نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

در مقابل چـــــی ، مثل چــــی باش

  

 

در مقابل کار های روزمره ، مثل ساعت دقیق و منظم باش .


 

در مقابل حوادث و خبر های بد چون باد سریع بگذر.


 

در مقابل بزرگتر ها چون بید همیشه سر به زیر باش .


 

در مقابل مشکلات و سختی ها چون سنگ خارا قوی و غیر شکننده باش.


 

در مقابل سخنان درشت و ناراحت کننده چون پنبه نرم باش.


 

در مقابل عواملی که نمی توانی آنها را تغیربدهی چون موم انعطاف پذیر باش.


 

در مقابل بخشش همچو خورشید سخاوتمندانه و بی توقع به همه بتاب.


 

در مقابل ضعف نفس مانند شناگری ناشی آنقدر خود را به آب بزن تا روزی شناگری ماهر شوی.


 

در مقابل تملق و چاپلوسی مانند ناشنوایان باش که نه می شنوند و نه عکس العمل نشان می دهند.


 

در مقابل جاه و مقام چون عقابی باش که هر چقدر بالا می رود کوچک و کوچکتر می شود.


 

در مقابل پشتکار همچون مورچه ای باش که باری را که ده ها برابر خود وزن دارد بر دوش دارد و از یک سربالایی ده ها بار بالا رفته پایین می افتد ولی همچنان ادامه می دهد.


 

در مقابل نا امیدی همیشه بزرگانی از تاریخ را به یادآور که با وجود معلولیت ها و محرومیت ها نامشان برای همیشه در تاریخ ماندگار است.


 

در مقابل غرور همیشه انسان هایی را به یاد آور که یک شبه از همه چیز به هیچ رسیده اند.


 

در مقابله زیاده خواهی همیشه بادکنک را به یادآور که تنها می تواند مقدار معینی باد را تحمل کند ، در غیر این صورت می ترکد و نابود می شود.


 

در مقابل وسوسه های شیطانی همچون کرو لال دیوانه ای شو که نه می شنود و نه می بیند و نه احساسی دارد.


 

در مقابل الفاظی مانند شانس و بخت و اقبال مانند بی سوادی شو که یک کتاب پر از این کلمات را روبه رویش قرار داده باشند.


 

در مقابل ترس باتلاقی را به یاد آور که هر چه بگذرد بیشتر در آن فرو می روی.


 

در مقابل دشمن به طرزی عمل کن که عکس العمل او با دوستت فرق چندانی نداشته باشد.


 

در مقابل ارتکاب به گناه چنان فرض کن که برای رسیدن به آن باید از یک دیوار بتونی با دست خالی بگذری.


 

در مقابل دشمن دوست نما همچون قطب های همنام دو آهن ربا عمل کن.


 

در مقام دوست چنان باش که هیچگاه پشت سرش حرفی نزنی که اگر روزی مجبور شدی روبه رویش بگویی شرمنده شوی.


 

در مقابل شکست مانند ماهی باش که در خلاف جهت جریان رود ، خستگی ناپذیر ساعت ها و روز ها شنا می کند. 

 

وبالاخره   

 

 

در مقابل عشـق   

 

 

همچون شاعران بزرگ با احساس وآماده  

 

 

پاسخگویی باش.

 

 

نظرات 8 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 22 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:27 ب.ظ


با سلام و درود فراوان بر شما دوست عزیز و گرامی و آرزوی تندرستی و سعادتمندی شما در تمامی مراحل زندگانی باستحضار حضرت عالی میرساند کلبه درویشی حقیر با مطلبی آموزنده با عنوان. .."..مرگ پایان زندگی و آرزوهاست !! ."...بروز شده است ..خوشحال خواهم شد دیدن کنید و نظرات ارزشمند خود را مرقوم فرمائید ، مثل همیشه منتظر قدمهای سبز و حضور گرمتان هستم ...با لب خندان ز دنیا می روم ...با امید دوست (تنها) می روم ...دیگر از شهر شما دل کنده ام ....چون نسیمی سوی صحرا می روم ...ذره ام لیکن به خورشید می رسم ....قطره ام ...اما به دریا می روم ...دوستان !!! در مردن من زندگیست .....چون به دیدار خدای می روم ......التماس دعا و خدا نگهدارتان
[گل]

دکی جون یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:21 ق.ظ http://dokijoon.blogsky.com

خانم خانما تورو خدا به منم یاد یده این روحیه خوبو تو این دوره زمونه چطور نگهداشتی

reza دوشنبه 24 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:31 ب.ظ http://island1383.persianblog.ir

باسلام و درود فراوان بر شما دوست عزیز و گرامی و فرا رسیدن عید سعید قربان را بشما و تمامی مومنان و منتظران آقا امام زمان تبریک عرض می نماییم ........در طول تاریخ حق طلبانه انسان ، همواره عده اندکی به دنبال شناخت حق و احقاق حقوق دیگران جان بر کف نهاده و در این مسیر تمام تعلقات دنیوی دست شسته و تنها به لقاء حق می اندیشیده اند و این امر آنان را وا می داشته تا آنچه را که حق به ودیعه در نزد آنان قرار داده پاسداری و صیانت نمایند ، در مسیر حق قدم برداشته و با توکل به او موانع را یکی پس از دیگری پشت سر بنهد تا به آنچه که لیاقت آنرا دارند نائل گردند .
ای یوسف زهرا ای کعبه دلها
ای هستی عالم ای فدای صدایت
جان ما بفدایت محتاج دعایتیم
داریم تمنا ای یوسف زهرا
پروانه ی شمع رخسار تو هستیم
ما طالب دیدار تو هستیم
ما بیمار عشق تو هستیم
ما محتاج دعای تو هستیم
ای یوسف زهرا ...ای یوسف زهرا .....
امشب خواندیم خدایمان با چشمان پر اشکمون
با دلی پر از خونمان.......
محتاج دعایتیم ای یوسف زهرا ..
بگو به عقربه های خورشید
که چند روز دیگر آفتاب خواهد شد .....
سبحانک یا لا اله الا انت....الغوث الغوث خلصنا من النار یارب....

خ جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:38 ب.ظ http://khalvated.blogsky.com

گفت دانایی که: گرگی خیره سر،

هست پنهان در نهاد هر بشر!

لاجرم جاری است پیکاری سترگ

روز و شب، مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره ی این گرگ نیست

صاحب اندیشه داند چاره چیست

ای بسا انسان رنجور پریش

سخت پیچیده گلوی گرگ خویش

وی بسا زور آفرین مرد دلیر

هست در چنگال گرگ خود اسیر

هر که گرگش را در اندازد به خاک

رفته رفته می شود انسان پاک

وآن که با گرگش مدارا می کند

خلق و خوی گرگ پیدا می کند

در جوانی جان گرگت را بگیر!

وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری، گر که باشی هم چو شیر

ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدگر را می درند

گرگ هاشان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند

گرگ ها فرمانروایی می کنند

وآن ستمکاران که با هم محرم اند

گرگ هاشان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب

با که باید گفت این حال عجیب؟…

اردشیر بابکان دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:31 ب.ظ http://avestaariyo2.blogfa.com

درود بر شما دوست عزیز
من در وبلاگم مطلب کوتاهی درباره داستان زندگی بعد از مرگ از دیدگاه زرتشت نوشتم لطفا" آن مطالب را بخوانید و با دیدگاه خود آن را کامل کنید.
با تشکر از شما دوست عزیز[گل]

رضا پنج‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:53 ق.ظ http://island1383.persianblog.ir

با سلام و درود فراوان بر شما دوست عزیز و گرامی و آرزوی تندرستی و سعادتمندی شما در تمامی مراحل زندگانی وبا توجه به فرا رسیدن ایام شهادت اباعبدالله حسین سرور سالار شهیدان تاریخ بشریت و آرزوی قبولی عزاداریهای شما در درگاه حق باستحضار حضرت عالی میرساند کلبه درویشی حقیر با مطلبی آموزنده با عنوان. .."..من حسینم فرزند پیامبرم منتظر یاری شما !!؟ ."...بروز شده است ..خوشحال خواهم شد دیدن کنید و نظرات ارزشمند خود را مرقوم فرمائید ، مثل همیشه منتظر قدمهای سبز و حضور گرمتان هستم ...ز بردباری خورشید بسی عجیب باشد...که ذره ذره نگردید در عزاری حسین ...بهانه شمع بود صادقانه پروانه ...کند به شیوه عشاق جان فدای حسین ...و آن گنجینه شهر مدینه ...نصیب خاک پاک کربلا بود......التماس دعا و خدا نگهدارتان [گل]

جواد دوشنبه 13 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:31 ب.ظ http://www.allthings73.blogsky.com

سلام
خوفی
چشم
میگم
سخته بخوام اینجوری باشم{خنده}

ستار سه‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:09 ب.ظ

عالی بود در حد تیم ملی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد