نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

چشم چرانی و راههای علاج آن

  

 

چشم چرانی و راههای علاج آن   

عوامل موثر و مفید و جهت دهنده در زندگی انسانها بسیار زیادند، اما عادت، از جمله یکی از تاثیر گزارترین عواملی است که انسان را به مسیر خود رهنمون کرده و به انجام کاری که بدان خو کرده است وا می دارد. صفات و عادات گرچه اکتسابی بوده و بر اثر تمرین و ممارست در ضمیر انسان ریشه دوانیده و رنگ عادت به خود می گیرد ولی مانند صفات ذاتی و تمایلات طبیعی از نیرو و اقتدار بهره مندند.

در این نوشتار ان شاءالله به بررسی اثرات سوء عادت زشت چشم چرانی و خواستگاههایش و زیانهای بنیان برافکنش می پردازیم.


خواستگاه عادات خوب و بد یا هنجارها و نا هنجارها

رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می فرمایند: «کل مولود یولد علی فطرة الاسلام فابواه یهودانه او ینصرانه او یمجسانه»؛ هر مولود بر فطرت پاک اسلام به دنیا می آید، اما بعد از ملادت، والدین او، او را یهودی یا مسیحی یا زرتشتی بار می آورند.

در این حدیث اشاره به این شده است که تغییر دهنده نهاد توحیدی و ضمیر یکتاپرستی نوباوگان، محیط پیرامون آنهاست؛ چون خوبی و بدی عادات انسانها، تابع تربیتهای اولیه و محیط پرورش آنان است. اگر برنامه های تربیتی در جامعه و محیط زندگی بر اساس پاکی و فضایل استوار باشد انسان گام به گام و به تدریج به خلق و خوی پسندیده عادت می کند و در مسیر خوش بختی و سعادت گام بر می دارد، اما اگر از همان بدو تولد نه تربیت درست باشد و نه محیط پیرامون او سالم باشد به خلق و خوی انحرافی عادت کرده و میه تیره روزی و شقاوت او خواهد بود.

دین اسلام برنامه صحیح تربیتی خود را بر اساس احیای نمایلات کریمانه انسانی، و تعدیل غرایز و خواهشهای نفسانی پایه ریزی کرده، و از اره مراقبت در انجام فرایض دینی و تمرین وظایف و واجبات عبادی و اخلاقی، پیرامون خود را در کسب عادت پسندیده تقوا و کنترل نفس برای رسیدن به ملکات فاضله اخلاق نیکو تشویق فرموده است و از دنباله روی شیطان بشدت بر حذر داشته است؛ «یا ایا الذین آمنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشاء و المنکر»[1] ای کسانی که ایمان آورده اید پیروی مکنید گامهای شیطان را، و هرکه پیروی کند گامهای شیطان را بداند که شیطان دستور به فحشا و منکر می دهد.

چشم چرانی یکی از دامها و سلاحهای خطرناک شیطان برای گمراه کردن انسانها و دور کردن آنان از راه خداوند متعال می باشد، زیرا اسلحه آتشین با شلیک باروت و گلوله سربی فقط به حیات دنیوی انسان خاتمه می دهند؛ اما سلاح چشم چرانی گلوله های بی صدا به سوی انسان پرتاب می کند و مایه زیان دنیا و آخرت است.

اثرات نگاه حرام 


نگاه و چشم چرانی، حسد و حسرت و افسردگی و بغض و غفلت از واجبات را به دنبال داشته، و مکر و حیله و نیرنگ و خیانت را در دلها کاشته و رشد می دهد و تا به مقصود خود نرسیده هرگز از پای نمی نشیند و سرانجام در دام هرزگی و فساد گرفتار می شود.

مصطفی صادق رافعی از کارشناسان امور اجتماعی می نویسد:

«نگاه حرام باعث از دست رفتن زمام و کنترل روح و شکست اراده، اختلال فکر و اندیشه انسان می شود.»[2]

اسباب و علل

زنانی که عفت و حیای خود را از دست داده و با دبی حجابی و با تجملات و آرایشهای کاذب و با لباسهای عجیب و غریب و تنک و نازک مد روز خیابانها و بازارها را زینت بخشیده و به رونق هر چه بشتر آنها می افزایند و جوانان را به نظاره و تماشای مفاتن و برجستگیهای اندامهای خود فرا می خوانند و هرزگی را رواج می دهند این گونه زنان و مردان هرزه بدانند که محاسن زنان چیزی جز وهم نیست.

رافعی می نویسد: «همه محاسن و زیباییهای زن گونهای از خیالات و تصوراتی است که از حقیقت برخوردار نیستند و آنچه که حقیقت دارد فقط از نقطه نگاه چشم چران است. اگر زن فتانه است فقط برای مردی حقیقت دارد که شدای اوست، و ارگ طبیعت به حرف در می آمد، به مردی که فریفته زنان هرزه شده و همیشه از محاسن و مفاتن و افسون گریهای آنان صحبت می کند، می گفت: خیر، اینها حقیقتی جز دل خوشیها و شهوات تو نیست؛ بلکه زینت زن سراسر مکر و فریب و کشکول تما پیچیدگیها و ناهنجاریهاست؛ زیرا هرچه در نسبت و میزان آرایش و زینت اسراف و مبالغه کرده و تکلف به خرج دهد به همان نسبت به مکر و فریب او افزوده می شود. بنابراین زینت و آرایش صورت و اندام زن در وحشی گری و آشوب و اغواگری مثل ناخن و چنگال و دندان است، البته با این تفاوت که ناخنها و چنگالها و دندانها سلاح وحشی گری و طبع انسان در حال دریدن و است و زینت و آرایش زن سلاحی برای وحشی گریهای غریزه بیداری است که می خواهد بدرد و پاره کند؛ و زنان نباید این مسئله را انکار کنند که زینت اندام او ژاژخایی زیادی است که هرکدام سخنی و پیامی جداگانه برای مردان هرزه دارد.»[3] این گونه عرض اندام بی بند و بار و به دور از فکر آبروی و ننگ بوده، و باعث میشود جوانان خویشتن داری نکرده و در دام فساد گرفتار آیند، بالا رفتن سن ازدواج و تماشای فیلمهای مهیج و شهوت انگیز و دیدن زنان بد حجاب و نیمه عریان در کوچه و خیابان که خود از ارمغانهای زیانبار تمدن غرب بوده بر فشار طبیعی جنسی جوانان افزوده و آتش عریزه آنان را شعله ور کرده و منجر به تضعیف عفت و اخلاق گردیده، چه بسا که تمام ارزشهای اخلاقی و اسلامی و اجتماعی را نادیده می گیرند.

ویل دورانت می نویسد: « تحدید شهوات در جامعه صنعتی که ازدواج را تا سی سالگی به تاخیر می اندازد، امری دشوار و غیر طبیعی می نماید، شهوت ناگزیر سر بر می آورد و کف نفس مشکل می گردد عفت که وقتی جزو فضایل بود و مردود می شود و حجاب و حیا از میان می رود، مردان به کثرت گناهان افتخار می کنند و زنان می خواهند در لجام گسیختگی با مردان همقدم شوند، عشق بازی امری عادی می شود و فحشا رسمی.»[4] آری، مبارزه با شهوات و دوری از چشم چرانی برای هر کس ساده نیست، فقط آن دسته از جوانان می توانند از فساد و گمراهی در امان بمانند که پایبند سنن اسلامی و وظایف انسانی بوده و در این راه مجاهد کنند و بر شهوات و تمایلات نامشروع جنسی خود مسلط باشند و هویت و شخصیت اسلامی را از دست نداده خود را نبازند و عنان نفس سرکش را هرگز از دست ندهند، و این کار با استمداد از خداوند بسیار ساده است.

قرآن مجید می فرماید: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»[5] کسانی که برای (رضایت) ما به تلاش ایستند و در راه (پیروزی دین) ما جهاد کنند، آنان را در راههای منتهی به خود رهنمود (و مشمول حمایت و هدایت خویش) می گردانیم.

زمانی که زن فاقد حشمت و حیا باشد و آن را از دست بدهد به بی حجابی و به بی راهه کشاندن مردان روی می آورد و اسرار زنانگی و جسمانی خود را در معرض دید عموم قرار می دهد و شوخ چشم می شود که این همه دلالت بر کمال زیبایی و ظرافت و متمدن بودن او نمی کند بلکه بیانگر بی حیایی و سبک سری اوست.

زنان در درون خود فقط در برابر یکی از دو چیز تسلیم می شوند: 1- حیاء 2- غریزه جنسی

اگر تابع غریزه خود باشد بی شرم و بی آزرم خواهد بود؟ اگر تابع حیا باشد و در برابر آن کرنش نشان دهد غریزه خود را کنترل کرده باشد که این زن، همان زن واقعی است که سرمایه انسان است و شایسته شوهر و نسل و انتقال اخلاق کریمانه می باشد. زیرا زن نزد اهل فضل و دانش سنگ بنای کانون خانواده، و دارای مقام و حقوق و احترام خاصی است بشرطی که زینت بخش بازار و خیابانها و اماکن عمومی و مرتع چشمان هوس بازان نباشد وگرنه خدای نکرده سمبل تحرسک غریزه جنسی و هوس هوس بازان خواهد شد و مقصود و هدف مطلوب شیطان از طریق چنین زنانی تامین می شود که نه شایستگی کانون گرم خانواده و تربیت اولاد را خواهند داشت و نه آن جایگاه ویژه اجتماعی را برای خود حفاظت خواهند کرد.

طبع ظریف یاقوتی

هر انسان چه زن و چه مرد دارای طبیعتی یاقوتی است که به آن ارزش و بها داده است و تا زمانی که از آن فاصله نگرفته، تمام امور او بر وفق مراد خواهد بود، ولی چون از آن فاصله گیرد نظام امور او مختل می شود و این یاقوت گرانبها چیزی جز «فطرت دینی» نیست.

چرا عرض اندام زن ممنوع است؟

وقتی زن با بی حجابی بیرون آید شیطان به استقبال او می شتابد و نگاههای بیگانگان و هوسبازان را به سوی او متوجه می گرداند و سیل انبوه کنایه ها و متلکها به سوی او سرازیر می شود، آری! چون جسم افسون گر و زیبای زن به تنهایی خود به خود نغمه ها و موسیقیهای خاموشی است که در یک زمان هم گوش از آن لذت می برد و هم چشم از آن لطف اندوز می گردد و عفت و شرف او در معرض خطر قرار می گیرد و حفظ شرف و عزت و کرامت زن و خانواده هدف اصلی ممنوعیت عرض اندام زن است. و زنی که به تماشای مردان و مردان به تماشای او می نشینند زن زندگی و رازداری و مادری برای فرزندان، و فرد سالم و امینی برای آینده نیست؛ زیرا فاقد شرافت و ادب و عفت است؛ بلکه به تعبیری دیگر شوره زاری بیش نبوده که محصولی جز خس نخواهد داشت.


باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

در باغ لاله روید در شوره زار خس

ابوالوفاء در شعر «حلم العذاری»- رویای دوشیزگان- می سراید:

ها هما عیناک تغرینی علی شتی الظنون

فیهما بحر و موج و سهول و حزون

و وضوح و غموض واضطراب و سکون

و معان بینات و معان لا تبین

و تهاویل فنون من رشاد و جنون

و اشعات حیاری من منی او من حنین

لیت شعری ای سر خلف هاتیک الجفون

آه ان السر انبا عنه ذان الطائران

حینما مالا علی غص نیهما یعتنقان[6]

«آری این چشمهایت هستند که مرا به خیالات و دسهای زیادی وا می دارد، در آنها همه چیز، از قبیل: دریا و موج دریا،دشت و زمین سنگلاخ، و وضاحت و پیچیدگی و تعقید، اضطراب و آرامش، معانی آشکار و نا آشکار، و انواع هنرها از عقلانیت و دیوانگی، پرتوهایی سرگردان با انگیزه شهوت یا از فرط شوق و ارادت وجود دارد و یافته می شود. ای کاش می دانستم که چه رمز و رازی در پی این پلکهایت وجود دارد که این قدر جذابیت و کشش و افسونگری دارند. آه! آن راز مرا از اصل حقیقت خود خبر داد که اینها دو چشم دو پرنده عاشق و معشوق (مرد و زنی) هستند که وقتی به شاخه های یکدیگر خم می شوند یکدیگر را در آغوش می کشند.»

آیا، جمال زن، بمنزله گنجینه ای نیست که قلب زا به دزد تبدیل می کند؟ بله، او از این قوه قهر آمیز و تسلط برخوردار است، به مثابه آهن ربایی است که بدون حرکت براده های آهن را به سوی خود جذب می کند. زن بی حجاب این گونه است چنان نیروی جاذه به ای دارد که بدون اراده کارهای با اراده را انجام می دهد که دیدن او اولین کار اوست.

بنابر این زنان از بی حجابی و نمایش زینت و لباس خود به شدت پرهیز کنند زیرا هر چند که قصد فریفتن مردم را نداشته باشند اما این کار بدون اراده هم انجام می شود. و زینت و لباس، جسم و بدن او را، و بدن و لباس به اتفاق هم زن را در معرض نمایش و نگاه دیگران قرار می دهند! آنگاه معرکه گرم می شود. و این به نمایش گذاشتن ها بیانگر این است که زنان و دختران جوان مفاد این آیه «و لا یبدین زینتهن[7]» را ترک کرده و از آن روی گردانیده اند.

اسلام و مبارزه با چشم چرانی

اسلام توجه و عنایت خاصی به حفظ عفت و شرف زن و خانواده و طهارت جامعه اسلامی از بی بند و باریها مشان داده و اسباب و علل آن را ممنوع قرار داده است تا مساله به جاهای باریک و خطرناک کشیده نشود. ببینیم قرآن برای مردان و زنان بطور مساوی چه دستور داده است: «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم، ذلک ازکی لهم، ان الله خبیر بما یصنعون. و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها، ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن … و لا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن، و توبوا الی الله جمیعا ایها المونون لعلکم تفلحون»[8]؛ (ای پیغمبر!) به مردان مومن بگو: (آنان موظفند که از نگاه به عورت و زینت نامحرمان) چشمان خود را فرو گیرند، و عورتهای خویش را (با پوشاندن و دوری از پیوند نامشروع) مصون دارند، این برای ایشان زیبنده تر و محرمانه تر است. بیگمان خداوند از آنچه ازنجام می دهند اگه است (و سزاوار جزای رفتارشان را می دهد). و به زنان مومنه بگو: چشمان خود را (از نامحرمان) فرو گیرند (و چشم چرانی نکنند) و عورتهای خویشتن را (با پوشاندن و دوری از رابطه نامشروع) مصون دارند و زینت خویش را (همچون سر، سینه، بازو، ساعد، گردن، خلخال، گردنبند، بازوبند) نمایان نسازند، مگر آن مقدار (از جمال خلقت، همچون چهره و پنجه دستها) و آن چیزها (از زینت آلات، همچون لباس و انگشتری و سرمه و خضاب) که (طبیعتا) پیدا می گردد. و چارقد و روسریهای خود را بر یقه ها و گریبانهایشان آویزان کنند (تا گردن و سینه و اندامهایی که احتمالا از لابلای چاک پیراهن نمایان می شود، در معرض دید مردم قرار نگیرد) و زینت (اندام یا بازار) خود را نمودار نسازند مگر برای شوهرانشان … و پاهای خود را (به هنگام راه رفتن به زمین) نزنند تا زینتی که پنهانش می دارند (جلب توجه کند و صدای خلخال پاهایشان بگوش مردم برسد و) دانسته شود. ای مومنان! همگی بسوی خدا برگردید (و از مخالفتهایی که در برابر فرمان خدا دااشته اید توبه کنید) تا رستگار شوید.

در این آیات سه دستور به مردان داده شده است: 1- حفاظت چشمها و نگاهها «یغضوا من ابصارهم» 2- حفظ عفت و شرمگاه «و یحفظوا فروجهم» 3- توبه و رجوع.

و فلسفه اول دو دستور را چنین بیان کرده است «ذلک ازکی لهم» این برایشان پاکیزه تر است. و به آنان هم هشتدار می دهد که بدانند، همانا خداوند به آنچه که آنان انجام می دهند کاملا آگاه و مطلع است تا اینکه اگر کسی به فلسفه م هدف این دو دستور پی نبرد و از آن باز نیامد تهدید و هشدار بعدی او را باز دارد.

اما به زنان شش دستور داده است: 1- حفاظت نگاه و چشمها 2- حفظ عفت و شرمگاه 3- ظاهر نکردن زینت و آرایش 4- پوشیدن چادر و حجاب 5- نکوبیدن پاها 6- توبه و رجوع

و این همه دستورات برای تامین یک هدف است و آن فلاح و رستگاری آنان در دنیا و آخرت.

این کثرت اوامر و تنوع آنان به زنان بیانگر نفوذ پذیری شیطان در آنها و گمراه کردن مردان از طریق آنان می باشد بنا بر این باید زنان و مردان مومن بیش از پیش مواظب باشند.

و چرا مردان و زنان از نگاه ناروا باز داشته شده اند، چون نگاه بزرگترین خائن روانی است که روان انسان را می آزارد چون وقتی ببیند محبت طرف مقابل در دل او جای می گیرد و همیشه در فکر و خیال او به سر می برد لذت طاعت و عبادت را نمی بیند در صدد و فکر رسیدن به مطلوب خود خواهد بود که در این مورد تمام مرزها را در نوردیده و قیود را از هم می گسلد.

اما حفظ فرج چرا؟ سید قطب می نویسد: «حفظ«فرج» پیامد طبیعی فرو خواباندن چشم است و گامی است در استواری اراده و هوشیاری در حفاظت از افتادن در گناه و تسلط بر خواهشهای نفسانی، از این رو بین آن دو در یک آیه جمع کرده، تا نشان دهد یکی حالت سبب و دیگری جایگاه نتیجه را دارد، هر دو گامهایی هستند پی در پی، در صفحه ذهن و صحنه زندگی، نزدیک به نزدیک.»[9]

پیامدهای ناهنجار نگاههای آلوده و حرام

شیخ صابونی می نویسد: «ناگه کردن مقدمه واقع شدن در فجور و … است.[10]

برسوی می نویسد:, «قرین شدن نهی از گناه و حفظ فرج مشعر به این است که خطر نگاه بسیار است چه بسا سبب زنا بشود.[11]

لذت بردن از جمال و زینت بیگانه، انگیزه و محرک فتنه و مصیبت مردان است بهمین دلیل کیفر نگاه ناروا در حدیث چنین آمده است، آن حضرت علیه السلام فرمودند: «هر که به محاسن زن بیگانه ای به قصد لذت بردن نگاه کند روز قیامت در چشمانش سرب گداخته ریخته می شود.[12]

یکی دیگر از پیامدهای خطرناک نگاه حرام، بر انگیختن شهوت است:

«نگاه پنجره ای است که چون بی حساب و بدون رمز گشوده شود، آتش شهوت و هیجان را بر خواهد افروخت، نگاههای آلوده زمینه ساز غلیان آزها و ایجاد کششها هستند. نگاههای آلوده پیامدی جز فحشا، سیاهی دل و نکبتهای اجتماعی نخواهد داشت. ناگه راهبر دل، دام شیطان، بذر شهوت و رویشگاه فسق و فجور است، هرزگی چشم دل را خواهد لرزاند، و آرامش و ثبات را از آن خواهد گرفت، فتبه ها بر خواهد انگیخت، فسادها بر خواهد آورد.[13]

یک خانم نویسنده انگلیسی در تمجید از حفظ نگاه و حجاب و مذمت بی حجابی و طغیان جنسی و شهوترانی در غرب می نویسد: «آزادی زنان در غرب رفته رفته منجر به از دست رفتن محبت همسران از قلوب یکدیگر خواهد شد. بنا براین بخدا سوگند این احوال فاقد عفت و ننگین ما را وادار می کند که تغییر جهت داده و با علاقه و میل پایبند حجاب شرقیها (مسلمانان) باشیم تا هنر محبت و عشق حقیقی را از سر ن یاد بگیریم.[14]

آری دنیای غرب از این بی حجابی و چشم چرانی مطلق به ستوه در آمده و به معایب و فرایندهای آن اعتراف می کند، عفاف و پاکدامنی و ضبط نگاه از صفات مهم و ایده آلی است که که خداوند متعال در توصیف خصایل اخلاقی زنان سیمین بدن بهشتی و پا طینت می فرماید: «فیهن قاصرات الطرف لم یطمثهن انس قبلهم و لا جان»[15]؛ در باغهای بهشت زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمی ورزند و پیش از آنان کسی از انسانها و پریها با ایشان نزدیکی و مقاربت نکرده است.

و در توصیف رسول اکرم آمده است: «و کان خافض الطرف، نظره الارض اطول من نظره الی السماء … و کان اشد الناس حیاء»[16]؛ آن حضرت فروهشته چشم بود، نگاهش به زمین طولانی تر از نگاهش به آسمان بود … و از همه مردم در حیاء شدیدترین بود.

حضرت ام سلمه (رضی الله عنها) گفته اند: «من و میمونه در محضر حضرت رسول اکرم حاضر بودیم که ناگاه ابن ام مکتوم امد- این بعد از فرضیت حجاب و دستور به رعایت حجاب شرعی ما بود- آن حضرت علیه السلام فرمودند: «خودتان را بپوشانید»، ما گفتیم: «یا رسول الله، او نابیناست ما را نمی بیند و نمی شناسد» آن حضرت علیه السلام فرمودند: «آیا هم دو تا هم نابینا هستید؟! آیا شما او را نمی بینید».»[17]

امهات المومنان بدور از شائبه لذت بردن از مرد بیگانه ای بودند ولی آن حضرت علیه السلام به داماد خویش حضرت علی فرمود: (اگر بطور اتفاقی) نگاهت (به زنی) افتاد (بار دیگر) نگاه (دوم) را پشت سر آن نفر است، چون اولین نگاه به نفع توست (یعنی برایت گناهی ندارد) و دیگری به نفع تو نیست.[18]

چون نگاه اول بدون قصد و هدف لذت بردن بوده است و امکان پرهیز از آن زیاد ممکن نیست، ولی اگر نگاه دوم را انداختی بدان که در توان انسان است که آن را کنترل کند و از یک خبث درونی حکایت می کند که انگیزه آن لذت بردن است، بنابراین برای آن گناه در نظر گرفته می شود، اما اگر اتفاقی و نا به هنگام چشم انسان به موردی بیفتد چه کار باید کرد؟ در این مورد حضرت رسول اکرم در واب سوال حضرت جابر که درباره نگاه اتفاقی پرسیده بود فرمود: «اصرف بصرک»[19] نگاهت را برگردان.

زیرا چقدر نگاهها بوده اند که حسرتهای زیادی برای انسان به دنبال داشته اند، حضرت رسول اکرم در عمل نیز نگذاشته اند که یاران وی در دام چشم چرانی و لذت نظر به بیگاناگن بیفتد و از این راه شکار شوندبه جریان فضل بن عباس نگاه کنید، ابن عباس (رضی الله عنهما) فرمود: فضل با رسول خدا بر مرکبی سوار بود، زنی از قبیله خثعم بنا به ضرورتی پیش رسول خدا مراجعه کرد، فضل به آن خانم و آن خانم به فضل نگاه می کرد، و پیامبر اکرم صورت فضل را به جانب دیگر برگردانید.»[20]

نهی از دنباله روی شیطان

شیطان برای از هم پاشیدن زنجیره خانواده ها و به فساد کشیدنشان برنامه های زیادی دارد که هر کدام با دیگری متفاوت است و یکی از برنامه هایش توطئه چشم چرانی و اباحیگری است، که قرآن کریم به شدت از پیروی و همگامی شیطان بر حذر داشته است: «یا ایها الذین آمنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان و من یتبع خطوات الشیطان فانه یامر بالفحشاء والمنکر»[21] ای مومنان گام به گام شیطان، راه نروید و به دنبال او راه نیفتید، چون هر کسی گام به گام شیطان راه برود و دنبال او بیفتد (مرتکب پلشتیها و زشتیها می گردد) چرا که شیطان تنها به زشتیها و پلشتیها (فرا می خواند و) فرمان می راند.

بنا بر این جامعه اسلامی، پسران جوان ودختران جوان، زنان و مردتن همه و همه باید موعظه و پند خداوند را بپذیرند و آن عدم بازگشت به معاصی است «یعظکم الله ان تعودوا لمثله ابدا ان کنتم مومنین»[22]؛ نصیحت می کند شما را خداوند از اینکه بازگردید به مانند این برای همیشه، اگر شما مومن هستید.

در غیر این صورت بشریت میعادگاه و دادگاهی دارد که در آن زبانها و دستها و پاها به سخن در آمده و اعتارف می کنند: «یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون»[23]؛ روزی که شهادت می دهد علیه آنان زبانهایشان و دستهایشان و پاهایشان به آنچا انجام می دادند.

دادگاه فوق و بازجویی ها و حساب پس دادنهای آنان بسیار سخت و رسوا کننده است.

جامعه ایده آل و عروج و زوال نظامهای سیاسی


جامعه ایده آل جامعه ای است که مردان و زنان آن به تعالیم عالی اسلام عمل کرده و اخلاقشان را در پرتو آن و در چهارچوب شرع اصلاح کنند تا حکومت اخلاق در دلها فراهم گردد. چون اگر عقت و شرافت زن و مرد بازیچه هوسبازان قرار گیرد آن جامعه جامعه ی گندیده ای است که بوی انسانیت از آن به مشام نمی رسد.

رافعی رحمه الله می نویسد: اتدری ما هی الحکومة الصحیحة فی مثل حالتنا؟ هی ان تحکموا انتم فی الشعب حکومة اخلاقیة نافذة القانون، فتنضبطوا اخلاق النساء والرجال، و نزدوها کلها اخلاقا محاربة لا تعرف الا الجد والکرامة والصرامة الحق، والا فکما تکونوا یولی علیکم»[24]؛ ای جوان، آیا می دانید که در این وضعیت حکومت درست چیست؟ حکومت درست این است که شما در میان ملت، حکومت اخلاق را حاکم کنید که قانون در آن عمل شود، و اخلاق زنان و مردان را درست کنید و اخلاق آنان را اخلاقی تهاجمی قرار دهید که چیزی جز جدیت و کرامت و قاطعیت در حق را نداند وگرنه آن گونه که هستید بر شما چنان حاکمانی گمارده می شود.

بلکه اگر جوانان جامعه بی بندوبار بوده و فاقد حکومت اخلاق در درون خود باشند، نظام سیاسی حاکم هم دوام و موفقیتی نخواهد داشت.

«و بهذا لن تفلح حکومة سیاسیة فی الشرق الناهض ما لم یکن شبابها حکومة اخلاقیة یمدها من نفسه و من الشعب فی کل حادثة بالاخلاق المحاربة»[25]؛ بنابراین قاعده، هیچ حکومت سیاسی در شرق نو پا موفق نخواهد شد تا زمانی که جوانان آن از حکومتی اخلاقی برخوردار باشند که جوانان و ملت، آن دولت را در هر حادثه با اخلاق مبارزه گرایانه با پلیدیها کمک کنند.

حکومتهایی که توجهی به ریشه کن کردن مفاسد و اصلاح اخلاق ملت خود ندارند؛ بلکه می خواهند مشکلات جنسی نسل جوان را با آزادی بی قید و بند آنان حل کنند و زنان و مردان را به حال خود می گذارند، این سیاست، سیاست اصلاح با فساد بیشتر، و مداوای تب ساده با طاعون، قطه پستان مادر در میان لبهای شیرخوار ناتوان و محتاج است که نه اینکه نتیجه درستی ندارد؛ بلکه مشکل را بغرنج تر می کند. بوصیری رحمه الله در مدیحه برده می سراید:

ان النفس کالطفل ان تهمله شب

علی حب الرضاع و ان تفطمه ینفطم

فلا ترم بالمعاصی کسر شهوتها

ان المعاصی یقوی شهوة النهم

نفس اماره انسان به مثابه طفلی است اگر او را به حال خود بگذارید بر شیر نوشی علاقمند و تقویت می شود و اگر او را از شیر بازگیری، باز گرفته می شود. پس با معاصی در صدد ارضای شهوت نفس مباش، چون معصی شهوت فرد پرخور و شکمو را بیشتر تقویت می کند…

دزدی کا رزشتی است ولی دزدی مراتبی دارد، دزدی یک تکه گوشتی از دکان قصابی هم دزدی و کار زشتی است حال اگر کسی بیاید موجودی بنام زن از دست شوهرش یا از خانواده اش بدزدد، تفاوتی با دزدی قبلی دارد؟ بلکه زشت تر و خطر ناکتر از تمام دزدی عاست. و عار و ننگ دزدی اول فراتر از یک مغازه نمی رود، اما عار و ننگ زن در حریم خانه محمدود نمی شود، بلکه به تمام خانه و محله ها و محافل نفوذ می کند و انسان را سرخورده می کند.

اینجاست که رسول اکرم می فرماید: «کنترل و پاسداری از حریم خانواده و زیردستان را شدت ببخشید، «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته«؛ همه شما راعی و همه شما مسئول زیر دستان خود هستید.

سه مصیبت در یک مصیبت

اگر خدا ناکرده زن از بی حجابی و لذت رساندن با جمال و آرایش خود به نگاه بیگانه گان  دست نکشد، سرخورده جامعه شده و سقوط می کند و سقوط او سقوط یک نفر نیست، بلکه سقوط سه گروه و سرخوردگی آنان است.

رافعی می نویسد: سقوط زن بنا به شدت و خطیر بودن آن، سه مصیبت را به بار می آورد: «مصیبت سقوط خود زن، مصیبت سقوط شرافت و الدین، مصیبت سقوط شرافت فرزندان و تمام مصایب خانواده، در خانه مستور می ماند جز عار و ننگ زن.»[26]

راههای علاج این معضل اخلاقی


یکی از این راهها استفاده از عقل و منطق است. عادتی که به سالیان دارز برای ما طبیعت ثانوی شده یک شبه از سر به در نمی رود، ولی خوشبختانه اگر به دستور عقل و منطق و با عزمی راسخ رفتار کنیم و شتابزده نباشیم هر خلق و خویی هرچه کهنه باشد خیلی زودتر از آنچه آمده خواهد رفت.

باید اول قواعد کلی را که بر وجود انسانی حکم فرما است فرا بگیریم پس از آن هرچه بهتر شخص خودمان را بشناسیم یعنی بدانیم چه خلق و عادتی را می خواهیم در خود عوض کنیم و کدامم را رشد و نمو بدهیم و بخصوص بفهمیم چه قابلیت خاصی در ما موجود است که بتواند در زندگی مایه برجستگی و کامیابی باشد، بعد از آنکه به این تشخیص ها موفق شدیم باید خود را به صفا پافشاری و شکیبایی مجهز کنیم و همواره ناظر و مواظب خود باشیم و تا اصلاحی را که در نظر گرفته ایم در خود بوجود نیاوریم، دست از کوشش و وجاهده بر نداریم.»[27]

ازدواج


یکی دیگر از راههای علاج چشم چرانی ازدواج در سایه تفاهم و شناخت بین همسران جوان و گردن نهادن به سنن اسلامی است.

حضرت رسول اکرم فرموده اند: «یا معشر الشباب من استطاع منکم الباءة فلیتزوج، فانه اغض للبصر و احصن للفرج، و من لم یستطع فعلیه بالصوم فانه لم وجاء»[28]؛ ای جوانان، هر یک از شما توان ازدواج دارد باید ازدواج بکند، چون ازدواج چشم را بیشتر از هر چیز نگه می دارد و شرمگاه را بیشتر محافظت می کند، و هر که این توان را نارد به او روزه پیشنهاد می شود، چون روزه قاطع غریزه است.

تزکیه نفس
تزکیه نفس یکی از راههای علاج است که بر اثرت ممارست و تمرین برای انسان امری عادی می شود که با پایبندی و مداومت بر احکام اسلامی عاید انسان می شود و به راهنماییهای مربیان دینی و اخلاقی گوش فرا دهد و سیرت علمای ربانی و مربیان اخلاق را مطالعه نماید و سعی کند آنها را در زندگی خود پیاده کند، و قرآن و سنت سر لوحه این برنامه اصلاحی است که انسان را تزکیه کرده و از عواقب و کیفر خصایل بد بویژه چشم چرانی بر حذر می دارد، خوشا به سعادت فرد تزکیه شده و تائب.

«قد افلح من زکاها، و قد خاب من دساها»[29] به یقین رستگار شد کسی که نفس خود را پاک و صاف کرد، و به یقین زیان دید کسیکه نفس خود را آلوده کرد. «یعلم خائنة الاعین و ما تخفی الصدور»[30] خداوند چشمهای خائن را می داندو آنچه در سینه های پنهان است.

از خداوند متعال عاجزانه التماس دارم که من و خوانندگان را از شائبه تمام گناهان و عواقب آن نجات دهد.

«اللهم آت نفسی تقواها، و زکها انت خیر من زکاها، انت ولیها و مولاها و صلی الله علی سیدنا محمد و آله و صحبه و سلم.»

«والسلام»

[1] - نور 21

[2] - مصطفی صادق رافعی، وحی القلم:2/109، دار القلم العربی سوریه، حلب، 1997 میلادی

[3] - منبع سابق: 2/53

[4] - فلسفی، گفتار فلسفی جوان، ص: 100 به نقل از لذات فلسفه، ص: 91

[5] - عنکبوت: 65

[6] - وحی القلم: 3/303

[7] - نور: 31

[8] - نور: 31-30

[9] - سید قطب، فی ضلال القرآن: 4/2512

[10] - صابونی، روائع البیان: 2/148

[11] - برسوی، روح البیان: 6/141

[12] - تکملة فتح القدیر: 8/97

[13] - فتحیه فتحی زاده، حجاب، ص:70

[14] - رافعی، وحی القلم: 1/168، دار القلم العربی، سوریه، حلب

[15] - رحمن: 56

[16] - ابوداود، ترمذی، و قال حدیث حسن صحیح

[17] - رافعی وحی القلم: 2/32

[18] - ابو داود، باب ما یؤمر به من غض البصر

[19] - ابوداود باب سابق

[20] - متفق علیه، اللؤلؤ و المرجان: 844

[21] - نور 21

[22] - نور 17

[23] - نور 24

[24] - مصطفی صادق رافعی، وحی القلم: 2/226

[25] - رافعی، وحی القلم: 2/227،دار القلم العربی، سوریه، حلب

[26] - رافعی، وحی القلم: 1/217، دار القلم العربی، سوریه حلب

[27] - رشد شخصیت، ص: 26

[28] - متفق علیه

[29] - شمس: 10-9

[30] - غافر: 19

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد