داند. بعد از انقباض هایی که در اثر گریه در قفسة‌ سینه و ناحیة شکمی ایجاد می شود انبساط خاطر و راحتی به سراغ شما خواهد آمد. حداقل ده دقیقه در روز یا شب و طی یک هفته این مدیتیشن را انجام دهید.
---------------------------------------------
  6- مراقبه کندالینی :
کندالینی گذرگاهی است که انرژی حیات از طریق آن به چاکراها می رسد. کندالینی و چاکراها در بدن مادی جای ندارند بلکه در کالبد دوم انسان یعنی کالبد اثری جای دارند اما در کالبد جسمانی نقاط متناظری دارند. حتی نگاه کردن به تنفس برای کندالینی سودمند است. برای بیداری انرژی کندالینی این چهار مرحله را اجرا کنید:
مرحله‌ اول : 15 – 10 دقیقه بدن تان را به لرزه وا دارید. در آغاز می بایست خودتان این کار را انجام دهید اما با گذشت چند دقیقه لرزه شما را فرا خواهد گرفت.
مرحله دوم: 15 – 10 دقیقه در این زمان حرکات جنبشی یا موزون انجام دهید. این حرکات باعث می شود که احساس بی قراری از شما دور شود.
مرحله ‌سوم: 15 – 10 دقیقه نشسته یا ایستاده بی حرکت بمانید. (با چشمان بسته)
مرحله چهارم: 15 – 10 دقیقه دراز بکشید و تنها باشید. (با چشمان بسته)
---------------------------------------------
  7- تبدیل انرژی جنسی در جهت معنوی :
احساس جنسی خود را سرکوب نکنید که مشکلات عدیدة روانی آتی را به دنبال خواهد داشت. بلکه نسبت به احساس جنسی خود آگاهی و هوشیاری پیدا کنید. احساس جنسی ساز و کاری لحظه أی دارد. اگر شما در یک لحظه با این احساس همکاری نکنید از کار می ایستد. تکرار مصوت (هو) باعث می شود که انرژی کندالینی (حیات) از مرکز جنسی به طرف بالا حرکت کرده و در مسیرهای معنوی قرار گیرد. زمان تکرار مصوت هو از 5 دقیقه شروع کرده و آن را طی شب های متوالی به 10 دقیقه برسانید
---------------------------------------------
  8- مدیتیشن عبادت :
بهتر است این مدیتیشن را هنگام شب و در محلی تاریک انجام دهید و بلافاصله پس از آن آمادة خوابیدن شوید. یا می توانید آن را هنگام صبح انجام دهید ولی به هر صورت باید پانزده دقیقه پس از آن استراحت کنید. این استراحت کاملا ضروری است زیرا در غیر این صورت پس از انجام مدیتیشن احساس خلسه نخواهید کرد. حل شدن و یکی شدن با انرژی هستی، عبادت است. این حل شدن باعث تغییر شما می گردد و هنگامی که شما تغییر می کنید کل جها ن نیز برای شما تغییر می کند. هر دو دست خود را به سوی آسمان دراز کنید، کف دستانتان رو به بالا باشد و سرتان را نیز رو به بالا نگاهدارید، احساس کنید که هستی از طریق دستانتان در وجود شما به جریان در می آید. به محض این که انرژی از دستان شما شروع به جریان یافتن می کند، احساس لرزشی خفیف خواهید کرد، درست مانند لرزش برگ های درختان وقتی که نسیمی ملایم می وزد. اجازه دهید این لرزش تمام وجود و بدنتان را فرا بگیرد و سپس با تمام وجود با انرژی سرشار شده اید، سجده کرده و زمین را ببوسید. به این ترتیب به سادگی وسیله ای خواهید شد که از طریق آن انرژی الهی و آسمانی با زمین مرتبط می گردد. این دو مرحله را باید هفتبار تکرار کنید تا به این ترتیب هر هفت چاکرای شما باز و فعال گردند. البته می توانید تعداد دفعات بیشتری نیز آن را تکرار کنید ولی اگر این مدیتیشن کمتر از هفت بار انجام شود،‌ نخواهید توانست خوب بخوابید. با همین عبادت به خواب روید. به این ترتیب شما به خواب می روید ولی انرژی کسب شده در وجود شما کار خودش را انجام می دهد. این انرژی تا صبح در بدن شما جاری شده و هنگام صبح که از خواب بلند می شوید، احساس تازگی و سلامت بیشتری خواهید کرد و برای طول مدت روز این حالت در وجودتان حفظ خواهد شد و پر از انرژی و سرحال باقی می مانید.
---------------------------------------------
  9- شناور در رودخانه :
قبل از خواب چشمان خود را آرام بسته و بدنتان را شل کنید به گونه ای که هیچ تنشی در بدنتان نباشد.اکنون خیال کنید که رودخانه ای با شتاب و پر خروش در میان دو کوه جریان دارد .آن را نگاه کرده و به درونش شیرجه بزنید اما شنا نکنید.اجازه دهید که بدنتان بدون هیچ تنشی شناور شود.اکنون تنها شناور ید و دارید با آب رودخانه پیش می روید.جایی نیست که به آن برسید و مقصدی ندارید بنابر این به شنا کردن نیازی نیست خود را مانند برگی خشک احساس کنید که بی هیچ کوششی روی آب شناور است .این حس شما را با معنای "تسلیم" و" توکل" و "رها ساختن کامل "آشنا می سازد.
اثرات این مدیتیشن  
به جای شنا کردن در اقیانوس هستی در آن شناور شوید. هر گاه آماده شناور شدن باشید خود رودخانه شمارا به اقیانوس خواهد برد. خود زندگی شما را به خدا می رساند. رودخانه بدن شناور شما را با خود برده و شما شاهد آن بوده اید. در این پوچی شادی و سروری وارد می شود که آن را سرور خدایی می نامیم. اکنون دو یا سه نفس عمیق بکشید .با هر نفسی احساس تازگی و آرامش خواهید کرد.آرام آرام چشمان خود را باز کرده واز مراقبه بیرون بیایید. پس از آن بیدر نگ بخوابید و اندک اندک خواب تان به مراقبه تبدیل خواهد شد
---------------------------------------------
 
  10- دویدن و شنا کردن به عنوان مدیتیشن :
خیلی ساده و عادی است هنگامی که در حال حرکت هستید، هوشیار و آگاه باقی بمانید. هنگامی که ساکت نشسته اید به طور طبیعی وارد حالت خواب می شوید ولی هنگام حرکت آگاهی و حضور بیشتری خواهید داشت، تنها مشکل این است که حرکت نیز می تواند به عادت تبدیل شود.
یاد بگیرید چگونه می توانید بدن،‌ ذهن و روح خود را در یکدیگر ذوب کنید و به صورت واحد عمل کنید. چنین حالتی بارها و بارها برای دوندگان اتفاق افتاده است. ممکن است هرگز تصور نکرده باشید دویدن نیز می تواند نوعی مدیتیشن باشد ولی دوندگان گاهی اوقات به خوبی درک می کنند که مدیتیشن چیست. آنها از این حالت دچار شگفتی می شوند زیرا این حالت برایشان کاملاً ناخواسته است. در صورتی که تا به حال دویدن هنگام صبح وقتی هوا کاملاً تر و تازه است و همه چیز در حال بیدار شدن از خواب است را تجربه کرده باشید، ناگهان برای لحظه ای متوجه می شوید که دیگر دونده ای وجود ندارد و تنها عمل دویدن باقی مانده است. در این حالت بدن،‌ ذهن و روح شما در حال هماهنگی کامل و فعالیت با یکدیگر هستند، ناگهان در این وضعیت حال خوشی از سرور را می چشید... دوندگان به طور تصادفی چنین حالتی که در شرق توریا نامیده می شود را تجربه می کنند. ولی به طور عادی به آن توجهی نمی کنند زیرا فکر می کنند به علت تمیزی هوا یا آغاز روزی خوب یا داشتن بدنی سالم چنین وضعیتی را تجربه کرده اند.
تجربة شخصی خود من این است که اگر به این حالت توجه شود، دوندگان بیش از هر گروه دیگری می توانند به حقیقت مدیتیشن نزدیک شوند. دویدن و شنا کردن می تواند برای رسیدن به این حالت کمک فراوانی بکند. تمامی این فعالیت ها می باید تبدیل به مدیتیشن شوند. ایده های قدیمی دربارة‌ مدیتیشن که نشستن زیر درخت به حالت لوتوس مدیتیشن است را فراموش کنید. روش قدیمی نشستن به حالت لوتوس شیوه ای است که ممکن است تنها برای افراد خاص تناسب داشته باشد نه همگان. مثلاً عمل کردن براساس این شیوه برای یک کودک نوعی شکنجه است و برای فرد جوانی که سرزنده و شاد و پر از جنب و جوش است این شیوه نوعی سرکوب کردن به حساب می آید نه مدیتیشن. با دویدن هنگام صبح زود شروع کنید. درست مثل یک کودک هنگام دویدن از تمام بدن خود استفاده کنید. عمیق و از شکم خود نفس بکشید. بعد از این که خسته شدید زیر درختی بنشینید و آرام استراحت کنید. این روش مطمئناً به شما کمک فراوانی خواهد کرد.
گاهی اوقات فقط بدون کفش و با پاهای برهنه روی زمین بایستید و خنکی، نرمی، گرما یا هر آن چه زمین به شما تقدیم می کند را احساس کنید. زمین را احساس کنید و اجازه دهید انرژی آن از طریق شما جریان یابد و هم چنین انرژی شما جذب زمین گردد و بدین وسیله با زمین در ارتباط باشید.
اگر ارتباط خود را با زمین قوی کنید از ارتباط قوی تری با زندگی برخوردار خواهید شد. اگر با زمین در ارتباط باشید، با بدن خود در ارتباط بهتری قرار خواهید گرفت و بالاخره اگر با زمین ارتباط داشته باشید، حساس تر و متمرکزتر خواهید شد و این خصوصیات دقیقاً همان چیزهایی هستند که مورد نیازند. اگر پس از مدتی احساس کردید که دیگر دویدن برایتان عادی شده است و هنگام دویدن حضور و آگاهی قبل را ندارید، دویدن را متوقف و شنا کردن را شروع کنید... مسئله مهم این است که به هر صورت تحرک باعث ایجاد آگاهی و هوشیاری بیشتری می شود؛ تا هنگامی که این تحرک به شما آگاهی می دهد خوب و مناسب است، در غیر این صورت دیگر برای شما کارآیی نخواهد داشت. هرگز اجازه ندهید هیچ فعالیتی برایتان به صورت عادی و معمولی در آید .
---------------------------------------------
  11- تنفس پلی به سوی مدیتیشن :
اگر بتوانید نوع تنفستان را به گونه ای خاص تغییر دهید، ناگهان به زمان حال باز خواهید گشت.
اگر بتوانید تنفستان را به گونه ای خاص تغییر دهید، به سرچشمة‌ حیات دسترسی پیدا خواهید کرد.
اگر بتوانید نفستان را به گونه ای خاص تغییر دهید، خواهید توانست به ماورای زمان و مکان سفر کنید.
اگر بتوانید نفستان را به گونه ای خاص تغییر دهید، در این دنیا خواهید بود و در عین حال ورای این جهان را نیز تجربه خواهید کرد.
---------------------------------------------
  12- قطره دریاست :
تصویری که از خودت دادی را بر هم بزن و بار دیگر آن را از نو بساز.
قبل از به دنیا آمدنت کجا بودی؟ حتماً جایی بوده ای اما یادت نیست، روحت را می گویم. روح خدایی قبل از آن که در جسم تو دمیده شود جزیی از نیروی لایزال هستی بود و حالا متعلق به توست آیا هرگز فکر کرده ای که خدا به طور بالقوه همة‌ کمالات خود را در اختیارت قرار داده اما تو از آن بهره نمی بری. این هستة اصلی وجودی را چرا نادیده گرفته ای و چرا با وجود قدرت بیکرانی که در اختیارت است،‌ احساس خوبی نسبت به خود نداریم؟
قطره دریاست اما نمی دانی تو آن قطره ای فقط کافیست بدانی؟ چگونه؟ با مراقبه گوشه ای از زمان را انتخاب کن و به موسیقی مورد علاقه ات گوش بده. ما می خواهیم با هم تصویری زیبا از تو بسازیم. تصویری که همیشه وجود داشته ولی تو تا به حال از آن غافل بوده ای.
 
ادامه مطلب ...

اعتماد به نفس چیست ؟ اعتماد به نفستان را بالا ببرید

 
 
اعتماد به نفستان را بالا ببرید 

تعریف صحیح اعتماد به‌ نفس

همه ما یک تصویر ذهنی از چیزی که هستیم، ظاهرمان، اینکه در چه کارهایی خوب هستیم و نقاط ضعفمان چیست، داریم. این تصویر به مرور زمان در ذهن ما ایجاد می‌شود و شروع آن زمانی است که کودک بسیار کوچکی بودیم. واژه تصویر یا تجسم نفس برای اشاره به تصویر ذهنی فرد از خود استفاده می‌شود. بخش عظیمی از تصویر نفس ما به ارتباطاتی که با دیگران داریم و تجربیات ما در زندگی بستگی دارد. این تصویر ذهنی اعتمادبه‌نفس ما را تعیین می‌کند.

اعتمادبه‌نفس یعنی اینکه چقدر احساس ارزشمندی، دوست داشته شدن و پذیرفته شدن می‌کنیم، چقدر دیگران نظر خوب و مثبتی به ما دارند و چقدر ما احساس خوبی نسبت به خود داریم. افرادیکه اعتمادبه‌نفسی سالم دارند، ارزش خود را درک کرده و از توانایی‌ها، مهارت‌ها و دستاوردهای خود احساس غرور می‌کنند. افرادیکه اعتمادبه‌نفس پایینی دارند احساس می‌کنند که هیچکس آنها را دوست ندارد و نمی‌پذیرد و نمی‌توانند در هیچ کاری موفق شوند.

همه ما گاهی اوقات مشکلاتی با اعتمادبه‌نفس خود پیدا می‌کنیم—مخصوصاً در دوران نوجوانی که تازه می‌خواهیم بدانیم که هستیم و چه نقشی در دنیا داریم. خوشبختانه چون تصویر ذهنی هر کس نسبت به خودش در طول زمان تغیر می‌کند، اعتمادبه‌نفس ما در همه زمان‌ها در طول زندگی به یک اندازه نیست. پس اگر تصور می‌کنید که آنطور که باید اعتمادبه‌نفس ندارید، باید بدانید که می‌توانید آن را تقویت کنید.

 

مشکلات مربوط به اعتماد به نفس

 

راهکارهای تقویت اعتماد به ‌نفس

اگر می‌خواهید اعتمادبه‌نفستان را بالا ببرید، در زیر به چند راهکار خوب اشاره می‌کنیم:

  • دست از افکار منفی درمورد خودتان بردارید

اگر عادت دارید فقط به کمبودهای خود فکر کنید، سعی کنید از این به بعد روی جوانب مثبت خودتان تمرکز کنید. هر زمان که احساس کردید بیش از اندازه نسبتب ه خودتان انتقادی نگاه می‌کنید، یک نکته مثبت درمورد خودتان بگویید. هر روز سه ویژگی خودتان که شادتان می‌کند را یادداشت کنید.

  •  به دنبال موفقیت باشید نه کمال

بعضی افراد خود را اسیر ایدآل‌گرایی می کنند. به جای اینکه خودتان را با تفکراتی مثل، “تا ۱۰ کیول وزن کم نکنم برای تست بازیگری نمی‌روم” عقب نگه دارید، به این فکر کنید که در چه کارهایی خوب هستید و از چه چیزهایی لذت می‌برید و به سراغ  آنها بروید.

  •  اشتباهات را فرصت‌هایی برای یادگیری ببینید

قبول کنید که اشتباه می‌کنید چون همه انسان‌ها اشتباه می‌کنند. اشتباهات بخشی از یادگیری هستند. به خودتان یادآور شوید که استعدادهای هر فرد مدام در حال تغییر و رشد است و همه آدمها در کارهای مختلف استعداد و توانای دارند—همین آدمها را جالب می‌کند.

  •  چیزهای جدید را امتحان کنید

فعالیت های مختلف را امتحان کنید تا استعدادهای خود را بهتر بشناسید. بعد به توانایی‌ها و مهارت‌های جدیدی که به دست می‌آورید افتخار کنید.

  •  تشخیص دهید چه چیزهایی را می‌توانید و چه چیزهایی را نمی‌توانید تغییر دهید

اگر تشخیص دهید که بخاطر یک مسئله درمورد خودتان ناراحت هستید که می‌توانید آن را تغییر دهید، از همین امروز شروع کنید. اگر چیزی است که قادر به تغییر آن نیستید (مثل قدتان) سعی کنید خودتان را همانطور که هستید قبول کرده و دوست بدارید.

  • هدف تعیین کنید

فکر کنید دوست دارید چه کاری انجام دهید و بعد برای انجام آن برنامه‌ریزی کنید. برنامه‌تان را به دقت و با تعهد دنبال کنید و روند پیشرفتتان را بررسی کنید.

  • • به ایده‌ها و نظرات خود افتخار کنید

برای ابراز عقاید خود خجالت نکشید.

  • کمک کنید

به یکی از همکلاسی‌هایتان که مشکل دارد در درس‌ها کمک کنید، به مادرتان برای مرتب کردن خانه کمک کنید یا برای هر کار مثبت دیگر پیشقدم شوید. وقتی احساس کنید که در زندگی دیگران تغییر ایجاد می‌کنید و کمک شما ارزشمند است، اعتمادبه‌نفستان بالا خواهد رفت.

  •  ورزش کنید!

با ورزش کردن می‌توانید استرستان را خالی کرده، سالم‌تر و شادتر شوید.

  •  خوش بگذرانید

آیا تا بحال همچنین فکری داشته‌اید که اگر لاغرتر بودید دوستان بیشتری داشتید؟ سعی کنید از بودن با آدمها لذت ببرید و کارهایی انجام دهید که از آن لذت می‌برید. استراحت کنید و خوش بگذرانید.

هیچوقت برای ساختن اعتمادبه‌نفسی سالم و مثبت دیر نیست. در برخی موارد که آسیب احساسی عمیق و طولانی است، ممکن است به کمک به متخصص مثل یک روانشناس یا مشاور نیاز پیدا کنید. این متخصصین می‌توانند بعنوان یک راهنما به افراد کمک کنند که خودشان را دوست داشته باشند و توانایی‌ها و استعدادهای خاص خود را بشناسند.

اعتمادبه‌نفس در هر کاری که انجام می‌دهید نقش مهمی دارد. افرادیکه اعتمادبه‌نفس بالایی دارند در مدرسه عملکرد بهتری دارند و پیدا کردن دوست خیلی برایشان راحت‌تر است. معمولاً روابط بهتری با همسالان و بزرگترهای خود دارند، شادتر هستند، برخورد بهتری با اشتباهاتشان، ناامیدی‌ها و شکست‌هایشان داشته و معمولاً آنقدر یک کار را ادامه می‌دهند تا در آن موفق شوند. تقویت اعتمادبه‌نفس نیاز به زمان و تلاش زیادی دارد اما وقتی آن را انجام دادید، تا آخر عمر این مهارت از یادتان نخواهد رفت.

 

منتقد درونیتان را تعلیم دهید: چون این منتقد درون شماست، می‌توانید کنترل آن را به دست بیاورید و اجازه ندهید که تحقیرتان کند یا چون فکر می‌کند شکست می‌خورید نگذارد کاری را انجام دهید. تصمیم بگیرید که از این به بعد این ندای درونیتان فقط توصیه‌ها و پیشنهادات مثبت برایتان داشته باشد.

مراقب ایدآل‌گرایی باشید! آیا انتظار غیرممکن‌ها را دارید؟ بد نیست که توقعات بالا داشته باشدی اما اهدافی که برای خودتان تعیین می‌کنید باید قابل دستیابی باشند. پیش به جلو بروید و برای اینکه یک قهرمان ورزشی شوید خیالپردازی کنید—اما همه تلاشتان را برای بالا بردن کیفیت ورزشیتان هم به کار گیرید.