.: سوال:
چرا وقتی نماز می خوانم، توجه و حال مخصوص عبادت ندارم؟ چه کنم؟
.: پاسخ:
1. توجه به خدای متعال و چرایی عبادت:
یعنی نمازگزار باید معرفتی نسبتاً درست از خدای متعال داشته باشد و بداند که با چه کسی رو به رو می شود. خدای متعال کمال محض است و جامع همه ی کمالات بلکه عین کمال است و یکی از کمالات الاهی حکمت است. به همین دلیل تمام افعال الاهی هدفمند است، و از افعال الاهی، آفرینش جهان هستی و گل سرسبد آن انسان است و هدف آفرینش، رسیدن به کمال (تکامل) است که این حقیقت جز از راه صحیح (صراط مستقیم) میسر نمی شود، و صراط مستقیم همان بندگی خداوند است: «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیم»؛[1] یعنی اطاعت از همه دستورات و قانون الاهی که مهم ترین و بارزترین آنها، در قالب عبادت تجلی می یابد.
اگر کسی فلسفه ی عبادت را نداند نصیبی از آن نمی برد و فلسفه ی عبادت فقط در پرتو بینش دینی قابل دریافت است.
2. پرهیز از اموری که با عبادت منافات دارد:
میزان تأثیر اعمال بستگی کامل به زمینه های قبلی و توجه و اخلاص افراد دارد، به همین سبب عبادت در افراد تأثیرات کاملا مختلفی دارد.
پرهیز از اموری که با عبادت منافات دارد و اثر آن را خنثی می سازد، از امور بسیار مهم است. مانند دو مریض که هر دو به دستور پزشک عمل کرده و داروهای خود را به موقع می خورند، ولی یکی، از چیزهای زیان بار پرهیز می کند و دیگری بی پرواست و اهل پرهیز نیست. در این صورت سفارش و نسخه ی پزشک برای دومی بی اثر یا کم اثر است.
باید از اعمال ظلمت زا (گناه) پرهیز کنیم تا عبادت در باطن ما اثر کند و موجب نشاط گردد. لذا در روایات وارد شده است، تا آن جا که برایتان امکان دارد از گناه فاصله بگیرید؛ زیرا ظلمت با گناه به باطن راه می یابد، «اذا اذنب الرجل دخل فی قلبه نقطة سوداء».[2]
امام صادق (ع) مىفرماید: «کان أبی (ع) یقول: ما من شیء أفسد للقلب من خطیئة، إنّ القلب لیواقع الخطیئة فما تزال به حتّى تغلب علیه فیصیّر أعلاه أسفله».[3]
پدرم [امام باقر] (ع) مىفرمود: هیچ چیز براى قلب زیانبارتر از گناه نیست، چه آنکه قلب با گناه مىآمیزد و با آن گلاویز مىشود تا بالاخره گناه بر قلب چیره شده و آن را وارونه مىسازد.
یعنى قلب به حساب طبع اولى، ملکوتى و رو به خدا ست، ولى در اثر گناه چهرهاش وارونه گشته، ناسوتى و شیطانى مىشود.
امام صادق (ع) مىفرماید: «إنّ الرّجل یذنب الذّنب فیحرم صلوة اللّیل و إنّ العمل السّیّئ أسرع فی صاحبه من السّکّین فی اللّحم».[4]
گناه انسان را از عبادت و تهجّد محروم مىسازد و لذّت مناجات با خدا را از او سلب مىکند و تأثیر گناه از کارد برنده سریعتر است.[5]
مثنوی مولوی در این باره داستان گناهکار و جناب شعیب را بیان می کند و می گوید:
آن یکى مىگفت در عهد شعیب
که خدا از من بسى دیدست عیب
چند دید از من گناه و جرمها
وز کرم یزدان نمىگیرد مرا
حق تعالى گفت در گوش شعیب
در جواب او فصیح از راه غیب
که بگفتى چند کردم من گناه
وز کرم نگرفت در جرمم اله
عکس مىگویى و مقلوب اى سفیه
اى رها کرده ره و بگرفته تیه
چند چندت گیرم و تو بىخبر
در سلاسل ماندهاى پا تا به سر
زنگ تو بر توت اى دیگ سیاه
کرد سیماى درونت را تباه
بر دلت زنگار بر زنگارها
جمع شد تا کور شد ز اسرارها...
از نماز و از زکات و غیر آن
لیک یک ذره ندارد ذوق جان
مىکند طاعات و افعال سنى
لیک یک ذره ندارد چاشنى
طاعتش نغز است و معنى نغز نى
جوزها بسیار و در وى مغز نى
ذوق باید تا دهد طاعت بر
مغز باید تا دهد دانه شجر
دانه بىمغز کى گردد نهال
صورت بىجان نباشد جز خیال
چون شعیب این نکتهها بر وى بخواند
از تفکر همچو خر در گل بماند[6]
3. تلاش برای تهذیب نفس:
هدف از تهذیب نفس، کنار زدن حجاب ها و پرده هایی است که میان انسان و فطرت او مانع گردیده و اجازه ی تبلور و تجلی به آینه ی خدانمای فطرت را نمی دهد. این پرده ها و حجاب ها برگرفته از گناهان، غفلت، و فرو رفتن در عالم ماده و مادیات و فراموش کردن خدا و آخرت و عالم ملکوت است. تمام دستورات و احکامی که در شرع مقدس وارد شده، همگی هدف واحدی را دنبال می کند و آن کم رنگ کردن و یا کنار زدن این حجاب ها و درخشش گوهر فطرت و حقیقت انسان است که در زیر خروارها گرد و خاک غفلت و عصیان مدفون گشته است. «قد افلح من زکیها و قد خاب من دساها».[7]
4. انجام دادن کارهای مثبت:
از سویی روح، همه کاره در عالم بدن است و تمام اعضا و جوارح تحت فرمان اویند و از سویی دیگر همو محل نورانیت ها و ظلمت هاست و از اعمال انسان تأثیر می پذیرد.
تأثیر فوری کارهای مثبت و منفی بر روح بر کسی پوشیده نیست و از جمله ی اعمال مثبت انجام عبادات است؛ یعنی اگر انسان ده درجه نورانیت داشته باشد و نماز شب هم بخواند و یا در رفع حوایج مردم کوشا باشد و... این اعمال خوب به نورانیت روح او می افزاید و همین باعث توان مندی بیشتر روح و باطن او می شود و این نورانیت عظیم اسباب نشاط در عبادتی مثل نماز را فراهم می آورد. البته عکس این موضوع هم در اعمال ظلمانی صادق است. «قل کل یعمل علی شاکلته».[8]
5. دوستی خداوند متعال:
خطا و گناه آدمی، ریشه در دنیا دوستی و گرایش افراطی به لذت های مادی و طبیعی آن دارد. «حب الدنیا رأس کل خطیئة». بنابراین، اگر کسی بخواهد دلش را از گناه خالی کند، باید با ریشه و منشأ آن بستیزد و بکوشد که از شدت محبت دنیا در دلش بکاهد و گرایش به لذت های طبیعی را در نفس خویش تعدیل نماید که اگر چنین کند و به استعانت خدای متعال، در این کار سترگ موفقیتی به دست آورد، می تواند دلش را از گناه خالی کند و به جای آن محبت خدای بزرگ و اولیای او را جایگزین نماید.
نتیجه: این که اگر بخواهیم در نماز حال خوبی داشته باشیم، باید آداب باطنی را رعایت نماییم، با اعمال نورانی زمینه را فراهم کنیم و نور باطن را قوت بخشیم و وجود آدمی را از امراض اخلاقی پاکیزه گردانیم تا به درک لذت عبادت نایل آییم. چه این که مریض به جهت مرض از درک لذت بهترین غذاها بی بهره است و رغبتی به میل کردن غذای لذیذ ندارد. البته ناگفته نماند که خوردن غذا و لو این که این چنینی باشد نقش اساسی در بهبود مریض دارد. از این جهت همان طورکه در لابلای بحث بدان اشاره رفت، ما قایلیم که ایندو در همدیگر تأثیر متقابل دارند.
------------ --------- --------- --------- ---پی نوشتها:
[1] یس، 61.
[2] اصول کافی، ج 3، باب گناهان، روایت 13.
[3] اصول کافى، ج 2، ص 268، باب الذنوب، حدیث 1.
[4] همان، ص 272، حدیث 16؛ جامع السعادات، ج 3، ص 48.
[5]مهدوى کنى، محمدرضا، نقطههاى آغاز در اخلاق عملى، ص 116.
[6] جعفرى، محمد تقى، شرح مثنوی، ج 5، ص 512.
[7] شمس، 9 – 10.
[8] اسرا، 84.
منابع:
1. آداب الصلاة (آداب نماز)،امام خمینی.
2. راه های خروج از صفات رذیله، سید رحیم، توکل.
3. سرالصلاة، امام خمینی.
در روزهای پایانی سال کارهای خانه قدری متفاوت به نظر میرسد. شاید از همان زمان که خانهتکانی شروع میشود، بتوان این دگرگونی را احساس کرد. تحولی که به پیشواز نو شدن سال و دگرگونشدن چهره زمین و زمان میرود.
خوب است همه ما که در یک چهاردیواری زندگی میکنیم، با این جریان همراه شویم و هر یک گوشهای از این کار را بر دوش بگیریم تا با همدلی و همکاری کارهای این روزها به خوبی و خوشی پایان یابد.
حتما رفت و روب و تمیزکردن خانه شما هم کمکم رو به پایان است. خانهتکانی هر چند خستهکننده و نسبتا طولانی است، ولی چون مژده آمدن عید نوروز را با خود به همراه میآورد، به نوعی شیرین هم هست.
حتما تا به حال به فکر سور و سات عید و سفره هفتسین هم بودهاید؛ سبزه پشت پنجره هم که قطعا رشد کرده و آماده گذاشتن روی سفره است. البته بعضیها هم سبزه آماده را از فروشگاهها میخرند.
سلیقهها در نوع سبزه هم متفاوت است؛ بعضی گندم و گروهی دیگر عدس یا ماش سبز میکنند که هر کدام از اینها زیبایی خاص خود را دارد. ظرفهای سر سفره هم داستان خودش را دارد؛ بعضی خانوادهها عادت دارند هر سال ظروف جدیدی برای تزئین سفره هفتسین خریداری کنند و برخی دیگر با ظروفی که در خانه دارند، این سفره را به زیبایی آرایش میدهند.
هر کدام از این روشها که انتخاب شود، یک نکته در همه جا احساس میشود؛ انداختن سفره هفتسین و تزئین آن، کاری سنتی و زیباست که تمام افراد خانواده باید در آن دخیل باشند.
پس شما هم امسال سفرهای زیبا پهن کنید؛ زیباترین پارچهای که در خانه دارید؛ سفره ای رنگارنگ یا خاتم اصفهان یا ترمه یزد یا... پیش از هر چیز روی آن یک جلد قرآن بگذارید. یک جام آیینه و یک ظرف آب که درون آن یک یا چند ماهی در حال بازی هستند هم باید بالای سفره بنشینند. چند ظرف زیبا (یادتان باشد کم اهمیتترین نکته، قیمت آنهاست) که معمولا در تمام خانهها یافت میشود آماده کنید؛ به عنوان مثال اگر ظروف بستنی خوری در خانه دارید آنها را روی سفره هفتسین بگذارید و همرنگ سفره روبانهایی تهیه کنید و دور پایه ظرفها ببندید تا جلوه بیشتری به آنها بدهد سپس هفتسینتان را درون آنها بگذارید. همان سینهایی که همیشه و همه ساله روی سفره عید ما جا دارند. سنجد که نماد عشق است؛ سیر نماد سلامتی و تندرستی؛ سرکه نشان صبر و شکیبایی و سیب نماد عشق و زایش؛ سمنو یعنی برکت و فراوانی؛ سماق سمبل طلوعی جدید در سالی جدید؛ سکه هم که معنای فراوانی روزی میدهد و سبزه که خرمی و شادابی را به همراه دارد.
یادتان نرود سبزه را هم با روبانی همرهنگ و زیبا تزئین کنید، سپس روی سفره بگذارید. تخممرغهای رنگ شده را هم در ظرف یا سبدی بگذارید. تقریباً سفره هفتسین شما آماده است. فقط از کمی دورتر نگاهی به سفره بیندازید و ببینید چیزی کم نباشد ...
البته بعضی خانوادهها رسم دارند چیزهای دیگری هم روی سفره بگذارند مثلاً ظرفی میوه یا یک کاسه کوچک برنج. راستی شمع هم فراموش نشود. یک شمع رنگی که با سفره شما هماهنگ باشد. البته در این مورد هم تنوع سلیقه وجود دارد؛ بعضی خانمها به تعداد فرزندانشان شمع روی سفره هفتسین میگذارند.
هر کاری برای این سفره میکنید، یک نکته یادتان باشد؛ مهم نیست که سفره شما در تمام فامیل و دوستان تک باشد. همچنین مهم نیست که گرانترین یا ارزانترین سفره هفتسین را چیدهاید؛ مهم همدلی و صفایی است که بین ساکنان خانه و در کنار این سفره به وجود میآید. سفره هفتسین میتواند خیلی ساده باشد و در عین حال بسیار زیبا. عید نوروز عید زیباییهاست. حالا که سخن از زیبایی شد، اگر توانستید یک شاخه گل هم روی سفره هفتسین خود بگذارید. شاید به همان رسم قدیمی شاخهای سنبل زیبا و معطر.
سیاوش سیه را به تندی بتاخت | نشد تنگدل جنگ آتش بساخت |
ز هر سو زبانه همی برکشید | کسی خود و اسب سیاوش ندید |
مد شده این روز ها پز می دهیم
پیش هر کس ،هر کجا پز می دهیم
جمعمان هر وقت کامل می شود
یا که می لافیم یا پز می دهیم
کار ما اصلا همین پز دادن است
خوب و خوشحالیم تا پز می دهیم
در عروسی یا عزا پز می دهیم
چهره هامان ناز و خوشگل می شود
بس که با ناز و ادا پز می دهیم
یک نفس در خواستگاری هایمان
یا که آن ها یا که ماپز می دهیم
با نماز و روزه و اعمال هم
از سر صدق و صفا پز می دهیم
با قیافه ،لنز ، مو ، گوشی ،لباس
روسری،عینک، طلا پز می دهیم
با عمو ها ،عمه ها، هر کس که شد
دوست ،فامیل ،اشنا پز می دهیم
خال کوبی می کنیم ابروی خود
تازه آن هم تا به تا پز می دهیم
می خریم از بوفه ی دانشکده
کیک با کوکا کولا پز می دهیم
با چلو ماهی اگر ممکن نشد
با خوراک لوبیا پز می دهیم
کاش این پز ها کمی معقول بود
گاه خیلی نابجا پز می دهیم
خانعمومان برج دارد در ونک
خب به ماچه ما چرا پز می دهیم
عمه ی داماد ما زندایی ما
می رود اسپانیا پز می دهیم
در کلیپی قسمتی از گوش ما
هست پیدا را به را پز می دهیم
سوپر استار است دختر عمه مان
او خودش نه بلکه ما پز می دیهم
در اتاق سی سی یو، زیر سرم
یا که در حال کما پز می دهیم
در خیابان ، با لباس و کیف و کفش
یا مگان و زانتیا پز می دهیم
این درست ،اما نمی دانم به چی
توی استخر و وسونا پز می دهیم
توی مهمانی که غوغا می کنیم
چون که با هم همصدا پز می دهیم
دائماً با امتیاز این و آن
مد شده این روزها پز می دهیم
آیا شما واقعا خوشحال هستید؟ اگر صادقانه بگوییم، بسیاری از ما حتی به خودمان وقت نمی دهیم که به این سوال پاسخ دهیم. و اینکه آیا خوشبختی اصلا چه هست؟ باید چه شکلی باشد؟ و مهم تر از همه چگونه می توانید آن را به دست آورید؟ ● قدم های کوچک برای مقصدی بزرگ ● خود را سرزنش نکنید ● به استعدادهایتان پشت نکنید ● دوستانه ترین روابط ● زمانی برای تولد عشق ● قدرت قدردانی ● بخشایش و گشایش
حالا که دارید به سال جدید می رسید بیایید به آنچه پشت سر گذاشته اید نگاهی بیندازید و یک برنامه خوشبختی برای خود بریزید و تصمیم بگیرید سال ۹۱ خوشبخت تر از سال قبل باشید. این که شما چند سال از عمرتان را گذرانده اید یا چند سال دیگر از آن باقی مانده است هیچ تاثیری در میزان خوشبختی شما ندارد، زیرا خوشبختی چیزی است که در هر لحظه می توانید آن را حس کنید.
همه ما در جستجوی خوشبختی هستیم. گاهی فکر می کنیم می توانیم آن را با صرف مقداری پول یا کنار گذاشتن یک عادت بد یا کسب پول بیشتر به دست آوریم و همینطور هر سال وقتمان را با همین روش صرف می کنیم. اما خوشبختی واقعی وقتی خودش را به ما نشان می دهد که از آنچه هستید و آنچه دارید لذت ببرید و از ویژگی های منحصربه فرد خود تقدیر کنید. در واقع خوشبختی وقتی شروع می شود که خودتان را دوست داشته باشید.
گرچه راه رسیدن به خوشبختی برای هر فرد متفاوت است، اما عشق به خود، به عنوان موجودی منحصر به فرد، که هرگز تکرار نخواهد شد، شاه کلید این گنجینه است. وقتی ما بتوانیم دست از شماتت خود به خاطر اشتباهاتمان برداریم و شروع به جشن گرفتن برای کارهای درستمان بکنیم بالاخره می توانیم خوشحال باشیم.
باید تفکرمان را در مورد خودمان تغییر دهیم و این برای بعضی ها راه دشواری است و البته خوشبختانه میانبری هم دارد که بتوان زودتر به مقصد رسید. آنچه می خوانید گزیده ای از میان نسخه های آزموده است.
● ورزش دوای جسم و روح
اگر ورزش نمی کنید همین حالا ورزش را شروع کنید. می دانید که ورزش شما را سلامت نگه می دارد و به کنترل وزنتان کمک می کند، اما آیا می دانید که ورزش خود یک داروی ضدافسردگی به شمار می رود؟
می توانید تصمیم بگیرید که در سال نو ورزش، بخشی از شیوه زندگی شما باشد. حتی یک ورزش ۲۰ دقیقه ای می تواند خلق و خوی شما را بهتر کند و احترام به خویشتن را افزایش دهد. همسر و فرزندانتان می توانند شما را در این مسیر همراهی کنند و در همین مسیر خوشبختی را تجربه کنید.
میانبر دوم سخت نگرفتن زندگی است. گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع سخت می گیرد جهان بر مردمان سختکوش. بسیاری از برنامه هایی که برای سال بعدمان در نظر می گیریم سختگیرانه تر از آن است که رغبتی به انجام آن پیدا کنیم. مثلا یک دفعه قرار می گذاریم ۲۰ کیلو، وزن کم کنیم چون از ظاهرمان خوشمان نمی آید.
فلسفه این تصمیم مشکل دارد. اگر قرار است طرز فکر خود را عوض کنیم به خاطر این است که خودمان را دوست داریم و به سلامتی خود اهمیت می دهید. باید برنامه هوشمندانه تری برای کاهش وزن ترتیب می دهیم.
رقابت چیز خوبی است، اما وضع اقتصادی ما ایرانی ها گاهی ما را در چنان موقعیتی قرار می دهد که احساس کمبود می کنیم. مثلا حسن کارمند بازنشسته ای است که ماهانه ۷۵۰ هزار تومان ثابت دریافت می کند و به طور متوسط در سال هشت میلیون تومان درآمد دارد، اما همچنان احساس ناخوشایندی از بی عرضگی او را اذیت می کند. او می گوید: اگر من هم مثل همکارم زمین زیادی خارج از تهران خریده بودم امروز که آن منطقه های بی ارزش، ارزش پیدا کرده مرا یک میلیارد می کرد، اما من بی فکر بودم. این نوع سرزنش کردن ها باعث می شود یک عمر احساس بدبختی کنیم. باز هم تکرار می کنم باید بتوانید خود را ببخشید و از آنچه دارید لذت ببرید.
توصیه دیگر این است که یکی از استعدادهای خود را پرورش دهید. اگر در کارتان این موضوع امکان پذیر نیست، راه دیگری بیابید البته اگر می توانید بهتر است کاری بیابید که متناسب با استعدادهای شما باشد. به بازی گرفتن نقاط قوت، شما را خوشبخت می کند مثلا اگر شما دبیری بازنشسته هستید، می توانید در یک آموزشگاه تدریس کنید یا به نویسندگی مشغول شوید.
با کسانی که دوستشان دارید روابط خود را محکم تر کنید. آیا از این که ازدواجتان را به حال خودش رها کرده اید، راضی هستید ؟ بیشتر وقت تان را یا سر کار هستید یا دارید مطالعه می کنید؟ تماشاکردن سریال های پشت سر هم و خبر مشغولیت اصلی تان شده؟ این با خوشبختی فاصله زیادی دارد. اگر قرار است یک روز به خاطر نادیده گرفتن عزیزانتان خود را شماتت کنید امروز آنان را دریابید تا خوشبختی دوچندانی را تجربه کنید. سال ۹۱ را سال بهبود روابط قرار دهید و توجهی که دوست دارید دریافت کنید به عزیزانتان هدیه دهید.
توصیه بعدی در مورد ازدواج شماست. آیا هنوز سالگردهای ازدواجتان را جشن می گیرید و از ازدواجتان احساس خرسندی دارید؟ یا از ته دل از آن افسرده اید و به اصطلاح می سوزید و می سازید؟ اگر چنین است در این هفته های پایانی سال به این فکر کنید که چطور سال آینده عشق را دوباره در زندگی خود متولد کنید و به بازسازی روابط با همسرتان بپردازید. زندگی با یک زوج خوب چیزی است که به انسان حس خوشبختی می دهد.
گرچه راه رسیدن به خوشبختی برای هر فرد متفاوت است اما عشق به خود، به عنوان موجودی منحصر به فرد که هرگز تکرار نخواهد شد، شاه کلید این گنجینه استاگر به جایی رسیده اید که از ازدواج خود لذت نمی برید خودتان مسوول هستید و تنها کسی هستید که می توانید آن را تغییر دهید. با مهربانی و وضوح در مورد آن با همسرتان صحبت کنید. با هدایای کوچک و تصادفی یکدیگر را شاد کنید حتی اگر تهیه یک ناهار خوشمزه از بیرون و معاف کردن همسر خسته تان از ناهار پختن باشد، اما این کارها را از ته دل و برای خوشحالی و خوشبختی خودتان انجام دهید که فردا منتش را سر همسرتان نگذارید. خوبی، همیشه اثربخش است.
توصیه بعدی این است که از دیگران قدردانی کنید. بله البته شما گاه به خانواده و دوستانتان می گویید که در موردشان چه فکری می کنید، اما در مورد همکارانتان چطور؟ آرایشگرتان، معلم فرزندتان، همسایه ای که وقتی به مسافرت می روید از خانه تان مراقبت می کند. بیشتر ما بیشتر به سر و صداهای اطراف اهمیت می دهیم تا آدم هایی که دوروبرمان زندگی مان را راحت تر می کنند.
تا حالا کسی که راه پله هایتان را تمیز می کند یا رفتگر محل را برای عید مبارکی در آغوش گرفته اید؟ همسایه تان را چطور؟ با این کار خودتان بیش از او احساس وجد و شعف خواهید کرد و با هر بار دیدن اطرافیانتان انگار خوشبختی تان تکثیر می شود. مطالعه ای که توسط استاد روان شناسی دانشگاه کالیفرنیا انجام شد نشان می دهد که افراد سپاسگزار ۲۵ درصد شادتر از افراد ناسپاس هستند.
اگر هیچ وقت نمی توانستید مسائل گذشته را نادیده بگیرید الان وقت آن است. این دو هفته فرصت دارید خوب فکر کنید و ببینید چه کسانی در فهرست غضب شما قرار دارند. هرچه بیشتر بتوانید ستم ها و تبعیض هایی که در حق تان روا شده را ببخشید، بیشتر احساس خوشبختی می کنید. اگر اجازه دهید درد، رنج، نفرت و غضب در شما لانه کند هرگز احساس خوشبختی نخواهید کرد.
تحقیقات دانشمندان نشان می دهد این افکار سمی علاوه بر استرس، باعث ایجاد انواع بیماری ها می شود. اگر کسی که از او ناراحتی دارید دیگر در دنیا نباشد هم به صورت نمادین می توانید نامه ای به او بنویسید و در کنار مزارش خاک کنید یا به نیت او به آب بسپارید یا بدون آدرس پست کنید یا هر چیز دیگری که به ذهنتان می رسد، خواهید دید که بسیار سبک و راحت می شوید.
شادی تنها چیزی است که بخشش آن، شما را ثروتمندتر می کند. کمک کردن به یک خانواده نیازمند، نذر غذای گرم برای بیماران یا نیازمندان یا حتی رهگذارانی که هنگام غروب از مقابل منزل شما گذر می کنند، کمک در امور خیریه و بخشش از موهبت های خدادادی که دارید، شما را خوشبخت تر می کند.
چگونگی اطلاع مردم از ظهور
از سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) علامت ها و نشانه هایى براى ظهور آن حضرت ذکر شده است که مردم با دیدن آن علائم و نشانه ها، از ظهور امام مهدى (عج) با خبر مى شوند. این علائم، از یک حیث، دو گونه اند:
1- علائم خاص:
این علامت ها، خاص و مختص وجود پر برکت حضرت صاحب الامر(علیه السلام)است و حضرت بدان وسیله مى داند که خداوند او را اذن و اجازه ى ظهور داده است.
در روایتى طولانى، ابى بن کعب از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درباره ى علامت هاى ظهور امام مهدى(علیه السلام)سؤال مى کند. آن حضرت مى فرماید:
او (امام مهدى) (عج) پرچمى دارد که چون وقت ظهورش فرا رسد، خود به خود باز مى شود و خداى تعالى آن را به سخن مى آورد و عرض مى کند: «یا ولى الله فاقتل اعدالله; اى ولىّ خدا! دشمنان خدا را بکش!». و این دو علامت است (اوّلى باز شدن پرچم، دومى، صدایى است که از پرچم بر مى آید.
و نیز او شمشیرى دارد که در غلاف است و چون هنگام ظهور حضرتش فرا رسد از غلاف بیرون مى آید و خداوند آن را به سخن مى آورد و صدا مى زند: «اخرج یا ولىّ الله! فلایحل لک أنْ تقعَد فی أعداء الله; اى ولىّ خدا! قیام کن که دیگر جاى درنگ نیست و نشستن براى تو روا نیست که از دشمنان خدا دست بردارى». پس حضرت خروج مى کند و قیام مى کند و دشمنان خدا را هر کجا که بیابد به قتل مى رساند...».(1)
2- علائم عامه:
علائم عامه، علامت هایى هستند که جنبه ى عمومى دارد و براى مردم ظاهر خواهد شد و هر کس از عوام و خواص، در طول زندگى خود، برخى از آن ها را خواهد دید. این علامت ها بسیار است. در این جا به برخى از مهم ترین آن ها اشاره مى شود:
1- خروج سفیانى.
2- گرفتن خورشید در نیمه ى ماه مبارک رمضان.
3- گرفتن قرص ماه در آخر ماه مبارک برخلاف عادت.
4- فرو رفتن زمین «بیداد» که سرزمینى است میان مکه و مدینه.
5- فرو رفتن زمین یا جمعیتى در مشرق.
6- توقّف خورشید از آغاز ظهر تا وسطِ وقت عصر.
7- طلوع خورشید از مغرب.
8- کشته شدن نفس زکیه که سیّدى است هاشمى در پشت کوفه ـ یعنى: نجف ـ با هفتاد نفر از صالحان.
9- خراب شدن دیوار مسجد کوفه.
10- نمایان شدن پرچم هاى سیاه از طرف خراسان.
11- خروج یمانى از طرف یمن.
12- فرود آمدن ترک ها در جزیره (شمال عراق کنونى).
13- ورود رومیان در رمله.
14- پیدا شدن سرخى شدید در آسمان که در اطراف آن پراکنده شود.
15- پیدایش آتش در طول مشرق که تا سه روز یا هفت روز در هوا بماند.
16- عربان استقلال پیدا کنند و کشورگشایى کنند و از زیر بار و نفوذ دیگران بیرون روند.
17- اهل مصر، فرمانرواى خود را بکشند.
18- شام خراب شود و سه پرچم در آن جا پدیدار گردد.
19- رودخانه ى فرات طغیان کند یا شکافته شود، به حدّى که آب در کوچه هاى کوفه داخل شود.
20- پلى در بغداد در کنار محله (کرخ) ساخته شود.
21- ترسى عمومى و مرگى سریع و همگانى، همه ى اهل عراق و مردم بغداد را فرا گیرد که قرار و آرام یا راه فرار نداشته باشند.
22- صدایى از آسمان بلند شود که همه ى مردم روى زمین آن را به زبان خود بشنوند.(2)
علامت ها و نشانه هاى دیگرى نیز هست که در کتاب هاى مبسوط، مانند بحارالأنوار، (جلد پنجاه و دوم) ذکر شده است و ما، در این قسمت، به برخى از این احادیث که شامل چندین علامت است، اشاره مى کنیم.
1- امام صادق(علیه السلام) فرمود: «پنج اتّفاق قبل از ظهور قائم(علیه السلام) اتفاق مى افتد: قیام یمانى; خروج سفیانى; منادى که از آسمان ندا مى کند; فرو رفتن زمین در بیدا; کشته شدن نَفْسِ زکیه.».(3)
2- از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: «... در آخرالزمان، نشانه هایى هست. از آن جمله است: دابّه الأرض; دجال; نزول حضرت عیسى; طلوع خورشید از مغرب.»(4)
3- در حدیثى طولانى، صعصعه بن صوحان از امیرالمؤمنین على (علیه السلام) در مورد خروج دجّال که از علائم ظهور امام مهدى(عج) است، مى پرسد. آن حضرت مى فرماید: «... علامت خروج دجال، این است که نماز را سبک شمارند و امانت را ضایع کنند و دروغ را حلال بدانند و ربا بخورند و رشوه بگیرند و ساختمان ها را بلند سازند و دین را به دنیا بفروشند و سفیهان را به کار گیرند و با زنان مشورت کنند و قطع رحم کنند و از هواهاى نفسانى تبعیت کنند و خون ریزى را سبک شمارند و حلم، ضعف شمرده شود و ظلم فخر باشد و حاکمان، فاجر و وزیران، ظالم باشند و عارفان ضعیف و قاریان، فاسق باشند و شهادت دروغ آشکار شود و فسق و فجور و بهتان و گناه و طغیان علنى شود و قرآن ها، تزیین شود و مساجد آراسته گردد و مناره مرتفع شود .... زنان با شوهران خود به خاطر حرص دنیوى، در تجارت شریک شوند و...»(5)
بنابراین، علامت ها و نشانه هاى فراوانى براى ظهور امام زمان(علیه السلام) وجود دارد که مردم با دیدن آنها به ظهور امام زمان(عج) پى خواهند برد، لکن باید توجّه داشت که برخى از این علائم، نشانه ى نزدیکى ظهور است و برخى دیگر، نشانه ى وقوع ظهور. به عنوان مثال علامت هایى که حضرت على(علیه السلام) در این حدیث بیان داشتند، نشانه هاى نزدیک شدن ظهور است، امّا خروج سفیانى، متّصل به ظهور امام زمان(عج) است و او با آن حضرت جنگ خواهد کرد. امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «... زمانى که سفیانى مالک مناطق پنج گانه ى شام: (دمشق، حمص، فلسطین، اردن، قنسرین) شد، در آن زمان، متوقع فرج باشید... .»(6)
-------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
[1]. بحارالأنوار، ج 52، ص 310 و 311.
[2]. زمینه سازان انقلاب جهانى مهدى(علیه السلام)، ص 22 تا 27; ارشاد، شیخ مفید، ص 356 ـ 358، چاپ بیروت.
[3]. بحارالأنوار، ج 52، ص 203.
[4]. همان، ج 52، ص 181.
[5]. بحارالأنوار، ج 52، ص 193.
[6]. بحارالأنوار، ج 52، ص206.
در روایت آمده بیشترین افرادی که به جهنم می روند به خاطر زبانشان است. هفتاد گناه پای زبان می نویسند. این هفتاد گناه چیست ؟
خداوند در قرآن کریم به نعمت زبان اشاره فرموده و می فرماید: «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خلق الانسان عَلَّمَهُ الْبَیانَ»1
زبان عمده ترین وسیله ای است که مردم به کمک آن با یکدیگر ارتباط فکری برقرار می کنند و ایجاد تفاهم و انتقال مفاهیم از طریق زبان صورت می گیرد. در یک جمله زبان ملاک ارزش و معرف شخصیت انسان و ترازوی عقل اوست.
حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «المرءُ مخبوء تحت لسانه؛2 شخصیت هر کس در پی زبان اوست» زبان با تمام فوائدی که برایش ذکر می شود مفاسد و آفاتی نیز دارد که باید آنها را شناخت تا با کنترل زبان، از ابتلاء به آن آفات پیشگیری و اجتناب ورزید.
در قرآن کریم آمده است: ای کسانی که ایمان آورده اید نباید قومی قوم دیگر را مسخره کند، شاید آنها از اینها بهتر باشند، و نباید زنانی زنان دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند.از یکدیگر عیب مگیرید، و به همدیگر لقبهای زشت مدهید، چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان. و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند.»3
خداوند در آیه دیگر می فرماید: وای بر هر بدگوی عیبجویی.« وَیْلٌ لِّکُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ.» 4
راه نجات در چیست ؟
در روایتی داریم که حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «هر که متعهد شود محافظت آنچه میان دو فک اوست که زبان باشد، و آنچه میان دو پای اوست، من از برای او بهشت را متعهد می شوم.»5
شخصی به آن حضرت عرض کرد که: راه نجات چیست؟ فرمود: زبان خود را نگاه دار.6 و دیگری عرض کرد که: از چه چیز بیشتر بر من ترسیده شود؟ زبان او را گرفت و فرمود: این و فرمود بیشتر چیزی که مردمان را داخل جهنم می کند زبان است و شهوت.7
حضرت علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:«به خدا سوگند، باور نمی کنم بنده ای زبانش را حفظ نکند تقوائی سودمند به دست آورد.»8
پیامبر اکرم می فرماید: «بیشترین مردم به خاطر گناه و آفت زبان به جهنم می روند.» که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می کنیم.9
در روایتی داریم که حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «هر که متعهد شود محافظت آنچه میان دو فک اوست که زبان باشد، و آنچه میان دو پای اوست، من از برای او بهشت را متعهد می شوم»
گناهان زبان :
1. غیبت. 2. نمیمه. 3. دروغ. 4. دو زبانی. 5. بهتان و افتراء. 6. قذف. 7. افشاء اسرار مؤمن. 8. دشنام 9. لعن و نفرین. 10. طعن و شماتت. 11. سُخریه و استهزاء. 12. مدح. 13. اظهار غضب. 14. غنا. 15. کثرت مزاح و خنده. 16. مراء و جدال. 17. خصومت.18. سؤال عوام از امور مشکله. 19. تکلم بدون علم. 20. تکلم بی فایده. 21. منکر خدا شدن. 22. غیر خدا را پرستش کردن. 23. دروغ بستن به خدا. 24. تکذیب آیات خدا. 25. کفران نعمت. 26. از خدا شکوه کردن. 27.
اظهار ناامیدی کردن از خداوند. 28. به خداوند دشنام دادن. 29. نسبت فرزند به خدا دادن. 30. نسبت بی عدالتی به خدا. 31. ادعای خدائی کردن. 32. از خدا درخواست بیجا کردن. 33. دعای خیر برای ستمگران. 34. نفرین کردن. 35. چون و چرا کردن در کار خدا. 36. خدا را متهم کردن که به قتل امام حسین راضی بوده. 37. با دشمنان خدا اظهار دوستی کردن. 38. منکر رسالت پیامبر شدن. 39. پیامبر را مجنون خواندن. 40. اسرار امامان معصوم را فاش کردن. 41. از سخن امام عیب گرفتن. 42. برای ظهور امام زمان وقت تعیین کردن. 43. ادعای امامت کردن. 44. حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال دانستن. 45. احکام را با قیاس سنجیدن. 46. به ناحق شهادت دادن. 47. تفسیر به رأی کردن قرآن. 48. مؤمن را خوار کردن. 49. فاسق را عزیز شمردن. 50. مؤمن را ترساندن. 51. اظهار فقر و تنگدستی کردن. 52. راز خود را به دیگران گفتن. 53. به پدر و مادر اُف گفتن. 54. عیبجوئی کردن. 55. نسبت زنا به کسی دادن. 56. خلافکار را تشویق کردن. 57. مؤمنان را با القاب زشت خواندن. 59. به مال و منال دیگران غبطه خوردن. 60. وعدة دروغ دادن. 61. صفات نیک زنان را به نامحرمان گفتن. 62. با زن نامحرم شوخی کردن. 63. فال بد زدن. 64. عذرتراشی برای ظلم ظالمان. 65. سخن برادر مسلمان خود را قطع کردن. 66. پیشگویی و کهانت. 67. منّت کشیدن. 68. با خواندن قرآن کسب روزی کردن. 69. امر سلاطین را امر خدا دانستن. 70. در کیفیت خدا سخن گفتن.10
----------------------------------------------------------------------------------------
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. معراج السعاده، احمد نراقی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ص 527.
2. گناهان زبان، محمدعلی صفری، تهران، چاپ فرهنگ، 1361.
پی نوشت ها :
[1]. الرحمن/ 4-1.
[2]. نوری، مستدرک الوسائل، قم، موسسه آل البیت ـ علیه السلام ـ ، 1408 ق، ج9، ص 22.
[3] . حجرات/ 11.
[4]. همزه/1.
[5] . کنزل العمال، ج 15، ص 806، ح 43205.
[6] . جامع السعادات، ج 2، ص 341.
[7] . الغزالی، محمد، احیاء العلوم، بیروت، انتشارات دارالقلم، ج 3، ص 94.
[8] . نهج البلاغه، ص 183، خطبه 176.
[9] . نراقی، احمد، معراج السعاده، ص 527.
[10] . صفری، محمدعلی، گناهان زبان، تهران، چاپ فرهنگ، چاپ اول، شهریور 1361.