نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

بالاخره ازدواج، خوب است یا بد؟

اگر ازدواج خوب است، پس چرا این همه طلاق و نارضایتی؟ ظاهرا به نظر می رسد که باید سوال اولیه را، جور دیگر یا جورهای دیگری مطرح کنیم تا بتوانیم به جواب های درست تری برسیم. این شما و این، پرونده ویژه موفقیت برای بررسی بیشتر و دقیق تر امر ازدواج.  
موفقیت : پرسیدن این سوال، بدیهی به نظر می رسد. یعنی انگار که بپرسیم اکسیژن برای بدن، خوب است یا نه. از آنجایی که بشر، اجتماعی آفریده شده و نیاز به حس مالکیت و ایجاد خانواده و آرامش هم دارد، پس می توان ازدواج را توجیه کرد. از آنجایی هم که نهاد خانواده، مانند نهادهای آموزش و پرورش و نظام سیاسی و...، جزو نهادهای ابتدایی و بدیهی هر اجتماعی است، باز این اتفاق را می توان توجیه کرد.

اگر ازدواج خوب است، پس چرا این همه طلاق و نارضایتی؟ ظاهرا به نظر می رسد که باید سوال اولیه را، جور دیگر یا جورهای دیگری مطرح کنیم تا بتوانیم به جواب های درست تری برسیم.
 
 
 
امروز امر ازدواج در کشور ما، دچار دگردیسی ها و تغییراتی شده است. هدف ابتدایی از ازدواج، تحت الشعاع اهداف فرعی و حاشیه ای آن قرار گرفته و کم رنگ تر شده است. زمان و انرژی ای هم که جوانان و خانواده هایشان برای ازدواج می گذارند، ظاهرا نسبتی با اهمیت این اتفاق مهم نداشته و ندارد.

پس وقتی که ما می پرسیم ازدواج، خوب است یا نه، درواقع به ازدواج های امروزی و عواملی که باعث ایجاد چنین سوال و تردیدی در جوانان شده توجه داریم؛ نه به ذات و ماهیت چنین اتفاقی.

بیش از این درنگ جایز نیست. این شما و این، پرونده ویژه موفقیت برای بررسی بیشتر و دقیق تر امر ازدواج.

چرا ازدواج!

یک ضرب المثل چینی می گوید: «اگر از دوران مجردی ات لذت نمی بری ازدواج کن تا از فکر کردن به دوران مجردی لذت ببری!» (ظاهرا چینی ها بازار ازدواج را هم بی بهره نگذاشته اند!)

این روزها در مرد ازدواج حرف های چندان خوبی نمی شنویم. متاسفانه برای بسیاری از ما در مورد لذت های زندگی مجردی و مشکلات ازدواج به شدت اغراق شده است. اما آیا این تمام قضیه است؟

می گویند اگر ازدواج نکنی و همسر و فرزند نداشته باشید مسوولیت هم نداری و زندگی برایت راحت تر است.

قضیه ازدواج مثل این ضرب المثل است که می گوید: «هرکه بامش بیش برفش بیشتر». اگر اصلا خحانه نداشته باشید دیگر بام هم ندارید که لازم باشد پارو کنید. اما در عوض برف مستقیم روی سر خودتان می بارد! اگر ازدواج نکنید مسوولیت هم ندارید، اما از مزایای آن هم بی بهره خواهید ماند.

درمورد مشکلات و محدودیت هایی که ممکن است  ازدواج برای فرد ایجاد کند زیاد شنیده اید. در این جا می خواهیم درمورد مزیت های ازدواج برایتان بگویی. البته جای تاکید دراد که مزایای ازدواج مربوط به ازدواج سالم است. این که چطور درست ازدواج کنیم مقاله ای دیگر می طلبد. فقط این نکته را به خاطر داشته باشید که ازدوج سالم بهتر از ازدواج نکردن است و ازدواج نکردن بهتر از ازدواج ناسالم.

اگر باز هم بخواهیم به ضرب المثل فوق اشاره کنیم، ازدواج ناسالم مثل داشتن یک خانه سست و بی بنیاد است: اگر برف روی سر  آدم ببارد بهتر است تا اینکه سقف خانه روی سرتان خراب شود!

اما اصلا چرا باید ازدواج کنیم؟ شاید تا به حال به این موضوع فکر نکمرده باشید. اگر تا به حال هزهار دلیل برای ازدواج نکردن شنیده باشید، ما می خواهیم هزار و یک دلیل برای ازدواج کردن برایتان بیاوریم!

ازدواج طبیعت خلقت است

یک لحظه تصور کنید که هیچ ازدواجی در طبیعت وجود نداشته باشد... البته اتفاق خاصی نمی افتد؛ فقط خیلی زود همه ما به دایناسورها می پیوندیم!

ازدواج از همان روز نخست آفرینش جهان هستی جزء قوانین آفرینش بود. آدم و حوا اگر باهم ازدواج نمی کردند الان انسانی روی زمین وجود نداشت. نه فقط انسان، بلکه قانون زوجیت برای همه موجودات جهان از گیاهان و جانوران گرفته تا مولکول ها و اتم ها وجود دارد و انسان هم برای این که به کامیابی حقیقی برسد باید خودر ا با قوانین هستی هماهنگ کند.

ازدواج خوشبختمان می کند!

حتما پایان داستان های شیرین دوران کودکی یادتان هست: «آن دو با هم ازدواج کردند و تا پایان عمر به خوبی و خوشی زندگی کردند!» شاید تا به حال فکر می کردید که این افسانه ای بیش نیست، اما امروزه دانشمندان ثابت کرده اند که ازدواج واقعا روی خوشبختی ما تاثیر زیادی دارد.
در یک مطالعه اخیر که در 17 کشور پیشرفته دنیا انجام شد مشخص شد که «افراد متاهل بسیار خوشبخت تر از مجردها هستند». جالب این که همه این ملت ها – مثل خودمان – خوشبختی و ازدواج را به شدت به هم مربوط می دانستند مارتین سلیگمن، روان شناس برجسته دانشگاه پنسیلوانیا و پایه گذار روان شناسی مثبت می گوید: «ازدواج بیشتر از هر پیوند دیگری بین انسان ها، در خوشبختی آنها نقش دارد.» او معتقد است که ازدواج است که به زندگی افرد معنا می دهد و می گوید خوشبخت ترین افراد دنیا از میان افرادی هستند که ازدواج کرده اند.
طبق شواهد موجود و نظر کارشناسان، دو عاملی که بیشترین نقش را در خوشبختی تمام انسان های کره زمین ایفا می کنند عبارتند از: 1 – ایمان به خدا و 2 – از ازدواج.

ازدواج به ما آرامش می دهد

وقتی ازدواج می کنیم راطه مان را با کسی که به او عشق می ورزیم دایمی و همیشگی می کنیم و همین می تواند ما را از استرس ها و تنش های یک رابطه عاشقانه نجات دهد. با ازدواج رابطه ما از آن چه که هست استوارتر می شود و دیگر این نگرانی را نداریم که ممکن است او را از دست بدهیم.
یک علت این آرامش عشق است. نیروی عشق آرامشی بی نظیر به ما می دهد که در کمتر جایی می توانیم آن را پیدا کنیم. این نکته را خداوند هم در قرآن مجید نقل به مضمون فرموده است: «برای شما همسرانی از جنس خودتان آفریدیم تا به واسطه آنها به آرامش برسید و بین شما محبت و دوستی برقرار کردیم.»

دکتر افرزو آرامشگری را مزیت اصلی ازدواج می داند.

ازدواج برای سلامتی مان خوب است!

همه می دانیم که برای حفظ سلامتی مان باید ورزش منظم و مصرف میوه ها و سبزیجات تازه را در برنامه روزانه مان داشته باشیم. اما من یک عامل دیگر را هم به آن اضافه می کنم: ازدواج! یک همسر خوب می تواند نقش موثری در سلامتی شما داشته باشد.

دانشمندان قدیم و جدید بارها و بارها ثابت کرده اند که ازدواج نقش مثبتی در سلامتی افراد دارد. در یک بررسی نشان داده شد که رابطه خوب با همسر سیستم دفاعی بدن را به میزان قابل توجهی تقویت می کند و این که حتی زخم های افرادی که رابطه خوبی با همسرشان دارند زودتر خوب می شود! شاید یکی از علت هایش این باشد که وقتی ازدواج می کنید کسی هست که مراقب شما باشد و در دوران بیماری و ضعف از شما پرستاری کند و این که کسی هست که مدام به شما می گوید: «مواظب خودت باش!»

نقش ازدواج در سلامتی روان هم به همین میزان ثابت شده است. نتایج یکی از این مطالعات بسیار جالب توجه بود: افراد متاهل کمتری درصد افراد بستری شده در بیمارستان های روانی را تشکیل می دهند (بیشترین تعداد، مربوط به کسانی بود که در رابطه شکست خورده و از همسر خود جدا شده بودند). ازدواج می تواند شما را از گرفتاری به بسیاری از ناراحتی های روانی ازجمله افسردگی نجات دهد، البته اگر در پی یک ازدواج غلط راهی تیمارستان نشده باشید!
 
ازدواج وضعمان را خوب می کند!

متوسط درآمد سالانه متاهل ها بیشتر از مجردهاست. بعضی از تحقیقات نشان می دهد که مردان متاهل حتی تا سه برابر بیشتر از همتایان مجردشان درآمد دارند. یکی از مطالعات جالب توجه که در سال 2004 در نشریه دیدگاه های روان شناسی به چاپ رسید حاکی از این بود که احتمال صاحب خانه بودن متاهل ها 7 برابر بیشتر از مجردهاست و متاهل ها 80 درصد بیشتر از مجردها دارای ثروت و سرمایه و پس انداز هستند.

ازدواج کردن یعنی شریک شدن زندگی با شخصی دیگر و این شراکت نه فقط از نظر روانی و عاطفی بلکه از نظر اقتصادی هم اتفاق می افتد؛ وقتی زندگیمان را با کسی شریک می شویم یعنی هزینه هایمان، تلاش هایمان و سرمایه هایمان را هم با اهم شریک می شویم.

اما مهم تر از مقرون به صرفه بودن، قولی است که خداوند در این باره به ما داده است: «مردان و زنان مجرد خود را همسر دهید، ... اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند آنها را از فضل خود بی نیاز می کند. خداوند گشایشگر و آگاه است.» (32، نور)

البته هیچ کدام از این ها به این معنا نیست که می شود با دست خالی ازدواج کرد و چشم به درگاه آسمان دوخت. همیشه گفته اند از تو حرکت از خدا برکت.

عشق واقعی را در ازدوج تجربه می کنیم

«دوستت دارم» حتی خواندنش هم شیرین است. این طور نیست؟ در یک مطالعه که در سال 2000 توسط کونتز در ایالات متحده منتشر شد بیان شد که مهم ترین چیزی که مردم از ازدواج انتظار دارند عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن است.

در مطالعه ای دیگر وقتی از افراد مجرد خواستند که بگویند با ازدواج نکردن چه چیزی را از دست خواهند داد، 45 درصد مردان و سه چهارم زنان اعلام کردند «عشق و دوستی». زندگی بدون عشق برای اکثر ما معنایی ندارد.

ازدواج به زندگی ما معنای بیشتری می دهد

مارک تواین می گوید: «ازدواج دو خط شکسته را یکی می کند، به دو زندگی بی هدف، کار می بخشد و نیروی هرکدام را برای انجام آن کار دوبرابر می کند. به دو سرشت جست و جوگر دلیلی برای زندگی کردن می دهد و چیزی که به خاطر آن زندگی کنند.»

ازدواج باعث می شود هدفمندتر زندگی کنیم. اگر پیش از ازدواج هنوز بچه مامان و بالا بودیم، حالا دیگر همسر کسی هستیم و به زودی هم ممکن است پدر یا مادر کسی شویم و این یعنی زندگی ما بیشتر از آن ارزش دارد که بخواهیم سرسری آن را بگذرانیم. بعد از ازدواج دیگر مال خودمان نیستیم بلکه مال همسر و فرزندانمان هم هستیم. به خاطر همین باید بیشتر به فکر زندگیمان باشیم. مسوولیتی که ازدواج برای فرد همراه دارد باعث می شود زودتر خودش را جمع و جور کند و آینده نگری بیشتری داشته باشد.

 
 
پیمودن مسیر زندگی با ازدواج لذت بخش تر می شود

اگر بخواهید سینما یا پارک بروید با دوست مورد علاقه تان بیشتر به شما خوش می گذرد یا تنهایی؟ اگر بخواهید مسافتی طولانی را برای انجام کاری بپیمایید چطور؟ یا وقتی می خواهید به مسافرت تفریحی بروید؟

اگر انسان سالمی باشید قطعا در هر سه مورد همراهی دوست تان را به تنهایی ترجیح می دهید. در مورد زندگی هم همین طور است. وقتی با کسی که به او علاقه دراید باشید سفر زندگی برایتان لذت بخش تر می شود. در سختی ها به هم کمک می کنید و در خوشی ها هم شادیتان را با هم شریک می شوید.

ازدواج از تنهایی نجاتمان می دهد

شما از یک خانواده پرجمعیت هستید. اقوام و فامیل زیادی دارید که همه دور و بر شما هستند و دوستان و آشنایان زیادی هم دارید و با دوستانتان رابطه بسیار صمیمانه ای دارید. بنابراین به نظر نمی رسد که هیچ وقت تنها بمانید. 20 سال بعد چطور؟ آیا همه افراد خانواده تان مانند الان در کنار شما هستند؟ حتی اگر این طور نشود، بازهم نمی توان رابطه با همسر را با روابطی که با دوستان و اقوام دارید مقایسه کرد. وقتی ازدواج می کنیم کسی را داریم که تمام مدت شبانه روز و در تمامی شرایط خوب و بد در کنار ماست و نمی گذارد احساس تنهایی کنیم.

ویلیام گود می گوید: «درست است که دوستان ما می توانند از ما حمایت عاطفی بکنند، بانک می تواند به ما پول قرض بدهد و تعمیرکار می تواند لوله های خانه مان را تعمیر کند؛ اما فقط خانواده است که همیشه با ماست و حمایت عاطفی، دلبستگی و مساعدت آن دایمی و مادام العمر است.»

ازدواج برایمان اعتبار می آفریند

قبول کنیم یا نه، متاهل ها در جامعه اعتبار بیشتری دارند. در محل کار آنها را بیشتر تحویل می گیریند و در میان دوستان و آشنایان نیز افراد متاهل بیشتر از مجردها مورد اطمینان و احترام اطرافیان هستند. علاوه بر این، متاهل ها از مزایای بیشتری هم برخوردارند.

وام ها و پاداش ها و اضافه حقوق ها و خیلی چیزهای دیگر فقط برای متاهل هاست. حتی مجردها در بعضی از شغل ها هم نمی توانند مشغول شوند (این جمله حتما برایتان آشناست: به یک راننده متاهل و متعهد نیازمندیم!). در اماکن تفریحی و توریستی معمولا جاهای خوب و امکانات خوب برای خانواده هاست.

نه فقط در جامعه ما بلکه تقریبا در همه کشورها همین طور است. شاید برایتان جالب باشد که بدانید در آمریکا افراد متاهل بیشتر از همکاران مجرد خود حقوق می گیرند و هرچه هم از ازدواجشان سال های بیشتری می گذرد اضافه حقوقشان بیشتر می شود.

متاسفانه اعتراض مجردها هنگام خواندن این مطلب تغییری در این فرهنگ ایجاد نمی کند!

با ازدواج جامعه بهتری خواهیم داشت

شاید این حرف که خانواده رکن اصلی جامعه است، برایتان خیلی تکراری و کلیشه ای باشد. ولی به هر حال، از دیدگاه اجتماعی هدف اصلی ازدواج این است که کانون مطمئن برای پرورش فرزندان و اجتماعی کردن آنها شکل بگیرد؛ کاری که خود اجتماع نمی تواند از پس آن بربیاید. آدام اسمیت می گوید: «نخستین نشانه تمدن بشر، ازدواج و تشکیل خانواده است.»

در جوامع غربی هم بعد از این که همه آزادی ها و... را تجربه کردند باز به همان نقطه اول برگشتند که برای داشتن جامعه سالم ازدواج و تشکیل خانواده نقش حیاتی دارد. این نتیجه گیری از آنجا حاصل شد که معلوم شد هیچ رکنی در جامعه متمدن، نه آموزش و پرورش، نه دانشگاه و ... هیچ کدام نتوانست مثل خانواده در درونی کردن ارزش ها و ارائه آموزش ها و همچنین برآورده کردن نیازهای روانی و عاطفی کودکان موثر باشد.

در ازدواج نیازهای ما برآورده می شود

این که ازدواج سکوی امنی برای برآورده کردن نیازهای غریزی ما است. دیگر جای تاکید ندارد. اما این که برآورده ساختن نیازهای غریزی چقدر می تواند در رفاه حال ما تاثیرگذار باشد کمتر مورد بحث قرار گرفته است. برخی نظریه پردازان معتقدند همه اختلالات شخصیتی به غریزه جنسی برمی گردد. تحقیقات و آمار نشان داده است که ارضای نیازها و داشتن رابطه جنسی در جوامع مختلف همواره در قالب ازدواج بهترین شکل را داشته است.

ازدواج باعث می شود خودمان را بهتر بشناسیم

شنیده اید که می گویند مومن آینه مومن است؟ این را درمورد همسر هم می توانیم بگوییم: همسر، آینه همسر است. افراد متاهل در سایه یک رابطه نزدیک و صمیمانه و همچنین در شرایط جدید و مسوولیت های تازه می توانند خودشان رابهتر بشناسند و به نقاط قوت و ضعف خودشان پی ببرند.

 البته فقط نقاط ضعف نیست که طی ازدواج برای ما آشکار می شود بلکه بسیار از توانمندی های و قدرت هایی که در وجود ما نهفته بوده و تا به حال شرایطی برای بروز پیدا نکرده بود نیز برایمان روشن می شود. شاید تا پیش از ازدواج با غرور فکر می کردید که از پس خیلی چیزها برمی آیید یا خیلی از کارها را به خوبی بلدید، اما بعد از ازدواج وقتی در موقعیتش قرار گرفتید پی ببرید که به این سادگی ها هم نیست یا برعکس، شاید اصلا فکر نمی کردید که بتوانید از پس بسیاری از کارهایی بربیایید که ازدواج شما را در موقعیت انجام قرار داد.

با ازدواج نصف دینمان را خریده ایم!

ازدواج علاوه بر این که اطاعت از امر خداوند است، به واسطه همین که مامنی برای برآورده کردن نیازهای ماست ما را از ارتکاب به گناه باز می دارد. چه بخواهیم و چه نخواهیم ما در جامعه در معرض شرایط مختلف آلودگی به گناه قرار داریم که شاید تقوا و ترس از گناه نتواند جوابگوی این همه نیاز باشد. این جاست که برآورده کردن نیازها از طریق ازدواج در واقع ما را در برابر این دست گناهان بیمه می کند.

ازدواج باعث رشد ما می شود

بعد از ازدواج مسوولیت های ما بیشتر می شود، انتظارات خودمان از خودمان و دیگران از ما بیشتر می شود و تلاش بیشتری می کنیم. همین باعث می شود رشد کنیم و استعدادهایمان در خیلی از زمینه ها شکوفا شود.

با ازدواج از همه مستقل می شویم و نقش های جدید همسر بودن، عروس یا داماد بودن، پدرشدن یا مادرشدن و... باعث می شود ما در موقعیت های گوناگون و بی شماری قرار بگیریم و تجربه های زیادی به دست بیاوریم. نقش هایی که بدون ازدواج هرگز تجربه نخواهیم کرد. تجربه پدر یا مادرشدن یکی از تجربه های عمیق زندگی است که ازدواج آن را به ما هدیه می کند و از طریق آن وارد دنیایی جدید و پر از تازگی می شویم. به این صورت به تدریج شخصیت ما وسیع تر و کامل تر می شود.

ازدواج از ما محافظت می کند

شاید در فیلم ها دیده باشید که گاهی زنان در یک ازدواج ناسالم می مانند تا «فقط سایه کسی بالای سرشانب اشد». به نظر ناعادلانه می آید اما واقعا ازدواج می تواند برای ما چنین نقشی داشته باشد.

ازدواج به ما حمایت می دهد. این حمایت می تواند عاطفی باشد، یا اقتصادی، اجتماعی، جسمانی، معنوی، مذهبی و خیلی موارد دیگر.

ازدواج حالمان را خوب می کند!

ازدواج علاوه بر اینها مزایای دیگری هم دارد که در این جا ذکر نشد. اگر بخواهیم همه اینها را در یک کلام جمع کنیم می شود این که در کل «ازدواج حالمان را خوب می کند.»

هنوز ازدواج نکرده اید؟ همین حالا آستین ها را بالا بزنید!
 

60 سخـن حکیـمانه از بـزرگان

 

 

1. بزرگترین عیب برای دنیا همین بس که بی‌وفاست. (حضرت علی علیه‌السلام)
۲. آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همه‌ی انسان‌ها برابرند.
(مارتین لوتر‌کینگ)

۲. بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانو‌هایت زندگی کنی.
(رودی)

۴. بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او.
(همیلتون)

۵. عمر آنقدر کوتاه است که نمی‌ارزد آدم حقیر و کوچک بماند.
(دیزرائیلی)

۶. چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است.
(امرسون)

۷. به نتیجه رسیدن امور مهم، اغلب به انجام یافتن یا نیافتن امری به ظاهر کوچک بستگی دارد.
(چاردینی)

۸. آنکه خود را به امور کوچک سرگرم می‌کند چه بسا که توانایی کارهای بزرگ را ندارد.
(لاروشفوکو)

۹. اگر طالب زندگی سالم و بالندگی می باشیم باید به حقیقت عشق بورزیم.
(اسکات پک)

۱۰. زندگی بسیار مسحور کننده است فقط باید با عینک مناسبی به آن نگریست.
(دوما)

۱۱. دوست داشتن انسان‌ها به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی دیگری است.
(اسکات پک)

۱۲. عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی.
(اسکات پک)

۱۳. ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیموده‌ایم می‌توانیم هدایت کنیم.
(اسکات پک)

۱۴. جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست.
(محمد حجازی)

۱۵. هنر، کلید فهم زندگی است.
(اسکار وایله)

۱۶. تغییر دهندگان اثر گذار در جهان کسانی هستند که بر خلاف جریان شنا می‌کنند.
(والترنیس)

۱۷. اگر زیبایی را آواز سر دهی، حتی در تنهایی بیابان، گوش شنوا خواهی یافت.
(خلیل جبران)

۱۸. روند رشد، پیچیده و پر زحمت است و در درازای عمر ادامه دارد.
(اسکات پک)

۱۹. در جستجوی نور باش، نور را می‌یابی.
(آرنت)

۲۰. برای آنکه کاری امکان‌پذیر گردد دیدگان دیگری لازم است، دیدگانی نو.
(یونک)

۲۱. شب آنگاه زیباست که نور را باور داشته باشیم.
(دوروستان)

۲۲. آدمی ساخته‌ی افکار خویش است فردا همان خواهد شد که امروز می‌اندیشیده است.
(مترلینگ)

۲۳. اگر دریچه های ادراک را شسته بودند، انسان همه‌ چیز را همان گونه که هست می‌دید: بی‌انتها.
(بلیک)

۲۴. برده یک ارباب دارد اما جاه‌طلب به تعداد افرادی که به او کمک می‌کنند.
(بردیر فرانسوی)

۲۵. هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید زیرا در عمل خواهید دید که همیشه وقت کم و کوتاه است.
(فرانکلین)
۲۶. نباید از خسته بودن خود شرمنده باشی بلکه فقط باید سعی کنی خسته آور نباشی.
(هیلزهام)

۲۷. هر قدر به طبیعت نزدیک شوی، زندگانی شایسته تری را پیدا می‌کنی.
(نیما یوشیج)

۲۸. اگر زمانی دراز به اعماق نگاه کنی آنگاه اعماق هم به درون تو نظر می‌اندازند.
(نیچه)

۲۹. زیبائی در فرا رفتن از روزمره‌گی‌هاست.
(ورنر هفته)

۳۰. برای کسی که شگفت‌زده‌ی خود نیست معجزه‌ای وجود ندارد.
(اشنباخ)

۳۱. تفکر در باب خوشبختی، عشق، آزادی، عدالت، خوبی و بدی، تفکر درباره‌ی پرسش‌هایی است که بنیاد هستی ما را دگرگون می‌کند.
(ادگارمون)

۳۲. "عقلانیت باز" آن عقلانیتی است که فراموش نمی‌کند که "یکی" در "چند" است و "چند" در "یکی".
(ادگارمون)

۳۳. آرامش، زن دل‌انگیزی است که در نزدیکی دانایی منزل دارد.
(اپیکارموس)

۳۴. هیچ چیز در زیر خورشید زیباتر از بودن در زیر خورشید نیست.
(باخ‌من)

۳۵. تنها آرامش و سکوت سرچشمه‌ی نیروی لایزال است.
(داستایوفسکی)

36. خداوندا مرا از کسانی قرار دِه که دنیاشان را برای دینشان میفروشند نه دینشان را برای دنیاشان.
(دکتر علی شریعتی)

۳۷. علت هر شکستی، عمل کردن بدون فکر است.
(الکس‌مکنزی)

۳۸. من تنها یک چیز می‌دانم و آن اینکه هیچ نمی‌دانم.
(سقراط)

۳۹. دانستن کافی نیست، باید به دانسته ی خود عمل کنید.
(ناپلئون هیل)

۴۰. تمام محبتت را به پای دوستت بریز نه تمام اعتمادت را.
(حضرت علی علیه‌السلام)

۴۱. خداوند، روی خطوط کج و معوج، راست و مستقیم می‌نویسد.
(برزیلی)

۴۲. تکامل و حرکت، مبنا و پیش فرض کل وجود است.
(انگلس)

۴۳. کسی که دارای عزمی راسخ است، جهان را مطابق میل خویش عوض می کند.
(گوته)

۴۴. بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا اینکه ثروتمند بمیریم.
(جانسون)

۴۵. اگر می‌بینی کسی به روی تو لبخند نمی‌زند علت را در لبان فرو بسته ی خود جستجو کن.
(دیل کارنگی)

۴۶. شیرینی یکبار پیروزی به تلخی صد بار شکست می‌ارزد.
(سقراط)

47. قطعاً خاک و کود لازم است تا گل سرخ بروید. اما گل سرخ نه خاک است و نه کود
(پونگ)

۴۸. ضعیف‌الاراده کسی است که با هر شکستی بینش او نیز عوض شود.
(ادگار‌ آلن‌پو)

۴9. لحظه ای که به کمال رسیدم و منور شدم، تمام هستی کامل و منور شد.
(بودا)

۵۰. انسان باید از هر حیث چه ظاهر و چه باطن، زیبا و آراسته باشد.
(آنتوان چخوف)

۵۱. برای اداره کردن خویش، از سرت استفاده کن و برای اداره کردن دیگران، از قلبت.
(دالایی لاما)

۵۲. تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید. پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند.
(گراهام بل)

53. اگر جانت در خطر بود بجای پنهان شدن بکوش همگان را از گرفتاری خویش آگاه سازی.
(ارد بزرگ)

54. اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می شد، سعی و عمل دیگر معنی نداشت.
(موریس مترلینگ)
55. ما ندرتاً دربارۀ آنچه که داریم فکر می کنیم، درحالیکه پیوسته در اندیشۀ چیزهایی هستیم که نداریم.
(شوپنهاور)

56. آنکه می تواند، انجام می دهد، آنکه نمی تواند انتقاد می کند.
(جرج برنارد شاو)

57. لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم؛ غافل از آنکه لحظه ها همان خوشبختی بودند.
(دکتر علی شریعتی)58. بیشترین تأثیر افراد خوب زمانى احساس مى شود که از میان ما رفته باشند. (امرسون)

59. از دیروز بیاموز. برای امروز زندگی کن و امید به فردا داشته باش.
(آلبرت انیشتن)

60. پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی.
(مهاتما گاندی)

 

 

برای ورود به دیوان هر یک از این مفاخر جهانی لطف فرمایید 
 و بر روی لوگو و لینک آن کلیک فرمایید
ادامه مطلب ...

یک دقیقه

 

 

برای اینکه بتوانیم بر وقت خود بهتر مدیریت کنیم، می بایست ارزش وقت خود را درک نماییم. درک ارزش وقت، مهمترین گام در راه بهبود مدیریت وقت است. قدم نخستینی است که اگر درست برداشته شود آگاهی برای رسیدن به مقصد را در طول مسیر به فرد می دهد.
غفلت از ارزش زمان است که باعث می شود فرد به آفات وقت خود توجه نکند، در پی تقسیم اوقات خود و برنامه ریزی در زندگی نبوده و مصمم از استفاده بهتر از وقتش نباشد. تقسیم اوقات گام مهمی برای تنظیم برنامه روزانه به حساب می آید. اکثر کسانی که نمی توانند مدیریت موفقی بر وقت خود داشته باشند، در حقیقت قادر به تقسیم اوقات خود نیستند. شناخت و برنامه ریزی برای دقایق زندگی هنری است که هرکس به آن دسترسی پیدا نمی کند. برای دستیابی به این هنر باید بر دقایق متمرکز شد و به این روش عمل کرد که:

۱ ) هر روز صبح یک دقیقه وقت برای خودتان کنار بگذارید، بنشینید و فکر کنید.
۲) یک دقیقه وقت بگذارید و کار کوچکی برای ارج نهادن به خود انجام دهید.
۳) یک دقیقه وقت بگذارید و بر آن شوید که امروز را از افسوس های گذشته و دلواپسی های آینده پاک کنید.
۴) یک دقیقه وقت بگذارید و فکر کنید یک مورد نگران کننده تا چه اندازه ارزش غصه خوردن و تنش عصبی دارد.
۵) یک دقیقه وقت بگذارید و نگذارید که چیزهای کوچک شادمانی شما ر ا بر هم بزند.
۶) یک دقیقه وقت بگذارید و اثرات حرف های غیر منصفانه را از بین ببرید
۷) یک دقیقه وقت بگذارید تا از افکار منفی خلاص شوید.
۸) یک دقیقه وقت بگذارید و تجربه ای لذت بخش را به خاطر بیاورید.
۹) یک دقیقه وقت بگذارید تا به تمدد اعصاب بپردازید.
۱۰) یک دقیقه وقت بگذارید و تصمیم بگیرید که از هیچ کس انتظار تشکر نداشته باشید.
۱۱) یک دقیقه وقت بگذارید و بر آن شوید که اجازه ندهید کسی در شما احساس حقارت به وجود بیاورد و بالاخره آخرین دقیقه روز خود را به این اختصاص دهید که تصمیم بگیرید به هیچ وجه در مورد آنچه دیگران ممکن است درباره شما بگویند یا فکر کنند نگران نباشید.

تفکیک اوقات، اولویت بندی اقدامات، بهبود مدت اجرا هر یک از این موارد، جایگاه ویژه ای در مدیریت وقت دارد و باید در به کارگیری آنها دقت نمود.
یکی از راه های مناسب برای شناسایی آفات وقت، بررسی عملکرد روزانه است. هر فرد با نوشتن اقداماتی که در روز انجام داده است و با تجزیه و تحلیل موارد برای مدت یک هفته تا یک ماه که بستگی به میزان گرفتاری وی به آفات وقت دارد، می تواند اشکالات موجود را بیاید.
در حقیقت یکی از ملزومات اجرایی نمودن مدیریت وقت، تنظیم برنامه است. عده ای در برابر برنامه مقاومت می کنند،چرا که معتقدند برنامه ریزی ما را در موارد غیر مترقبه در بند می کشد و مسایل ناگهانی را در نظر نمی گیرند در حالی که برنامه ریزی خوب در حقیقت نه تنها باعث دربند شدن فرد نمی شود، بلکه باعث آزادی وی می گردد. یک برنامه ریز هوشیار برای تغییرات و بحران ها و آنچه انتظار آن نمی رفته است، جایی در برنامه خود در نظر می گیرد. برنامه ریزی وقت می گیرد، وقتی که در حقیقت باعث حفظ اوقات در دراز مدت است و کلید اصلی در بهره برداری موثر از وقت می باشد.
ابتدایی ترین طریق مدیریت بر وقت، فهرست کردن کارهایی است که فرد در روز باید انجام دهد. تغییرات شرایط روحی فرد و وضعیت سلامتی وی در پیگیری برنامه نقش دارد. پس نباید با برنامه ریزی های غیرقابل انعطاف، مانعی بزرگ در راه نظم اوقات خود به وجود آورد.   

  

 

تمام موانع درسهای نهانی هستند؛ به آنها احترام بگذارید و از آنها بیاموزید!

 
این یکی از بزرگترین خطاهای زندگی است: ما فکر می کنیم موانع و مشکلات چیزهای بدی هستند که باید مانند یک کیسه زباله متعفن هر چه زودتر از زندگی خارج شوند. وقتی درباره موانع خود اینگونه می اندیشیم هر یک از آنها تبدیل به دشمنانی می شوند که باید با آنها بجنگیم و زندگی ما تبدیل به نبردی بی پایان با تقدیر و سرنوشت می شود.
 
وقتی شما به موانع زندگی به چشم نقمت و بلا می نگرید در واقع خود را از درسهای نهفته در بطن آنها محروم می کنید!
 
به خاطر داشته باشید: زمین یک کلاس درس بزرگ به حساب می آید و موانع بخشی از زندگی هستند. نباید انتظار داشته باشید که همه چیز خوب و عالی و بدون مشکل پیش برود. آفرینش یک زندگی موفق به این معنا نیست که یک روز صبح از خواب بیدار شده بگویید: بالأخره دیگر هیچ مشکل،مانع و بدبیاری ندارم!
 
وجود موانع در زندگی مهم نیست بلکه چگونگی مواجهه و رویارویی شما با آنهاست که اهمیت دارد!
 
ما در سختیها رشد می کنیم نه در خوشیها:
 
اگر ما مشکلی نداشتیم هرگز نمی توانستیم استقامت را بیاموزیم!
 
اگر ما جنگ نداشتیم هرگز نمی توانستیم صلح را بیاموزیم!
 
اگر همه امور زندگی سروقت و به سرعت انجام می شدند هرگز صبر را نمی آموختیم!
 
اگر مجبور به مقاومت نمی شدیم هرگز مداومت را نمی آموختیم!
 
اگر یأس و نا امیدی نداشتیم،ایمان را هرگز نمی آموختیم!
 
اگر درد و رنج نداشتیم، شفقت و مهربانی را چگونه می آموختیم؟
 
برای دریافتن آنچه ما را از تکامل بازمی دارد نیازمند موانع در زندگی هستیم!
 
وقتی از آنچه اتفاق می افتد متنفرید بدانید که در زندگی شما چیزی فوق العاده،مهم و دگرگون کننده در حال وقوع است!
 
چرا هنگام مواجهه با مشکلات و موانع از آنچه برایمان اتفاق می افتد متنفریم؟
 
چون این اوضاع ما را می ترساند و احساس می کنیم که مورد خیانت واقع شده ایم، مشوش هستیم، اختیار خود را در دست نداریم،در ناامنی قرار داریم و مأیوسیم! تعجبی ندارد که احساس تنفر کنیم زیرا مشکلات با شدت تمام احساسات نامطلوب روح ما را از نهانگاه خود بیرون می کشند.
 
آیا ما از خود این موانع متنفریم؟ نه! ولی از آنجا که این موانع پرده از روی درونیات ناخوشایندی که از مدتها قبل در وجود ما زیسته اند برمی دارند در ما ایجاد ترس و نفرت می کنند.موانع به شما می نمایانند که کجای کارتان اشکال دارد و در کجای زندگی تجربه و تبحر لازم را کسب نکرده اید.
 
موانع تمام کلیدهای وجودتان را روشن می کنند و تلنگر محکمی به شما می زنند!
 
موانع برای اینکه توجه شما را به خود جلب کنند از راهکارهای ترسناکی استفاده می کنند. مثلآوقتی خواب هستید شما را به زور بیدار می کنند تا با آنچه از آن می گریختید رویارو شوید و آنچه که از آن طفره می رفتید را ببینید!
 
وقتی به عقب نگاه می کنید درمی یابید که روزهای پربار و پر معنای زندگی تان روزهایی نبودند که هیچ اتفاقی در آنها نیفتاد بلکه آن روزهایی بودند که با خود می گفتید: باورم نمی شود این اتفاق برای من افتاده باشد!
 
هر واقعه ای در زندگی می تواند ما را بیدار کند یا به خواب فرو ببرد. انتخاب به خواب رفتن یا از خواب بیدار شدن با خود ماست!
 
یکی از روشهایی که موانع از طریق آن به ما می آموزند، درد است! این درد می تواند درد از دست دادن، درد حسادت، درد رانده شدن، درد ناامیدی و درد توهم زدایی باشد. با وجود اینکه دردها انواع مختلفی دارند ولی تأثیر تمام آنها بر شما یکی است: وقتی خواب هستید درد شما را بیدار می کند! درد شما را به هوشیاری سریع وادار می کند! درد شما را به سوی نگاهی عمیق به سمت حقیقت می راند!
 
اگر ما از چالشها فرار کنیم خود را از رشد محروم ساخته ایم. شاید با خود فکر کنیم که از درد گریخته ایم اما حقیقت این است که بیداری را پس رانده ایم. درد از یک شخص، یک مکان یا یک واقعه ناشی نمی شود. درد در ذهن ما خلق می شود!
 
تا وقتی که از یک مشکل می گریزیم درد هم در ذهن ما باقی می ماند. تنها از طریق مواجهه با آن مشکل است که می توانیم فرصتی برای آزادی خود به دست آوریم.
 
تفاوت اساسی بین یک فرد عادی و یک جنگجو این است که جنگجو به همه امور به چشم چالش می نگرد در حالی که یک فرد عادی امور زندگی را یا نعمت می بیند یا نقمت!
 
وقتی می آموزیم که به دنبال هدف نهفته در موانع و مشکلات بگردیم، می توانیم رشد کنیم و هدایای نهان در این موانع را به چنگ آوریم. موانع تا زمانی که درس مخصوص خود را نداده باشند از زندگی شما محو نمی شوند!

تلنگر

 

 

امان ز لحظه ی غفلت که شاهدم هستی !

چند روز پیش برای خرید شیرینی به یک قنادی رفتم .

پس از انتخاب شیرینی ، برای توزین و پرداخت مبلغ آن به صندوق مراجعه کردم.

آقای صندوقدار مردی حدوداً ۵۰ ساله به نظر می رسید . با موهای جوگندمی ، ظاهری آراسته ، صورتی تراشیده و به قول دوستان " فاقد نشانه های مذهبی!" القصه… ،

هنگام توزین شیرینی ها ، اتفاقی افتاد عجیب غریب !

اتفاقی که سالهاست شاهدش نبودم .  

آقای شیرینی فروش جعبه را روی ترازوی دیجیتال قرار داد ، بعد با استفاده از جدول مقابلش وزن جعبه را از وزن کل کم کرد .

یعنی در واقع وزن خالص شیرینی ها(NET WEIGHT)  را به دست آورد .  

سپس وزن خالص را در قیمت شیرینی ضرب کردو خطاب  

به من گفت: "۲۸۰۰ تومان قیمت شیرینی به اضافه ۵۰ تومان پول جعبه می شودبه عبارت۲۸۵۰ تومان "

نمی دانم مطلع هستید یا خیر! ولی سایر شیرینی فروشیهای شهرمان ، جعبه را هم به قیمت شیرینی به خلق الله می فروشند. و اصلاً راستش را اگر بخواهید بیشترشان معتقدند که بیش از نیمی از سودشان از این راه است. اما فروشنده مذکور چنین کاری نکرد.  

 شیرینی را به قیمت شیرینی 

 فروخت و جعبه را به قیمت جعبه. کاری که شاید درذهن شمای خواننده عادی باشد ولی در این صنف و در این شهر به غایت نامعمول و نامعقول ! 

رودربایستی را کنار گذاشتم و از فروشنده پرسیدم :  

" چرا این کار را کردید؟!! " ابتدا لبخند زد و بعد که اصرار مرا دید ، اشاره کرد که گوشم را نزدیک کنم .  

سرش را جلو آورد و با لحن دلنشینی گفت :  

" اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. ویل للمطففین" و 

 بعد اضافه کرد : " وای بر کم فروشان! داد از کم فروشی!  

امان از کم فروشی! " پرسیدم : " یعنی هیچ وقت وسوسه  

نمی شوید؟!! هیچ وقت هوس نمی کنید این سود بی زحمت را…." حرفم را قطع می کند : "چرا ! خیلی وقتها هوس می کنم.  

ولی این را که می بینم…" و اشاره می کند به شیشه میز زیر ترازو. چشم می دوزم به نوشته زیر شیشه :  

" امان ز لحظه غفلت که شاهدم هستی! "

چیزی درونم گر می گیرد . ما کجاییم و بندگان مخلص خدا کجا ! حالم از خودم بهم می خورد. هزاربار تصمیم گرفته ام آدمها را از روی ظاهرشان طبقه بندی نکنم. 

 به قول دوستم برچسب   Lableنزنم روی آدمها.  

ولی باز روز از نو و روزی از نو. راستی ما کم فروشی نمی کنیم؟  

کم فروشی کاری ، کم فروشی تحصیلی ، گاهی حتی کم فروشی عاطفی ! کم فروشی مذهبی ، کم فروشی انسانی….روزنامه خواندن در ساعت کاری ، 

 گفتگوهای تلفنی ، گشت و گذارهای اینترنتی…..

خواص

برای خانم‌هایی که حسابی اعصاب‌شان به هم ریخته  
موز  
زمانی که دیدید دکمه‌های لباس‌تان درست بسته نمی‌شوند، بروید سراغ موز. تحقیقات نشان داده یک موز متوسط 105 کالری و فقط 14 گرم قند دارد. همین مقدار شما را سیر کرده و قند خون را به شکل ملایمی بالا می‌برد. در ضمن همین موز 30 درصد ویتامین B6 مورد نیاز روزانه را تامین می‌کند. این ویتامین باعث می‌شود مقدار سروتونین تولید شده مغز اندکی افزایش یافته و توان مقابله با شرایط دشوار و اضطراب‌ها را در شما افزایش می‌دهد.
 
اگر می‌خواهید سنگ نسازید
زرد‌آلود   
هشت عدد زرد‌آلوی خشک حاوی 2 گرم فیبر و فقط 3 میلی‌گرم سدیم و 325 میلی‌گرم پتاسیم است که همه این‌ها کمک می‌کنند مواد معدنی در ادرار تجمع پیدا نکرده و از تشکیل سنگ‌های اگزالات کلسیم جلوگیری شود. این سنگ‌ها شایع‌ترین نوع سنگ‌های کلیوی هستند. برای در امان ماندن از سنگ کلیه به‌خصوص اگر سابقه‌اش را دارید بقیه میان وعده‌ها را حذف کنید و برگه زردآلو بخورید .
 
اگر فشار خون‌تان بالاست
کشمش  
60 عدد کشمش تقریبا می‌شود یک مشت پر که حاوی یک گرم فیبر و 212 میلی‌گرم پتاسیم است که هردو برای کنترل فشار خون بالا در قالب یک رژیم غذایی توصیه می‌شوند . مطالعات متعددی نشان داده که پلی‌فنل‌های موجود در مواد‌غذایی مشتق از خانواده انگور مثل همین کشمش و آب انگور در حفظ سلامت قلبی عروقی تاثیر بسزایی دارند از جمله کاهش فشار خون .
 
اگر از سروصدای معده رنج می‌برید
ماست  
یک فنجان و نیم ماست طبیعی (کم‌چرب/پروبیوتیک) غذا را به شکل موثری از دستگاه گوارش عبور می‌دهد. از سوی دیگر ماست‌های پروبیونیک قابلیت هضم غذا به‌ویژه لبنیات و حبوبات را در روده‌ها بهبود می‌بخشند. همان‌طور که می‌دانید این غذاها عامل ایجاد گاز در دستگاه گوارشی هستند و در نتیجه با خوردن ماست از این مزاحمت دور می‌مانید.
 
اگر بیش از حد سرفه می‌کنید
عسل بخورید  
در مطالعه‌ای که توسط دانشمندان آمریکایی انجام گرفته، مشخص شد 2 قاشق چای‌خوری عسل قهوه‌ای و غلیظ بسیار موثرتر از داروهای بدون نسخه ضد‌سرفه، شدت و دفعات سرفه‌های شدید را در کودکان کاهش می‌دهد. آنتی‌اکسیدان‌های موجود در عسل و عوامل ضد‌میکروبی موجود در آن التهاب بافت‌های گلو را کاهش داده و بیمار را آرام می‌کند. البته به شرطی که عسل واقعا طبیعی باشد !
 
اگر همیشه احساس خستگی می‌کنید
فلفل دلمه‌ای قرمز بخورید   
فلفل دلمه‌ای قرمز غنی از ویتامین C است. مطالعات نشان داده، ویتامین C بهترین ماده برای مقابله با  استرس‌هایی است که به واسطه رادیکال‌های آزاد ایجاد می‌شوند. از سوی دیگر  ویتامین C در عین برطرف کردن خستگی، نقشی اساسی در سوخت و ساز آهن برعهده دارد که به بدن کمک می‌کند اکسیژن بیشتری وارد جریان خون شود. کمبود اکسیژن یکی از اصلی‌ترین دلایل خستگی و ضعف بدنی است.
 
اگر می‌ترسید سرطان معده بگیرید
کلم  
مطالعه‌ای که در سال 2002 در دانشگاه جانز‌هاپکینز صورت گرفته نشان داده، یک ترکیب بسیار قدرتمند موجود در کلم به نام سولفورافان، هلیکو‌باکتر پیلوری(باکتری عامل زخم معده و روده) را پیش از ورود به دستگاه گوارش تحت‌تاثیر خود قرار می‌دهد و از کار می‌اندازد و حتی شاید در پیشگیری از ایجاد سرطان‌های دستگاه گوارش هم موثر باشد. یک فنجان پر از کلم 34 کالری دارد و 3 گرم فیبر و 75 درصد از نیاز روزانه به ویتامین C را تامین می‌کند .
 
اگر مشکل سخت دارید
انجیر  
4 عدد انجیر خشک 3 گرم فیبر دارد که باعث تنظیم حرکات روده بزرگ و دفع بهتر می‌شود. خوردن این میوه باعث پیشگیری از عود مجدد هموروئید می‌شود. همچنین این مقدار انجیر 5 درصد پتاسیم و 10 درصد منگنز مورد نیاز روزانه را تامین می‌کند.
 
شکمت مشکل دارد؟
ریحان  
مطالعات نشان داده، ماده شیمیایی اوژنول موجود در ریحان باعث از بین رفتن و پیشگیری دل درد، حالت تهوع، کرامپ‌های شکمی یا اسهال می‌شود. علت این موضوع از بین رفتن برخی از باکتری‌ها از جمله سالمونلا و لیستریا توسط اوژنول است. اوژنول یک ماده ضد‌اسپاسم است که می‌تواند باعث بهبود کرامپ‌های شکمی شود. هر طور که دوست دارید ریحان را بخورید .
 
اگر نمی‌توانید بخوابید
بوقلمون  
حدود 85 گرم گوشت بوقلمون تقریبا حاوی کل تریپتوفان مورد نیاز روزانه بدن است. اسید آمینه تریپتوفان ماده‌ای ضروری است که باعث تولید سروتونین و ملاتونین می‌شود که هر دوی این‌ها باعث تنظیم خواب می‌شوند. مطالعات نشان داده افرادی که از بی‌خوابی یا کم‌خوابی رنج می‌برند دچار کمبود تریپتوفان هستند .
 
اگر می‌خواهید از کسالت دور شوید
ماهی تن  
85 گرم از ماهی تن کنسرو شده حاوی حدود 800 میلی‌گرم امگا3 است. محققان معتقدند، امگا3 باعث رفع کسالت روحی و پیشگیری از اضطراب و بالارفتن روحیه می‌شود. اسیدهای چرب موجود در ماهی، توسط متخصصان تغذیه با عنوان درمانی موثر برای افسردگی توصیف شده است. خوردن ماهی تن با مقدار کمی نان تاثیر بهتری دارد چون کربوهیدرات موجود در نان، سروتونین خون را افزایش داده و باعث بهبود روحیه و دور شدن احساس کسالت می‌شود.
 
اگر همیشه از حالت تهوع ناراحتید
چای زنجبیلی   
مطالعات متعددی نشان داده، یک‌چهارم قاشق چای‌خوری پودر زنجبیل، نصف قاشق چای‌خوری ریشه خرد شده زنجبیل یا یک فنجان چای زنجبیل باعث کاهش حالت تهوع ناشی از بیماری حرکت و حالت تهوع سفر و بارداری می‌شود. محققان هنوز به‌درستی نمی‌دانند چه ماده‌ای در زنجبیل باعث سرکوب حالت تهوع می‌شود اما به‌هرحال این ماده بی‌خطر بوده و فاقد عوارض جانبی معمول داروهای ضد‌تهوع است (خشکی دهان و خواب‌آلودگی).
 
معده‌ات می‌سوزد؟
چای بابونه  
چای بابونه باعث بهبود التهاب، اسپاسم و گاز دستگاه گوارش می‌شود. 2 قاشق چای‌خوری بابونه را به‌مدت 20 دقیقه در آب جوش دم کنید و کمی که خنک شد میل کنید. برای برطرف شدن این مشکل لازم است چند بار در روز چای بابونه بخورید
 

ازدواج به سبک ایرانی: از سیاسی تا رومانتیک!

خط قرمزهای زندگی چیست؟ هرکس در زندگی از چه چیزهایی بدش می آید؟ اگر خط قرمز زندگی کسی اعتیاد، سیگار و الکلی بودن همسرش باشد، نباید شخصی با این خصوصیات را به همسری برگزیند... چگونه می توان فهمید فردی که برای تشکیل خانواده و زندگی انتخاب کرده ایم، مناسب است یا نه؟
خط قرمزهای زندگی چیست؟ هرکس در زندگی از چه چیزهایی بدش می آید؟ اگر خط قرمز زندگی کسی اعتیاد، سیگار و الکلی بودن همسرش باشد، نباید شخصی با این خصوصیات را به همسری برگزیند یا اگر خط قرمز زندگی اش خیانت است، نباید با کسی که بنا به هر دلیلی رفتار و کردارش پرخطر است، ازدواج کند، اما چگونه می توان فهمید فردی که برای تشکیل خانواده و زندگی انتخاب کرده ایم، مناسب است یا نه؟

شناخت

متاسفانه برخی از ازدواج های ایرانی بدون شناخت کافی دختر و پسر از همدیگر صورت می پذیرد و خانواده دختر به دلیل حرف مردم و ترس از اینکه دخترشان ازدواج نکند، خیلی زود مراسم نامزدی برگزار می کنند و اگر در این مدت دختر و پسر باهم اختلاف پیدا کنند، به هم زدن آن را از دست رفتن آبروی خانواده می دانند. دختر و پسر قبل از ازدواج باید بیاموزند چطور می توانند طرف مقابلشان را بشناسند. آنها باید بدانند که فردی که می خواهند او را به همسری برگزینند، چقدر توانایی مستقل فکر کردن دارد؟ آیا کسی که بیش از حد به خانواده اش وابسته است، می تواند تشکیل خانواده بدهد و اصلا می توان روی او حساب کرد؟ آنها نباید به هیچ وجه با این تفکر اقدام کنند که می توانند رفتار دیگری را تغییر دهند. این بزرگ ترین اشتباهی است که دختر و پسر مرتکب می شوند.
 

 
چهره

گاهی والدین اصرار می کنند فرزندشان با کسی ازدواج کند که چهره او را نمی پسندد و دوست ندارد. اینکه فکر کنیم قیافه بعد از ازدواج عادی می شود، اشتباه است. حتی می توان گفت دوست داشتن عادی می شود اما نپسندیدن چهره طرف مقابل هرگز از یاد نمی رود.

عوامل خطرساز طلاق

عوامل خطرساز طلاق یکی دوتا نیستند اما سه تاز از مهم ترین هایش را می توانید در این مورد جستجو کنید:

1.  تفاوت بارز سطح اقتصادی خانواده: یکی از علت های طلاق، تفاوت های اقتصادی خانواده هاست که در ابتدا برای دختر و پسر مهم نیست اما بعد از ازدواج می تواند باعث اختلاف و حتی جدایی آنها شود.

2. تفاوت بارز فرهنگی – اجتماعی خانواده ها: برخلاف فرهنگ های غربی، در فرهنگ های شرقی، افراد کمتر مستقل از خانواده خود هستند، معمولا خانواده و ارزش های خانواده تاثیر زیادی در روابط زوج دارد. مثلا ازدواج پسری از خانواده مردسالار با دختری از یک خانواده زن سالار، می تواند باعث جنگ قدرت و نزاع دائمی بین آنها شود.

3. تفاوت خانوادگی و دین: اگر یکی از زوجین یا هر دو اصرار زیادی بر تغییر اعتقاد طرف مقابل داشته باشند، ریسک طلاق زیاد می شود. مثلا در بسیاری از مشاوره ها، با زوج هایی مواجه می شویم که یکی از آنها عمل به فرایض دینی را به عنوان شرط ازدواج مطرح می کند، با این امید که این رفتار پس از ازدواج هم ادامه یابد. در حالی که ممکن است پس از ازدواج فرد به این قولی که داده، عمل نکند.
قول و قرارهای قبل از ازدواج

گاهی افراد قبل از ازدواج به هم قول هایی می دهند ولی خیلی از انها به این قول ها و عهدها پس از ازدواج پایبند نیستند یا لزومی به وفای به عهد خود نمی بینند. یا توانایی عمل کردن به آن را ندارند. یکی از نمونه های بارز و شایع قول های قبل از ازدواج که به هیچ وجه نباید صدردرصد به آن اطمینان کرد، مساله ترک اعتیاد بعد از ازدواج، یا توافق خصوصی بین دختر و پسر بر سر بخشش مهریه بدون اطلاع خانواده هاست.

معمولا این اتفاق وقتی رخ می دهد که خانواده ها بر سر میزان مهریه به توافق نرسیده اند و خطر به هم خوردن ازدواج مطرح می شود. در این موارد دختر به پسر پیشنهاد می کند که فعلا این میزان مهریه را بپذیرد تا بعد از ازدواج آن را کاملا ببخشد. چنانچه بنابه دلایلی این بخشش صورت نگیرد، تا سالیان سال آثار مخرب آن به عنوان نمونه ای از فریب در زندگی زناشویی وجود خواهد داشت.

مساله مهم دیگر، توافق درباره داشتن یا نداشتن فرزند است، بسیاری از زوج ها فرزنددار شدن بعد از ازدواج را آن قدر بدیهی می دانند که هیچ مذاکره ای درباره آن انجام نمی دهند، برخی افراد هیچ تمایلی به داشتن فرزند ندارند به همین دلیل ممکن است با همسرشان دچار اختلاف شوند. اگر جنبه ای برای هرکدام از طرفین جنبه حیاتی دارد و ممکن است در صورت خلف وعده طرف مقابل روی زندگی تاثیر منفی بگذارد، نباید هرگز بر پایه این قرار و مدارها وارد زندگی شود.

 
 
انواع ازدواج ها

در هفته گذشته، ازدواج های ایرانی را برحسب زمان پیوند به سه دسته تقسیم بندی کرده بودیم و این هفته می خواهیم ازدواج ها را از منظری دیگر تقسیم بندی کنیم:

1. ازدواج های سیاسی: ازدواج هایی که فقط بر پایه شباهت ایدئولوژی سیاسی شکل می گیرد. نظیر این ازدواج ها در کشور ما در فاصله سال های 1355 تا 1367 بسیار مشاهده شد. بسیاری از این افراد بعد از ازدواج فهمیدند که شباهت ایدئولوژی سیاسی در زندگی هرگز به تنهایی ملاک نیست. یکی از مهم ترین مشکلاتی که دامنگیر این گونه ازدواج ها شد، اختلافات شدید مالی و اقتصادی بود. از مشکلات دیگر ازدواج های سیاسی این است که نگرش سیاسی افراد به خصوص در کشورهای درحال توسعه می تواند حتی روز به روز تغییر کند و این مساله زندگی زوج ها را دستخوش تلاطم می کند.

2. ازدواج یک دختر با پسر مقیم خارج از کشور: اگرچه تمایل پسر به ازواج با دختر هموطن به ظاهر امری ارزشمند است اما بسیاری از این ازدواج ها فقط بر پایه دوره ای از ارتباطات تلفنی، پست الکترونیک یا حداکثر دیدن هم و صحبت به وسیله وب کم انجام می شود که هیچ یک از وسایل مذکور قادر به ارائه تصویر واقعی از اخلاق و رفتار فرد مقابل نیستند. در این موارد، دخترها با امید و آرزو دنیای رویایی برای خود می سازند و وارد زندگی مشترک با فردی می شوند که از لحاظ الگوی زندگی، تفکر و رفتار، فرسنگ ها با آنها فاصله دارد. از آنجا که این ازدواج ها معمولا با هیاهوی زیادی صورت می گیرد، بعد از شکست، دختر روی بازگشت به کشور را ندارد و مشکلات بسیاری پیدا می کند.

3. ازدواج با افراد دارای مشاغل خاص: ازدواج با افرادی که مشاغل خاصی دارند، شرایط خاصی دارد که باید درمورد آن فکر و بعد تصمیم گیری کرد. مثلا همسر دریانوردان می گویند باید دریا دل باشی تا زندگی با یک دریانورد را تاب بیاوری زیرا دریانوردان چندماه از سال را روی آب ها می گذرانند و در کنار خانواده شان حضور ندارند.

4. ازدواج رمانتیک: ازدواج های احساسی، بدون درنظرگرفتن جنبه های منطقی و واقع گرایانه انجام می شوند. گاهی افراد برای فشار آوردن به خانواده یا فرد مقابل برای وادارکردن به پذیرش ازدواج، اقدام به خودکشی با قرص یا خودزنی هم می کنند، تا از طریق القای حس ترحم یا ترساندن، دیگران را وادار به پذیرش ازدواج کنند. ازدواج هایی که با چنین رویکرد غیرواقع بینانه ای آغاز شوند، به احتمال بسیار زیاد به شکست منجر خواهند شد؛ شکستی که به علت اصرار شدید افراد، در بسیاری از موارد راه بازگشتی ندارد.
 

اسکلت ایرانی ها چرا افتاده و منحرف است؟

ادامه مطلب ...

مضرات زنان زیبا برای سلامت مردان !

 

دانشمندان اعلام کردند ملاقات با یک زن زیبا می‌تواند برای سلامت شما مضر باشد.

تلگراف نوشت: نتایج یک تحقیق در دانشگاه والنسیا نشان می‌دهد که ملاقات با یک زن زیبا باعث افزایش هورمون استرس موسوم به کورتیزول در بدن انسان می‌شود.

این هورمون تحت تاثیر استرس‌های فیزیکی و روانی در بدن انسان تولید می‌شود که می تواند در نهایت منجر به بیماری‌های قلبی شود.

برای بررسی این موضوع ، محققان از 84 دانش‌آموز مذکر خواستند که هر کدام در یک اتاق نشسته و مشغول حل یک پازل شوند.در این اتاق دو غریبه که یک مرد و یک زن هم بودند نشسته بودند.


دانشمندان متوجه شدند زمانی که فرد غریبه مونث اتاق را ترک می‌کند و دو مرد در کنار یکدیگر باقی می‌مانند میزان هورمون استرس آ‌ن‌ها تغییری نمی کند ، اما زمانی که فرد مذکر اتاق را ترک می‌کند ، میزان هورمون استرس در شخص افزایش پیدا می‌کند.

کورتیزول در دوزهای کوچک می‌تواند تاثیرات مثبتی در بدن داشته باشد و میزان هوشیاری و سلامت کلی بدن را افزایش دهد .اما در صورتی که این هورمون به طور مداوم در بدن انسان باشد می‌تواند منجر به بروز بیماری‌های پزشکی مانند بیماری‌های قلبی ، دیابت و فشار خون بالا شود.



اول یه سؤال:
آیا باز هم کسی هست که ادعا کنه : با حذف حجاب و پوشش در دنیای غرب، روابط بین مردان و زنان عادی شده!


دوم:
با دیدن این خبر هم خوشحال شدم، هم ناراحت!
خوشحال شدم چون می بینم یافته های علمی یکی پس از دیگری، صحت آموزه های اسلامی رو تایید می کنند. و به قول معروف "مدعیان دانایی تازه دارن میرسن به درستی حرفایی که هزار و چهارصد سال پیش اسلام گفته بود."


بذارین در اینجا دو نمونه ی مرتبط با بحثمون بگم، خیلی حال میده:


حضرت محمد (ص) فرمود : شیطان به حضرت موسی (ع) گفت : ای موسی ! با زنی که به تو محرم و یا حلال نیست خلوت مکن ( تنها مباش ) ، به خاطر آنکه هیچ مردی با زن نامحرمی خلوت نمی کند ، مگر این که من همراه آن دو هستم. ( و خودم شخصا آن دو را برای گناه و رابطه نامشروع تحریک و وسوسه می کنم )
بحارالانوار جلد 13 صفحه 350

مولا علی (ع) می فرماید : اختلاط و گفتگوی مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد ، و دلها را منحرف میسازد.
بحارالانوار جلد 74 صفحه 291


و اما ناراحت شدم؛
چون آدم وقتی فلسفه ی دستورات الهی رو بدونه ناخودآگاه ممکنه رنگ تعبّدی کارهاش کم بشه.
در "عبادت" و احساس بندگی لذتی هست که هرگز در "خودخواهی" وجود نداره. کسی که برای رضای خدا و به عشق او "روزه" میگیره کجا و کسی که برای تناسب اندام، سختی رعایت "رژیم غذایی" رو تحمل میکنه کجا؟!


نمی خوام بگم که دونستن فلسفه و فواید دستورات دینی بده. بلکه خیلی هم خوبه؛ و باعث بالا رفتن اطمینان قلبی میشه. اما به شرطی که بعد از دونستن فواید این دستورات باز هم کارهای خوبمون رو برای خدا انجام بدیم نه برای سود مادی خودمون؛ و این، کمی کار رو سخت میکنه!


کاری که بدون اخلاص انجام بشه قطعا از نتایج معنوی بی بهره میشه و فقط به نتایج مادی میرسه اما کاری که با اخلاص و فقط برای رضای خدا انجام بشه هم از نتایج معنوی با بهره میشه و هم به نتایج مادی و دنیایی میرسه.


امام صادق(ع) فرمود: «النّظرة سهمٌ من سهام ابلیس مسمومٌ مَن ترکها للّه لا لغَیره اعقبه اللّه ایماناً یجد طعمه؛
نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلوده اى از تیرهاى شیطان است. هر کس آن را براى خدا ترک کند نه بخاطر غیر او، خدا ایمانى به او مى دهد که مزّه آن را مى چشد.»
من لا یحضره الفقیه ، ج 4، ص 11. 

برگرفته ازوبلاگ خواهرخوبمسانازرحمتی  http://hejabpix.blogsky.com/category/cat-8/

ادامه مطلب ...

بخشش

دو قطره آب که به هم نزدیک شوند، تشکیل یک قطره بزرگتر میدهند...

 

اما دوتکه سنگ هیچگاه با هم یکی نمی شوند !

پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم،

فهم دیگران برایمان مشکل تر، و در نتیجه

امکان بزرگتر شدنمان نیز کاهش می یابد...

آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ،

به مراتب سر سخت تر، و در رسیدن به هدف خود

لجوجتر و مصمم تر است.

سنگ، پشت اولین مانع جدی می ایستد.

اما آب... راه خود را به سمت دریا می یابد.

در زندگی، معنای واقعی

سرسختی، استواری و مصمم بودن را،

در دل نرمی و گذشت باید جستجو کرد.

گاهی لازم است کوتاه بیایی...

گاهی نمیتوان بخشید و گذشت...

اما می توان چشمان را بست وعبور کرد

گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری...

گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوزی که نبینی....

ولی با آگاهی و شناخت

و آنگاه بخشیدن را خواهی آموخت 

 

  

برای لذت اززندگی  : 

شخصیت :

1-  زندگی خودراباهیچ کسی مقایسه نکیند :شما نمیدانید که بین آنها چه میگذرد

2-   افکار منفی نداشته باشید ، درعوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید .

3-   بیش ازحدتوان خودکاری انجام ندهید .

4-   خیلی خودرا جدی نگیرید . 

1-  وقتی بیدار هستید بیشتر خیال پردازی کنید .

2-  حسات یعنی اتلاف وقت ، شماهرچه راکه باید داشته باشید ، دارید .

3-  گذشته رافراموش کنید .اشتباهات گذشته شریک زندگی خودرابه یادش نیاورید اینکار آرامش زمان حال شماراازبین میبرد.

4-  زندگی کوتاهترازاین است که ازدیگران متنفر باشید، نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید .

5-  باگذشته خود رفیق باشید تازمان حال خود را خراب نکیند.

6-  هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست ، مگر خودشما.

7-  بدانید که زندگی مدرسه ای می ماند که باید دران چیزهایی بیاموزید مشکلات قسمتی ازبرنامه درسی هستند وبه مانند کلاس جبر میباشند .

8-  بیشتر بخندید ولبخند بزنید .

9-  مجبور نیستید که درهربحثی برنده شوید . زمانی هم مخالفت وجود دارد .

جامعه :

14- گهگاهی به خانواده واقوام خود زنگ بزنید .

15 – هرروز یک چیز خوب به دیگران ببخشید .

16- خطای هرکسی رابه خاطر هرچیزی ببخشید.

17 – زمانی راباافراد بالای هفتاد سال وزیر شش سال بگذارانید .

18 – سعی کنید حداقل هرروز به سه نفر لبخند بزنید .

19 – اینکه دیگران راجع به شما چه فکری می کنند ، بشما مربوط نیست

20 – زمان بیماری ، شغل شما به کمک شما نمی آید ، بلکه دوستان شما به شما مدد میرسانند ، پس باآنها درارتباط باشید . 

زندگی :

21- کارهای مثبت انجام دهید .

22- ازهرچیزغیرمفید ، زشت ناخوشی دوری بجویید

23- عشق درمانگر هرچیزی است .

24- هرموقعیتی چه خوب یابد ، گذرا است .

25 – مهم نیست که چه احساسی دارید ، باید به پاخیزید ، لباس خود را به تن کرده ودرجامعه حضور پیدا کنید .

26- مطمئن باشید که بهترین هم می آید .

27- همین که صبح ازخواب بیدار میشوید ، باید ازهستیتان شاکر باشید .

28 – بخش عمده درون شما شاد است ، بنابراین خوشحال باشید .

 

هیچگاه اجازه ندهید همسر شما
برای شما عادی تلقی گردد! 

درادامه  

ادامه مطلب ...

مهمترین موانع آرامش همسران

۱- مهمترین موانع آرامش همسران  

۲ - چرا زن کارمند خوشبختی می آورد ؟ 

۳ - رمزهای شوهرتان رابازکنید ؟ 

 

 

 

برای داشتن سعادت و آرامش مطلوب در زندگی زناشویی، ارتباط سالم و سازنده میان زن و مرد، نیاز اصلی است و حرف اول را می‌زند. اما در بعضی موارد از ارتباطات زناشویی موانعی بر سر راه قرار می گیرد که البته رفع آنها تنها به خود همسران بستگی دارد و کاملاً دو طرفه است. در این ایمیل به بیان و بررسی برخی از آنها می پردازیم :
 
سخت گیری
 
سخت گیری در خانواده مصادیق مختلفی دارد. از جمله آن ها می توان به بهانه گیری در امور خانه اشاره کرد. تجربه ثابت کرده است که این عمل جز ناراحتی خود و دلسردی همسر نتیجه ای در بر نخواهد داشت. صفت سخت گیری جزیی از منفی نگری است که از نظر دین و اخلاق مذموم شمرده شده است. زیرا زمینه را برای رشد سایر اختلافات و ناسازگاری ها فراهم می کند. در گفتار و کردار آدمی همواره عیوب و نقایصی وجود دارد. هر اندازه انسان منفی نگرتر باشد، از زمینه موجود برای بهانه گیری، بیشتر بهره می جوید.
سخنان فتنه انگیز
 یکی از مهم ترین عوامل اختلاف بین زن و شوهر این است که یکی یا هر دو خوبی های مرد و زن دیگری را به رخ هم بکشد. این گونه مقایسه های نا به جا فتنه انگیزی بزرگی در زندگی ایجاد خواهد کرد و جز تلخی و سردی کانون خانواده نتیجه ای به دنبال نخواهد داشت.
تعصب و بی اعتمادی
 گاهی در اثر عوامل مختلفی از قبیل علاقه افراطی و یا بدبینی ممکن است زن یا مرد نسبت به هم حساسیت بی مورد پیدا کنند. به طوری که در حفظ و پاکدامنی هم دچار وسواس و سخت گیری بی جا شوند. این گونه رفتارها و کنترل های افراطی زمینه روانی را برای سقوط انسان به سمت فساد و بی قیدی فراهم می کند. زیرا روح انسان در برابر فشار، عکس العمل نشان می دهد و شانه خالی می کند. پیامبر اکرم (ص) در این رابطه می فرمایند: تعلیم دهید و آسان گیرید. سخت نگیرید و نوید دهید و دیگران را طرد نکنید.
 
ترشرویی
درست است کسی که ناراحتی و خستگی روحی دارد، ناخود آگاه آثار آن در چهره اش نمودار می شود. ولی اسلام به پنهان داشتن درد درون دستور می دهد. انتقال ناراحتی مسائل بیرون از منزل به همسر و یا بالعکس در ارتباط همسران مانع بزرگی در حفظ آرامش و سکون خانواده خواهد بود. امام علی (ص) در این رابطه می فرماید: خوشرویی مؤمن در چهره او و اندوهش در دل اوست.
ناسزا گویی
این عمل اگر برای روابط بیگانه شایسته نباشد، در مورد زن و شوهر به مراتب ناشایست تر است. زیرا آن ها می خواهند عمری با صمیمیت در کنار هم زندگی کنند. در روابط زناشویی اگر گاهی کدورتی پیش آمد کرد، نباید با کلمات تند و ناشایست بر آتش قهر آن دامن زد. باید مواظب بود که سخنی از دهن پریده نشود که بعداً موجب خجالت و شرمساری از طرف مقابل گردد. به طور کلی اخلاق در کلام، یکی از پشتوانه های تضمین کننده روابط زن و مرد به شمار می رود.
اهانت
 خداوند توهین و آزار مؤمن را اعلام جنگ با خود به حساب آورده است. آزار زبان بدترین آزارهاست. زن و شوهر در سایه ازدواج از ارتباطی پیوسته برخوردار می شوند و لذا برای حفظ حرمت مؤمن باید کاملاً مواظب باشند که مبادا جمله ای از زبان جاری شود که باعث آزار دیگری شود. سرزنش، تهمت، دشنام و شماتت، هر کدام موجب آزار دیگری می شود؛ که علاوه بر کیفر الهی و عقوبت اُخروی، آرامش و سلامت زندگی را هم به هم می ریزد.
خودخواهی
 
گاهی خودخواهی و خود برتر بینی، اختلافات بزرگ و موانع سختی را در ارتباط با همسر ایجاد می کند. گاه مرد می خواهد بزرگی و تسلط خود را بر زن ثابت کند. اگر اطلاعات ناقص و سطحی از دین داشته باشد، بدون اجازه او از خانه بیرون رفتن زن را پیش می کشد و مغالطه می کند. همسرش را افسرده و غمگین می کند و خودش را ناراحت و خشمگین. در صورتی که دین می گوید همه این ها بهانه است و ریشه آن همان وسوسه شیطانی است که چیزی جز غرور و خودخواهی نیست. گاهی نیز زن به واسطه جمال و هنری که دارد یا به دلیل هر برتری دیگری که در خود احساس می کند، بر همسر خود فخر می فروشد. ریشه این رفتار هم، همان نفوذ شیطان با صفت غرور در روح اوست. در هر صورت روابط زناشویی سالم و اسلامی به هیچ وجه در فضای حاکمیت شیطان ممکن نخواهد بود.
چشم و هم چشمی
بر خلاف آن چه در تفکر عرف جا افتاده است، این مسئله هم از جانب زن و هم از سوی مرد پیش می آید. تنها نتیجه این اخلاق، ایجاد اختلافات زناشویی است. در صورتی که راه پیشگیری از این بیماری خیلی آسان تر است. اگر در روابط با همسر این دوای دینی مورد استفاده قرار گیرد، همه موانع برداشته می شود. طبق نظریه قرآن، مؤمن آن است که به تمام تجملات و چشم و هم چشمی ها و اسراف ها پشت پا می زند. سادگی اساس دین و شیوه بزرگان اخلاق بوده است. امام سجاد(ع) در این رابطه می فرمایند : تمامی خیر و خوبی در بریدن طمع و چشم نداشتن به آنچه در دستان مردم جمع شده است.
لجاجت
 یکی دیگر از شاخه های منیت، لجاجت است. خطر این رذیله به حدی بزرگ است که می تواند اساس زندگی را مختل کند. کسانی هستند که اگر حق را ببینند زیر بار آن نمی روند. حاضرند سنگی بر سر آنان بیاید، آتشی آنها را بسوزاند، اما زیر بار نروند. از جمله چیزهایی که نمی گذارد همسران بر دل هم حکومت کنند، لجاجت است. اگر در شرایطی قرار می گیرید که نمی توانید از نظر خود کوتاه بیایید برای درمان مساله خود را وادار به رفتار خلاف آن کنید. در وهله اول برای شما سخت است اما به مرور برایتان عادت می شود. یادتان باشد انسان می تواند تغییر کند و خصوصیات خود را کمال بخشد.
 
توقعات بی جا
 زندگی زناشویی میدان مشترک کمال زن و مرد محسوب می شود. بنابراین برای داشتن آرامش و رضایت از زندگی، باید میزان خواسته ها و انتظارات زن و مرد از هم متناسب با قدرت و توان طرف مقابل باشد. در غیر این صورت فشار های روانی بر زندگی حاکم می شود و روابط خانوادگی دچار اختلال می گردد.
انتقاد ناپذیری
اسلام و تربیت دینی کاملاً روحیه انتقاد پذیری را تأیید می کند امام جواد (ع) می فرمایند : مومن نیاز دارد به توفیقی از طرف خدا و به پندگویی از طرف خودش و به پذیرش از کسی که او را نصیحت کند. خطر انتقاد ناپذیری، این است که محبت میان زن و شوهر را کمرنگ می سازد و حس لجاجت را در آنان تقویت می کند.
نا سپاسی
طبع انسان طوری است که وقتی در نعمت واقع شود، سپاسگذاری نمی کند و هنگام مصیبت و سختی، صبر و شکیبایی را از دست می دهد. این صفت اخلاقی ناپسند در محیط خانواده نیز بروز می کند و می تواند از سوی هر کدام از زن یا مرد، آشکار شود. به گونه ای که زحمات و محبت های طرف مقابل را درک نکرده و یا برای آن اهمیتی قائل نشود. این برخورد به مرور زمان اختلال شدیدی در روابط همسران ایجاد می کند.
سوء تفاهم
در سخن گفتن باید روشی را در پیش گرفت که از بروز سوء تفاهم جلوگیری شود. چه بسا اتفاق می افتد که گفته ها با شنیده ها همخوانی ندارد. چیزی که می گوئیم غیر از چیزی است که طرف مقابل از آن می فهمد. برخی افراد به جهت دارا بودن روحیه ای خاص، برای دچار شدن به سوء تفاهم به شدّت آماده اند و ذهن آن ها از هر سخنی، برداشتی نا مطلوب دارد. این افراد از خوش بینی بی بهره اند و حفظ روابط با آن ها بسیار دشوار است. برخی روان شناسان عامل اصلی اختلافات زناشویی را سوء تفاهم می دانند. آن ها معتقدند ریشه اصلی مشکلات زناشویی این است که دو طرف، به درستی به مقاصد حقیقی هم پی نمی برند. بنابراین همسران باید از گمان های بی اساس، تعبیر و تفسیرهای منفی و وسواس های فکری خود داری کنند تا آسیبی به روابط زناشویی شان وارد نشود.
خشم و عدم کنترل آن
تردیدی نیست که خشم و عصبانیت در سلامت جسمی و روحی انسان آثاری بسیار ویرانگر دارد و بیماری های مهمّی را به دنبال می آورد. از بعد اجتماعی نیز مشکلات جدی در روابط با دیگران ایجاد می کند و از محبوبیت و صمیمیت انسان می کاهد. در آموزش های دینی توصیه شده که در حال خشم، تصمیم نگیریم و برای کاهش این حالت، تغییر موقعیت بدهیم. مثلاً اگر ایستاده ایم، بنشینیم و ... در روایتی از امام سجاد (ع) آمده است : هیچ جرعه ای با ارزش تر از جرعه خشمی که فرو برده شود، نیست! اگر یکی از زوجین فردی عصبی است، طرف دیگر باید بکوشد با درک موقعیت، از تحریک عصبانیت او خودداری کند و با سکوت و خویشتنداری، او را در کنترل هیجان عصبی خویش یاری کند. بعد از فروکش کردن خشم، می توان در یک فرصت مناسب با همسر خود به گفتگو پرداخت و او را از تکرار این گونه برخوردها بر حذر داشت.
زندگی دیگران را به رخ همسرکشیدن
برخی همسران پیوسته زندگی دیگران را به رخ همسر می کشند و با این وسیله او را تحقیر می کنند. زن و شوهر موظفند برای حفظ روابط صمیمانه و مهر آمیز، یک بار و برای همیشه دست از مقایسه های ویرانگر بردارند و به این وسیله، موجبات آزردگی یا تحقیر طرف مقابل را فراهم نیاورند. گاه این نوع مقایسه ها به خانواده های زن و شوهر نیز کشیده می شود و هر یک از دو طرف، خانواده و بستگان خود را با بستگان طرف مقابل مقایسه می کند و امکانات و امتیازات آن ها را به رخ همسر می کشد. این نوع جر و بحث ها به کشمکش و درگیری می انجامد. در حقیقت این گونه رفتارها از ضعف های شخصیتی دو طرف حکایت می کند و نشان می دهد که این قبیل افراد هنوز به رشد و بلوغ فکری و روحی لازم نرسیده و راه و رسم زندگی مشترک را نیاموخته اند.
بیان گلایه ها
در یک ارتباط سالم گلایه ها و دلخوری ها و رضایت ها و خشنودی ها نیز به طور مناسب مطرح می شود. بعضی افراد تا سر صحبت باز می شود، حتماً چند گلایه و انتقاد در آستین دارند که طرف مقابل را با طرح آن ها آزار می دهند. طرح گلایه هر چند در جای خود لازم است، اما نباید در بیان آن ها زیاده روی کرد. در بیان گلایه باید موقع شناس بود و فرصت مناسبی را برای این کار در نظر گرفت. زمانی که مرد خسته و آزرده از راه می رسد، یا زن به کار ظریفی مشغول است، زمان مناسبی برای بیان ناراحتی یا شکایت نیست.
جر و بحث
یکی از مسائل اساسی در حفظ ارتباط، پرهیز از جر و بحث و جدال های تند بر سر مسائل گوناگون و گاه کم اهمیت است. این گونه بحث ها آثاری مخرّب بر روابط انسانی بر جای می گذارد و موجب دور شدن از هم و دلخوری و رنجش خاطر همسران می شود. به این ترتیب روز به روز از میزان تفاهم آن ها کاسته می شود. اغلب زن یا شوهر نظری را ابراز می کند و با پافشاری، قصد تحمیل آن را بر دیگری دارد، هر چند آن نظر ممکن است دقیق و درست نباشد. طرف مقابل هم برای فرار از این تحمیل با تمام وجود در برابر آن موضع می گیرد. اینجاست که دامنه حمله و دفاع گسترده تر می شود و کار به مشاجره لفظی می کشد. تجربه نشان داده در همه این موارد، معمولاً جدال بر سر حق و باطل نیست. بلکه بر سر خود و به کرسی نشاندن حرف خود است. بنابراین کسانی که با آفت خودخواهی در مبارزه اند، از وارد شدن به این جدال ها می پرهیزند. از سفارشات امام علی (ع) است که از ستیزه و خصومت بپرهیزید که این ها دل های برادران را بیمار می کند و نفاق را می رویاند.
 
ادامه مطلب ...