نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

نیمی برای من ، نیمی برای تو

اینگونه زندگی کنیم: شاد ولی دلسوز ساده ولی زیبا مصمم ولی آرام مهربان ولی جدی زیرک ولی صادق عاشق ولی عاقل

سال نو، حال نو:

در آغاز سال نو تازه می‌شویم، کهنگی‌هایمان را بیرون می‌ریزیم و خستگی‌هایمان را می‌تکانیم. با نو شدن زمان می‌کوشیم تا جهان زندگی ما و خانه ما نیز نو شود. اگر همیشه هفت سین معروف را د
ر سفره تحویل سال می‌گذاشتیم، بیایید این بار سفره‌ای برای تحویل حالمان پهن کنیم و هفت سین نیکبختی را بر سفره تحویل حالمان بگذاریم.

بیایید با خود پیمان ببندیم که از آغاز سال جدید در همه لحظه‌ها و روز‌ها بنیان زندگی را بر رعایت این اصول قرار دهیم. اگر از لطف خداوند کمک بجوییم، اگر خود بخواهیم و اراده کنیم، خداوند بزرگ و قدرتمندی که سال را تازه می‌کند، قطعا حال ما را نیز تازه خواهد کرد. او هم محول الحول والاحوال است و هم مقلب القلوب و الابصار.
سلام:


سلام شعار اسلام است و نشانه مسلمانی، زبان اهل بهشت است و از موجبات مغفرت الهی برای انسان. ما را به افشای سلام توصیه کرده‌ و به ما آموخته‌اند که در سلام کردن پیشی بگیریم و پاسخ سلام را واجب بدانیم. در هنگام ورود به خانه حتی وقتی خانه خالی است با سلام کردن خیر و برکت را به خانه بیاوریم و با این شعار آسمانی به دیگران پیام مهر و دوستی بدهیم. وقتی به کسی سلام می‌کنیم در واقع می‌گوییم که با تو دشمنی و ستیزی ندارم و از من جز امنیت و سلامت نخواهی دید!

سلام درجات بالاتری نیز دارد و آن وقتی است که مخاطبش به جای دوست و همسایه و برادر و خواهرمان، امام و پیشوایی باشد که از نزدیک یا از دور به زیارتش ایستاده‌ایم. دست بر سینه می‌گذاریم و سر خم می‌کنیم و با تمام وجودمان سلام می‌گوییم و یقین داریم که آن عزیز خداوند ما را می‌بیند و صدای ما را می‌شنود و سلام ما را پاسخ می‌دهد. شیرینی و زیبایی هر سلام به زیبایی و شیرینی نامی است که پس از سلام بر زبان می‌آوریم و چه نامی زیبا‌تر از نام‌هایی که خداوند خواسته و عزیز داشته است؟
روزی که با سلامی چنین آسمانی آغاز شود روزی خوش‌ و سالی که با روزهای سلام آمیز بگذرد مبارک و زیباست.
سپاس:
سپاس چه در برابر لطف و عنایت پروردگار باشد و چه در مقابل محبت و خدمت بندگان او، یک ادب و وظیفه است. خوی قدر‌شناسی و سپاسگزاری هم شخصیت و معرفت و ادب ما را نسبت به دیگران نشان می‌دهد و هم در خود ما امنیت و آرامش درونی ایجاد می‌کند.
شکرگزاری و سپاس گویی حتی در برابر کوچک‌ترین چیز‌ها، وظیفه‌ای است که اگر مورد غفلت قرار گیرد خداوند آن را مورد پرسش قرار خواهد داد که: «چرا کار فلان بنده من را سپاس نگفتی؟» و اگر این روحیه در ما باشد دیگران به محبت و لطف بیشتر تشویق می‌شوند، چرا که احساس می‌کند ما لیاقت این محبت و لطف را داریم و قدر آن را خواهیم دانست.

حقیقت و اساس شکر و سپاس توجه به نعمت‌های الهی است و سپاس این نعمت‌ها بر آن‌ها می‌افزاید و موجب ازدیاد نعمت‌ها و دوام آن‌ها خواهد شد. نخستین مرحله سپاس این است که انسان به مصدر و منبع نعمت که خداوند است توجه کند و با تمام وجود بداند و بفهمد مه همه این نعمت‌ها و خیرات از جانب اوست. دومین مرحله شکر و سپاس زبانی است که در حال عبادت و مناجات انسان به این نعمت‌ها و زیبایی‌ها اشاره کند و خداوند را به خاطر آن‌ها سپاس گوید. مرحله آخر هم این است که در عمل از این نعمت‌ها در راه و مسیری که خداوند می‌خواهد بهره گیریم و آن‌ها را در راه رضای او مصرف کنیم.
روزی که با سپاس آغاز شود روزی خوش‌ و سالی که با روزهای آکنده از سپاس بگذرد مبارک و زیباست.
 
سکوت:

گاهی بزرگترین گرفتاری‌ها و دردسرهای انسان از عضو کوچک «زبان» ناشی می‌شود، برای همین گفته‌اند که اگر بهترین حرف‌ها هم از نقره باشد، سکوت از طلاست. بسیاری اوقات ما از گفتن خیلی چیز‌ها پشیمان می‌شویم، ولی معمولا از نگفتن پشیمان نمی‌شویم. در توصیه‌ها و نصایح اخلاقی این هشدار را می‌بینیم که چه بسا نعمت‌های فراوان که از زندگی‌ها برچیده می‌شوند به خاطر یک کلمه نابجا و نادرست و چه بسا گرفتاری‌ها و مشکلات سخت که در زندگی‌ها پدید می‌آیند، به خاطر یک کلمه نامربوط و بیجا.

چه بسا بار‌ها به خاطر یک بلای خانمانسوز یا یک درد بی‌درمان و لاعلاج یا یک گرفتاری عجیب هفته‌ها و ماه‌ها بلکه سال‌ها در باتلاق مصیبت دست و پا می‌زنیم، تنهابه خاطر یک کلمه که در غیبت و بدگویی کسی گفته‌ایم یا تهمتی که به کسی زده‌ایم یا ناسزایی که باعث شکستن دل کسی شده یا نابجایی که برای مسخره کردن کسی بر زبان رانده‌ایم و ندانسته‌ایم که با این آتش چگونه آرامش و آسایش خود و خانواده‌مان را می‌سوزانیم.
به خاطر اهمیت و حساسیت کلام و ترک آن یکی از بالا‌ترین مراتب و درجات عارفان و اهل دل مراقبت زبان و تجربه سکوت است که نشانه کمال معنوی و قدرت روحی و شخصیت والای یک انسان است.
روزی که با سکوت بگذرد روزی خوش‌ و سالی که با روزهای سرشار از سکوت سپری شود نشانه کمال و پختگی شخصیت ماست.
 
سازش:

یکی از بزرگ‌ترین ارزش‌های رفتاری در اخلاق اجتماعی سازش با دیگران است که از مدارا و تحمل حاصل می‌شود. چه در روابط عمومی اجتماعی در محل کار و جامعه و چه در محیط زندگی با همسایگان و چه در روابط خانوادگی با آشنایان و نزدیکان و همسر و فرزندان، اگر روحیه سازش وجود نداشته باشد انسان نمی‌تواند به راحتی و خوشی زندگی کند.
سازش به معنی مداهنه و کوتاه آمدن از حق و نادیده گرفت وظیفه نیست، سازش یعنی تحمل و مدارا و همراهی با دیگران و این میوه عقل است که خدا مانند واجبات به آن فرمان داده. گردن کلفت کردن و فریاد کشیدن و معرکه گرفتن از هر کسی بر می‌آید ولی تحمل کردن و جام غصه و اندوه را جرعه جرعه سر کشیدن و به رو نیاوردن تنها صفت اولیای خداست.

یکی از مهم‌ترین عواملی که می‌تواند در سخت‌ترین شرایط زندگی را شیرین و دلپذیر سازد سازش و مداراست که در دستورهای دینی ما همواره بدان توصیه شده است. با سازش و مدارا و نادیده گرفتن بسیاری از مشکلات و امور ناخوشایند هم با دوستان خوشتر می‌توان به سر برد و هم از آسیب دشمنان بیشتر می‌توان در امان بود.
روزی که با سازش گذران شود روزی خوش و سالی که با روزهای سراسر سازش بگذرد سالی مبارک و پربرکت است.
سخاوت:

یکی از خصوصیات درخشان اخلاقی انسان‌های بزرگ و بزرگوار سخاوت و بخشندگی است که آن را والا‌ترین خوی الهی برشمرده‌اند و میوه عقل و شعاعی از نور یقین دانسته‌اند. سخاوت عیب‌ها را می‌پوشاند و پرده بر کاستی‌های انسان می‌کشد. سخاوت دوستی‌ها را فراوان می‌کند و محبت‌ها را می‌گسترد. سخاوت آزردگی‌ها و کینه‌ها را نرم می‌سازد و دشمنان و بدخواهان را به آشتی می‌کشاند.

سخاوت و بخشندگی گناهان را پاک می‌کند و بر رزق و روزی انسان می‌افزاید. شخص سخاوتمند به خدا و به مردم نزدیک است و به بهشت نزدیک و از عذاب‌های سخت و جهنم دور است. بخشندگی و سخاوت چنان در رابطه انسان و خدا گره‌گشاست که در روایات متعدد شخص دست و دلباز کم عبادت را از شخص عابد و مؤمن بخیل بر‌تر دانسته‌اند و گفته‌اند، خداوند به خاطر بخشندگی و سخاوت مردمان از خطایشان می‌گذرد و گناهشان را می‌بخشد و در لغزشگاه‌ها دستشان را می‌گیرد.

بخشندگی و سخاوت در راه خدا نتیجه ایمان به آخرت و یقین به آن است که هر چه در دنیا بدهی ـ حتی سر سوزنی گذشتن و انفاق کردن ـ از چشم خدا دور نمی‌ماند و گم نمی‌شود و چندین برابر به خودت بازخواهد گشت. وقتی نور سخاوت و بخشش به زندگی و روزگارمان بتابد و زینت مردم داری و خوش اخلاقی رفتارمان را زیبا و دلپذیر کند قبل از دیگران خدا را از خود راضی کرده‌ایم و خودمان از رضایت و آرامش درونی و باطنی سرشار می‌شویم و احساس خوشبختی می‌کنیم.
روزی که با سخاوت آغاز شود روزی خوش، و سالی که با روزهای لبریز از سخاوت بگذرد سالی مبارک و زیباست.
سجده:

سجده نزدیک‌ترین حالت ارتباطی انسان با خداست. در ظاهر پایین‌ترین است و در باطن بالا‌ترین اوج عبادت و بندگی و از همین رو سجده طولانی و کثرت سجود انسان را به خدا نزدیک می‌سازد. سجده بر خاکی که مردم زیر پا می‌گذارند به انسان تواضع و فروتنی می‌آموزد و ریشه و خاستگاه انسان را یادآور می‌شود.

با سجده هر بار به یاد می‌آوریم که از خاک بی‌ارزش‌زاده شده‌ایم و به خاک برخواهیم گشت و عمری دراز در خاک منزل خواهیم داشت. کسی که هر روز به خود این حقیقت را یادآور شود چگونه می‌تواند در برابر خداوند تکبر کند یا به بندگان او فخر بفروشد؟ سجده درس بندگی و خاکساری است در مقابل پروردگار قدرتمند و با عزت و شکوه‌مندی که همگان در مقابل جلال و اقتدار او ذلیل و خوار هستند.

سجده طولانی ضمانت بهشت است و موجب خشم و ناکامی شیطان. وقتی بنده‌ای از بندگان خدا در خلوت و تنهایی خود سر به سجده می‌گذارد و با خدا مناجات می‌کند و درد دل می‌گوید و مدتی طولانی سر از سجده برنمی‌دارد شیطان می‌نالد و فریاد می‌زند که وای بر من! من از همین سجده سر باز زدم و نافرمانی کردم.

سجده در برابر خداوند جلب لطف و محبت اوست. در واقع با سجده به خدا می‌گوییم: ما بندگان خوار و ذلیل و ناچیز توایم و بدون لطف و عنایت تو هیچ هستیم. این اعتراف و خشوع باعث می‌شود رحمت و مغفرت خداوند بر ما سرازیر شود و رزق و روزی ما را خداوند تضمین کند و مخصوصا وقتی بر خاکی سجده کنیم که بوی خون مطهر و شهادت مظلومانه عزیز خدا و سرور جوانان بهشت را دارد رحمت و مغفرت خداوند بیشتر و افزون‌تر خواهد بود.
روزی که با سجده آغاز شود روزی خوش، و سالی که با روزهای آکنده از سجده بگذرد، سالی مبارک و زیباست.
سفر:

همیشه لازم نیست برای سفر هزینه‌های سنگین کنیم و مسافت‌های طولانی بپیماییم. اگر بتوانیم گرد جهان یا ایران را بگردیم بسیار خوب است و علاوه بر اندوختن تجربه و افزایش آگاهی به آسایش روحی و تغییر حال و هوایمان نیز کمک می‌کنیم و آشنایی‌های تازه و دوستی‌های جدید نیز به دست می‌آوریم. این سفر‌ها توصیه قرآن کریم هم هستند زیرا سبب عبرت و تنبه انسان می‌شوند و افراد با این سفر‌ها سرانجام قوم‌ها و مردمان گوناگون را در تاریخ و بناهای باستانی می‌بینند.

اما اساس و اصل سفر حرکت است، جابجا شدن از جایی که هستی و پرهیز از سکون و رکود. اینکه برخیزی و بروی، شاید یک کوچه و یک خیابان، شاید به دیدار یک دوست، شاید به زیارت پدر و مادر یا یک بیمار تنها و چشم به راه. سفر برای هر مسافر یک طور معنا می‌شود و کسانی که اهل توجه و دقت باشند شاید‌گاه در پیرامون خود چیزهایی ببینند و از آن‌ها لذت ببرند که برخی دیگر با گشتن دور دنیا نمی‌توانند به آن‌ها برسند.

سفر، حرکت است برای تغییر وضعیت. ‌گاه حتی در شهر خودمان هم ممکن است جاهایی دیدنی پیدا کنیم و در اطراف شهر خودمان هم تفرجگاه‌هایی بیابیم که ارزش حرکت کردن و رسیدن دارند و دیگران از شهرهای دیگر برای دیدنشان مسافتی طولانی سفر می‌کنند! خیلی چیز‌ها در زندگی هست که چون نزدیک ماست به آن‌ها توجه نمی‌کنیم و قدرشان را نمی‌دانیم.
روزی که با سفر آغاز شود روزی خوش و سالی که روز‌هایش با سفر‌ها و حرکت‌ها بگذرد سالی دلنشین و زیباست.

هفت قدم تا سعادت:


سعادت و خوشبختی چیز عجیب و غریبی نیست. خوشبختی‌ گاه در نزد ماست و دور و برخودمان.‌ گاه خوشبختی در نشستن پیش یک بیمار دردمند است،‌ گاه در لبخند یک کودک شاد و ‌گاه در مطالعه یک کتاب آموزنده. خوشبختی از جایی دور به سوی ما نمی‌آید بلکه سعادت و نیکبختی را ابتدا خودمان در درونمان می‌یابیم و آن وقت پیرامون ما از خوشبختی پر می‌شود.
 
خوشبختی در چیزهای خیلی ساده و کوچم اطراف ماست: در نگاه مهربان مادر، در بوسیدن دست‌های خسته پدر، در نشستن کنار همسر و فرزندان، در خلوتی عاشقانه و صمیمی با خدا، در صدای گنجشکی که بر شاخه‌ای نزدیک ما نشسته و در برگ‌های سبز گلی که در گلدان روی میز است. گاهی خوشبختی خیلی نزدیک‌تر از آن است که فکر می‌کنیم!
 

معرفی مهمتـرین موانـع آرامـش همسـران


برای داشتن سعادت و آرامش مطلوب در زندگی زناشویی، ارتباط سالم و سازنده میان زن و مرد، نیاز اصلی است و حرف اول را می‌زند. اما در بعضی موارد از ارتباطات زناشویی موانعی بر سر راه قرار می گیرد که البته رفع آنها تنها به خود همسران بستگی دارد و کاملاً دو طرفه است. در این ایمیل به بیان و بررسی برخی از آنها می پردازیم :
- سخت گیری
سخت گیری در خانواده مصادیق مختلفی دارد. از جمله آن ها می توان به بهانه گیری در امور خانه اشاره کرد. تجربه ثابت کرده است که این عمل جز ناراحتی خود و دلسردی همسر نتیجه ای در بر نخواهد داشت. صفت سخت گیری جزیی از منفی نگری است که از نظر دین و اخلاق مذموم شمرده شده است. زیرا زمینه را برای رشد سایر اختلافات و ناسازگاری ها فراهم می کند. در گفتار و کردار آدمی همواره عیوب و نقایصی وجود دارد. هر اندازه انسان منفی نگرتر باشد، از زمینه موجود برای بهانه گیری، بیشتر بهره می جوید.



- سخنان فتنه انگیز

یکی از مهم ترین عوامل اختلاف بین زن و شوهر این است که یکی یا هر دو خوبی های مرد و زن دیگری را به رخ هم بکشد. این گونه مقایسه های نا به جا فتنه انگیزی بزرگی در زندگی ایجاد خواهد کرد و جز تلخی و سردی کانون خانواده نتیجه ای به دنبال نخواهد داشت.

- تعصب و بی اعتمادی

گاهی در اثر عوامل مختلفی از قبیل علاقه افراطی و یا بدبینی ممکن است زن یا مرد نسبت به هم حساسیت بی مورد پیدا کنند. به طوری که در حفظ و پاکدامنی هم دچار وسواس و سخت گیری بی جا شوند. این گونه رفتارها و کنترل های افراطی زمینه روانی را برای سقوط انسان به سمت فساد و بی قیدی فراهم می کند. زیرا روح انسان در برابر فشار، عکس العمل نشان می دهد و شانه خالی می کند. پیامبر اکرم (ص) در این رابطه می فرمایند: تعلیم دهید و آسان گیرید. سخت نگیرید و نوید دهید و دیگران را طرد نکنید.



- ترشرویی

درست است کسی که ناراحتی و خستگی روحی دارد، ناخود آگاه آثار آن در چهره اش نمودار می شود. ولی اسلام به پنهان داشتن درد درون دستور می دهد. انتقال ناراحتی مسائل بیرون از منزل به همسر و یا بالعکس در ارتباط همسران مانع بزرگی در حفظ آرامش و سکون خانواده خواهد بود. امام علی (ص) در این رابطه می فرماید: خوشرویی مؤمن در چهره او و اندوهش در دل اوست.

- ناسزا گویی

این عمل اگر برای روابط بیگانه شایسته نباشد، در مورد زن و شوهر به مراتب ناشایست تر است. زیرا آن ها می خواهند عمری با صمیمیت در کنار هم زندگی کنند. در روابط زناشویی اگر گاهی کدورتی پیش آمد کرد، نباید با کلمات تند و ناشایست بر آتش قهر آن دامن زد. باید مواظب بود که سخنی از دهن پریده نشود که بعداً موجب خجالت و شرمساری از طرف مقابل گردد. به طور کلی اخلاق در کلام، یکی از پشتوانه های تضمین کننده روابط زن و مرد به شمار می رود.



- اهانت

خداوند توهین و آزار مؤمن را اعلام جنگ با خود به حساب آورده است. آزار زبان بدترین آزارهاست. زن و شوهر در سایه ازدواج از ارتباطی پیوسته برخوردار می شوند و لذا برای حفظ حرمت مؤمن باید کاملاً مواظب باشند که مبادا جمله ای از زبان جاری شود که باعث آزار دیگری شود. سرزنش، تهمت، دشنام و شماتت، هر کدام موجب آزار دیگری می شود؛ که علاوه بر کیفر الهی و عقوبت اُخروی، آرامش و سلامت زندگی را هم به هم می ریزد.

- خودخواهی

گاهی خودخواهی و خود برتر بینی، اختلافات بزرگ و موانع سختی را در ارتباط با همسر ایجاد می کند. گاه مرد می خواهد بزرگی و تسلط خود را بر زن ثابت کند. اگر اطلاعات ناقص و سطحی از دین داشته باشد، بدون اجازه او از خانه بیرون رفتن زن را پیش می کشد و مغالطه می کند. همسرش را افسرده و غمگین می کند و خودش را ناراحت و خشمگین. در صورتی که دین می گوید همه این ها بهانه است و ریشه آن همان وسوسه شیطانی است که چیزی جز غرور و خودخواهی نیست. گاهی نیز زن به واسطه جمال و هنری که دارد یا به دلیل هر برتری دیگری که در خود احساس می کند، بر همسر خود فخر می فروشد. ریشه این رفتار هم، همان نفوذ شیطان با صفت غرور در روح اوست. در هر صورت روابط زناشویی سالم و اسلامی به هیچ وجه در فضای حاکمیت شیطان ممکن نخواهد بود.



- چشم و هم چشمی

بر خلاف آن چه در تفکر عرف جا افتاده است، این مسئله هم از جانب زن و هم از سوی مرد پیش می آید. تنها نتیجه این اخلاق، ایجاد اختلافات زناشویی است. در صورتی که راه پیشگیری از این بیماری خیلی آسان تر است. اگر در روابط با همسر این دوای دینی مورد استفاده قرار گیرد، همه موانع برداشته می شود. طبق نظریه قرآن، مؤمن آن است که به تمام تجملات و چشم و هم چشمی ها و اسراف ها پشت پا می زند. سادگی اساس دین و شیوه بزرگان اخلاق بوده است. امام سجاد(ع) در این رابطه می فرمایند : تمامی خیر و خوبی در بریدن طمع و چشم نداشتن به آنچه در دستان مردم جمع شده است.

- لجاجت

یکی دیگر از شاخه های منیت، لجاجت است. خطر این رذیله به حدی بزرگ است که می تواند اساس زندگی را مختل کند. کسانی هستند که اگر حق را ببینند زیر بار آن نمی روند. حاضرند سنگی بر سر آنان بیاید، آتشی آنها را بسوزاند، اما زیر بار نروند. از جمله چیزهایی که نمی گذارد همسران بر دل هم حکومت کنند، لجاجت است. اگر در شرایطی قرار می گیرید که نمی توانید از نظر خود کوتاه بیایید برای درمان مساله خود را وادار به رفتار خلاف آن کنید. در وهله اول برای شما سخت است اما به مرور برایتان عادت می شود. یادتان باشد انسان می تواند تغییر کند و خصوصیات خود را کمال بخشد.



- توقعات بی جا

زندگی زناشویی میدان مشترک کمال زن و مرد محسوب می شود. بنابراین برای داشتن آرامش و رضایت از زندگی، باید میزان خواسته ها و انتظارات زن و مرد از هم متناسب با قدرت و توان طرف مقابل باشد. در غیر این صورت فشار های روانی بر زندگی حاکم می شود و روابط خانوادگی دچار اختلال می گردد.

- انتقاد ناپذیری

اسلام و تربیت دینی کاملاً روحیه انتقاد پذیری را تأیید می کند امام جواد (ع) می فرمایند : مومن نیاز دارد به توفیقی از طرف خدا و به پندگویی از طرف خودش و به پذیرش از کسی که او را نصیحت کند. خطر انتقاد ناپذیری، این است که محبت میان زن و شوهر را کمرنگ می سازد و حس لجاجت را در آنان تقویت می کند.



- نا سپاسی

طبع انسان طوری است که وقتی در نعمت واقع شود، سپاسگذاری نمی کند و هنگام مصیبت و سختی، صبر و شکیبایی را از دست می دهد. این صفت اخلاقی ناپسند در محیط خانواده نیز بروز می کند و می تواند از سوی هر کدام از زن یا مرد، آشکار شود. به گونه ای که زحمات و محبت های طرف مقابل را درک نکرده و یا برای آن اهمیتی قائل نشود. این برخورد به مرور زمان اختلال شدیدی در روابط همسران ایجاد می کند.

- سوء تفاهم

در سخن گفتن باید روشی را در پیش گرفت که از بروز سوء تفاهم جلوگیری شود. چه بسا اتفاق می افتد که گفته ها با شنیده ها همخوانی ندارد. چیزی که می گوئیم غیر از چیزی است که طرف مقابل از آن می فهمد. برخی افراد به جهت دارا بودن روحیه ای خاص، برای دچار شدن به سوء تفاهم به شدّت آماده اند و ذهن آن ها از هر سخنی، برداشتی نا مطلوب دارد. این افراد از خوش بینی بی بهره اند و حفظ روابط با آن ها بسیار دشوار است. برخی روان شناسان عامل اصلی اختلافات زناشویی را سوء تفاهم می دانند. آن ها معتقدند ریشه اصلی مشکلات زناشویی این است که دو طرف، به درستی به مقاصد حقیقی هم پی نمی برند. بنابراین همسران باید از گمان های بی اساس، تعبیر و تفسیرهای منفی و وسواس های فکری خود داری کنند تا آسیبی به روابط زناشویی شان وارد نشود.



- خشم و عدم کنترل آن

تردیدی نیست که خشم و عصبانیت در سلامت جسمی و روحی انسان آثاری بسیار ویرانگر دارد و بیماری های مهمّی را به دنبال می آورد. از بعد اجتماعی نیز مشکلات جدی در روابط با دیگران ایجاد می کند و از محبوبیت و صمیمیت انسان می کاهد. در آموزش های دینی توصیه شده که در حال خشم، تصمیم نگیریم و برای کاهش این حالت، تغییر موقعیت بدهیم. مثلاً اگر ایستاده ایم، بنشینیم و … در روایتی از امام سجاد (ع) آمده است : هیچ جرعه ای با ارزش تر از جرعه خشمی که فرو برده شود، نیست! اگر یکی از زوجین فردی عصبی است، طرف دیگر باید بکوشد با درک موقعیت، از تحریک عصبانیت او خودداری کند و با سکوت و خویشتنداری، او را در کنترل هیجان عصبی خویش یاری کند. بعد از فروکش کردن خشم، می توان در یک فرصت مناسب با همسر خود به گفتگو پرداخت و او را از تکرار این گونه برخوردها بر حذر داشت.

- زندگی دیگران را به رخ همسرکشیدن
برخی همسران پیوسته زندگی دیگران را به رخ همسر می کشند و با این وسیله او را تحقیر می کنند. زن و شوهر موظفند برای حفظ روابط صمیمانه و مهر آمیز، یک بار و برای همیشه دست از مقایسه های ویرانگر بردارند و به این وسیله، موجبات آزردگی یا تحقیر طرف مقابل را فراهم نیاورند. گاه این نوع مقایسه ها به خانواده های زن و شوهر نیز کشیده می شود و هر یک از دو طرف، خانواده و بستگان خود را با بستگان طرف مقابل مقایسه می کند و امکانات و امتیازات آن ها را به رخ همسر می کشد. این نوع جر و بحث ها به کشمکش و درگیری می انجامد. در حقیقت این گونه رفتارها از ضعف های شخصیتی دو طرف حکایت می کند و نشان می دهد که این قبیل افراد هنوز به رشد و بلوغ فکری و روحی لازم نرسیده و راه و رسم زندگی مشترک را نیاموخته اند.



- بیان گلایه ها

در یک ارتباط سالم گلایه ها و دلخوری ها و رضایت ها و خشنودی ها نیز به طور مناسب مطرح می شود. بعضی افراد تا سر صحبت باز می شود، حتماً چند گلایه و انتقاد در آستین دارند که طرف مقابل را با طرح آن ها آزار می دهند. طرح گلایه هر چند در جای خود لازم است، اما نباید در بیان آن ها زیاده روی کرد. در بیان گلایه باید موقع شناس بود و فرصت مناسبی را برای این کار در نظر گرفت. زمانی که مرد خسته و آزرده از راه می رسد، یا زن به کار ظریفی مشغول است، زمان مناسبی برای بیان ناراحتی یا شکایت نیست.

- جر و بحث

یکی از مسائل اساسی در حفظ ارتباط، پرهیز از جر و بحث و جدال های تند بر سر مسائل گوناگون و گاه کم اهمیت است. این گونه بحث ها آثاری مخرّب بر روابط انسانی بر جای می گذارد و موجب دور شدن از هم و دلخوری و رنجش خاطر همسران می شود. به این ترتیب روز به روز از میزان تفاهم آن ها کاسته می شود. اغلب زن یا شوهر نظری را ابراز می کند و با پافشاری، قصد تحمیل آن را بر دیگری دارد، هر چند آن نظر ممکن است دقیق و درست نباشد. طرف مقابل هم برای فرار از این تحمیل با تمام وجود در برابر آن موضع می گیرد. اینجاست که دامنه حمله و دفاع گسترده تر می شود و کار به مشاجره لفظی می کشد. تجربه نشان داده در همه این موارد، معمولاً جدال بر سر حق و باطل نیست. بلکه بر سر خود و به کرسی نشاندن حرف خود است. بنابراین کسانی که با آفت خودخواهی در مبارزه اند، از وارد شدن به این جدال ها می پرهیزند. از سفارشات امام علی (ع) است که از ستیزه و خصومت بپرهیزید که این ها دل های برادران را بیمار می کند و نفاق را می رویاند.


منبع:پرشین استار

ای کاش فکر میکردیم

مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد... فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.

 

مدتی بعد ، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد. بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست.

 

سپس بدون این که پاکت را باز کنند ، آن را در کیسه‌ی مخملی قرار دادند ... هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه می‌گذاشتند... و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.

 

سال ها گذشت. پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود، از او پرسید : مادرت کجاست ؟ پسر گفت : سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد.

 

پدر گفت : چرا ؟ مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟ برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم! پسر گفت : نه . پدر پرسید : برادرت کجاست ؟ پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت .

پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟ مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟ پسر گفت :نه ... مرد گفت : خواهرت کجاست ؟ پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او بدبخت است. پدر با تأثر گفت : او هم نامه‌ی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟ پسر گفت : نه ...

به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت. وای بر من ...! رفتار من با کلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است! من هم قرآن را می‌بندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم، در حالی که تمام آن روش زندگی من است

 

.
.
.
ای کاش فکر می کردیم
.
.
 

n00054313-b.jpg 

 

 
قرآن کتابی است که نام بیش از 70 سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از 30 سوره اش از پدیده های مادی و تنها 2 سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز!
کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست...
این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و ... شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند.
و بالاخره، اینکه می بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان های ما به گوش می رسد
دکتر شریعتی

aks bahal 16 عکس نوشته های طنز و خنده دار 

 

aks bahal 2 عکس نوشته های طنز و خنده دار 

 

aks bahal 4 عکس نوشته های طنز و خنده دار 

 

aks bahal 5 عکس نوشته های طنز و خنده دار 

 

داستانک جالب زمین خوردن بارسوم

داستانک جالب   زمین خوردن بارسوم

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما
در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان
تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ
بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او
نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را
تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید . من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم
و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید.
من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.
 
نتیجه اخلاقی داستان:
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با
سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.
 
 
ستایش خدای بلند مرتبه !

گوهر ارزشمندی به نام

 

 

روزگاری ارزش و بهایی بس والا و گرانبها داشت. از بدست آورندگانش اسطوره ها و حماسه ها می ساختند. برای رسیدن به او از گذرگاهی همچون هفت خوان رستم و مسافت های طولانی همراه با خطرات و جان فشانی ها باید طی می شد. گوهری بود که داشتنش شروط سختی داشت و به راحتی نصیب هر کسی نمی گشت. وقتی بدست می آمد دیگر به این راحتی از دست نمی رفت چراکه قدرش بخوبی دانسته می شد.

بله، این گوهر ارزشمند چیزی نیست جز "زن." موجودی که خداوند در کمال وقار و زیبایی و عظمت خلق کرد و او را تکریم بسیار نمود و در عرصه زندگی همراه و همدم مرد قرار داد تا همدیگر را کامل کرده و به آرامش برسند. خلقتی سرشار از محبت، عاطفه، صبر و ظرافتی بی بدیل که نبودنش قطعاً چرخه حیات را برهم زده و مرد را سرگشته و حیران می کرد. او از جنس فرشتگان است، پاک و دوست داشتنی.

اما در ورای چنین حقیقتی، واقعیت تلخ دیگری نهفته که محصول دگرگونی اجتماعی و شرایط خاص جامعه فعلی است. مسئله ای که این روزها در هر مکان و زمانی براحتی قابل رویت است و باعث بوجود آمدن بسیاری از مشکلات روحی-روانی در بین جوانان و خانواده ها شده است و متاسفانه روز بروز شاهد گسترش آن هستیم و بدیهی است که تداوم آن در آینده ای نزدیک صدمات جبران ناپذیری به کل اجتماع خواهد زد.

درحال حاضر شاهد آن هستیم که دیگر پسری برای بدست آوردن دختر مورد علاقه اش زیاد به زحمت نمی افتد و تلاشی اندک کافیست تا به هدف خود برسد. برخی دختران دیگر بمانند گذشته از خود سرسختی نشان نمی دهند و ارزش وجودی خود را تا حد ارتباطی سطح پایین با پسران تنزل می دهند و حتی در این موارد با دوستان همجنس خود نیز بنای رقابت میگذارند و آن را نشانه بلوغ دانسته و به آن افتخار میکنند.

روابطی که در سطح بسیار گسترده درحال شکل گیری است و صدمات زیاد عاطفی، احساسی و اجتماعی از آن متاثر است. دوستی های بدون کنترل و نظارت و بعضاً لجام گسیخته که در نهایت هم برای افراد درگیر و هم جامعه مشکلات عدیده ای را به همراه می آورد.

سوال این است که آیا رکن اصلی یک جامعه سالم، خانواده های سالم و استوار نیست و اگر چنین است برپایی یک خانواده سالم به چه عواملی بستگی دارد؟ در شرایطی که پسران بسیار راحت و بدون اینکه نیازی به تشکیل خانواده داشته باشند به اهدافشان با دختران دست می یابند آیا زیر بار مسئولیت رفتن و ازدواج امری ضروری به نظر می رسد؟ آیا دخترانی که به آسانی تن به برقراری هر گونه ارتباط با پسران میدهند میتوانند به آینده ای روشن امیدوار باشند؟

تحقیقات بسیاری در این رابطه صورت گرفته که حاکی از آن است برخی دختران حاظرند از ارزشهای وجودی خود دست بکشند و با برقراری روابط بسیار نزدیک با پسران به تمام خواسته های آنها جامع عمل بپوشانند و در مقابل پسران وقتی می بینند که تمایلاتشان به سادگی هرچه تمام تر برآورده میشود دیگر حاظر نیستند سراغ مسئولیت و تشکیل خانواده بروند و با وعده های دروغین بعد از سوء استفاده های گوناگون طرف مقابل خود را رها کرده و رو به نفر بعدی می آورند. دختران در این میان متعجب می مانند که طرف مقابل چگونه به این سادگی از آنها گذشت و رفت!

قربانیان اصلی در نهایت "دختران" هستند که البته پسران نیز در این میان لطماتی خواهند خود که نتیجه مستقیم اعمال خودشان است. بررسی ها نشان داده که اکثر دخترانی که در این گونه روابط وارد میشوند مورد سوء استفاده جنسی و خشونتهای جسمی قرار میگیرند و در آخر به دلیل صدمات عاطفی و ترک شدگی و ناامیدی از داشتن آینده ای مطلوب دچار افسردگی، افکار خودکشی و اختلالات رفتاری میگردند.

در این میان نقش خانواده ها و تربیت صحیح از ابتدای کودکی و نیز فرهنگ سازی مناسب توسط متولیان امر، بسیار حائز اهمیت است. عدم نظارت والدین بر دوستی ها و روابط فرزندانشان، رفتارهای نامناسب والدین، مشاجرات و مشکلات خانوادگی، طلاق، اهمیت ندادن به فرزندان و دادن آزادی بیش از حد به آنها، آشنایی نداشتن جوانان به مسائل دوستی های پیش از ازدواج، فراگیر شدن این گونه روابط و عادی شدن هرگونه رابطه خارج از چارچوب ازدواج، هیجانات کنترل نشده جوانی و فشارهای جنسی و روحی منتج از بالارفتن سن ازدواج عوامل موثر در رابطه با این موضوع محسوب میگردند.

دوستی و آشنایی دختر و پسر پیش از ازدواج برای شناخت اخلاقیات و روحیات طرفین امری ضروری و لازم است بشرط آن که حد و مرزها مشخص شده باشند و والدین بر این روابط نظارت کنند. اما متاسفانه این گونه روابط دیگر برای شناخت نبوده بلکه تنها برای سرگرمی، تفنن، سوء استفاده و ارضای امیال صورت میگیرد و نتیجه اش طبیعتاً مطلوب نخواهد بود. بالا رفتن آمار خیانت، افزایش حس تنوع طلبی و عدم اعتماد به یکدیگر و نداشتن انگیزه برای ازدواج برخی از این طبعات بشمار میرود.

دختران باید بدانند که به تعویق انداختن روابط نزدیک به بعد از ازدواج و تن ندادن به خواسته پسران حتی اگر به قیمت از دست دادن آنها باشد، ارزش وجودیشان را بیش از پیش بالا برده و باعث میگردد جذاب تر بنظر برسند. هرچقدر دختری دست یافتنی تر باشد به همان نسبت هم انگیزه و علاقه طرف مقابل سریعتر از میان خواهد رفت. پسری که تمامی تمایلات خود را توسط یک دختر ارضا میکند، عملاً برای ازدواج نمی تواند به آن دختر اعتماد کند چرا که تصور میکند که وی میتوانسته آن عمل را با هر پسر دیگری جز او نیز انجام دهد.

بنابراین حفظ شان و کرامت انسانی نه تنها از ارزشهای یک دختر نمیکاهد بلکه او را بسیار محترم تر و دلنشین تر میکند و افراد بیشتری برای بدست آورن وی تمایل داشته و در این زمینه تلاش خواهند نمود. فرهنگ فعلی "این نشد، یکی دیگه، این همه دختر،" در بین پسران تا زمانیکه دختران خود را راحت در اختیار پسران قرار میدهند باقی خواهد ماند.  

موانع رسیدن به یک رابطه صمیمانه

 موانع رسیدن به یک رابطه صمیمانه  

 

روان شناسان صمیمیت را که حاصل بلوغ اجتماعی، عاطفی و روانی فرد است، تبادل احساس ها و خواسته های اصیل شخص معنا کرده اند.
 

شاید از واژه صمیمیت به جز محبت و همدلی معنای دیگری به ذهن متبادر نشود و حتی معنای آن بدیهی به نظر برسد؛ اما این واژه در روان شناسی مفهومی بسیار پیچیده دارد. روان شناسان صمیمیت را که حاصل بلوغ اجتماعی، عاطفی و روانی فرد است، تبادل احساس ها و خواسته های اصیل شخص معنا کرده اند. در یک رابطه صمیمانه هیچ گونه پیام پنهانی وجود ندارد و ۲ فرد بالغ مسئولیت کارها و رفتارهای خویش را برعهده می گیرند. افراد به خوبی تعهدات و قراردادهای بین یکدیگر را درک کرده و مسئولانه رفتار می کنند. پیامد صمیمیت همواره سازنده است. اگر بپذیریم که صمیمیت یکی از اصلی ترین مهارت هایی است که همسران جوان در زندگی مشترک باید به آن دست یابند، بهتر است گره های صمیمیت یا آنچه را مانع از ایجاد صمیمیت می شود ذکر کنیم. با خواندن این مطلب می توان موانع رسیدن به یک رابطه صمیمانه در زندگی مشترک را شناخت و آن را برطرف کرد.

صمیمیت و زندگی مشترک

ادامه مطلب ...

نشانه هایی که یک همسر پنهان کار می تواند داشته باشد

 نشانه هایی که یک همسر پنهان کار می تواند داشته باشد  

 

 

یکی از نشانه های شروع پنهان کاری قرار گرفتن فردی جدید در سر راه فرد است که ممکن است از طرف او « همکار » یا « دوست قدیمی » اطلاق شود. اما مسلما او از بیان جزئیات دوستی با افراد جدید خودداری کرده و سعی در پوشاندن آنها دارد. 

 

شاید این روزها رابطه شما و همسرتان مثل همیشه نباشد یعنی، نمی توانید مثل همیشه از کنار او بودن لذت ببرید، او نیز مثل همیشه با شما رفتار نمی کند، احساس می کنید چیزی بین شما فاصله انداخته است ولی نمی دانید چه می تواند باشد، به همه چیز شک دارید ، حتی به احساسات خودتان و نمی دانید مشکل کجاست؟ شاید مشکل این است که همسرتان به هر دلیل موضوعی را از شما پنهان می کند یا مشکل چیز دیگری است؟ اگر می خواهید بدانید که آیا همسرتان چیزی را از شما پنهان می کند یا نه باید با نشانه های پنهان کاری مردها آشنا شوید. بیشتر مردها هنگام پنهان کاری به گونه ای ویژه رفتار می کنند که اگر شما بتوانید تشخیص دهید می توانید قبل از اینکه خیلی دیر شود رابطه تان را نجات دهید و دوباره تبدیل شوید به همان زوج عاشقی که قبلا بودید.

احساس می کنید همیشه تشنه است؟

ادامه مطلب ...