این افکار ما هستند که واقعیت ما را میسازند پس عاقلانه است که با بزرگ فکر کردن میتوانید زندگی بزرگی را در هر سطحی برای خودتان بسازید—چه معنوی، چه احساسی و چه جسمانی. ۵ عادت زیر به شما کمک میکنند تفکرتان را گسترش دهید تا بتوانید در نتیجه آنها زندگیتان را گستردهتر کنید.
۱٫ انتخابهای شما سازنده نتیجه زندگیتان هستند.
برای اینکه چیزی برای خودتان بسازید، باید تصمیم بگیرید آنچه که میخواهید همین الان مال شماست نه یک هفته دیگر یا یک ماه دیگر یا ۵ سال دیگر. باید حس کنید که داشتن آنچه که میخواهید چه حسی دارد و بعد تغییرات لازم را در زندگیتان ایجاد کنید. ممکن است گاهی برایتان سخت باشد که خودتان را از منطقه آرامشتان بیرون بکشید اما با نگه داشتن تصویر آنچه میخواهید در ذهنتان، میتوانید تصمیماتتان را براساس آن تصویر اتخاذ کنید. سعی کنید تصمیماتتان را از نقطهای بگیرید که انگار آنچه میخواهید را به دست آوردهاید، نه از نقطهای که واقعاً هستید.
۲٫ عادات شما سازنده نتیجه زندگیتان هستند.
اگر بخواهید دونده ماراتن شوید، باید عادات و خصوصیات یک دونده ماراتن را در خود ایجاد کنید. اگر میخواهید یک میلیونر شوید، باید عادتهای میلیونرها را داشته باشید. اگر میخواهید سلامت باشید، باید عادت و رفتارهای افراد سالم را داتشه باشید. عادتهای جسمانی و شخصی شما باید در جهت خواستههایتان باشند.
۳٫ محیط شما سازنده نتیجه زندگیتان است.
از جایی که زندگی یا کار میکنید راضی هستید؟ باید محیطی برای خود بسازید که پشتیبان شما و هدفتان باشد. محیطی که موافق و در جهت اهدافتان باشد، به شما این قدرت را میدهد که بتوانید با انرژی بهتری روی میسر کردن اهداف و آرزوهایتان تمرکز کنید. محیط احساسیتان چطور؟ آیا کسانیکه اطرافتان هستند از اهداف و آرزوهایتان حمایت میکنند؟ محیطی که آنچه الان هستید را ساخته است ممکن است محیطی نباشد که بتواند کسی که دوست دارید باشید را بسازد. محیط عقلانیتان چطور؟ به طرز تفکر اطرافیانتان دقت کنید. اطرافتان را با کسانی پر کنید که مثبتاندیش هستند و مثل شما بزرگ فکر میکنند. اگر در اطراف کسانی هستید که مدام نگران هستند و میترسند، به خاطر داشته باشید که آن ترس و نگرانیها واقعیت ندارند و سعی کنید روابطتان را با این افراد منفیباف کمتر کنید.
۴٫ بطور مداوم دماسنج فراوانیتان را بالا ببرید.
ما در دنیایی گسترده زندگی میکنیم که از هر چیز به اندازه کافی برای همه وجود دارد. هر چیزی که ممکن است نیاز داشته باشید یا بخواهیم در دسترس ماست، فقط به شرط اینکه آن را وارد تجربیاتمان کنیم. نمیتوانید با ذهنی محدود، به گستردگی و فراوانی دسترسی پیدا کنید. باید انتظار آن را در زندگیتان داشته باشید و به خودتان این اجازه را بدهید که در هر سطحی زندگیتان را گسترده کنید، چه معنوی، چه احساسی و چه مادی.
۵٫ روی “چراها” تمرکز کنید.
چرا این چیزیکه میخواهید را میخواهید؟ وارد هدف و علایقتان شوید. وقتی فهمیدید هدف و تمایلاتتان چهها هستند، برایتان سادهتر خواهد بود که زندگیتان را در جهت آن اهداف و تمایلات پیش ببرید. وقتی در نظر بگیرید که چرا چیزی را میخواهید، ارتعاشاتتان معمولاً به سمت تمایلاتتان خواهد رفت. هرزمان به این فکر کنید که چطور، کی یا از طریق چهکسی این اتفاق میافتد، ارتعاشاتتان دوباره به سراغ مشکل و تمام دلایل اینکه چرا نمیتوانید آن را داشته باشید، برمیگردد.
با اجرای همه این عادات در زندگیتان، متوجه میشوید که انرژیتان تغییر خواهد کرد. اگر اجرای همه آنها به طور همزمان دشوار به نظر میرسد، هر بار با یک عادت جدید شروع کنید. مطمئن باشید که زندگیتان گستردهتر خواهد شد.
کلید موفقیت در این است که هدف خود را تعیین کنید و آنگاه طوری عمل کنید که گویی امکان شکست وجود ندارد و همینطور هم خواهد شد.
از اساسیترین و اصلیترین شرایط موفقیت یک انسان در زندگی فردی و اجتماعی داشتن قدرت «مدیریت خود» است. انسان موفق، ریشه همه موفقیتها را در درون خود جستجو میکند.
همیشه تصورات یا باورهای اشتباهی درباره موفق شدن وجود دارد. این باورها مسیر موفقیت را پر از دستانداز کرده و درست مانند سدهایی هستند که موفق شدن را سخت یا ناممکن میکنند. گرچه معمولا و در بیشتر متون راههای رسیدن به موفقیت طرح و بررسی میشوند، اما جا دارد به موانع موفقیت نیز اشاره و آنها را بشناسیم. در اینجا برخی از موانع موفقیت را معرفی میکنیم. آیا شما نیز با چنین موانعی روبهرو بودهاید؟
این موانع میتواند ما را از مسیر موفقیت دور کند
پشت گوش اندازی
افرادی که علامت مزمن این «بـیـمـاری» در آنها دیده میشود، مایلند با این جملات توجیه کننده که «تمام کردنش کاری نخواهد داشت» و یا «نگران نباش، وقت برای انجام دادنش بسیار است»، کارها و وظایفشان را برای همیشه از سر خود باز کرده و به تعویق بیندازند. اگر کاری در حد و اندازه قابلیتهایتان به شما روی آورد ولی به دلیل عذر و بهانههای ذکرشـده از انجام آن ممانعت به عمل آوردید، قطعا پشت گوش اندازی مشکل اصـلی بـوده و باید مرتفع شود. احساس میکنید که زمان در اختیار شماسـت، اما هنگامی کـه وقـت موعود نزدیک میشود، برای اتمام کار به سرعت هجوم میآورید و نتیجه آن خواهد شد که آن طور که در ابتدا مد نظرتان بود از انجام عمل مورد نظر بازخواهید ماند.
ترس از موفقیت
مانع اصلی دیگر برای رسیدن به پیروزی واهمه داشتن از موفقیت است. با اینکه چنین افرادی دقیقا میدانند که برای موفق شدن به چه چیزی نیاز دارنـد، امـا به دلیل داشتن ترس از موفقیت قادر به رسیدن به اهداف والای خود نیستند. در نـظـر ایـشـان راه پـیـش رو، مـخـوف و رعـب آور است. نگرانی از آینده و همه مسایلی که در نهایت گریبانگیر او خواهد شد، منجر به فقدان بصیرت و بازماندن آنها میشود؛ مـخـاطرات ذاتـی روند تجارت، رام نشدنی به نظر خواهد رسید. تشخیص و حل این مشکل آسانتر از برخورد با پشت گوش انـدازی است. فردی که از پذیرش مسوولیتهایی کــه موفقیـتـش را به همراه خواهد داشت وحشت دارد، بـا کمی هم محوری و اندکی صبر و شکیبایی میتواند شرایط را به نفع خود تغییر دهد.
وسواس
افراد موفق دارای خصوصیتی مشترک هستند و آن قابـلیـت تمرکز بر اندیشههای بـزرگ است. برای بسیاری اتخاذ چنین دیدگاهی مشکل است چراکه خود را کاملا محدود و متعهد به انجام کارهای جزیی و کوچک میکنند. تلاش زیاد برای انجام کارهای جزیی زیان آور است چراکه زاویه دید را محدود خواهد کرد. اگر برای اتمام هر کار کوچکی مصر باقی بمانید، هرگز قادر نخواهید بود به اهداف والای خود دست پیدا کنید. این گونه افراد، سخت کوشی و تلاش زیاد را لازمه زندگیشان دانسته اما عزم و اراده خود را برای کاربرها و مصارف مفید به کار نمیبندند. تنظیم دقیق مهارتهای مدیریـت زمـانـی در برطرف کردن این مشکل کمک فراوانی خواهد کرد.
احساس ناامنی
افراد ضعیف و سست بنیان به علت داشتن احساس ناامنی، در کارشان پیشرفتی حاصل نمیشود. شاید یکی از دلایل عدم موفقیت این گونه انسانها در بیمیلی آنها برای نشان دادن برش از خودشان نهفته شده باشد. علت ترس نیست؛ فقدان اطمیـنان و اعـتـمـاد باعث عقب ماندن آنها میشود.
از اساسیترین و اصلیترین شرایط موفقیت یک انسان در زندگی فردی و اجتماعی داشتن قدرت «مدیریت خود» است. انسان موفق، ریشه همه موفقیتها را در درون خود جستجو میکند
اطرافیان و دوستان نامناسب
ممکن است شما همه شرایط لازم برای رسیدن به اهدافتان و ارایه انعکاس فردی موفق از خود را دارا باشید، اما آیا دوستانتان شـما را در این راه همراهی میکنند؟ ممکن اسـت آنها دیـدگـاه مـتـفـاوت و مـتـضـادی از مـوفـقیت نسبت به شـما داشـتـه باشند (یا اصلا دیـدگاهی نداشته باشند). دوسـتـان به علت تاثیرات منفی راه رسیدن بـه موفـقیـت را برایتان سخت و دشوار میکنند. برخی از اطرافیان حتی ممکن است متوجه پـتـانـسیـل و استعدادهای نهانی شما نشده و باعث زمین خوردگی و تردید در قابلیتها و تواناییها شوند.
فقدان منابع و امکانات
شاید هیچ چیزی ناراحت کنندهتر و ناهنجارتر از این مـوضـوع نـیست که انسان با وجود داشتن همه قابلیـتهای لازم جـهت رسـیدن بـه مـوفقیت، فقط به دلیل عوامل خارج از کنترل خود، از پیشرفـت باز ماند. فقدان منابع مالی یا کمبود زمان به دلیل نگهداری از خانواده یا مسوولیتهای دیگر میتواند یک قاتل واقعی باشد. رشد کـردن زیـر خـط فقر یا تامین کردن نزدیکانی که به شما نیازمند هستند، آینده را بسیار متفاوت از آن چـیـزی کـه در تصـورتـان بوده، ترسیم خواهد کرد.
نیاز به دیدگاهی درون نگر
یک معلم مدرسه، یک مهندس طراح، یک افسر ارتش و یک کارگر ساده یا یک سرایدار میتواند به طرق مختلفی مـوفق باشـد؛ با اینکه موفقیت در کار ممکن است جذابتر از همه به نظر برسد، اگر در زمان مـورد انتـظار به آن دست نیافتید، بیمناک نشوید. یـک قـدم بـه عـقـب بـرگردید و عـلـت را بـررسـی کنید. در نهایت خواه دوستانتان مقصر باشند و خواه اعتمادبه نفستان، دقت کنید که به منظور بهینه کردن فرصتها برای به دست آوردن موقعیتی موفقتر و راضی کنندهتر، قدمهای صحیحی بردارید.
موفقیت
حداقل شرط لازم برای موفقیت…
* من باید موانع موفقیت را بردارم.
* خواستن توانستن است.
* من باید موفق بشوم.
* من باید درستکار باشم.
* من باید تصمیم اساسی برای موفق شدن بگیرم.
* من باید خوب درس بخوانم.
* من باید تلاش کنم.
* من باید، باید، باید…
از اساسیترین و اصلیترین شرایط موفقیت یک انسان در زندگی فردی و اجتماعی داشتن قدرت «مدیریت خود» است. انسان موفق، ریشه همه موفقیتها را در درون خود جستجو میکند.
منشأ تمام پیروزیها در وجود ماست. انسانی که نگاه مثبت و فعال در زندگی دارد خواهان کار، کوشش و تلاش است و برای خود برنامه دارد.
انسان موفق، زمام زمان را به دست داشته و بهترین بهره را از آن میبرد. انسان موفق شکستها و عقب افتادنهای خود را با بهانههای پوچ توجیه نمیکند.
کشیدن پا روی زمین، حرکت بدون انرژی، چشمهای خسته و بیحال و گاهی خوابآلود، غرغر کردن و بد و بیراه گفتن به زمین و زمان، پوشیدن لباسهایی که همواره اعتراض به دنبال دارد و ظاهری که نشان از بی نشاطی است، تأخیر در کارها، اعتراضات و… نشان دهنده نداشتن مدیریت خود و زمان است. مدیریت به معنای اداره کردن، برنامهریزی و حرکت در چارچوب آن برنامه به سوی هدف است.
استفاده مناسب از امکانات تحت اختیار برای پیشرفت، و هر چیز را در حیطه نفوذ و تحت تأثیر خود، در جای و محل شایسته و بایسته خود نهادن است.
حداقل شرط لازم برای موفقیت در هر زمینهای یادگیری مداوم است.
همیشه کارهای خود را بنویسید و آنها را طبقهبندی کنید؛ سپس از مهمترین آنها شروع کنید.
هر موقعیتی را میتوان مثبت تلقی کرد، به شرط آنکه آن را به عنوان فرصتی برای رشد و پیشرفت در نظر بگیریم
از سلامت جسمانی خود به بهترین نحو مراقبت کنید. نیرو و نشاط برای موفقیت و خوشبختی ضروری است. در مورد تعیین هدفهای خود قاطعیت داشته باشید، اما در مورد روش دستیابی به آنها انعطافپذیر باشید.
برای رسیدن به هر یک از هدفهای خود مهلتی تعیین کنید.
آنچه بیش از هر چیز با موفقیت و خوشبختی همسویی دارد خوشبینی است.
هر موقعیتی را میتوان مثبت تلقی کرد، به شرط آنکه آن را به عنوان فرصتی برای رشد و پیشرفت در نظر بگیریم.
اگر در هر شخص و در هر شرایطی به دنبال نقاط مثبت باشید، تقریباً همیشه آن را پیدا خواهید کرد.
وقتی خدا بخواهد برای شما هدیهای بفرستد آن را در مشکلی میپیچد. هر چه مشکل بزرگتر باشد، هدیه هم بزرگتر است!
هر وقت احساس ترس کردید، شجاعت را با «شجاعانه عمل کردن» در خود پرورش دهید.
کلید موفقیت در این است که هدف خود را تعیین کنید و آنگاه طوری عمل کنید که گویی امکان شکست وجود ندارد و همینطور هم خواهد شد.
هر تجربهای را به یک تجربه آموزنده بدل کنید. در هر ناامیدی و شکستی، به دنبال درس با ارزش باشید.
منبع:مردمان