دانستنیهایی جالب از قرآن کریم
قرآن کریم، کتاب سعادت بشر و معجزه جاوید پیامبر بزرگ اسلام، حضرت محمد
مصطفی (ص) است. در اینجا به دانستنیهای جالبی از قرآن اشاره میکنیم.
آیا میدانید که ... چهار عبارت قرآنی هست که در هر یک از آنها، چهار تشدید متوالی وجود دارد:
1. نسیّاً رَّبُّ السّماوات (مریم، 64 و 65)؛
2. فی بحرٍ لُّجّیٍّ یَّغْشاه موج (نور، 40)؛
3. قولاً مّن رَّبٍّ رَّحیم (یس، 58)؛
4. ولقد زّیّنّا السَّماءَ (ملک، 5)
آیا میدانید که ... تعداد 1015030 نقطه در قرآن بکار رفته است.
آیا میدانید که ... تعداد 5098 محل وقف در قرآن وجود دارد.
آیا میدانید که ... تعداد 39586 عدد کسره در قرآن بکار برده شده است.
آیا میدانید که ... قرآن در 23 سال بر پیامبر نازل شد.
--------------------------------------------------
آیا میدانید که ... تعداد 19253 عدد تشدید در قرآن بکار برده شده است.
آیا میدانید که ... بهترین نوشیدنی که در قرآن ذکر شده، شیر میباشد.
آیا میدانید که ... بهترین خوردنی که در قرآن ذکر شده، عسل میباشد.
آیا میدانید که ... بزرگترین عدد در سوره صافات آیه 147 آمده که صد هزار میباشد.
آیا میدانید که ... کمترین حرفی که در قرآن بکار رفته، حرف (ظاء) میباشد.
--------------------------------------------------
آیا میدانید که ... در سوره نساء به قوانین ازدواج اشاره شده است.
آیا میدانید که ... آیهای که سر بریده امام حسین (ع) در شام تلاوت نمود، آیه 9 سوره کهف میباشد.
آیا میدانید که ... در آیه 6 سوره مائده، مراحل وضو بیان شده است.
آیا میدانید که ... حضرت سلیمان نخستین شخصی بود که «بسم الله الرحمن الرحیم» نوشت.
آیا میدانید که ... حضرت موسی (ع) داماد حضرت شعیب (ع) بود.
--------------------------------------------------
آیا میدانید که ... بزرگترین سوره قرآن دارای 25500 حرف میباشد.
آیا میدانید که ... تعداد کلمات سوره تکویر برابر با تعداد سورههای قرآن است.
آیا میدانید که ... سوره اخلاص به نسب نامه خداوند معروف است.
آیا میدانید که ... سوره حمد دو بار بر پیامبر نازل شده، یکبار در مکه و یکبار در مدینه.
آیا میدانید که ... سوره عادیات منسوب به حضرت علی (ع) است.
--------------------------------------------------
آیا میدانید که ... حضرت ادریس (ع) اولین شخصی بود که لباس دوخت و خط نوشت.
آیا میدانید که ... پرندهای که در دربار حضرت سلیمان (ع) خدمت میکرد، (هدهد) نام داشت.
آیا میدانید که ... به حیوانی که از طرف خدا وحی شد، زنبور بود. (آیه 68 سوره نحل)
آیا میدانید که ... صحیفه سجادیه به خواهر قرآن معروف است.
آیا میدانید که ... رودکی، ناصرخسرو و حافظ شاعرانی بودند که در نوجوانی حافظ کل قرآن بودند.
--------------------------------------------------
آیا میدانید که ... سلمان فارسی اولین شخصی بود که سوره حمد را به زبان فارسی ترجمه کرد.
آیا میدانید که ... استاد محمود خلیل الحصری، اولین کسی بود که قرآن را به روش ترتیل خواند.
آیا میدانید که ... قرآن دارای 114 سوره است.
آیا میدانید که ... قرآن دارای 30 جزء است.
آیا میدانید که ... قرآن دارای 120 حزب است.
علائم یائسگی در مردان
یائسگی در مردان یک فرایند پیچیده و هنوز مورد بحث و جدل است. امروزه با افزایش طول متوسط عمر در جوامع مختلف، کیفیت زندگی در مردان مسن بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. در مردان، افزایش سن همراه با کاهش پیشروندة سطح هورمون مردانه یا همان تستوسترون می باشد. اگر میزان غلظت تستوسترون خون در افراد مسن، کمتر از میزان حداقل در افراد جوان باشد، آنرا اصطلاحاً یائسگی مردانه یا کم کاری غدد جنسی (بیضه ها) می نامند. سازمان بهداشت جهانی (WHO) از یائسگی مردانه تحت عنوان "کم کاری غدد جنسی دیر رس" در مردان یاد می کند.
این تغییر هورمونی سبب ایجاد یک مجموعه ای از علائم جسمی و روانی می گردد. یائسگی مردانه چیزی نیست به جز کمبود هورمون مردانه یا تستوسترون. کاهش تستوسترون وابسته به سن است، و با بالا رفتن سن بیشتر کاهش می یابد. با بالا رفتن سن علاوه از اینکه میزان تستوسترون خون کاهش می یابد، از حساسیت بافتها به تستوسترون نیز کاسته می شود. کاهش طولانی مدت میزان تستوسترون خون، دارای اثرات سوء بر روی استخوان، عضله، مغز و چربیهای خون است.
کاهش میزان تستوسترون خون در مردان از حدود 30 سالگی شروع و پس از آن تقریباً هر سال یک درصد از میزان تستوسترون خون کاسته می شود. در هفت درصد مردان 60-40 ساله، و 70 درصد مردان 79-70 ساله، میزان تستوسترون خون کمتر از حداقل آن در افراد جوان خواهد بود.
علائم اصلی کاهش تستوسترون در مردان عبارتند از:
کاهش میل جنسی، تحلیل رفتن تودة عضلانی بدن به همراه کاهش قدرت عضلانی، کاهش توان عملکرد فیزیکی و گاها ذهنی، افسردگی، تغییر در رفتار، خستگی، تحریک پذیری و گاهاً گُرگرفتگی.غالباً علائم فوق به بالا رفتن سن و پیری نسبت داده می شوند، در صورتیکه مشکل بالا رفتن سن یا پیری نیست.
برخلاف خانمها، شروع یائسگی در مردان غیر قابل پیش بینی و تدریجی است، و
این سبب می شود که در تشخیص و درمان اینگونه مردان تعلل پیش آید. ما بین
75-25 سالگی یک کاهش پیشرونده در عملکرد بیضه ها (که محل اصلی تولید هورمون
مردانه است) اتفاق می افتد، این کاهش ما بین 50-45 سالگی به حداکثر می
رسد، طوریکه میزان تستوسترون آزاد خون 50 درصد کاهش می یابد.
موضوع حائز اهمیت این است که در مردان میانسالی (70-40 ساله) که میزان تستوسترون خون کاهش می یابد، خطر تصلب شرائین که پیش درآمد سکتة قلبی و مغزی است، بیشتر می شود. در حقیقت هورمون مردانه یک عامل حفاظتی در مقابل تصلب شرائین است. یک عده عوامل در کاهش میزان تستوسترون خون دخیل هستند، مثل سوء مصرف الکل، چاقی، بیماری قند، و مصرف بعضی از داروها. تشخیص یائسگی در مردان می تواند مشکل باشد، چون تمامی علائم به یک باره ظاهر نمی شوند و بروز علائم تدریجی و در ضمن شدت علایم متغیر است.
بررسیها نشان داده اند که تجویز هورمونهای مردانه در این افراد، سبب افزایش میل جنسی، افزایش توده عضلانی بدن و قدرت عضلانی، افزایش عملکرد ذهنی، کاهش LDL (چربی مضر) و افزایش مختصر HDL (چربی مفید خون) می شود. یک بررسی اخیر نشان داده است که یک رابطة معکوس ما بین میزان تستوسترون آزاد خون و علائم افسردگی وجود دارد. یعنی هر قدر میزان تستوسترون خون اندک باشد، میزان علائم افسردگی بیشتر است. یا به عبارت دیگر، مردان مسنی که با علائم افسردگی مراجعه می کنند، لازم است از نظر وجود یائسگی مردانه بررسی شوند، و در صورت لزوم از تجویز بی مورد داروهای ضد افسردگی، که بعضاً هم پر عارضه هستند، اجتناب کرد.
نحوه تشخیص یائسگی در مردان
برای تشخیص یائسگی در مردان یک پرسشنامة معتبری از طرف دانشگاه سنت لوئیس
ابداع شده است، که در آن 10 پرسش زیر از فردی که مشکوک به یائسگی مردانه
است پرسیده می شوند:
1. آیا میل جنسی در شما کاهش یافته است؟
2. آیا شما احساس نمی کنید که فاقد انرژی هستید؟
3. آیا توان عضلانی و مقاومت شما کاهش یافته است؟
4. آیا شما فکر نمی کنید که قدتان کوتاه شده است؟
5. آیا شما فکر نمی کنید که دیگر از زندگی کمتر لذت می برید؟
6. آیا شما احساس غمگینی یا عصبانیت نمی کنید؟
7. آیا شدت نعوظ در شما کاسته نشده است؟
8. آیا شما اخیراً احساس نمی کنید که از توانائی شما در انجام ورزشهای مختلف کاسته شده است؟
9. آیا شما پس از خوردن نهار به خواب نمی روید؟
10. آیا اخیراً توانائی شما در انجام کارهایتان کم نشده است؟
اگر فردی به سئوالات 1 و 7 و یا سه سئوال از 10 سئوال فوق جواب مثبت دهد، مشکوک به کاهش هورمون مردانه است. بایستی تأکید کرد که صرف داشتن علائم فوق، دلالت بر وجود یائسگی مردانه نیست، تائید تشخیص پس از انجام آزمایشات دقیق خواهد بود. پرسشنامه فوق فقط یک ابزار جهت ارزیابی می باشد.
کمبود هورمون مردانه مختص سنهای بالا نیست، بلکه می تواند در مردان کم سن و
سال نیز اتفاق بیفتد. ولی بایستی به این نکته توجه کرد که تجویز نابجای
هورمونهای مردانه و در رأس آنها تستوسترون، می تواند همراه با عوارض بالقوه
خطرناک باشد.
عارضة اصلی تجویز تستوسترون، افزایش تعداد گلبولهای قرمز خون (افزایش غلظت خون) می باشد. افزایش غلظت خون در مردان مسن، سبب افزایش خطر لخته شدن خون در اعضاء مختلف از جمله عروق قلب می شود. در مردان بالای 50 سال، پروستات شروع به بزرگ شدن می کند که منجر به ایجاد مشکلات ادراری در مردان می شود، علاوه از آن، تقریباً 20 درصد مردان بالای 50 سال، دارای سرطان پروستات مخفی هستند.
تجویز تستوسترون در مردان، بزرگ شدن پروستات را تسریع می کند و در صورت وجود سرطان پروستات سبب رشد سریع آن می شود. علاوه از آن، تجویز نابجای هورمونهای مردانه می تواند بسیار خطرناک باشد. برخلاف تصور عامة مردم، در مردانیکه سطح تستوسترون خون آنها طبیعی است و مبتلا به کم کاری غدد جنسی نمی باشند، تجویز تستوسترون نه تنها سبب افزایش میل جنسی یا توان جنسی نمی شود، بلکه منجر به تحلیل رفتن بیضه ها، و از بین رفتن قدرت باروری در مردان می گردد.
مردان جوان متعددی هستند که بنا به توصیه دوستان جهت بدنسازی از هورمونهای مردانه بطور وسیع استفاده کرده اند و موقع مراجعه تقریبا بیضه های آنها از بین رفته بود، که متأسفانه در این مرحله کمک چندان زیادی به این بیماران نمی توان کرد.تشخیص صحیح کمبود هورمون تستوسترون در مردان مشکل است و نیاز به دقت بالینی و اطلاعات کافی دارد.
جهت اطلاع خوانندگان گرامی مختصراً در مورد میزان تستوسترون خون توضیحاتی را ارئه می کنم. تستوسترون در خون به دو شکل می باشد، یک قسمت از آن (98 درصد) که به آلبومین و یا گلوبولین مخصوصی می چسبد وتحت عنوان تستوسترون متصل شده نامیده می شود، و مابقی تستوسترون (2 درصد) که بصورت آزاد در خون در حال گردش است و به تستوسترون آزاد معروف است. مجموع تستوسترون متصل شده و تستوسترون آزاد، نشاندهندة میزان تستوسترون تام خون است.
همین تستوسترون آزاد است که اثرات فیزیولوژیک آن را در بدن فراهم می کند. به عبارت دیگر، یکی از ملزومات تشخیصی حالت یائسگی مردانه، اندازه گیری تستوسترون آزاد خون، نه اندازه گیری صرف تستوسترون تام خون می باشد.
تجویز آگاهانه و مقطعی تستوسترون در مردانیکه دچار یائسگی شده اند (مجدداً
تاکید می شود که نه در همة مردان) می تواند در بهبود مشکلات فیزیکی، ذهنی،
و جنسی آنها کمک بسزائی بکند. در این مردان هورمون درمانی میزان بیماریهای
قلبی عروقی را نیز کاهش می دهد.
یک بررسی اخیر نشان داده است که در مردانیکه سطح تستوسترون خون آنها بطور مرضی کاهش یافته است، شانس ابتلاء به بیماری آلزایمر در آنها بیشتر از مردان طبیعی است. با بالا رفتن سن تودة عضلانی بدن کاهش می یابد، که این کاهش تودة عضلانی همراه با درد ناحیة دنبالچه و افزایش شکنندگی استخوان دنبالجه می باشد.
تجویز تستوسترون در این مردان سبب بهبود قابل ملاحظه در درد ناحیة دنبالچه می شود. حتی در مردانیکه کاهش مرضی هورمون مردانه (یائسگی) توسط بررسیهای دقیق تائید می شود، قبل از تجویز تستوسترون بیمار بایستی بطور کامل معاینه شده و یک عده آزمایشاتی از جمله از نظر سرطان پروستات بعمل آید.
هورمون تستوسترون به چهار شکل در بازار داروئی دنیا عرضه می شود:
خوراکی، موضعی، تزریقی عضلانی و کاشت زیر جلدی. تستوسترون خوراکی بشدت برای کبد سمی است و امروزه مصرف آن منسوخ شده است. تزریق عضلانی تستوسترون هر سه هفته یک بار می باشد، ولی در روزهای اول پس از تزریق میزان تستوسترون خون خیلی بیش از حد طبیعی می شود، و در هفتة سوم کمتر از میزان لازم می گردد.
بهترین روش تجویز، استفاده از برچسبهای جلدی تستوسترون می باشد، که در این روش یک تکه چسب مانند به پوست (مثلا بازو) چسبانده می شود که از آن تستوسترون یصورت آهسته آزاد شده و همان حالت طبیعی بدن را تقلید می نماید. مردانی که تحت درمان با تستوسترون هستند، بایستی بدقت تحت نظر گرفته شوند و بصورت سریال هم معاینه شوند و هم تحت آزمایشات لازم قرار گیرند.
همه این خدماترسانیها در کنار اقناع مشتری اما نیمنگاهی هم به جیب آنها دارد. یعنی هرچه خدمات بیشتر، هزینه بالاتر و این البته از سوی مشتریان هم پذیرفته شده است. هزینههای پیرایش برای جوانان امروز جزو هزینههای ثابت و قابلتوجه ماهانه شده است.
پشت پنجره مردها و پسرهایی روی صندلی نشسته اند و برخی در حال کوتاه کردن مو و خلوت کردن سر ملت هستند و عده ای اماعده ای از پسرهای جوان به سرشان بیگودی(!) پیچیده اند و گاهی آرایشگر با بابیلیس(وسیله ای برای حالت دادن مو) موهایشان را داغ می کند تا بهتر حالت بگیرد!! چراغ داخل اتاقک روشن است و هوای بیرون تیره و کم نور و داخل اتاقک کاملا پیداست و برخی از پسرهای جوان که روی صندلی های انتظار نشسته اند، خودشان دست به کار شده اند و دارند یک کارهایی روی صورتشان انجام می دهند. بله! انگار موچین به دست گرفته اند و دارند موهای ریز زیر ابروهایشان را بر می دارند!آقای سلمانی نیز کم مانده فقط تکه ای نخ باریک و محکم را دور گردنش ببندد و سر آزاد آن را بین دو انگشت گرد کند و پیچ و تابش بدهد و بعد هم روی صورت مراجعان گرام ینخیر! آرایشگاه زنانه که نیست! ناسلامتی نامش پیرایشگاه است و مردانه!
این افراد به دلیل برخی ویژگیهای جسمانی و غیره احساس میکنند که باید بیشتر در جمع دیده شده و مورد تمجید قرار بگیرند از این رو برای نشان دادن خود به هر راهکاری دست میزنند که باید در این رابطه به ویژه به وسیله فردی کارشناس توجیه شوند
پیرایش سر و صورت مردان در موارد بسیاری آسان به نظر می رسد و معمولا آن ها نیز وقت چندانی برای این کار صرف نمی کنند; اما چند سالی است برخی پسرهای جوان وقت بیشتری دارند تا آن را جلوی آینه صرف کنند و البته بدشان هم نمی آید عاملی برای جلب توجه بیشتر در سر و وضعشان ایجاد کنند; به همین علت دنبال مرغوب ترین ژل های موی سر می گردند تا بتوانند هر چه محکم تر موهایشان را به حالت سیخ در جهات مختلف در هوا نگه دارند!
برخی از آن ها با مد شدن مدل های خروسی و تیفوسی و تن تنی و یا با مدل های ریش چکمه ای و غیر چکمه ای و انواع و اقسام مدل های من در آوردی، خیلی زود مدل های فشن را روی سرشان امتحان می کنند و شاید بتوان گفت تنها انگیزه برای امتحان این مدل های مو این است که دیگران فکر کنند آن ها بسیار به روز تر از هم سن و سال هایشان هستند و اصلا با باقی مردم عادی فرق می کنند!
این جوانان تنها با این عقیده که هدف و حرکتشان نوعی کمالطلبی، ارضای حس زیبایی و تنوع است ناخواسته آب در آسیاب دشمن ریخته و در تهاجم فرهنگی دشمن علیه کشور به نوعی کمک میکنند.
هیچ کس مخالف پوشیدن لباسهای رنگی و تمیز بودن نیست اما استفاده از پوششهای غیرمتعارف و آرایشهای آنچنانی نه تنها برای خود فرد آسیب دارد بلکه منجر به بروز برخی ناهنجاریها در جامعه میشود که این با قوانین و شرع اسلامی ما مغایرت دارد.
دامنه کمالجویی و زیبایی به اندازهای وسیع است که انسان میتواند به صورت شرعی، عرفی و قانونی بر روی ظاهر خود اعمال کرده و به کسی هم برنخورد.
تقویت و توجه بیش از پیش به آموزههای دینی و نحوه تربیت صحیح خانوادهها بهترین راهکار برای مقابله با اینگونه برخوردها است.
توسعه دامنه مشاوره در بین اقشار مختلف نیز بهترین راهکارها برای رفع این مهم است و برخی از افراد ریشه نگرانیها و ناسازگاریهای درونی خود را نمیدانند و وقتی مورد مراقبت مشاوره قرار میگیرند با استفاده از روشهای علمی مشکلاتشان برطرف میشود.
این افراد به دلیل برخی ویژگیهای جسمانی و غیره احساس میکنند که باید بیشتر در جمع دیده شده و مورد تمجید قرار بگیرند از این رو برای نشان دادن خود به هر راهکاری دست میزنند که باید در این رابطه به ویژه به وسیله فردی کارشناس توجیه شوند.
و بدحجابی و بیتوجهی به حجاب اسلامی از آثار و پیامدهای وادادگی در برابر فرهنگ بیگانگان است زنان و مردان جامعه اسلامی اگر به سمت الگوهای غربی و بیحجابی حرکت کنند نه تنها ارزش و جایگاه خود در جامعه را خدشهدار کرده بلکه بسیاری از ارزشهای جامعه را نادیده گرفته و موجب ترویج بیبندوباری میشود.
هیچ کس مخالف پوشیدن لباسهای رنگی و تمیز بودن نیست اما استفاده از پوششهای غیرمتعارف و آرایشهای آنچنانی نه تنها برای خود فرد آسیب دارد بلکه منجر به بروز برخی ناهنجاریها در جامعه میشود که این با قوانین و شرع اسلامی ما مغایرت دارد
سید احمد جلیلی مشاور عالی انجمن روانشناسی ایران در رابطه با علت آرایش مردان میگوید: یکی از مواردی که جوانها را به سمت آرایش هدایت و آنها را از شخصیت مردانگی خود دور میکند بی برنامه بودن مملکت ما است. این بیبرنامگی در همه جهات از جمله اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و... وجود دارد. برنامه ای در این کشور که مشکلات را ریشه یابی و رفع کند وجود ندارد. اگر در هر مورد برنامه چه جوانها، چه بانوان و هزار مورد دیگر اگر برنامه وجود داشته باشد و طبق برنامه عمل شود ما به نتیجه میرسیم.
جلیلی با بیان اینکه کلیه مشکلات را با هم و در یک بسته باید دید گفت: باید مشکلات جامعه را به کلی دید و اینگونه نباشد که مانند فیلی که در تاریکی هست کسی دست به خرطوم آن بزند و بگوید لوله است و دیگری دست به پای آن بزند و بگوید ستون است ولی از دور اگر درست به آن نگاه کنند مشخص است که فیل است. این مسائل هم جزء جزء نگاه کردن ندارد. وقتی برخی از مسئولین کشور با اطرافیان خود نگاه ماورایی دارند و کسی حتی به این مسئولین کوچکترین اعتراضی نمیکند دیگر از یک جوان چه انتظاری باید داشت.
دکتر جلیلی در پاسخ به این سۆال که: آیا به نحوی در پسرانی که آرایش میکنند گرایش و خوی دخترانه وجود ندارد گفت : ممکن است وجود داشته باشد و یا نباشد، اکنون آنقدر آرایش مردان فراگیر است که اگر بگوییم احساسات دخترانه در این افراد هست آن وقت هویت جنسی در جامعه از بین میرود. من فکر نمیکنم در همه این افراد تمایلات دخترانه وجود دارد.
وی افزود: این یک نوع عصیان بر علیه مکانیزمهایی است که میگوید این کار را بکن و آن کار نکن است. این گونه امر و نهیها واکنش ایجاد میکند و اغلب واکنشها بیمار گونه است، باید از امر و نهیهای بیهوده جلوگیری کرد و کارهای هدایتی را نیز انجام داد. سۆالی که مسئولان باید پاسخ دهند این است که چرا در سی و چند سال اخیر جامعه ما از نظر اخلاقی روز به روز در حال سقوط است؟
حجتالاسلام حسین دهنوی شامگاه دوشنبه در جمع دانشجویان دانشگاه آزاد واحد کرمان در سلسله مباحث انتخاب آگاهانه و ازدواج آسان اظهار داشت: اصل همتایی مهمترین محور ازدواج است و اگر دو جوان بخواهند خوشبخت شوند باید با همتای خود ازدواج کنند.
وی افزود: ازدواج محورهای مختلفی دارد، اما روابط عاطفی انسان را کر و کور کرده و با متضاد خود ازدواج میکند، در آموزهای اولیای الهی آمده است که اگر دو جوان میخواهند خوشبخت شوند باید هم کُف یکدیگر باشند.
دهنوی عنوان کرد: اما جوانان در جامعه به این اصل مهم توجه نمیکنند و تنها به روابط عاطفی توجه دارند که بعد از مدتی در زندگی خود با مشکل مواجه میشوند.
این مشاور مسائل خانواده و امور مذهبی با اشاره به اینکه عشقهای آتشین جوانان براساس اطلاعات نیست، بلکه ظاهر شخص مقابل را در نظر دارند که این عشقها پایدار نیستند، گفت: عاقلانه انتخاب کنید تا عاشقانه زندگی کنید، کسانی که عاشقانه زندگی خود را انتخاب کردهاند بعد از مدت کوتاهی به جدایی کشیده شده است.
دهنوی تصریح کرد: جوانانی که ابزار میکنند، اگر عشق در زندگی باشد هیچ مشکل وجود ندارد، این تفکر بسیار اشتباه است به دلیل اینکه زمانی دختر و پسر دست از اصول برمیدارند و آن موقع بدیهای یکدیگر را به خوبی میبینند.
وی با اشاره به اینکه به طور معمول عشقهای آتشین از یک نقطه صفر تا 100 آغاز میشوند، بیان کرد: این عشقها در مرحله اول علاقه، مرحله دوم دلبستگی، مرحله سوم وابستگی و مرحله چهارم عشق و شیدایی تبدیل میشود.
دهنوی خاطرنشان کرد: بسیاری از مشکلات زندگیهای کنونی و زنان و مردان متأهل ناشی از ازدواج غلط است.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه در همه جوامع خانمها حس تملک نسبت به همسر خود دارند و تنها خط قرمز آنها فرق میکند، اظهار داشت: حتی در جوامع غربی خانمها در مورد خیانت همسر خود حساس هستند.
وی بیان داشت: نخستین محور ازدواج اصل همتایی اعتقادی است و باید دو طرف از نظر اعتقادی در یک سطح باشنددهنوی اصل همتایی مذهبی را دومین محور ازدواج دانست و گفت: یعنی اهل شیعه با شیعه و اهل سنت با اهل سنت ازدواج کند.
وی افزود: سومین محور ازدواج اصل همتایی خانوادگی است که در این زمینه پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودهاند، «برای نطفههای خود، بهترین را انتخاب کنید، زیرا زنان، فرزندانی همانند برادران و خواهران خود به دنیا میآورند».
این مشاور حوزه خانواده با اشاره به اینکه هیچوقت نباید دو ملیت متفاوت با یکدیگر ازدواج کنند، عنوان کرد: مهمترین اصل همتایی، اصل همتایی فرهنگی است و هیچگاه نباید دو جوان با یک قومیت مخالف ازدواج کنند.
دهنوی خاطرنشان کرد: حضرت علی (ع) فرمودند،«در مهریه زنان زیادهروی نکنید، زیرا کینه ایجاد میشود» و این نشان میدهد که مهریههای نجومی ضامن خوشبختی دختران نیست.
وی با اشاره به اینکه مطلوب است که مرد از لحاظ قد، سن، تحصیلات و درآمد بالاتر از زن باشد، افزود: اختلاف سنی زن و مرد بین سه تا هفت سال مطلوب است.
دهنوی گفت: کسانی که از ترس مشکلات اقتصادی ازدواج نمیکنند، این طرز تفکر آنها به ایمانشان برمیگردد و پیامبر اکرم (ص) در این زمینه فرمودند، «هرکس از ترس فقر ازدواج نکند، به خداوند گمان بد برده است».
این دفعه حرفم نه شعره ونه داستان نه حکایت نه مقاله ؛ این دفعه میخوام یکم به اطرافمون بیشتر توجه کنیم برا چند لحظه فکر کنیم چرا اینجوری شد چه برسرما آمده میخواهیم چیکار کنیم آیا ما ادعا میکنیم که دریک کشور اسلامی زندگی می کنیم ؟ قصدمون چیه ، هدفمون ؟ میخواهیم کجا بریم ، به کی فخر بفروشیم اصلا فخر فروشی به چیه ؛ یه فرد مسلمان به چه کسی گفته میشه ؟آیا مسلمانی فقط به حرفه یاعمل ؟ برتری به لباسه به عریان بودنه ؟ دراسلام لباس زن بایستی چه جوری باشه ؟ چه برسر اعتقادات ما آمده ؟ مد چیه ؟ ... قصدم بخدا موعظه وسخنرانی نیست نه اهلشم نه بلدم من یه فرد ساده هستم ، سادگی رو هم دوست دارم وهمیشه دوست دارم پامو ازگلیم خودم فراترنزارم ، ازخدا بترسم نه اینکه فردی مذهبیم ؛ نه بخدا ، فقط دوست دارم به گفته خداوقران عمل کنم البته تاآنجا که بتونم ؛ دوستان کلمه نامحرم درذهنتون چه معنای امروزه داره ؟ حرف مضحکیه نه ؟ چه معنی داره ازاین کلمه استفاده بشه ، ازسخنم جا خوردین نه ؟ آخه برای خودم هم تکان دهنده بود . کاش لحظه ای به تفسیر سوره نساء درقران یه نگاهی بندازیم .
روز چهارشنبه واسه ماموریت اداری عازم تهران شدم چندسال بود که قدم نگذاشته بودم ، خلاصه وارد تهران شدم پنجشنبه صبح ساعت 6 اولش خواستم صبحانه بخورم ولی ترجیح دادم اول کار اداریمو راه بندازم واسه همین یه تاکسی دربست گرفتم وبه آدرسی که داده بودن حرکت کردم . چهار سال بود که به پایتخت قدم نگذاشته بودم ، توراه قند تودلم آب می شد وای تهران چقدرعوض شده بود، ساختمانهای زیبا ، برج میلاد و چه شهر زیبا ی خلاصه تودلم به به چه چه گفتم تا رسیدم به بالای شهر وبه آدرسی که داشتم ساعت 7 صبح بود موندم پشت در ترسیدم زنگ بزنم گفتم شاید خواب باشن یکم پشت در نشستم بعدازدقایقی درباز شد آقای 17یا18 ساله به ظاهر مهربون درو باز کرد وپرسید شهر .... ومن گفتم بله گفت : بفرماید تو، خلاصه رفتم بالا مهندسین ودست اندرکاران ، دستگاه و ازم گرفتن وشروع کردن به کارکردن ومن اجازه خواستم برم بیرون وساعتی که دستگاه آماده بشه برگردم ، ولی خیلی باخوشرویی دریه اتاقی صبحانه محیا کردن ومن واقعا شرمنده شدم خلاصه بعد صبحانه ویکم خوش وبش ازشون اجازه گرفتم رفتم بیرون یکم که ازساختمان شرکت دور شدم وقدم به طرف مغازه ها برداشتم خانمی پیری رو دیدم که باعصا راه میرفت درحالیکه دور لب ،خط چشم ، ای خدا شلوارشو! نمیدونم چرا قهر بود باهاش ، یکم تودلم خندیدم وگفتم حوصله شو؛ ببین ؛ حالا موهاشو هم دائما میخواست قشنگ بزاره بیرون خلاصه یکم جلوترکه رفتم دیدم واویلا دخترا وپسرا رو نگاه ! همه شون خواهر، برادر بودن دست دردست هم ، خلاصه با تعجب نگاه کردم وچادرمو خیلی صاف وزیبا گرفتم یعنی یه حجاب کامل بامتانت قدم ورداشتم خیلی بااحترام شاید یکم ازم یاد بگیرن دیگر داشتم عصبی میشدم
آدرس مترو رو پرسیدم خلاصه رفتم به طرف مترو وبلیط خریدم سوار مترو شدم ای خدا چشمتون روز بد نبینه یعنی چه بلای برسر این جونای تازه به دوران رسیده اومده بود. یاد آقای دایی خودم افتادم خدا رحمتش کنه چندین سال قبل که اومده بود شهرمون، ازبس هم دوسم داشت منو دختر زینب صدا میکرد بهم گفت : دخترزینب : تهران فقط ده بزرگی است همین ، هیچی نداره اما امروز به نظر بنده تهران فقط یه جنگل بود البته دوراز حضوربعضیا بخدا قصدم توهین نیستا ولی چه معنی داره دختره بی نزاکت موهاش بیرون سینه اش بیرون مانتو که میشه گفت یه پیرهن بود. یا کت ، شلوار تنگ وکوتاه معلوم نیست چه جوری پوشیده جوراب نداشت ، باآرایش کامل که آدم فک میکرد راهیه مجلس عروسیه ، هی باسروگوشش ورمیرفت ، سعی میکرد گوشاش حتما بیرون باشه واسه چی (نمیدونم بخدا) معنیشو نفهمیدم ،اکثرا هم داشتن باتلفن همراهشون بازی میکردن ، خلاصه شال سرشون و روسریها ، فقط مال گردن بودن همین وبس همه پسرا ودختراباهم محرم بودن براحتی باهم خوش وبش میکردن قربون وصدقه هم می رفتن عشق بازی میکردن . واما درمورد ناز پسرها ای خدا موهاشون وزوزی تیفوس یاجوجه تیغی بود چی بود نمیدونم ، حالا صورتشون ازصورت دختر تمیزتر وازهمه خنده دارتر شلوارهاشون که به اسم شلوار زخم بود اکثرا جوانای تازه به دوران رسیده شلوار پاره پاره پوشیده بودن خیلی افتضاح بود خجالت نمیکشیدن بخدا حتی در دهات هم به یه بچه چنین شلواری بدی که بپوشه قبول نمیکنه واینجا با خودم گفتم چقدر ما مردم نادان وکوته فکریم ، چقدر همه چی رو کورکورانه قبول میکنیم یه لحظه هم فک نمیکنیم بابا این کاری که میخواهیم انجام بدیم درشان من یاشهرم یا کشورم هست واسه چی آبروی خودمو ...
یادمه بچه که بودم تلوزیون یه کارتون نشون میداد درمورد پادشاهی که عاشق مد لباس بودوهمیشه دوست داشت بهترین لباسی رو که هیچکس تابه عمرش ندیده بپوشه ، یه روزی دوتا کلاهبردار به این شهر وارد میشن ویه گردشی وتحقیقی میکنین ببینن اوضاع ازچه قراره ، خلاصه ماجرای پادشاه رو می فهمند وقرار میزارن یه درس حسابی به این پادشاه بدن واسه همین جارمی زنن ؛ ما پارچه های عالی می بافیم جریان به گوش پادشاه میرسه پادشاه بلافاصله اونارو احضار میکنه ودستور بافت پارچه زیبای رو میده که هیچکس تاعمرش ندیده خلاصه این دونفر زود کارگاه پارچه بافی رو به پا می کنن تا برای پادشاه پارچه زیبای ببافن ، بعده درست کردن کارگاه ، شروع کردن به تق وتوق کردن وبافتن ، اولش وزیر وارد میشه تاببینه این پارچه چه شکلیه یکی ازاون مردا میگه : آدمای احمق نمیتونن این پارچه رو ببینند وزیر تااین حرفو می شنوه می ترسه باخودش میگه هرچند هیچ چیزی دراین دار دیده نمیشه اما باید تعریف کنم تابهم احمق نگن وشروع میکنه اززیبای پارچه سخن گفتن وبعد میره به پادشاه گزارش بده ، که یه پارچه بی نظیر و دارن می بافن ، پادشاه میاد که نگاه کنه هیچ چی مشاهده نمی کنه باز اون دونفرمیگن قربان، آدمهای احمق نمیتونن این پارچه را ببینن ، پادشاه هم میترسه وشروع میکنه به تعریف کردن ، خلاصه پارچه بافته می شود وخودشون خیاطی میکنن و واسه پادشاه یه لباس نامرئی زیبای می دوزند بعد هم پادشاه را لخت میکنن وبه تنش می کنن وهمه سربازان وملازمان شروع به تعریف ازلباس می کنن تاجایی که پاشاه مغرور به خودش می باله ودستورمیده : منو توشهر بگردانید تاهمه مردم لباس زیبای منو ببینند براهمین جارچیها توشهر ندا دادن که ای مردم جمع بشوید ولباس تازه پادشاه رو مشاهده کنین ، بعد پادشاه و سوار اسب کردن وتوشهرگردوندن ، وقتی همه مردم باتعجب به پادشاه لخت نگاه کردن ،ازترسشون حرفی نزدن تا اینکه یه کودکی ازبین مردم جلوتر رفت وباانگشت به پادشاه اشاره کرد وباصدای بلند داد زد : ببیند پادشاه لخت ! وهمه بهم نگاه کردن وبه پادشاه ابله واسه لخت بودنش خندیدن .
خلاصه حالا حکایت ما مردم بیچاره ، این مدها همه تبلیغاته ، غرب چنان با تبلیغاتش وسایل وتجهیزات خودشو میفروشه که حتی درکشورعربستان مردم اکثرا در خانه هاشون بخاری دارن . خنده دار نیست ای خدا ، یکم بیشتر به دور واطرافمون به خودمون توجه کنیم به شخصیت خودمون احترام بگذاریم . خلاصه رفتم تا شهرری البته عده زیادی هم دیدم که واقعا حجاب درست وحسابی بافرهنگ وباادب متین ومودب بودن ، خلاصه رفتم حرم شاه عبدالعظیم ازاونجا به بازار یه سرکی کشیدم واقعا دیگر خسته شده بودم بعد ظهر شده بود نهاری خوردم دوباره راه افتادم برگشتم همون شرکت دستگاه اماده بود یه امتحانی کردم وایراداشو تقریبا برطرف کردم بقیه ش هم گفتن انشالله بااینترنت وتلفن حل میکنیم خلاصه هزینه شو حساب کردم ازاونجا خداحافظی کردم اومدم بیرون خواستم برم خونه اقوام چون فرداش جمعه بود ؛ اما منصرف شدم دیگه نگاهم عین اول صبح نبود دیگه ازاین شهر یه جورای تنفر داشتم البته ازبعضی ازآدماش نه همه ، دیگر تهران اون تهرانی نبود که دیده بودم ازلحاظ پوشش و محرم نامحرم افتضاح بود سرم درد میکرد بلافاصله برگشتم ترمینال بلیطی تهیه کردم شب ساعت هشت ونیم راه افتادم دیگر دوست نداشتم لحظه ای تواین شهر بمونم ولی خدایش چرا بعضی از جوانان تازه به دوران رسیده ما اینگونه خودشونو به تاراج گذاشتن چرا خودشونو گم کردن ، حجاب واسه زن چون دری است درمروارید اما امروز تواین شهر حجاب کشک ادب ومحرم ونامحرم وهمه چی کشک امنیت صفر . خلاصه شنبه که داشتم میرفتم اداره مون توراه نگاهی به شهرمون به مردم خوبش کردم درستکه مثل اونا ساختمان نداریم مثل اونا امکانات نداریم ولی واقعا شهر ما درمقابل اون شهر یه مدینه فاضله است .
پیامبر اکرم ص : درشب معراج زنانی چندازامت خودرادرعذابی شدید دیدم . زنی رادیدم که به موهایش آویخته شده ، مغز سرش می جوشد سوال نمود اوچه کرده است گفتند : اوموی خود را ازمردان نامحرم نمی پوشانده است . وزنی رادیدم که گوشت بدنش راباقیچی های آتشین قیچی میکردند ، گفتم اوچه کرده است ؟ گفتند خود را به مردان نامحرم نمایش می داده که به او رغبت کنند.
پیامبر اکرم ص : وقتی دیدی زنها سرهایشان رامثل کوهان شتر درست کرده اند ، ایشان را لعنت کنید که آنها ملعونند ونمازشان مقبول نیست .
چقدر خنده داره که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می گذره!
چقدر خنده داره که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد!
چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت می گذره!
چقدر
خنده داره که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکرمیکنیم چیزی به
فکرمون نمیاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی
نداریم!
چقدر خنده داره که وقتی مسابقه ورزشی
تیم محبوبمون به وقت اضافی میکشه لذت می بریم و از هیجان تو پوست خودمون
نمی گنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانی تر از حدش می شه شکایت می
کنیم و آزرده خاطر می شیم!
چقدر خنده داره که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صد سطر از پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه !
چقدر خنده داره که سعی می کنیم ردیف جلو صندلی های یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو کنیم اما به آخرین صف نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم!
چقدر
خنده داره که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه
روزمره خود پیدا نمی کنیم اما بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تا آخرین لحظه
هم که شده انجام بدیم!
چقدر خنده داره که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما سخنان قران رو به سختی باور می کنیم!
چقدر خنده داره که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در راه خدا انجام بدند به بهشت برن!
چقدر خنده داره که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به
دیگران
ارسال می کنیم به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته بشه همه جا رو فرا می
گیره اما وقتی سخن و پیام الهی رو می شنویم دو برابر در مورد گفتن یا نگفتن
اون فکر می کنیم!
خنده داره اینطور نیست؟
دارید می خندید ؟
دارید فکر می کنید؟
این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشید
که او خدای دوست داشتنی ست.
فرودگاهها بوسههای بیشتری از سالنهای عروسی به خود دیدهاند
و دیوارهای بیمارستانها بیشتر از عبادتگاهها دعا شنیدهاند . . .
(چارلز بوکوفسکی)
.
.
مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم می ریزند
و از آنها غولی بوجود می آورند که نامش تقدیر است . . .
(جان اولیور هاینز)
.
.
.
اگر درخت زندگی ما پر ثمر باشد
حتی در صورت طعنه و یا حمله ی دیگران ، میوه ی فراوانی از آن می ریزد . . .
.
.
.
اگر از کسی متنفری ، از قسمتی از خودت در او متنفری
چیزی که از ما نیست نمیتواند افکار ما را مغشوش کند . . .
(هرمان هسه)
.
.
.
در مقابل سختی ها همچون جزیره اى باش
که دریا هم با تمام عظمت و قدرت نمى تواند سر او را زیر آب کند . . .
.
وقتی قدرت انتقام را داری
“گذشت” بالاترین درجه عقل توست و “انتقام” اولین نشانه ضعفت . . .
.
.
.
کسی که اعتقاد دارد دیگران باید مشکلاتش را حل کنند
همانند کسی است که برای گذر از رودخانه منتظر است تا آب آن خشک شود . . .
.
.
.
مردن چیزی نیست ، این زندگی نکردن است که وحشتناک است . . .
(ویکتور هوگو)
.
.
.
انسان بیشتر از پول به اعتبار نیاز دارد . . .
.
.
.
یک قاصدک کوچک صلح هم اگر باشید
ماموریتتان ارزشمدنتر از یک سفیر کبیر جنگ است . . .
بدانید وقتی خداوند به شما اجازه دعا داده است
پس اجابت آن را هم بر عهده گرفته است
(امام علی علیه السلام)
.
.
.
کسانی که از روی گذشته تان شما را قضاوت می کنند ، به آینده تان تعلق ندارند . . .
.
.
.
در قبول دست های مهربان تردید نکنید
گاهی همین دست ها تا آخر عمر برایتان گرم می مانند . . .
.
.
.
اگر توی ذهنتون کاری در نظر دارید همین الان انجام بدید
گاهی اوقات “بعد” ، میشود “هرگز” . . .
تقریبا همه ی مردم
بخشی از عمرشان را در تلاش برای نشان دادن ویژگی هایی که ندارند ، تلف می کنند . . .
.
.
.
قدر زمان حال را بدانید که گذشته هرگز بر نمی گردد و آینده شاید نیاید . . .
(گالیله)
.
.
.
آنگاه که نمادی از امید در فنجان قهوه ات نمی بینی
و در طالعت نیز خبری از معجزه نیست
بدان که خداوند همه چیز را به خودت سپرده تا بهترین ها را بسازی . . .
.
.
.
مرحوم آیت الله بهجت (ره) یکی عارفان بزرگ زمان بودند
روزی به ایشان گفتند : کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید
فرمودند : لازم نیست یک کتاب باشد یک کلمه کافیست که بدانی “خدا می بیند”
.
.
.
چه بسیار آدمیان نادانى که مهربانى شایستگان را بر نمی تابند
آنها در نهایت یا به بردگی تیزدندانان گرفتار آیند و یا چهره زشت تنهایى را آشکارا ببینند . . .
(اردبزرگ)
.
.
.
اگر نمیتوانی شاه راه باشی ، کوره راه باش
اگر نمیتوانی خورشید باشی ، ستاره باش
با بردن و باختن اندازه ات نمی گیرند
هر آنچه که هستی ، بهترینش باش
تو که باشی بس است
مگر من جز “نفس” چه میخواهم !؟
.
.
.
مثل قالی نیمه تمام … به دارم کشیدهای
یا ببافم … یا بشکافم …
اول و آخر که به پای تو می افتم . . .
.
.
.
بالاترین آرزویم برایت این است :
حاجت دلت با حکمت خدایت یکی باشد . . .
.
.
.
بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی ؟
دستهایم تا ابد تنهاست ، میدانی؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم بیجاست ، میدانی ؟
.
.
.
در شهر من این نیست راه و رسم دلداری
باید بفهمم تا چه حدی دوستم داری
هرکس نگاهت کرد چشمش را درآوردم
شد قصه ی آقا محمدخان قاجاری !
تقدیر من فقط با تک تک بوسه های تو
بر روی پیشانی ام نوشته شده
تو باید باشی تا با لبهایت
آن را برای من رقم بزنی . . .
.
.
.
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را !
.
.
.
دلتنگ روزهایی هستم
که معنای خداحافظ ، تا فردا بود . . .
.
.
.
یک دم رخ زیبای تو از دیده گذر کرد
آنی آتش عشق تو در دل فوران کرد
دل گفت غنیمت شمرید این دم و لحظه
چشم ، چشمک زد و عکست قاب دل کرد . . .
.
.
.
بادی که بوی پیرهنت را میاورد
ده درصدش هواست ، نود درصدش شراب !
.
.
.
هوا هر چقدر هم زمستان باشد
مهم نیست آغوش تو تابستانِ من است . . .
.
.
.
خوش خط و خال من
ببخش که هنوز
پونه مانده ام . . .
.
.
.
یادت تمام هستیم را در خودش گم میکند
مجنونتر از مجنون مرا در چشم مردم میکند
من بی حضورت ، “با تو” در یک خانه در ذهنم قرین
یاد تو قلبم را پر از حس ترنم میکند . . .
.
.
.
” تو ”
در کنارِ خودت نیستی و نمیدانی
در کنار ” تو ” بودن
چه حالی دارد . . .
.
.
.
پزشکان سال هاست که اشتباه می کنند
نزدیک ترین عضو انسان به قلبش ، کمر اوست
هربار که قلب کمی می رنجد کمر از ده جا می شکند . . .
.
.
.
حالا که باید چیزی را گم کنم
چه چیز بهتر از گورم
چه جا بهتر از آغوشت . . . !
.
.
.
تو را خودم چشم زدم
بس که نوشتمت میان شعرهایم
بیآنکه
اسپند بچرخانم
میان واژهها . . .
.
.
.
ببین چقدر در هم حل شده ایم
تو قهوه میخوری
من خوابم نمی برد . . .
.
.
.
از پدرم آدم
هوس خوردن سیب لبهـایت را ، به ارث بردهام
کاش حواس خدا را ، لحظه ای پرت کنی . . . !
.
.
.
هر بار شعری آمد
هفتاد میلیون سلیقه مهمان ذوقم شد !
اینبار انتظاراتان را زمین بگذارید
میخواهم ساده بگویم
دوستت دارم !
.
.
.
آغشته به “تو” میشود
روحم ، نفسم ، بند بند وجودم
وقتی در حصار دستانت بوسه باران میشوم . . .
.
.
.
در انتظار آغازی دیگرم ، انتخاب مجدد جفت ها !
شاید این بار نوحی بیاید ، مرا برگزیند در کنار “تو” !
.
.
.
روزها بی تو می گذرند و شب ها با تو نمی گذرند
تمام درد من این است . . .
.
.
.
میگویند : زندگیت را پایِ یک “نفر” نگذار
کاش میدانستند که یک نفر نیستی !
تو یک “دنیایی”
.
.
.
دلم “قُرص” است
وقتی ..
مُسَکِنم تویی !
.
.
.
مرا دوست بدار
به سان ِ گذر از یک سمت خیابان
به سمتی دیگر
اول به من نگاه کن
بعد به من نگاه کن
بعد باز هم مرا نگاه کن…!
.
.
.
چشمان سیاه تو مرا خواهد کشت
افسون نگاه تو مرا خواهد کشت
این گونه که آه می کشد لب هایت
پس لرزه ی آه تو مرا خواهد کشت
.
.
.
اسم مرا هم ثبت کنید در گینس ، میتوانم در آغوش “او” جان بدهم آسان
.
.
.
اندازه ی یک وقفه ی کوتاه بمان
حتی شده تا نیمه ی این راه بمان
دلتنگ تو بودن به خدا ممکن نیست
نه ، آه نکش ، آه نرو ، آه بمان
.
.
.
سرمایه ام تویی !
از تمامِ دنیا فقط …
بی اندازه دوستت “دارَم”
.
.
.
سه آرزوی قشنگ عاشقانه :
بی من نباشی
بی تو نباشم
بی هم نباشیم
.
.
.
دلم شادی می خواهد
وسعتش زیاد نیست
به اندازه کف دستانت
دستانم را بگیر . . .
.
.
.
دردهای من دیازپام نمی خواهند
مُسَکن ِ بوسه هایت …
عجیب ، آرامم میکند !
.
.
.
غم ، حادثه ، تردید ، من و تنهایی
یک شیشه ی می لبالب و تنهایی
من مانده کنار جاده ی خاطره ها
با یک چمدان سوز و تب و تنهایی
اینکه این روز چه تاریخچه ای دارد و بر اساس چه رویدادی گرامی داشته می شود، نکته ای است که همچنان نه منابع مبدع این طرح و نه پیروانشان اطلاعات موثقی برای پایه و اساس آن ندارند و تنها قصه ای ساختگی و تایید نشده، محملی برای گرامیداشت این روز عنوان شده و جالب اینجاست که بسیاری از جوانان وطنی بدون اطلاع از ریشه این افسانه ساختگی، پیرو این فرهنگ وارداتی شده اند که این گونه قصه سازی شده است:
"زمانی فرمانروای روم باستان برای حفظ آمادگی سربازانش، از ازدواج آنها جلوگیری می کرده است به این دلیل که ازدواج باعث سستی آنها خواهد شد. در این بین کشیشی به نام "ولنتاین" مبادرت به عقد سربازان با دختران می نموده است که پس از اطلاع فرمانروا، به زندان می افتد. کشیش در زندان عاشق دختر زندانبان شده و خطاب به وی کارت هایی را می نوشته است و عاقبت در روز 14 فوریه به دستور شاه وبه جرم اقداماتش اعدام شده و توسط غربی ها "شهید عشق" نامیده می شود!"
اما آنچه باعث شده تا این افسانه، به شدت توسط رسانه های خارجی و در تمام دنیا تبلیغ شود، درونمایه ضدفرهنگی این جریان است که مبنایی برای رواج فرهنگ بیبند و باری و ابتذال است و هر ساله تحت عنوان "روز عشق" انواع و اقسام اعمال ناپاک و خلاف اخلاق در پوشش پاک عشق و محبت انجام می گیرد!
آنچه که پشت پرده "ولنتاین" را این روزها بیشتر نمایان می کند، تلاش و تبلیغات برای از هم پاشیدن بنیان خانواده ها، جلوگیری از ازدواج و ترویج دوست یابی و دوست گزینی به جای انتخاب همسر و تشکیل خانواده، است. این اهداف در قالب سریالهای ماهواره ای فارسیزبان که به خانواده ها هجوم بیشتری آورده است، نمود عینی تری دارد که البته همراه با واردات "ولنتاین" که سالیان سال است اتفاق افتاده، در یک سیاست تعریف می شوند!
شاید با بررسی و تدقیق پشت پرده این طرح بتوان به لایه های مختلف دستور اسلام مبنی بر ازدواج و تشکیل خانواده پی برد و با بررسی کلیه اقدامات اسلام هراسانه غربیها، بتوان به هویت طراحان "روز ولنتاین" به عنوان قطره ای از دریای مهاجمان فرهنگی پی برد و این سؤال را بیش از پیش در ذهن مرور کرد که رواج چنین افسانه ای و تلاش برای فرهنگ سازی آن، چه دلیلی جز اشاعه فساد و فحشا می تواند داشته باشد و چه بسا که این روز فرصتی است برای تمدید عشق ناپاک دو نامحرم که سرنوشت بیشتر این محبت های بدون عمق و ریشه، قطعا بر کسی پوشیده نیست.
اما رواج این فرهنگ وارداتی نگران کننده تر می شود وقتی بدانیم که در میان برخی پدران و مادران هم رسوخ کرده است. اگر چه مرد به همسر خود و زن به شوهرش در این روز به اصطلاح عشق می ورزد، اما این حرکت در چنین روزی در سایه تبلیغات شبکه های ماهواره ای، تنها می تواند برای جوان و فرزند خانواده به عنوان یک الگو تلقی شده و مهر تأییدی باشد بر یک فرهنگ غلط و ناپاک که حاصل آن دوری گزینی از ازدواج و حفظ روابطی است برای فروپاشی اخلاقی جامعه.
اگرچه برخی اعتقاد دارند نفوذ آیینهایی نظیر روز "ولنتاین" ناشی از تهاجم فرهنگی است، اما به نظر می رسد این موضوع به علت خلاء فرهنگی جامعه در این زمینه، مورد استقبال قرار گرفته است. در حالی که این پدیده در فرهنگ و تاریخ ما وجود دارد اما درست و پررنگ به جوانان معرفی نشده است. روز مادر، روز پدر، روز دختر، روز ازدواج حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) تنها نمونه ای از فرهنگ مذهبی ماست که نه تنها افسانه نیست و قصه سازی نشده است که ریشه در باورها و مذهب ما دارد و حتما می تواند به استحکام خانواده و عشق حقیقی همراه با هویت کمک کند.
و نکته قابل تامل این است که مسؤولین فرهنگی ما نه تنها سعی در فرهنگسازی صحیح، گسترده، بجا، مستمر و خلاقانه برای گسترش آیین ها و باورهای مذهبی مان به عنوان جایگزین این فرهنگ وارداتی ندارند، بلکه بعضا نسبت به این پدیده که اتفاقا گسترش بسیار زیادی هم به دلیل اطلاع رسانی نادرست از سوی ما و اطلاع رسانی گسترده از سوی شبکه های ماهواره ای پیدا کرده است سکوت کرده اند.
هر چند مراکز فرهنگی و اجتماعی به نوعی تلاش میکنند تا با سکوت نسبت به آن، رسمیت و وجاهت عمومی را از این فرهنگ غربی و وارداتی بگیرند، اما متاسفانه در سایه این سکوت و در روزهای منتهی به این مراسم، ویترین بسیاری از مغازه ها منقش و مزین به هدایای "ولنتاین" می شود!
به نظر میرسد معرفی شایسته رسوم و آیینها، اندیشه و افکار چهرههای شاخص که الگوهای مذهبی ما هستند می تواند هویتبخش فرهنگ و تمدن ایرانی ـ اسلامی باشد. ضمن اینکه تهاجم فرهنگی در سایه خلاء فرهنگی ایجاد شده است، پس سکوت و نادیده گرفتن واقعیات آن هم از جنس "ولنتاین" راه حل مناسبی برای مقابله نیست.
منبع:جهان نیوز