نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

محبوب دلها باشید

محبوب دل ها باشید

 

 

 

محبوبیت

 

 

مجله قاصدک-انسان موجودی است که برای زندگی اجتماعی آفریده شده و هنگامی  که احساس کند دوست داشتنی و مورد پذیرش نیست،احساس بدبختی و تیره روزی می‌کند. واقعیتی که شامل من. تو و همه مردم دنیا می‌شود. برای ایجاد روابطی دوستانه و شادی بخش چه باید کرد. ما در دنیایی بزرگ. با مردمی زندگی می‌کنیم که آرزومند گرمای دوستی، شادی، لبخند و همراهی ما هستند و هنگامی می‌توانیم این موهبت‌ها را به خود و دیگران هدیه دهیم که یک قانون طلایی را به کار ببندیم. حتما شنیده‌اید که باید با دیگران به گونه‌ای رفتار کرد که مورد پسند آنها است اما شاید این نکته کلیدی را نشینده باشید که هرگز  نمی‌توان کسی را مجبور کرد همین کار را متقابلا در برابر شما انجام دهد، این همان قانون طلایی است که سیاست شاد زیستن نامیده می‌شود. انجام این قانون به شخصیتی آماده و پرورش یافته و یکدلی و انتقال فکر نیاز دارد؛ به توانایی برای قرار گرفتن در جای دیگری و احساس کردن احساسات او.

تا همین اواخر مرسوم نبود که آدم‌ها رفتارهایشان را مورد بررسی و کند و کاو قرار دهند و آنها را با روش‌های علمی توصیه شده بسنجند. اما این کار می‌تواند کمک بزرگی باشد برای کشف اینکه مردم چه دوست دارند؛ چه می‌خواهند و به چه چیزهایی نیاز دارند؟ با این روش فرد می‌تواند دریابد که چگونه در مقابل دیگران ظاهر شود و به آنها واکنش نشان دهد. برای انجام این کار باید چشم‌تان را روی حقایق باز کنید. رفتارهایتان باید تغییرپذیر و توانایی‌هایتان قابل بسط و گسترش یافتن باشد. روان‌شناسان، رفتارهای اجتماعی متعددی را مورد بررسی قرار دادند تا دریابند چه‌چیزهایی موجب ایجاد حس دوستی می‌شود و قابلیت دوست داشته شدن در جمع را برای فرد ایجاد می‌کند. این مطالعه عاداتی را در بر می‌گرفت که می‌توانند با اراده و تصمیم جدی فرد تغییر کنند. البته باید این نکته ضروری را مورد توجه قرار داد که پیش از آنکه شما بتوانید دوست خوبی برای دیگری باشید. باید خود را دوست بدارید و نیازهای خود را شناخته و در بر طرف کردن آنها بکوشید.

 

 

 

شادی و نشاطی که از درون شما بجوشد و رفتاری که سرشار از اعتماد به نفس باشد. بدون تردید به توانایی حضور مثبت‌تان در جمع می‌افزاید.

 

برای به حداقل رساندن اصطکاک خود با دیگران و افزایش میزان محبوبیت خود میان افراد 8 توصیه زیر را بکار ببندید:

 

راه کمک به دیگران را پیدا کنید:

 

  نسبت به همه کس مهربان، همدل و سرشار از حس یاری و یاوری باشید چرا که ممکن است روزی سرنوشت شما در دستان آنها قرار گیرد و یا حداقل دوستی به حلقه دوستان‌تان اضافه شود.

 

به آنچه می‌گویید عمل کنید:

 

 دوستان‌تان هنگامی به شما اعتماد خواهند کرد که ببینند شما آنچه را که می‌گویید. انجام می‌دهید، آنها همچنین توقع دارند که شما آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهید. هیچ چیز نباید مهم‌تر از قولی که می‌دهید. باشد. وقتی شما به شکلی ذهنی و اخلاقی به قول‌هایی که می‌دهید پایبند باشید. پلی‌بین خودتان و موفقیت می‌زنید.

 

بردبار باشید و کم انتقاد کنید:

 

این واقعیتی است که همه اشخاص نکات قابل انتقادی دارند و ممکن است کارهایی انجام دهند که از نظر شما ناپسند باشد اما شما زمانی نسبت به دیگران موفق‌تر خواهید بود و دشمنان کمتری خواهید داشت که آن ها را آنطور که هستند. بپذیرید.

 

تقدیم محبت

 

سعی نکنید بر دیگران حکم فرمایی کنید:

 

 هیچ‌کس دوست ندارد که به عنوان فردی ضعیف به حساب بیاید. توانایی‌هایش به هیچ گرفته شود و همیشه  به او بگویند چه کاری را چگونه انجام دهد. اگر شما دایماً خواسته‌های خود را به دیگران تحمیل کنید، با به وجود آوردن حس برتری جویی و سلطه طلبی. در منزل یا محیط کار دیگران را از خود دور می‌کنید.

 

معلومات‌تان را به رخ نکشید:

 

 هر فردی دوست دارد در دید دیگران مهم و ارزشمند به نظر بیاید. پس هنگامی که شما تلاش می‌کنید این احساس را به فردی تقدیم کنید. بهترین موقعیت را در روابط ایجاد و ادب و نزاکت خود را متجلی کرده‌اید، اما اگر تلاش کنید یا فضل فروشی. خود را فرد مهمی نشان دهید اگر چه ممکن است دیگران شما را به خاطر دانش‌تان تحسین کنند اما شما را دوست نخواهند داشت. بهتر است مورد علاقه باشید تا مورد تحسین، توجه کنید کسی که تلاش می‌کند تا اطلاعات و دانش‌اش را به رخ شما بکشد. شاید دارد تلاش‌می‌کند احساس عمیق خود کم‌ بینی در سایر زمینه‌ها را مخفی کند، او به دلسوزی و همدلی شما نیاز دارد.

اگر شما دایماً خواسته‌های خود را به دیگران تحمیل کنید، با به وجود آوردن حس برتری جویی و سلطه طلبی. در منزل یا محیط کار دیگران را از خود دور می‌کنید.

 

هرگز به گونه‌ای رفتار نکنید که گویی شما بالاتر و برتر از اطرافیان‌تان هستید:

 

 اگر خداوند به شما توانایی‌های برتری بخشیده است. برای آن است که در رشد و ارتقای آن بکوشید و از مواهب آن بهره‌مند شوید. اگر تلاش می‌کنید تا این برتری‌ها را به رخ اطرافیان‌تان بکشید. متاسفانه یک جزیزه کوچک تنها خواهید شد و در جمع مجبورید مدام سر به این سو و آن سو بچرخانید تا شاید شنونده‌ای برای حرف‌هایتان پیدا کنید.  این سرنوشت در انتظار همه کسانی است که دروغ می‌گویند و بدون وقفه مبالغه می‌کنند. مراقب باشید. زمانی ممکن است شما هم فریاد بزنید و کسی به یاری‌تان نیاید.

 

 

 

با گوشه و کنایه و متلک صحبت نکنید:

 

 اگر شما بتوانید شرایط حاکم بر جمع و حال و حوصله افراد دور و برتان را درک کنید. روابط شخصی شما. مانند یک سفر دریایی نرم و آرام خواهد شد. زمانی ممکن است یک پاسخ کنایه‌آمیز بتواند توفانی از خنده به راه بیندازد. اما باید متوجه باشید این شادی زودگذر باعث دلخوری و دلتنگی فرد دیگری نشود.

 

مردم را مسخره نکنید:

 

 اشتباه کردن جزء لاینفک رفتار بشری است و هیچ‌چیزی به اندازه مسخره شدن به خاطر آن اشتباه. فرد را مورد اذیت و آزار قرار نمی‌دهد. مسخره کردن سبب می‌شود فرد احساس حقارت کند. این کار اهانت بزرگی است به اندازه‌ای که گاهی وقت‌ها زمان زیادی طول می‌کشد تا شخص بتواند فرد مسخره کننده را ببخشد.

طالع بینی برای تمام زندگی!

 

 

خوشبختى، نزدیک شماست

 

اگر واقعاً در جستجوى خوشبختى هستید و حقیقتاً مى‏خواهید خوشبخت شوید ، در دوردستْ آن را جستجو نکنید ، چون خوشبختى ، نزدیک شماست و با شما فاصله‏اى ندارد. اصلاً خوشبختى، خارج از شما نیست تا آن را جداى از خود جستجو کنید. بلکه منبع همه خوشبختیها خود شما هستید. اراده مصمّمتان، تفکّر خلّاقتان و اندیشه سازنده‏تان، همان خوشبختى است. مگر غیر از این است که همه سعادتمندان عالم با سعى و اراده آهنین به این گوهر ارزشمند ، دست یافته‏اند؟ آنها خوشبختى را در خود دیدند ، یافتند و به دست آوردند. بنابراین، آن کسى که باید سعادت را به ما هدیه کند، کسى نیست جز خود ما. باید آستین همّت را بالا بزنیم و با اراده‏اى محکم و تلاشى شکست‏ناپذیر، به دنبال خوشبختى برویم.

 

اراده مصمّم، تفکّر خلّاق و اندیشه سازنده‏، همان خوشبختى است.

 

موانع خوشبختى

 

خوشبختى هم مانند خیلى چیزهاى دیگر، مشکلات و موانعى دارد که شناختن آنها مطمئناً در رسیدن به گوهر خوشبختى به ما کمک شایانى خواهد کرد.

آیا همین فکر که « رسیدن به خوشبختى ، کارى سخت و دشوار است » نمى‏تواند مانع خوشبختى محسوب شود. چون بعضى از مردم به اشتباه ، این‏گونه فکر مى‏کنند و یا حتّى از این هم پا را فراتر مى‏گذارند و معتقدند که رسیدن به خوشبختى، غیرممکن است.

شما چه‏طور؟ آیا شما هم خوشبختى را تا این اندازه دست نیافتنى مى‏دانید؟ به نظر نمى‏رسد این افکار، کمکى به جز دور کردن انسان از تلاش و فعّالیت در جهت رسیدن به خوشبختى داشته باشد و فقط خلّاقیت در فکر و عمل را از انسان مى‏گیرد. ما با توجّه به منابع دینى‏مان این‏گونه نیستیم . چون دائماً به ما توصیه به امید داشتن و امیدوار بودن مى‏شود و همین حالتِ امید است که راه را بر این‏گونه تفکّراتِ غلط مى‏بندد. در فرهنگ فارسى ما نیز « جوینده » را « یابنده » معرفى کرده‏اند.

 مادرِ همه ی موانع ، همین تفکّر غلط است، امّا موانع کوچک و بزرگ دیگرى را نیز مى‏توان برشمرد که تا اندازه‏اى راه را بر طالب سعادت، تنگ مى‏کنند از قبیل: احساس گناه  ، حسادت ، چشم و همچشمى ، ملامت و سرزنش و....

 

به عنوان مثال، حسادت را تصوّر کنید. حسادت نمی گذارد شخص حسود احساس خوشبختی کند و مدام در نگرانی و تشویش به سر می برد.با کمى دقّت مى‏توان دریافت که دقیقاً به همان اندازه که سعادت و خوشبختىِ ما به دست خودمان است، شقاوت و بدبختى ما نیز به دست خودمان است.

طالع شما همان چیزی است که برایش تلاش می کنید وخودتان آن را می سازید.
 
پایگاه محکم خوشبختى
 

مطمئناً هر انسانِ سعادتمندى، خوشبختى خود را بر پایه‏هاى محکمى استوار کرده که در صورت از بین رفتن این ستونهاى محکم، در حقیقت ، خوشبختى‏اش از بین مى‏رود.

 

یکى از مهم‏ترین پایه‏هاى سعادت در هر کار، «میل» و «رغبت» شماست ، یعنى شما تا زمانى که طالب خوشبختى نشده‏اید هیچ کس و هیچ چیز نمى‏تواند در این زمینه به شما کمک کند.

 

شاید از خود بپرسید: مگر کسى هم وجود دارد که رغبتى به خوشبختى نداشته باشد؟ در پاسخ باید گفت: بله. افراد زیادى هستند که به خاطر مشکلات و سختیهایى که در راه رسیدن به خوشبختى وجود دارد، على رغم میل باطنى‏شان، خود را راغب به خوشبختى نشان نمى‏دهند و همان وضعیّت کسل‏کننده موجود را ترجیح مى‏دهند .

 امّا پایه دوم ، این است که براى رسیدن به این آرزو ، یا بهتر بگوییم ، به این خواسته باید «تلاش» کرد ، تلاشى بى‏وقفه که شکستهاى پى‏درپى هم نتواند شما را از این تلاش باز دارد. همین‏که مى‏گویند: «من باید این کار را انجام دهم » و « من می توانم »، نشانه ی همین تلاش است.

 

 و سرانجام ، سومین پایه و اساس براى خوشبختى ، تلاش همراه با « اندیشه » و « تدبیر » است ، تلاشى هدفمند ، برنامه‏ریزى شده و گام به گام، نه تلاشى از روى احساس که آنى مى‏آید و آنى هم مى‏رود . تلاشى که شما را آرام آرام به هدفتان نزدیک کند ، تا به این ترتیب ، از آن همه کوشش و پویش ، خسته نشوید و خود را ملامت نکنید و نگویید: « من مى‏دانستم که نمى‏توانم! » چون ملامت کردنِ خود ، یکى از موانع اساسىِ راه پرفراز و نشیب خوشبختى است.

 

طالع بینی

 

شاهراهِ خوشبختی
 

شایدشما براى رسیدن به خوشبختى، راههاى زیادى را رفته باشید و یا از این راههاى گوناگون، اطلاع پیدا کرده باشید امّا مطمئناً خوشبختى یکى نیست و مسلّماً یک راه هم ندارد. به اقتضاى خوشبختىِ شما، راه مناسب آن نیز وجود دارد.

به نظر مى‏رسد که در بین همه این راهها ، یک راه وجود دارد که مى‏توان آن را حقیقتاً « شاهراه خوشبختى » نامید، همان راهى که مطمئن‏ترین راه است و منتهى به خوشبختى حقیقى، ابدى، و زوال‏ناپذیر مى‏شود. کدام راه؟ راه «ایمان».

نه پول ، نه قدرت، نه لباس، نه زیبایى، و نه شُهرتِ من، هیچ کدام مرا به سرمنزل آرامش‏بخش خوشبختى نمى‏رساند، مگر اینکه همه اینها را از خداوند دانسته وشکرگذار باشیم .
 

شاهراه خوشبختى، همان راهى است که ما را به خداوند ، نزدیک کند و فطرت ما را بیدار سازد ، چون در وجود ما چیزى است بزرگ‏تر از همه عوامل مادّى خوشبختى که ما باید در جستجوى آن باشیم و آن، روح خداجو و خدایى ماست. روحى که نه پیر مى‏شود و نه پیرى بر او تأثیر مى‏گذارد. روحى که اگر در این شاهراه افتاد ، هیچ آفتى نمى‏تواند آن را از بین ببرد ، و مرگ هم برایش پایان خوشبختیها نیست. چون او سعادت ابدى را یافته است. سعادتى که با مردن، تمام نمى‏شود و با بیمارى، از بین نمى‏رود و با فقر، تعارضى ندارد.

 

سختی ها ومشکلات از نشانه های خوشبختی اند چرا که تا آنها نباشند راحتی وآسایش معنا ندارد.

 

نشانه‏هاى خوشبختى

 

خوشبختى مى‏تواند نشانه‏هاى فراوانى داشته باشد و مطمئناً نمى‏توان همه ی آنها را نام برد ، امّا با استفاده از متون دینى‏مان به چند گزینه اشاره مى‏کنیم که آنها را موجب سعادت دانسته‏اند.

 

یکى از این نشانه‏ها « تحرّک داشتن » است ودیگر نشانه خوشبختى، « عمل کردن به دانسته‏ها »ست و توصیه مى‏شود که با این‏کار ، خوشبخت شوید.« همنشینى با دانشمندان و عالمان »، یکى دیگر از نشانه‏هاست. دین مقدّس اسلام، توصیه‏هاى زیادى در این زمینه دارد .ایمان، محاسبه نفس، کوشش در راه اجراى فرمانهاى خداوند و... را نیز مى‏توان از این نشانه‏ها دانست. عجیبْ اینجاست که در میان این نشانه‏ها، « چشیدن سختیها و تلخیها » نیز وجود دارد، چرا که تا مشکلات نباشند ، راحتى معنا ندارد و تا بیمارى نباشد ، ارزش سلامتى شناخته نمى‏شود.

 

منبع : بر گرفته از مجله حدیث زندگی - با تغییر و تلخیص

 

 

پنج راه برای تقویت قوای ذهنی

 

 

 

 

از زمانی که دوره درس و تحصیل تمام می شود به این دلیل که مغز کمتر با رقم ها و اطلاعات سروکار دارد، به نظر می رسد که به تدریج توانایی های خود را از دست می دهد. دکتر رابرت ایستاک می گوید: " لازم است هر فردی، به همان شکل که با فعالیت بدنی بر سلامت جسمی خود می افزاید، از طریق بکار گرفتن مغز توانایی های ذهنی خود را نیز افزایش دهد." توانایی های ذهنی به تدریج، با سپری شدن عمر تحلیل می روند؛ زیرا از طریق پاسخگویی به تجربه هاست که زنده و فعّال می مانند. اگر فردی از تجربه های ذهنی متعدد و متنوعی برخوردار باشد، روابط بین سلولهای عصبی در مغز او نیز بیشتر خواهد بود، در حالی که اگر تجربه های ذهنی فرد محدود و معدود باشد، روابط بین سلولی کمتر برقرار شده یا این که کاملاً قطع خواهند شد.

 

توصیه هایی جهت بالا بردن توانایی های ذهنی

 

 

1 – ذهن خود را به کار اندازید:

 

حل کردن جدول و معما ، بهترین راه برای گذراندن وقت است. دکتر استاک معتقد است که در بین ارگانهای مختلف بدن ، مغز عضوی منحصر به فرد به شمار می آید ، زیرا عضوهایی مانند کبد و کلیه ها ، در اثر کارکردن زیاد و مستمر فرسوده خواهند شد اما مغز ، هر چقدر که بیشتر فعالیت داشته باشد ، تواناتر و قوی تر می شود. به کار انداختن مغز و انجام بازی هایی مانند شطرنج بر شناخت و درک بیشتر مغز می افزاید. از طریق فعالیت هایی که مغز را به کار می اندازند ، می توان به رشد سلول های عصبی تازه کمک کرد و با این وسیله ارتباط بین سلولهای عصبی در مغز حفظ شده و حتی افزایش خواهد یافت
 
 
 
 ۱– از گوش های خوداستفاده کنید:
 
 گوش دادن به موسیقی جریان خون در مغز را افزایش خواهد داد. به همین دلیل مخچه نوازندگان موسیقی از افراد دیگر بزرگتر است. خوشبختانه نیازی به استفاده از آلات و ادوات موسیقی نیست بلکه می توان با گوش دادن به موسیقی ، علاوه بر لذت بردن از آن ، قسمت هایی از مغز را نیز فعال سازیم. توصیه می شود هنگامی که به سوی محل کار خود حرکت می کنید به موسیقی مورد علاقه خود گوش کنید به این ترتیب هم به آرامش خواهید رسید و هم بر زیرکی خود خواهید افزود.
 

3 – دست های خود را بکار برید:

 

زمانی که با ماشین تایپ می کنید یا این که به رانندگی می پردازید یا حتی هنگامی که شام درست می کنید ،  دستان شما بطور مداوم فرمان های رسیده از مغز را اجرا می کنند. در حقیقت هیچ بخشی از بدن بیش تر از دستها به مغز نزدیک تر نیست. به همین سبب ، هرقدر مهارت های سریع انگشتان افزایش یابد ، عملکرد و فعالیت مغز نیز بیشترخواهد شد. متأسفانه در جامعه (دنیای) ما بر مهارت های ظریف و دقیق انگشتان و اثر آنها بر مغز تأکید نمی شود. جراحان از این توانایی ، برخوردارند ولی افرادی چون وکلا، حسابداران یا مشاوران امور اجتماعی نیازی به مهارت های ظریف و دقیق انگشتان دست خود ندارند. برای مقابله کردن با این شیوه زندگی می توان به سرگرمی های سنتی پرداخت. از جمله قلاب بافی کردن، خیاطی ، ساختن مدل های مختلف که از بخش های کوچکی تشکیل شده اند (مانند کشتی ، هواپیما و ...)

 

4 – به پاهای خود تکیه کنید:

 

 فعالیت و کارکردن ممکن است بتواند از وزن شما بکاهد اما می تواند ذهن شما را نیز تواناتر کند. ورزش و تمرین های ایستاده سبب تقویت بخش تعادل مغز و مراکز هماهنگ کننده خواهد شد که همگی به بالا بردن درک و شناخت فردی کمک می کنند.

دکتر رابرت استاک اظهار می دارد که انجام تمرین هایی که سبب حفظ تعادل بدن، انعطاف پذیری و نیروی پاها می شوند از اهمیّت زیادی برخوردارند. تمرین پیشنهادی او ورزش سنتی چینی به نام تای چی است که به تقویت پاها و حفظ تعادل بدن کمک زیادی می کند.

 

5 – گذشته را زنده نگهدارید:

 

یکی از رایج ترین و مهمترین شکایتهایی که افراد بالاتر از 40 سال ، ابراز می کنند کم شدن یا حتی فقدان حافظه است. در حالی که می توان به سادگی حافظه را تقویت کرد. دکتر استاک معتقد است که با مرور خاطره های خوب گذشته از طریق مشاهده فیلم های خانوادگی ، آلبوم های عکس و مجله ها می توان به تقویت حافظه پرداخت. حتی وسایلی که خاطره انگیزند مانند عطر مورد علاقه مادر، عینک یا خود نویس پدر بزرگ و ... می توانند به بهتر شدن حافظه کمک کنند. یادگاری ها و یادبودها می توانند ارتباط هایی را در مغز ایجاد کنند که به راحتی و با مرور زمان از بین می روند، بنابراین فعالانه خاطره ها را زنده نگه دارید.

چگونه مثبت اندیش باشیم ؟






 

همانطور که گفته‌ شد افکار از چنان قدرتی برخوردارند


که می‌توانند سازنده یا ویرانگر باشند، بنابر‌این باید به خود


و فرزندانمان بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم



تا در زندگی به موفقیت‌ها و کامیابی‌های بزرگی دست یابیم

.

 

-1 نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب، توانا و با ارزش بدانیم

.

-2 لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راه‌های تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم

.

3- لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم

.

 4- سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم،

مثلاً در ملاقات با دیگران بجای استفاده از کلمه «خسته نباشید»


که دارای بار منفی و القای حس خستگی است،


بگوییم «خدا قوت»، «شاد باشید» و یا «پر انرژی باشید



 5- افکار خود را متوجه خوبی‌ها و جنبه‌های مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبت‌نگر شویم



 6- با خوش‌بینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشه‌های جدید مثبت شکل گیرند



 7- هر روز صبح که از خواب بر می‌خیزیم با نگاه کردن به منظره ی یک تابلوی نقاشی زیبا و یا اسما‌ء‌الله روز خود را با نشاط و خوش‌بینی آغاز کنیم

.

 8- از افراد منفی‌نگر یا موقعیت‌هایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند



و منفی می‌شوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم

.

 9- به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی توانایی‌های خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه ی بدی را پیش‌بینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازه‌ای مهم هستند که ما آنها را مهم می‌پنداریم

.

 10- به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته ی خود فکرکرده و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم

.

 11- از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیّت دنبال کنیم

.

12- به ندای منفی درونی خود و تلقین‌های مخرب و نگران کننده‌ی دیگران بی‌توجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم

.

 13- به قدرت بی‌کران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترین‌ها را دارم و با لطف خدای بزرگ به آنها خواهم رسید

.

 14- از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم

 

که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن،


به فکر تأیید یا تکذیب دیگران نباشیم



.

 15- در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم

.

 16- در تعریف از افراد خانواده یا دوستان از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم


(فلانی شخص بسیار شریف و بزرگواری است



17-  از چشم و هم‌چشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری و سعی کنیم روش زندگی خود را خودمان انتخاب کنیم

.

 18- هرگز شعار خواستن، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه ی سعی و تلاش به آنچه بخواهیم می‌رسیم

.

 19- قدر لحظات زندگی را بدانیم و از آنها به ‌خوبی استفاده کنیم، زیرا هرگز تکرار نخواهد شد.

20-  برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که می‌توانیم آنها را از بین ببریم

.

21-  از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم، به عبارت دیگر از کمال گرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی می‌شود خودداری کنیم

.

 22- خود را از قید و بندهای آزاردهنده رها ساخته و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسوده‌ای داشته باشیم

.

 23- از انزوا و گوشه‌گیری که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری کرده و اوقات خود را در جمع خانواده، فامیل و دوستان سپری کنیم

.

 24- هر وقت احساس کردیم که افکار منفی سراغمان آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم

.

25-  ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغمان بیاید، تا خسته نشده‌ایم به رختخواب نرویم

.

 26- هرگز به هیچ وجه خود را بدبخت، ناتوان و درمانده احساس نکنیم

.

 27- اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حفظ کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم که آن را متزلزل کنند. باید متوجه باشیم که اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است

.

 28- خندیدن را فراموش نکنیم.


خندیدن باعث می‌شود تا افکار ناراحت کننده و


منفی‌ جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهند





اجرای راهکارهای تقویت مثبت


هیچ هزینه‌ای ندارند و به سن و سال افراد نیز مربوط نمی‌شوند.


فقط باید این شعار را فراموش نکنیم

:

اگر افکارمان را کنترل کنیم،


زندگی‌مان متحول می‌شود



 

کیک عروسی درکویت (شکارلحظه های شیرین )

 

 

   

 

 

 

  

 

   

 

    

 

 

  

 

افکارتان را تغییر دهید، زندگیتان تغییر می یابد

 

  

 

برای داشتن یک زندگی موفق ابتدا باید موانع خوشحالی و 

 

 خوشبختی در زندگی را شناخت. 

 

 بسیاری از مشکلاتی که ما در زندگی داریم بیشتر از آنچه که  

 

به همسر ما مربوط باشد،  

 

متوجه خود ماست. همه ما از قدرتی برخور داریم  

 

 که می توانیم زندگی خود را از آنچه هست بهتر کنیم   

 

و باید بدانیم که خوشبختی انسان به رفتار و گفتار دیگران بستگی ندارد.  

 

" داگ هوپر" (1980): تنها افکار و رفتار ماست   
 
که در زندگی ما نقشی تعیین کننده دارد.  
 

هر پدیده ای که انسان خلق می کند، هر بنایی که می سازد  

 

 هر موفقیتی که به دست می آورد همه و همه ابتدا از یک فکر شروع می شود،   

 

آنچه می خواهد بسازد و آنچه می خواهد ویرانش کند، زائیده فکر اوست.  

 

 فکر نقطه آغاز همه پدیده های بشری است.  

 

 فکر بزرگترین سرمایه بشر است و قدرت بیکرانی است   

 

که در وجود او به ودیعه گذاشته شده است.  

  

 

اذهان ما کارخانه های تولید فکر هستند.   

 

آنها درهر لحظه افکاری را بی وقفه تولید می کنند .  

 

صدها فکر در هر ساعت . این حقیقت مهمی است.   

 

ذهنمان می تواند هم افکار خوب خلق کند و هم افکار بد و استرس آور.  
 
و این ماهستیم که تصمیم می گیریم کدام افکار تولید شوند افکار مثبت یا منفی .  
 

افکار و عادات و احساسات منفی، زندگی ما را فلج می کنند  

 

و ما را به کمتر از آنچه هستیم پایین می آورند. انسان را سردرگم می کنند، 

 

 شادی نشاط را از او می گیرند، 

 

 علی رغم همه موارد افکار منفی قابل تغییر هستند.   

 

نخستین گام در راه کنار گذاشتن افکار منفی این است   

 

که بتوانیم بین " نمی توانم" و " نمی خواهم " تفاوت بگذاریم  

 

 و جای تعجب است که هنوز بسیاری از مردم تفاوت این دو را نمی دانند.   

 

آنها همان بیمارانی هستند که وقتی نزد  

 

متخصص می روند سعی دارند ثابت کنند، 

 

 نمی توانند تغییر نمایند. آنها برای درمان مراجعه نکرده اند  

 

بلکه می خواهند ثابت کنند درمان شدنی نیستند  

 

 و به شدت، احساس درماندگی می کنند( رئیسی 1379)   

 

وقتی" نه "روی کارها می آوریم   

 

کلمات از دهان وارد گوش و بعد وارد مغز می شود  

 

و بازخورد آن به دیگر اندامها می رسد.  

 

به عبارت دیگر هر گاه تصمیم به انجام کاری می گیریم  

 

 و دستوری به مغز می دهیم بلافاصله این دستور سریعاً کپی برداری شده 

 

 و به تمام اعضای بدن می رسد،  

 

 برای همین اگر ما تصور کردیم، 

 

 می خواهیم پارچ پراز آب را از روی میز برداریم،  

 

 سیستم بدن ما برای بلند کردن جسمی نسبتاً سنگین مهیا می شود،  

 

 حالا اگر پارچ، خالی و سبک باشد با بلند کردن آن تعادل ما به هم می خورد 

 

 و گویا ظرف می خواهد از دست ما پرواز کند.   

 

گفتن، باور داشتن است.  
 
 وقتی می گوییم من آدم شکست خورده ای هستم،  
 
 " بی استعدادم "، عوض شدنی نیستم، 
 
 در واقع حکم محکومیت خود را صادر می کنیم.  
 
 الگوهای منفی، الگوهای قربانی هستند.  
 
 اگر قربانی بودن را انتخاب کردید قربانی خواهید شد.   
 
 
 
 

 

الگوهای مثبت خلاق هستند و بر مبنای این باورند که شما منحصر به فرد،  

 

 با استعداد و با ارزش هستید و لیاقت بهترین ها را دارید پس اگر بگویید  

 

 " می توانم" و این کلمه را باور کنید و تصمیم به عوض شدن بگیرید  

 

 در واقع قدم بسیار مهم و حیاتی اولیه را برداشته اید  

 

پس از آنکه مصمم شدید  

 

تغییر یابید باید بدانید چه چیزی را می خواهید تغییر دهید و لذا بهتر است 

  

با طرح پرسشهای زیر به کشف حالات روحی خود بپردازید.   

 

1- چه جنبه هایی از زندگیم را نمی پسندم؟  

 

2- از کدام خصوصیات اخلاقی یا روحی خود ناراضی هستم؟  

 

3- برای تغییر دادن خود چه می توانم بکنم ؟  

 

4- کدامیک از رفتارها را باید عوض کنم  

 

و چه رفتاریهای را باید ادامه دهم؟   

 

اگر زندگی ما سلسله ای تجربیات ناخوشایند بوده  

 

 حتماً دلیلی داشته است. بی تردید اتفاقاتی اجازه نمی دهد  

 

ما تجربه های خوشایند داشته باشیم.   

 

آنچه که گاه درکش دشوار است، این است که ممکن است   

 

خود ما سبب ساز این اتفاقات باشیم نمی توان به شکلی فکر کرد  

 

 و به شکلی دیگر ظاهر شد. کسانی که پیوسته از ناراحتی های   

 

خود حرف می زنند مسلماً ناخوشی را تجربه می کنند. کسانی   

 

که به کمبودها می اندیشند، گرفتار کمبود می شوند به ندرت ممکن   

 

است چیزی جز احساسات منفی نباشد که بخش   

 

جدا نشدنی از زندگی ما هستند. ( قراچه داغی1379)      

 

 

 

 
 
زمانی که انسان دیدگاه منفی پیدا کرد و تفکرات منفی به جای  
 
 تفکرات مثبت بر وی غالب شد، 
 
 آنگاه قدرت تفکر منطقی از وی سلب می شود. 
 
مثل افرادی که در زندگی همیشه نیمه خالی لیوان  
 
و فقط کمبودها را می بینند،  
 
و همیشه می گویند این مقدار از لیوان زندگی من خالی است 
 
 و توجهی به نیمه پر آن ندارند.  
 

اینها نمی توانند از زندگی لذت ببرند.   

 

به دنبال این نوع تفکر معمولاً در روابطشان نیز دچار مشکل می شوند، 

 

 چرا که برداشتهای غلط و منفی دارند.  

 

 اینگونه است که زن از صحبتهای همسرش،  

 

نتیجه گیریهای منفی می کنند.  

 

مثلاً شوهر به خانمش می گوید " فردا کمی دیر می آیم"  

 

و زن بلافاصله نتیجه گیری می کند که  

 

 " معلوم نیست با چه کسی قرار گذاشته است"  

 

 در صورتی که می تواند با خود فکر کند، 

 

 همسرم بیش از حد برای ما تلاش می کند.  

 

برداشت منفی از انگیزه و نیات همسر می تواند  

 

به شدت برای زندگی مخرب باشد.


یکی دیگر از موارد مهمی که می تواند در زندگی  

 

 مشکلات اساسی ایجاد کند داشتن ذهنیت مقایسه ای است.  

 

افرادی که دارای این ذهنیت هستند دائماً خودشان، 

  

زندگیشان و همسرشان، مدرکشان را با این و آن مقایسه می کنند   

 

و این مقایسه کردنها آفت زندگی است.  

 

 مقایسه کردن موجب پائین آمدن عزت نفس خودشان و همسرشان می شود. 

 

 سعی کنید ذهنیت مقایسه ای را از خود دور نمائید.  

 

 وقتی خود را با دیگران مقایسه می کنید،نه تنها به خود عشق نمی ورزید  

 

بلکه دیگران را دشمن خود تلقی می کنید.  

 

بعضی از مردم نیز یک عادت فکری بسیار غلط دارند و آن این است   

 

که ذهنشان اسیر تایید یا تکذیب دیگران است .برایشان بسیاراهمیت دارد 

 

 که دیگران آنها را تایید می کنند با تکذیب. ترس از طرد شدن دارند.  

 

آنچنان از طرد شدن و حشت دارند که حاضرند دست به هر کاری 

 

 بزنند تا مورد قبول دیگران واقع شوند. در ازاء جلب محبت،  

 

حاضرند هر بهایی بپردازند و مهمترین بهایی که می پردازند  

 

از دست دادن استقلال رای و آزادی است .همیشه از خود می پرسند  

 

اگر این کار را بکنم مردم چه می گویند؟ نکند بگویند.... این افراد خانه  

 

وجودشان را به دیگران عاریه می دهند تا دیگران در این خانه  

 

به جای آنها زندگی کنند به جای آنها تصمیم بگیرند و خودشان به معنای  

 

واقعی بی خانمان می شوند. ترس از تحمیق شدن، ترس از استثمار شدن  

 

مانع می شود که این افراد خودشان باشند و همین ترس باعث می شود 

 

 دقیقاً همانی بشوند که از آن می ترسیدند یعنی ملعبه دست این و آن. 

 

( مصفا1376)   

 

 

 

 

برای رهایی از اسیر شدن در نظر دیگران باید قبل  

 

 از انجام هر کاری ابتدا آن را خوب ارزیابی نمائید  

 

 که با موازین شرعی و عرفی اختلاف نداشته باشد،   

 

ضمناً به صلاح شما باشد. سپس دست به اقدام بزنید.   

 

در این صورت افرادی که درمورد کار شما قضاوت خواهند کرد 

 

 دو دسته اند:  

 


دسته اول 

 

افرادی که از درک و شعور بالا برخوردارند  

 

 لذا این افراد نسبت به کار شما قضاوت نا به جایی نخواهند کرد و


دسته دیگر 

 

افرادی هستند که درک و شعورشان پائین است   

 

بنابراین قصاوت اینگونه افراد ارزشی نخواهد داشت.  

 

مسئله دیگر، داشتن تفکرات منفی است.  

 

اینقدربی جهت اضطراب خود را بالا نبرید،   

 

چرا که داشتن تشویش خاطر، آثار سویی بر زندگیتان دارد.  

 

 عده ای ازمردم نحوه نگرششان به زندگی به گونه ای است  

 

 که همیشه منتظر حادثه و اتفاقات ناگوار هستند 

 

 و منتظرند هرآن اتفاق بدی بیفتد.   

 

اگرشما جزء این دسته افراد هستید، ازشما سوال می کنیم   

 

تاکنون چند باردر زندگیتان اتفاق افتاده صبح که از خواب بیدارشده اید   

 

نگرانی مبهمی داشته اید و تا شب این احساس را در خودتان حفظ کرده اید   

 

و آخر شب هم هیچ اتفاقی نیفتاده است؟  

 

حتماً جواب می دهید بارها، خیلی زیاد .  

 

 بنابراین همین تجربه برای رهایی شما ازاین افکار کافی است.  

 

درکذشته روزهای زیادی نگران حوادث بودید و تشویش خاطر داشتید  

 

و نهایتاً هیچ اتفاق بدی هم به وقوع نپیوست، بنابراین آینده  

 

نیز به همین منوال خواهد بود. دلیلی ندارد هر فکرغیر منطقی 

 

 که به ذهن شما خطور کرد دقیقاً همان اتفاق بیفتد. 

 

 بنابر این بی جهت نگران حوادث رخ نداده نباشید و به قول  

 

معروف شیون قبل از مرگ نکنید 

 

 تا زندگی را بهتر و خوشایندتر احساس کنید.  

 

عده ای حتی اینقدر احساسات منفی خود را پرورش میدهند  

 

و مطرح می کنند که به راحتی می توانند نگرانی های نا به جای خود 

 

 را به همسرشان نیز انتقال دهند و این افراد باید بدانند  

 

عضه خوردن هیچ چیزاز نگرانی و ناراحتی آینده نمی کاهد، 

 

 بلکه فقط شادی زمان حال را می گیرد.   

 

  

 

 

 

عده ای نیز همیشه درگذشته زندگی می کنند  
 
 وارزش زمان حال را به نفع گذشته ازدست می دهند  
 
 و ازاین امر غافلند که زمان حال گنجینه گرانبهایی است.  
 
حال، گذشته آینده است. کسی نمی تواند گذشته را تغییر دهد 
 
 ولی شما می توانید واکنش خود را نسبت به گذشته تغییر دهید.  
 
کسانی که فراسوی " آنچه هست" را می بینند نسبت به کسانی  
 
که از این توانایی محرومند از امتیاز فراوانی برخوردارند. 
 
 این اشخاص می توانند درهرشرایطی امکانات بالقوه را ببینند  
 
و بی جهت " وضع موجود" را همیشگی نپندارند.  
 

این مطلبی است که در مورد زندگی شخصی  

 

وموقعیت ها هر دوصدق می کند.  

 

اگربتوانید خود را آنطور ببینید که ممکن است باشید، 

 

 می توانید کاری کنید تا همان کسی شوید که می خواهید. 

 

 اگر نتوانید خود را کسی ببینید که در آینده متفاوت با امروز است  

 

بعید بنظر می رسد که بتوانید تغییر کنید.  

 

اگر برای کاری که می توانید بکنید و شخصی که می توانید 

 

 بشوید محدودیت قائل شوید فرصت بسیار 

 

 مغتنمی را در زندگی از دست داده اید.   

 

بهتر است در زندگی به جای اینکه فقط به مسائل بیندیشید  

 

به راه حل آنها فکر کنید.برای دست یابی به احساس بهتر در زندگی،  

 

لازم است از جایی که هم اکنون هستید، شروع کنید و 

 

 بعد تصمیم بگیرید که بدون کمک دیگران کدام زمینه از زندگی خود 

 

 را می توانید بهبود بخشید. اغلب ما هدفهایی را برای زندگی انتخاب 

 

 می کنیم و بعد به یاد موانعی می افتیم که بر سر راه رسیدن به آن  

 

هدف قراردارد. در این شرایط باید روی راه حلها تمرکز کنید.    

 

 

منبع : روان شناسی ازدواج –تالیف زهره رئیسی  

 

 

تفکر خلاق، ارتباط موثر  

 

 

 

 

 

موفقیت- در این مقاله قصد داریم دو مهارت مهم را در زندگی یعنی  

 

 توانایی تفکر خلاق و توانایی ارتباط موثر، 

  

مورد بررسی قرار دهیم و اجزاء هر کدام را بشناسیم. 

 

توانایی تفکر خلاق: 

 

این نوع تفکر، هم به حل مساله و هم به تصمیم‌گیری‌های   

 

مناسب کمک می‌کند. با استفاده از تفکر خلاق، راه‌حل‌های  

 

 مختلف مساله و پیامدهای هر یک از آنها بررسی می‌شوند.  

 

 این مهارت، ما را قادر می‌سازد تا مسائل را از ورای تجارب  

 

 مستقیم خود ببینیم و حتی زمانی که مشکلی وجود ندارد  

 

 و تصمیم‌گیری خاصی مطرح نیست، با سازگاری و  

 

 انعطاف بیشتری به زندگی روزمره بپردازیم. 

 

 هم‌چنین تفکر خلاق موجب می‌شود مسایل و مشکلات را   

 

از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده و راه‌حل‌های  

 

 تازه‌ای برای مشکلات‌مان پیدا   

 

کنیم. با استفاده از این مهارت،  

 

 تصمیم‌گیری‌های ما مناسب‌تر انجام می‌شوند و مسایل به‌طور  

 

 عملی‌تر حل خواهند شد. توانایی تفکر خلاق اجزایی دارد   

 

که عبارتند از: تفکر مثبت، یادگیری فعال به وسیله  

 

 جست‌وجوی اطلاعات جدید، ابراز وجود، تشخیص حق انتخاب‌های  

 

 دیگر برای تصمیم‌گیری، تشخیص راه‌حل‌های جدید برای مشکلات   

 

 

 

 

  

 

برای ایجاد یا پرورش تفکر خلاق می‌توان از روش‌های 

 

 زیر استفاده کرد: 

 

 

1- خلق مطالبی که علمی و خلاف باورهای مرسوم و عمومی باشد.  

 

 مثلا تلاش شود تا نظریات رایج قدیمی را رد کرده و  

 

 راه‌های جالب و نظریات جدیدی ارایه شود. 

 

2- با استفاده و کمک از اطلاعات قدیمی، در موقعیت‌های مشابه،  

 

 اطلاعات، حقایق و اصول تازه‌‌تری مطرح شود. 

 

3- بررسی و تفکر در مورد مسائلی که برای انسان مجهول   

 

مانده به جای پرداختن به دانسته‌ها و اطلاعات موجود. 

 

4- طرح سوال‌هایی مانند چه‌طور، اگر و از چه راه‌هایی،   

 

در مورد اطلاعات و دانسته‌ها و پاسخ دادن به آنها،  

 

 همین‌طور اندیشیدن به راه‌های مختلف برای رسیدن به جواب. 

 

5- استفاده از سوال‌های محرک یعنی بیشتر به گزاره‌های   

 

پرسشی که نیاز به درک عمیق دارد، توجه شود هم‌چنین از   

 

سوال‌هایی که نیاز به ترجمه، تفسیر، تعریف، اکتشاف و  

 

 تجزیه و تحلیل دارد استفاده شود. 

 

6- اندیشیدن و جست‌وجو برای یافتن رازهای هر چیز. 

 

7- تشویق به مطالعه زندگی افراد خلاق. 

 

8- ایجاد فرصت برای بازی کردن با اطلاعات .  

 

 همچنین با استفاده از حقایق و اطلاعاتی که قبلا آموخته شده   

 

کارهای جدیدی تجربه شود. 

 

9- تقویت مهارت‌های مطالعه خلاق. یعنی به جای آنکه بگوییم   

 

چه خوانده‌ایم، عقایدی را که در نتیجه خواندن به دست  

 

 آورده‌ایم بیان کنیم. 

 

10- استفاده از روش اکتشافی. در روش اکتشافی باید به   

 

جست‌وجوی راه حل برویم. در این روش بیش از جواب مساله،   

 

چگونگی یافتن جواب مساله مهم است. 

 

 

 

 

توانایی ارتباط موثر: 

 

ما همه روزه بخش زیادی از زمان را به ارتباط برقرار 

 

 کردن با دیگران می‌گذرانیم تا هر چه بیشتر بتوانیم نیازهای  

 

 خود را بیان کرده و نیازهای دیگران را درک کنیم.  

 

توانایی ارتباط موثر به ما کمک می‌کند تا با دیگران  

 

 ارتباط کلامی و غیرکلامی موثرتری داشته باشیم و با غلبه   

 

 بر خجالت، نظرات خود را برای دیگران ابراز کنیم.  

 

 اگر این مهارت را کسب کرده باشیم، در مواقع لازم   

 

می‌توانیم با تقاضاهای نامناسب دیگران مخالفت کنیم.  

 

 این توانایی به ما کمک می‌کند تا بتوانیم به صورت کلامی   

 

و غیرکلامی و مناسب با فرهنگ جامعه و موقعیت، خود را نشان دهیم. 

 

بدین معنی که ما می‌توانیم نظرها، عقاید،  

 

خواسته‌ها، نیازها و هیجان‌های خود را ابراز و به هنگام نیاز  

 

بتوانیم از دیگران درخواست کمک و راهنمایی کنیم.  

 

 تقاضای کمک راهنمایی از دیگران در مواقع ضروری،  

 

 از عوامل مهم یک رابطه سالم است.  

 

 اجزای توانایی ارتباط موثر عبارتند از:ارتباط کلامی و  

 

 غیرکلامی موثر ، ابراز وجود، ، مذاکره، امتناع، غلبه بر  

 

 خجالت، گوش دادن. همه ما برای برقرار کردن ارتباط با  

 

 دیگران، صرف‌نظر از اینکه چقدر با آنها صمیمی یا ناآشنا   

 

هستیم، با صحبت و گوش کردن (گفت‌وگو) ارتباط برقرار می‌کنیم.  

 

 همکلاسی‌ها، دوستان، آشنایان و خانواده همه جزء شبکه  

 

 گسترده ارتباطی ما هستند که امکان پذیرش، آرامش،   

 

دانستن و احساس بهتر را برای ما مهیا می‌کنند.  

 

بهبود کیفیت روابط این شبکه، یکی از روش‌های  

 

 بسیار مهم برای رسیدن به سلامت روان است 

 

 در حقیقت در مهارت برقراری رابطه موثر می‌خواهیم شیوه  

 

 صحیح یک ارتباط کلامی  و غیرکلامی را بیاموزیم تا   

 

 بتوانیم نظرها، عقاید، خواسته‌ها، نیازها و هیجان‌های   

 

خود را به‌طور صحیح ابراز کرده و به هنگام نیاز از 

 

 دیگران درخواست کمک و راهنمایی کنیم. ضعف در   

 

مهارت‌های اجتماعی مشا بسیاری از آسیب‌ها است.   

 

از جمله: ترک تحصیل، کم‌سوادی، فقدان موفقیت تحصیلی،  

 

 خشونت، بزهکاری و اعتیاد.  

 

فرد، هم معانی پیامی را که می‌خواهد انتقال دهد باید بداند   

 

و بفهمد و هم بتواند به مخاطب خود بفهماند که چه می‌خواهد  

 

بگوید و منظورش چیست. 

 

به‌طور کلی ضعف در مهارت‌های اجتماعی هم چون   

 

توانایی برقراری ارتباط موثر در کودکان و نوجوانان،  

 

علت رفتارهای پرخاشگرانه یا گوشه‌گیری و انزواست.  

 

 این افراد پرخاشگر و ناکام و منزوی معمولا احساس   

 

حقارت کرده و عزت نفس ضعیفی دارند. به همین علت،   

 

وجود مشکلات روانی از جمله افسردگی و اضطراب در  

 

 این دانش‌آموزان زیاد است. در واقع ارتباط مفهومی است  

 

که از درون فرد برخاسته و به دیگران راه یافته و از فردی   

 

به فرد دیگر منتقل می‌شود. اولین جزء اصلی ارتباط تفهیم بوده  

 

 که یک فرآیند دو طرفه است. 

 

 یعنی فرد، هم معانی پیامی را که می‌خواهد انتقال دهد  

 

 باید بداند و بفهمد و هم بتواند به مخاطب خود بفهماند  

 

 که چه می‌خواهد بگوید و منظورش چیست. به عبارت دیگر،   

 

یک جزء ارتباط تفهیم و جزء دیگر آن تفاهم است.   

 

ارتباط به تسهیم هم نیازمند است که دارای جوانب مختلفی است.  

 

 گاهی غذای خود را قسمت می‌کنیم، گاهی چیزهایی را  

 

 که یاد گرفته‌ایم به دیگران یاد می‌دهیم، گاهی خبری را که   

 

شنیده‌ایم به دیگران می‌گوییم، گاهی شادی و عواطف یا  

 

مشکلات و سختی‌ها و ناراحتی‌های خود را با آنها در  

 

 میان می‌گذاریم و به این طریق آنها نیز حمایت‌های عاطفی  

 

 خود را با ما در میان می‌گذارند تا ما احساس آرامش و راحتی بیشتری کنیم. 

 

 آموزش‌های مهارت ارتباط موثر حول یک مقوله کلی  

 

 گوش کردن، صحبت کردن و ارتباطات غیرکلامی است. 

 

 در گوش کردن، آنچه مهم است، کیفیت گوش کردن است.   

 

توجه در گوش کردن دو هدف را مدنظر دارد. اول اینکه با   

 

تمرکز، به محتوای صحبت طرف مقابل پی می‌بریم و  

 

 دوم اینکه احساس و هیجان او را درک می‌کنیم که  

 

 سهل‌انگاری در هر یک از این موارد موجب خواهد شد  

 

 ارتباط دو طرف ضعیف شود.

علی بزرگ مردتاریخ

 
 


بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ


إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِالْقَدْرِ(۱)   

 

وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ (۲)  

 

 لَیْلَةُ الْقَدْرِخَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ(۳)  


تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَابِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ(۴)  

 

 سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)

 

پس تو چه میدانی که شب قدر چیست.  

 

 شب قدر بهتر است از هزار ماه است.  

 

فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگار شان برای 

 

 تقدیر هر کار نازل میشوند.  

 

شبی مملو از کرامت و برکت تا طلوع صبح.   

 

 بیگمان این قرآن را در شب قدر نازل کردیم.   

 



امشب این دل یاد مولا میکند


لیله القدراست احیا میکند


بشنوید ای گوش دلها بی صدا


نغمه فزت و رب الکعبه را


کاش امشب را نمی بودی سحر


کاش سر برون نمی آوردی قمر


ای نماز صبح دل بیدار توست


یا علی این آخرین دیدار توست


باید امشب تا به پای جان گریست


بیشتر بر غربت یتیمان و قرآن گریست






کاش در این رمضان لایق دیدار شوم



 



کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان



تا که هم سفره تو لحظه افطار شوم 
 
 

سحری با نظر لطف تو بیدار شوم


 

 

 

 

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام 

 

که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم میپرسند 

 

" چه کس مرده است؟ " چه غفلت بزرگی که می پنداریم 

 

خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .


قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسان 

ه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق میکند که ترا بر روی 

 

برنج نوشته،‌یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق میکن 

 

د که ترابا طلا نوشته ،‌یکی به خود میبالد که ترا در کوچک ترین 

 

قطع ممکن منتشر کرده و ... ! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟ 

 

قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان که ترا می خوانند و ترا 

 

می شنوند ،‌آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های 

 

روزمره می نشینند . اگر چند آیه از ترا به یک نفس بخوانند مستمعین 

 

فریاد میزنند " احسنت ...! " گویی مسابقه نفس است ... 

 

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن 

 

تو با شماره صفحه ،‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است ی 

 

ا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ،‌حفظ کنی 

 

، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند . 

 

خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو . 

 

آنانکه وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌گویی که قرآن 

 

همین الان به ایشان نازل شده است. آنچه ما باقرآن کرده ایم تنها 

 

بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم

 

 

            

 

«شب قدر است و طی شد نامه هجر/ سلام هی‌حتی‌مطلع‌الفجر»  

 

 شاید هیچ کس مثل حافظ به این خوبی شب قدر را تعریف نکرده باشد؛ 

 «طی شدن نامه هجر» سر آمدن زمان دوری.  

می‌گویند برای بنی‌آدم همیشه فرصت راز و نیاز با خدا هست،  

اما بعضی وقت‌ها انگار قرار است، صدای ما شنیدنی‌تر شود..  

قرار است حجاب‌های این هفت پرده آسمان کنار بروند تا

ما بی‌واسطه‌تر با او سخن بگوییم. تا هر چه دیوار مجازی است،

در دلمان پایین بریزیم و فریاد بکشیم:

«الغوث، الغوث، خلصنا من النار یارب!»

تا صدای استغاثه‌مان را بشنود و ما صدای لبیکش

را با همه قلبمان حس کنیم.

می‌گویند قدر در لغت به معنای اندازه و اندازه‌گیری است،

اما معنای اصطلاحی قدر را ویژگی هستی و وجود هر

چیز و چگونگی آفرینش آن دانسته‌اند. شب قدر شبی

است که همه مقدرات تقدیر می‌شود و قالب معین

و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازه‌گیری می‌شود.

شبی که سرنوشت یک سال آدمی رقم می‌خورد.

شاید به خاطر همین چیزهاست که خوابیدن را در شب

قدر مذموم دانسته‌اند. شاید به خاطر همین است که

تو باید بیدار بنشینی و اسماء مبارک او را دوره کنی تا

بگویی که من با بیداری تمام، با خلوص قلب و

درست در زمانی تقدیرم را پذیرفتم که داشتم نام

مبارک تو را عاشقانه فریاد می‌زدم.طبق روایات ما

شیعیان یکی از شب‌های نوزدهم، بیست و یکم و

به احتمال زیاد بیست‌و‌سوم ماه مبارک رمضان

شب قدر دانسته شده است. در این شب که شب

نزول قرآن نیز به شمار می‌آید عبادت فضیلت فراوان دارد

و در نیکویی سرنوشت یک ساله بسیار موثر است.

قرآن درباره این ماه می‌گوید:

«شَه­رُ رَمَضانَ الَّذی اُن­زِلَ فیهِ ال­قُر­انَ»؛

«ماه [مبارک] رمضان ماهی است که در آن قرآن نازل

شده است..» و سوره قدر به طور مشخص می‌فرماید:

«اِنّا اَن­زَل­ناهُ فی لَیلَه`ِ ال­قَد­رِ»، «به حقیقت ما آن [قرآن]

را در شب قدر فرود آوردیم.» در همین شب است که

درهای بخشش الهی، به روی بندگان خدا باز می‌شود

و این یکی از عاشقانه ترین وجوه شب قدر بین بندگان

و خداوند است.بهره نبردن از شب قدر، کابوسی است

که پیامبر ختمی مرتبت و تمام بزرگان دین و ائمه اطهار

نسبت به آن هشدار داده‌اند.

پیامبر گرامی اسلام در این باره فرموده‌اند:

«نفرین بر کسی که به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزیده نشود.»

با این حدیث نقش انسان در تعیین سرنوشت

خود واضح‌تر شده و معلوم می‌شود که بدبختی و شقاوت

مقدر در شب قدر نتیجه کار خود بندگان است.

درست 362 روز برای خوابیدن فرصت داریم. تنها همین

سه شب است که می‌شود پرده خواب را درید و به

نظاره عظمت پروردگار نشست. پروردگاری که

در این شب منتظر نجوای عاشقانه توست. این فصل

را با من بخوان، باقی... فسانه است.

 

طلوع خوب پاکی‌ها 

 

اعمال شب قدر را دو گونه است. اعمال مشترک و اعمال مخصوص. در مفاتیح‌الجنان درخصوص اعمال شب مشترک قدر آمده است: مقارن غروب آفتاب شب قدر باید غسل شود. سپس دو رکعت نماز اقامه شود، در هر رکعت بعد از حمد، 7 مرتبه سوره توحید خوانده شود. بعد از نماز 70 بار ذکر استغفرالله و اتوب الیه گفته شود. بعد از آن مراسم قرآن به سر گرفتن و خدا را به 14 مصوم سوگند دادن، آغاز می‌شود. زیارت امام حسین(ع)‌. احیای این شب‌ها و اقامه صد رکعت نماز به صورت دورکعتی دیگر اعمالی هستند که در این شب باید انجام شود. البته بهتر این است که در هر رکعت این نمازها بعد از حمد، 10 مرتبه سوره توحید خوانده شود. دعایی از امام زین‌العابدین علیه‌السلام که در مفاتیح‌الجنان آمده است. اللهم انی امسیت لک عبداً...، قرائت دعای جوشن کبیر، طلب آمرزش از خدای متعال و درخواست از خدا جهت رفع نیازهای دنیا و آخرت و سرانجام ذکر گفتن و صلوات بر محمد و آل محمد (ص)‌ نیز در فهرست این اعمال مشترک قرار می‌گیرند.

اما همان طور که گفتیم شب قدر اعمال مخصوصی هم دارد. به عنوان مثال اعمال مخصوص شب نوزدهم عبارتند از 100 بار ذکر استغفرالله ربی واتوب الیه، 100 بار ذکر اللهم لعن قتله` امیرالمومنین و دعای اللهم اجعل فیما تقضی و تقدر من الامر المحتوم... .

اما اعمال مخصوص شب بیست و یکم را دعای اللهم صل علی محمد وال محمد و اقسم لی حلما یسد عنی باب الجهل... لعن بر قاتل امیرالمومنین و زیارت حضرت علی علیه‌السلام دانسته‌اند. در مورد اعمال مخصوص شب بیست و سوم هم گفته‌اند که تلاوت سوره‌های عنکبوت و روم ثواب دارد، امام صادق علیه‌السلام در مورد تلاوت این دو سوره سفارش کرده است. خواندن 1000 مرتبه سوره قدر، خواندن و تکرار دعای اللهم کن لولیک حجه ابن الحسن... دعای اللهم امددلی فی عمری واوسع لی فی رزقی...، تلاوت قرآن کریم به هر مقدار که توانستی و دعاوی یا باطنا فی ظهوره یا ظاهرا فی بطونه.... در این شب بسیار ثواب دارد.

 

شب‌های خوب خدا 

 

با ملاحظه آیات و روایات و دریافت‌ها و مشاهدات، اطمینان کامل پیدا می کنیم که شب قدر هیچ گونه منافاتی با اختیار انسان ندارد و یقینا، او در مقدرات و سرنوشتی که در شب قدر برایش رقم می‌خورد، موثر است؛ حتی می شود گفت که نقش اصلی را به خود انسان سپرده‌اند تا آنچه بخواهد برای فردا رقم بزند. به خاطر همین بیداری در شب قدر و پاس داشتن این شب با دعا و نیایش اینقدر سفارش شده و تلف کردن و از دست دادن آن از طرف بزرگان دین، مورد نکوهش بسیار قرار گرفته است. چون انسان با شب‌زنده‌داری این شب بزرگ، در تعیین سرنوشت خویش دخالت می‌کند و با استغاثه به درگاه خداوند و اصرار به بخشش گناهانش تقدیر دیگری برای خود رقم می‌زند. چنین است که مساله اختیار در شب قدر با ظرافتی عجیب به هم پیوند می‌خورد، تا انسان همچنان تصمیم‌گیرنده سرشت و سرنوشت خود باشد و راه زندگی‌اش را خود انتخاب کند. خداوند به واسطه این شب انسان را نه موجودی مقهور که بنده‌ای قادر می‌سازد که با انجام دادن اعمال این شب و دعا کردن می‌تواند تاثیر شگرفی روی سرنوشت خود داشته باشد. از پیامبر اسلام نقل شده که فرموده‌اند: «فقط دعاست که تقدیر و سرنوشت‌ها را دگرگون می‌کند و تنها نیکی است که مایه افزایش عمر می‌گردد.» هیچ کلامی به این خوبی نمی‌تواند مساله اختیار در شب قدر و لزوم دعا و نیایش را در این شب عزیز روشن کند. شبی سرنوشت‌ساز که فقط یک بار در سال تکرار می‌شود و مانند آن هیچ شبی نیست.

رجعت عاشقانه‌

اما شب قدر برای ما شیعیان فقط شب قدر نیست. در این شب‌ها ما داغی بر دل داریم که سوز آن باعث می‌شود ما عاشقانه‌تر نام خدا را فریاد بزنیم و یاد کسی را چون چراغی در دل روشن نگه داریم که هر شب زندگی‌اش چون شب قدر پربار و سرشار از معنویت است. سه شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست‌و‌سوم ماه رمضان مصادف است با ضربت خوردن و سپس شهادت امام اول شیعیان، حضرت امیرالمومنین علی علیه‌السلام. مردانه مردی که گرچه تمام نجواهای عاشقانه و غریبانه‌اش را در گوش چاه زمزمه می‌کرد، اما صلابت آن نیایش‌ها سینه به سینه به شیعیانش رسیده است تا آنها در شب‌هایی چنین عزیز به او اقتدا کنند. در این شب‌ها شیعیان با مرور ظلمی که بر علی(ع)‌ رفت و جهالتی که باعث شهادت او شد، چشمی خون و چشمی اشک، مظلومیت او را دوره می‌کنند تا بهتر بفهمند که آن شیر خدا چرا هنگام ضربت خوردن زیر لب گفت: «به خدای کعبه که رستگار شدم.» پیروان او می‌دانند که شانه‌های هیچ کس جز خود علی تحمل کشیدن آن همه بار درد و رنج را ندارد. تیغ در چشم و استخوان در گلو، ایستادن و برای نجات و صلاح امت رسول خدا با همه وجود جنگیدن کاری بود که تنها از عهده علی علیه‌السلام برمی‌آمد و بس. سر فرود نیاوردن در برابر جهالت، خودخواهی، طمع، حرص و خون جگر خوردن از دست کسانی که دین رسول خدا را به نفع خود و تبار خود تفسیر می‌کردند و برای چرک و کثافت مال دنیا، می‌خواستند دامن قدسی دین خدا را آلوده سازند و هرگز نتوانستند، کاری بود که تنها امیرالمومنین علی علیه‌السلام از پس آن برمی‌آمد. به راستی اگر علی نبود چه می‌شد؟ هیچ با خودتان فکر کرده‌اید؟ در شب‌های قدر، وقتی در کنار دعا و نیایش، نام مبارک او را زیر لب زمزمه می‌کنید و در دل از خدا می‌خواهید که به شما توان دهد تا بتوانید در زندگی‌تان به او اقتدا کنید به این پرسش نیز بیندیشید. در این شب‌ها، بزرگترین آرزوی شیعیان راستین امام علی علیه‌السلام این است که لااقل ذره‌ای، شمه‌ای، لحظه‌ای مانند او باشند. علی بودن، اما کار دشواری است. کار دشواری که فقط علی می‌تواند آن را انجام دهد.

توی این شبهای عزیز ما را از دعای خیرتان بی نصیب نگذارید.

          

                   

التماس دعا