راه و چاه ساختن یک خانواده خوشبخت
افراد خانواده هرکدام از نظر خصوصیات جسمی، عقلی، ذهنی، عاطفی، روانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، تحصیلی و تربیتی با یکدیگر تفاوت اساسی دارند. این مقاله بر آن است که راهکارهای خوشبختی در خانواده را به اجمال بررسی کند.
گفتار های دونالد والترز خیلی کوتاه است گاهی به یک خط هم نمیرسد.
اما اگر هر یک از آنها را برای چند بار در روز بخوانید اثر عمیقی در روح شما خواهد داشت.
هر گفتار برای یک روز است .یکی از روزهای زندگی شما که با تکرار این جملات و ورود مفهموم شان به ضمیر ناخود آگاه شما خیلی زیبا تر خواهد شد .
در هر حالی که هستید به خصوص پیش از خواب یکی از گفتار ها را تکرار کنید .ابتدا با صدای بلند و کم کم به شکل زمزمه .
آری به همین سادگی...
1. راز عشق در این است که شریک زندگیات را در چار چوبی که خودت می پسندی
حبس نکنی .عیبجویی باعث تباهی می شود . همه چیز را همان طور که هست بپذیر ،
تا هر دو شاد باشید .قانون طلایی این است : نقاط قوت را تقویت کن ،
و ضعف ها را نه تقویت کن نه تقبیح . هرگز سعی نکن با سوزاندن ،
جلوی خونریزی زخم را بگیری .
2. راز عشق در این است که هنگام سوء تفاهم ، فقط به این فکر نکنی که
طرف مقابل چگونه ناراحتت کرده است . در عوض به راه حلی فکر کنی که در آینده
از بروز چنین سوء تفاهم هایی جلو گیری کنی .
3. راز عشق در این است که وقتی پیشنهادی به ذهنت می رسد ، به نیاز خودت
برای بیان آن فکر نکنی ، بلکه به علاقه دیگری به شنیدن آن فکر کنی .
اگر لازم بود ، حتی ماه ها صبر کن تا آمادگی شنیدن آنچه را میخواهی بگویی پیدا کند .
4. راز عشق در آرامش است ، زیرا آرامش باعث تکامل عشق می شود .
عشق ، هوای نفس و احساست شدید نیست .
عشق انسان ها نسبت به یکدیگر بازتابی از عشقازلی است خداوندگار آرامش کاملاست
5. راز عشق در این است که در وجود یکدیگر عاشق خدا باشید ،
تا همواره علی رغم همه اشتباهات ، تشنه رسیدن به کمال باشید ،
چرا که بشر همواره علی رغم موانع فراوان ،
سعی میکند به سمت آرمان های جاودانه حرکت کند .
6. راز عشق در این است که محبت تان را بسط دهید تا تبدیل به عشق واقعی
میان دو انسان شود سپس آن عشق را که دست پرورده پروردگار است
بسط دهید تا بشریت و کل مخلوقات را در بر گیرد .
7. راز عشق در این است که به دیگری لذت ببخشی ، و لی عشق را برای لذت
نخواهی .زیرا عشق حقیقی هوا و هوس نیست .
هر چه نفس قوی تر باشد ، تقاضاهایش بیشتر می شود و هر چه تقاضا های نفس قوی تر باشد ،
خودپرستی را در تو بیشتر و بیشتر تقویت میکند .
عشق چهره واقعی خود را در ملایمت و مهربانی آشکار میکند ،نه در لذت جویی .
8. راز عشق در مراعات حال دیگری است . هر قدر که ملاحظه حال دیگران را می کنی ،
کسی را که دوست داری بیشتر ملاحظه کن .
9. راز عشق در این است که جاذبه های خود را با دیگری قسمت کنی .
جاذبه نیرویی لطیف و نافذ است که از دیگری دریافت می کنی .
این نیرو تنها با بخشش رشد میکند .
10. راز عشق در ایجاد تنوع در زندگی است . نگذار که روزمرگی ها
مثل سیم های کوک نشده ساز ، نغمه زندگی عاشقانه تان را
به نوایی غم انگیز تبدیل کند .
11. راز عشق در این است که در هر فر صتی در کنار هم آرام بگیرید ،با هم تنها
باشید ، و افکارتان را با یکدیگر در میان بگذارید .
لازم نیست برای سرگرم شدن حتما از محرکات خارجی استفاده کنید .
قرار بگذارید که بیشتر با هم تنها باشید تا بتوانید خودتان باشید .
12. راز عشق در این است که با زمانه کنار بیایید . مایع عشقتان را طوری نگهدارید
که بتوانید گودالهایی را که زندگی پیش پایتان میگذارد ،پرکنی.
13. راز عشق در این است که به محبوبتان قدرت و آرامش بدهید
و از او قدرت و آرامش دریافت کنید ، اما نه با اصرار .
14. راز عشق در استواری است . در فصول مختلف زندگی ،
عشقتان را مانند کوه بلندی استو
همه روابط به منزله آیینه های شما هستند و همه مردم به مانند آموزگاران شما!
هدف از روابط انسانی کمک به ما برای تبدیل شدن به موجوداتی بهتر و متعالی تر است. هدف از این روابط نمایاندن نقاط ضعف ما به خودمان است تا در برطرف کردن آنها بکوشیم.
روابط کلاسهای کاملی هستند که در آن مهمترین درسهای زندگی را می آموزید و عزیزانتان بهترین معلمان شما هستند.چرا؟ زیرا هیچکس به غیر از آنها نمی تواند شما را تحت تأثیر قرار دهد. آنها قادرند به درونی ترین زوایای وجود شما رخنه کنند، درون شما را بکاوند و شما را قدرتمندتر به سوی روبرو شدن با مشکلات به جلو برانند!
عزیزان ما چگونه به ما می آموزند؟
آنها شما را نصیحت نمی کنند و نقاط ضعقتان را برایتان توضیح نمی دهند بلکه کاری انجام می دهند و حرفی می زنند که عشق شما نسبت به خودتان یا نسبت به آنها کمتر شود. آنها به روشی عمل می کنند که نیروهای شما را به چالش می طلبند و اینگونه نقاط ضعفتان را آشکار می کنند. آنها نفوذپذیری و زخم پذیری شما را نشان می دهند تا در موردشان تأمل کنید!
نزدیکان شما همانند آینه هستند. آنها با نشان دادن بی مهری در اطرافتان شما را به مهرورزی بیشتر ترغیب می کنند!
در برخورد با دیگران کافی است از خود بپرسید:
این شخص برای آموزش چه چیزی نزد من فرستاده شده؟ کدام یک از خصوصیات درونی من دچار عیب و ایراد است؟ کمبود کدام فضیلت باعث رنج کنونی من شده؟
تمام ارتباطات حتی ساده ترین آنها هدفی بس عمیق در خود نهفته دارند. هدفی که تصورش هم برایمان دشوار است. هر روز صدها بار فرصت رشد و تعالی به ما داده می شود. در جستجوی معلمین خود باشید زیرا هرگز نمی توانید حدس بزنید که آنها در قالب چه شخصی به شما نزدیک می شوند!
روابط گاهی با واداشتن شما به نگاه کردن به خود کلافه تان می کنند. صفاتی که در دیگران نمی پسندید قسمتهایی از وجود خودتان هستند که هنوز با آنها کنار نیامده اید.
حقایق سه گانه عشق را به خاطر بسپارید:
1. ما گرد هم آمده ایم تا در رشد و تعالی یکدیگر را یاری دهیم و معلم هم باشیم.
2.روابط ما هدیه های گرانبهایی هستند و برای رسیدن به کمال انسانی ما را از تجارب لازم عبور می دهند.
3. چالشها و مشکلاتی که تجربه می کنیم درسهایی هستند که به شدت به آنها نیازمندیم.
به یاد داشته باشید که خود شما برای هدف خاصی این "با هم بودن" را انتخاب کرده اید. وقتی این حقیقت را به یاد آورید می توانید به سرعت از سطح واکنشهای معمولی عاطفی گذر کنید و به درسهای نهفته در ورای آنها برسید. این درسها منتظر شما هستند تا آنها را کشف کنید!
.
وقتی درس آموخته می شود معلم ناپدید می شود!
یکی از درسهای بزرگ عشق دانستن این حقیقت است: زمان رفتن معلمان خود را دریابید و بدانید چگونه او را با مهربانی، بخشش و امتنان رها کنید!
وقت گذرانی، ممنوع!
وقت گذرانی مانع اصلی برای رسیدن به موفقیت است. اکثر ما زمان بسیار زیادی را برای طفره رفتن از وظایف دشوار و ناخوشایند هدر داده و خود را در معرض شکست قرار می دهیم.
یکی از دلایل اصلی وقت گذرانی ترس و نگرانی است. ترس از شکست، ترس از انتقاد، ترس از اشتباه کردن و ترس از مردود شدن.
تلاش کنید تا با روش های گوناگون کمتر وقت گذرانی کنید. به راه های متفاوتی بیندیشید و روش های زیر را هم امتحان کنید:
ابتدا وظایف ناخوشایند را انجام دهید و آن ها را از سرخود باز کنید.
وظایف دشوار را بپذیرید و آن ها را به قسمت های کوچک تر تفکیک کنید و بعد به موقع آن ها را انجام دهید.
از فردی کمک بگیرید، هیچ قانونی وجود ندارد که شما باید هر کاری را خودتان به تنهایی انجام دهید.
ابتدا آسان ترین بخش کار را انجام دهید، بدین ترتیب بقیه کار به نظرتان آسان تر خواهد آمد.
به ارزش کاری که به تعویق افتاده است توجه کنید. چه اتفاقی روی می دهد اگر ترک کردن سیگار و یا برنامه کم کردن وزن خود را به تعویق بیندازید؟ چه چیزی ممکن است پیش آید اگر مراجعه به پزشک را برای رفع یک درد به تعویق بیندازید؟ اجرا نکردن به موقع یک پروژه چه عواقبی به دنبال خواهد داشت؟ تنظیم یک برنامه، همواره آسان تر از تنظیم گرفتاری است.
نگرانی و ترس خود را کنترل کنید، روش های زیادی برای رسیدن به آرامش و کنترل استرس وجود دارد. اجازه ندهید این احساسات شما را از موفقیت دور کنند. برای این که به آرامش برسید، بنشینید و یا دراز بکشید، راحت باشید، چشم هایتان را ببندید و چند نفس عمیق بکشید، طوری که عمل بازدم را انجام می دهید، بگذارید هیجان از شما خارج شود. در مرحله بعدی تصور کنید، در انتهای هر کدام از انگشتان تان شیر آب کوچکی وجود دارد و شیر آب ها باز هستند و تمامی اضطراب ها و تنش ها از بدن شما دور می شوند، در این حالت بگذارید بد نتان رها شود و کاملا آرام باشید.
نگرش خود را نسبت به کار تغییر دهید. در ذهنتان کار را به صورت بازی درآورید تا سریع تر و آسان تر انجام شود.
وظیفه دشوار خود را آغاز کنید و از خود بپرسید، نفس من آیا در حال حاظر کاری هست که انجام نداده باشم؟ هر کاری که قادر به انجامش هستید را بیابید و آن را اجرا کنید.
اگر شما از روی ترس وقت گذرانی می کنید، می توانید با این روش به ترس خود پایان دهید. باید اطلاعات مربوط به کار را جمع آوری کنید. وقتی دانسته های شما نسبت به یک کار زیاد باشد، ترس کاهش می یابد.
پذیرفتن خطر را بیاموزید. هیچ فردی همواره کارش را به نحو احسن انجام نمی دهد و همواره با خطرات کوچک و بزرگی روبه رو خواهد شد. تمام اطلاعات را جمع آوری کنید و نتایج مختلف آن را بسنجید، سپس یکی از آن ها را انتخاب کرده و انجام دهید. اگر به اتلاف وقت ادامه دهید، بیشتر نگران خواهید شد.
از جملات تاکیدی برای بالا رفتن انگیزه خود استفاده کنید. مثلا :" اکنون باید این کار را انجام دهم، من شایستگی انجام این کار را دارم، من موفق هستم و......." این موارد در تمامی اوقات باعث تقویت انگیزه می شود.
شاید وقت گذرانی شما به خاطر ترس از انجام نشدن کاری باشد. لیستی از کارهایی را که لازم است انجام شود تهیه کنید و تا جایی که می توانید خلاق باشید. حال دور هر چیزی که به نظرتان نادرست می آید، خط بکشید. گهگاهی لیستی که تهیه کرده اید را بخوانید و زمانی که وقت اضافی دارید به انجام امور بپردازید. به این امر توجه کنید که بیشتر مواردی که شما را نگران می کند، اغلب اتفاق نمی افتند.
نسبت به اهدافتان مسوول باشید. بیشتر وقت ها به این دلیل وقت گذرانی می کنیم که نسبت به هدفی که انتخاب کرده ایم، مطمئن نیستیم.
موفقترین افراد دنیا یک خصوصیت مشترک دارند: طرز فکرشان با دیگران فرق دارد. چون ما هم باور داریم که تفکر هوشمندانه زندگی را تغییر میدهد، در اینجا به ١٥ مورد از بهترین طرز فکرهای افراد موفق اشاره میکنیم.
١) فکر کردن یک نظم است. اگر میخواهید در آن بهتر شوید، باید روی آن کار کنید.
میتوانید برای برنامهریزی فکر کردنتان وقت بگذارید مثلاً هر دو هفته یک بار یک نصفه روز، هر یک ماه یک روز کامل و هر سال یک تا دو روز کامل.
٢) ببینید انرژیتان را باید کجا متمرکز کنید، و بعد از قانون ٢٠/٨٠ استفاده کنید.
٨٠ درصد از انرژیتان را به ٢٠ درصد از مهمترین فعالیتهایتان اختصاص دهید. یادتان باشد که نمیتوانید در آنِ واحد همه جا باشید، همه را بشناسید و همه کاری انجام دهید. و از انجام همزمان چند کار اجتناب کنید: ممکن است کارایی شما را به ٤٠ درصد برساند.
٣) افراد موفق خود را در معرض ایدهها و آدمهای مختلف قرار میدهند.
آنها سعی میکنند بیشتر وقتشان را با کسانی بگذرانند که آنها را به چالش میکشند.
٤) ایده داشتن یک چیز است، دنبال کردن آن چیزی دیگر.
ایدهها تاریخ مصرف کوتاهی دارند. باید قبل از این که تاریخ انقضای آنها فرا برسد، آنها را عملی کنید.
٥) افکار برای ایجاد شدن نیاز به زمان دارند. اولین چیزی که به ذهنتان میرسد را انجام ندهید.
آخرین باری که ساعت ٢ صبح یک فکر عالی به سرتان زد و وقتی صبح از خواب بیدار شدید به نظرتان احمقانه میرسید، را به خاطر دارید؟ افکار تا زمانی که ماده دارند باید شکل داده شوند و باید مورد بازجویی و سوال قرار گیرند.
٦) افراد باهوش با افراد باهوش دیگر همفکری میکنند.
فکر کردن با دیگران نتایج بهتری در بر خواهد داشت. مثل این میماند که به خودتان یک راه میانبر بدهید. به همین خاطر است که جلسات طوفان مغزی تا این اندازه موثر هستند.
٧) تفکر عامه پسند را رد کنید (که معمولاً یعنی اصلاً فکر نکردهاید).
خیلی از آدمها وارد عمل میشوند با امید این که به فکر بقیه خوب برسد. برای این که از وضعیت خارج شوید باید اول با احساس ناراحتی کردن کنار بیایید. همچنین به خاطر داشته باشید که همین الان آدمهای دیگری هستند که سعی دارند برای خودشان فکر کنند و آنها هستند که موفقاند.
٨) بهترین متفکران از قبل برنامه میریزند، درحالی که برای افکار ناگهانی نیز جا میگذارند.
وقتی با استراتژی وارد عمل شوید، احتمال خطا پایین میآید. داشتن افکار مبهم از این که کجا هستید و دوست دارید چه کاری انجام دهید، شما را به هیچ کجا نمیرساند. کلید استراتژیک بودن: ١. موضوع را خرد کنید. ٢. بپرسید چرا این مشکل باید حل شود. ٣. موارد کلیدی را مشخص کنید. ٤. منابعتان را مرور کنید. ٥. افراد مناسب را در جای مناسب قرار دهید. هنری فورد میگوید، "هیچ چیز سخت نیست اگر آن را به اجزای کوچکتر تقسیم کنید."
٩) برای متفاوت فکر کردن، باید کارهای مختلفی انجام دهید.
راه های جدیدی برای انجام کارتان پیدا کنید، با آدمهای جدید آشنا شوید، حتی کتابهایی را بخوانید که فکر میکنید خسته کننده هستند. رمز کار این است که با ایدهها و سبکهای زندگی جدید آشنا شوید.
١٠) برای تقدیر از ایدههای دیگران، باید به ایدههای دیگر احترام بگذارید.
نمیتوانید فکر کنید که همیشه حق با شماست. باید به نظرات دیگر هم فرصت دهید.
١١) برای هر روزتان و زمانهایی که افراد دیگر را ملاقات میکنید، برنامه و موضوع داشته باشید.
بیشتر آدمها فقط برای روزشان برنامهریزی میکنند. متفکران برای برنامهریزی هفته، ماه و اهداف بلندمدتشان وقت میگذارند و بعد آن را دنبال میکنند. همچنین بدون موضوعی برای حرف زدن وارد جلسات، مهمانیها و قرارهای ملاقات نمیشوند. قبل از این که وارد چنین موقعیتهایی شوند، تصمیم میگیرند که از آدمها یاد بگیرند. تفکر انعکاسی در مهارتهای تصمیمگیریتان به شما رویکرد و اعتمادبهنفس میدهد. اگر تفکر انعکاسی نداشته باشید، بیشتر از آنچه که فکر میکنید شما را عقب میکشد.
١٢) بر حرفهای منفی که با خودتان میزنید غلبه کنید. برندهها با عباراتی مثل "من میتوانم" حرف میزنند.
افراد باهوش محدودیتها را نمیبینند. آنها امکانات را میبینند. سام ایوینگ قهرمان سابق بیسبال میگوید، "هیچ چیز شرمآورتر از این نیست که ببینید کسی کاری را انجام میدهد که شما میگفتید غیر ممکن است."
١٣) افراد خلاق خود را وقف ایدهها میکنند.
آنها ابهامات را در آغوش می گیرند و از شکست نمیترسند و با افراد خلاق دیگر نشست و برخاست می
آنها ابهامات را در آغوش می گیرند و از شکست نمیترسند و با افراد خلاق دیگر نشست و برخاست میکنند.
١٤) افراد خوشبین نمیتوانند متفکرانی واقعبین باشند.
داشتن رویکرد واقع بینی به شما این امکان را میدهد آن قدر به یک مشکل نزدیک شوید که بتوانید آن را بشکافید. روبهرو شدن با عواقب احتمالی هم به شما کمک میکند کارامدتر باشید و به شما اعتبار بیشتر میدهد. برای این که متفکری واقعبینتر باشید، باید: ١. از واقعیت تقدیر کنید. ٢. کارتان را انجام دهید و واقعیات را به دست آورید. ٣. نقاط مثبت و منفی آن را بسنجید. ٤. بدترین حالت ممکن را در نظر بگیرید. ٥. تفکرتان را با منابعتان همتراز کنید.
١٥) خیلی مهم است که آخر روز به یاد بیاورید که میتوانید طرز فکرتان را عوض کنید.
این که یاد بگیرید چطور در فکر کردن استاد شوید باعث میشود تفکری پر بازده داشته باشید. اگر بتوانید این خصوصیت را در خود ایجاد کنید طوری که به عادت همیشگیتان تبدیل شود، تمام طول زندگی فردی موفق خواهید شد. افراد باهوش تصمیمات خوب میگیرند
ازوبلاگ http://www.karshenasan.blogfa.com/
عشق تملک معشوق است ودوست داشتن تشنگی محوشدن دردوست
باید خویشتن را دوست بدارید قبل از آنکه به دیگری عشق بورزید یا از دیگران محبت قبول کنید!
عشق ورزیدن به خود آغاز یک داستان عاشقانه طولانی است! (اسکار وایلد)
جستجوی ما برای عشق باید راه را به درون ما بگشاید و یاریمان دهد تا با همراه درونیمان ارتباط برقرار کنیم. مهمترین رابطه شما، رابطه با خودتان است. مهمترین رابطه ای که نیاز به التیام دارد، رابطه با خودتان است. آن کسی که واقعاً به عشقش نیاز دارید، خودتان هستید!
وقتی عاشق می شوید عشقی که در درون احساس و تجربه می کنید، عشق خودتان به خودتان است! عشق از بیرون به شما تزریق نمی شود! تنها اتفاقی که هنگام عاشق شدن در شما روی می دهد این است: شما با دیدن برخی نشانه ها در بیرون از وجودتان به خود اجازه می دهید تا عشق خود را ابراز کنید و احساس زیبای عشق را در وجودتان سرازیر نمایید!
شما ازعشق خود سرمست می شوید نه عشق کس دیگر! تنها کاری که طرف مقابل انجام می دهد این است: او با ابراز عشقش نسبت به شما به شما کمک می کند تا با عشق درون خود ارتباط برقرار کنید!
شما به وصال می رسید و غرق لذت می شوید اما نه با کسی در بیرون بلکه با منبع عشقی در درون خودتان و وصل اینگونه اتفاق می افتد!
شما سرچشمه عشق خود هستید. این شمایید که تصمیم می گیرید چه موقع آن را احساس کنید یا نکنید، اما عشقی که همیشه احساس می کنید عشق خودتان است. هیچکس نمی تواند عشقی را که در درونتان وجود ندارد به شما بدهد!
حال که می دانید منبع عشق در درون خودتان است فقط کافی است به خود اجازه دهید تا همیشه عاشق باشید بدون اینکه منتظر بهانه ای برای عشق ورزیدن بمانید!
اگر یاد بگیریم عاشق خود باشیم می توانیم عشق واقعی را برای اولین بار تجربه کنیم! قبل از ایجاد هر گونه رابطه باید سرشار از عشق باشیم!
عشق چیزی نیست که بتوان از کسی گرفت. عشق حالتی است که از دل می جوشد و شما را در برمی گیرد!
عشق ورزیدن به خود یعنی به خود اجازه دهید تا عشق خود را احساس کنید و عاشق خود باشید!
هر وقت لذتی را حس می کنید، هر وقت سعادتی را احساس می کنید، هر وقت عشق یا محبت در قلبتان موج می زند، با افتخار بدانید که این عشق متعلق به خودتان است. بدانید که این عشق خداوندی است!
بدانید که شما خود عشق هستید!
عشق شما کمک می کند تا دیگران نیز خودشان را دوست بدارند!
وقتی بدانید چگونه خود را از درون پر کنید می توانید با قلبی پر از عشق و رضایتی خود جوش به روابط بیرونی خود پا بگذارید. در این حالت دیگران عشق شما را خواهند یافت و به آن پاسخ خواهند گفت!
اگر کسی قادر به عشق ورزیدن به خود نباشد شما نیز نمی توانید در او احساس عشق برانگیزید. او دوست داشتن شما را درک نخواهد کرد!
عشق شما می تواند عشق شخص دیگری را صدا بزند و آن را از خواب سنگین بیدار سازد اما نمی تواند تنهایی کسی را پر کند!
برای دوست داشتن خود شرط نگذارید!
وقتی به صورت شرطی خود را دوست می دارید در واقع خودتان را از منبع عشق درونی تان محروم می کنید!
دوست داشتن خود یعنی خود را همانطور که هستید بپذیرید. یعنی خود را در درد و لذت، در وحشت و شجاعت، در شکست و پیروزی دوست داشته باشید! یعنی با خود مهربان باشید و هرگز خود را به خاطر احساساتتان سرزنش نکنید!
دوست داشتن خود یعنی افتخار به شهامت خود برای گام نهادن در جاده رشد و تعالی! دوست داشتن خود یعنی به خاطر اینکه اینچنین روی تزکیه و تهذیب خود می کوشید به خود افتخار کنید! به خاطر تمام پیشرفتهایی که در زندگی انجام داده اید به خود افتخار کنید!
یعنی به خاطر خواندن کتابی مثل این کتاب و برای سایر گامهایی که در جهت بهتر شدن برمی دارید به خود افتخار کنید! به خاطر داشتن مشکلات، برخورد صادقانه با آنها و تسلیم آنها نشدن به خود افتخار کنید!
وقتی منبع لایزال عشق درون خود را کشف کنید، به آزادی بی انتهایی دست می یابید: آزادی عاشق بودن بدون توجه به شرایط زندگی، آزادی نوشیدن از جام عشق خود، چشیدن حلاوت آن و جشن گرفتن برای معجزه حضور آن در قلبتان!
پس برخیز! حرکت کن! اکنون نوبت توست!
دوست داشتن پیوندی خودآگاه واز روی بصیرت روشن و زلال .