نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

زندگی

زندگی را به تمامی زندگی کن
در دنیا زندگی کن بی آنکه جزئی از آن باشی
همچون نیلوفری باش در آب
زندگی در آب بدون تماس با آب!زندگی به موسیقی نزدیکتر است تا به ریاضیات
ریاضیات وابسته به ذهن اند
وزندگی در ضربان قلبت ابراز وجود می کند
زندگی سخت ساده است
خطر کن
وارد بازی شو
چه چیز از دست می دهی ؟
با دست های تهی امده ایم
وبا دست های تهی خواهیم رفت
نه, چیزی نیست که از دست بدهیم
فرصتی بسیار کوتاه به ما داده اند
تا سر زنده باشیم
تا ترانه ای زیبا بخوانیم
وفرصت به پایان خواهد رسید
آری اینگونه است که هر لحظه غنیمتی است !مرگ تنها برای کسانی زیباست که,زیبا زندگی کرده اند! از زندگی نهراسیده اند
شهامت زندگی کردن را داشته اند
کسانی که عشق ورزیده اند
دست افشانده اند

و زندگی را جشن گرفته اند
پس; هر لحظه را به گونه ای زندگی کن
که گویی واپسین لحظه است
و کسی چه می داند ؟
شاید اخرین لحظه باشد

 

 

 


زندگی یا یک جرعه قهوه تلخ


چند دوست دوران دانشجویی که پس از فارغ التحصیلی هر یک شغل


های مختلفی داشتند و در کار و زندگی خود نیز موفق بودند، پس از


مدت ها با هم به دانشگاه سابق شان رفتند تا با استادشان دیداری تازه


کنند.




آنها مشغول صحبت شده بودند و طبق معمول بیشتر حرف هایشان هم


شکایت از زندگی بود. استادشان در حین صحبت آنها قهوه آماده می


کرد. او قهوه جوش را روی میز گذاشت و از دانشجوها خواست که


برای خود قهوه بریزند.




روی میز لیوان های متفاوتی قرار داشت; شیشه ای، پلاستیکی،


چینی، بلور و لیوان های دیگر. وقتی همه دانشجوها قهوه هایشان را



ریخته بودند و هر یک لیوانی در دست داشت، استاد مثل همیشه آرام


و با مهربانی گفت: بچه ها، ببینید; همه شما لیوان های ظریف و زیبا


را انتخاب کردید و الان فقط لیوان های زمخت و ارزانقیمت روی


میز مانده اند.




دانشجوها که از حرف های استاد شگفت زده شده بودند، ساکت بودند


و استاد حرف هایش را به این ترتیب ادامه داد: «در حقیقت، چیزی


که شما واقعا می خواستید قهوه بود و نه لیوان. اما لیوان های زیبا را


انتخاب کردید و در عین حال نگاه تان به لیوان های دیگران هم بود.


زندگی هم مانند قهوه است و شغل، حقوق و جایگاه اجتماعی ظرف


آن است. این ظرف ها زندگی را تزیین می کنند اما کیفیت آن را


تغییر نخواهند داد.





البته لیوان های متفاوت در علاقه شما به نوشیدن قهوه تاثیر خواهند


گذاشت، اما اگر بیشتر توجه تان به لیوان باشد و چیزهای با ارزشی


مانند کیفیت قهوه را فراموش کنید و از بوی آن لذت نبرید، معنی


واقعی نوشیدن قهوه را هم از دست خواهید داد. پس، از حالا به بعد


تلاش کنید نگاه تان را از لیوان بردارید و در حالیکه چشم هایتان را


بسته اید، از نوشیدن قهوه لذت ببرید.»


 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد