چهل روز است روی خوبت را ندیدم مادرم
در فراقت شعر هجران می سرودم مادرم
کاش می مردم، نمی دیدم که رفتی زیر خاک
خاک بر سر شد مراَ زین غم که دیدم مادرم
چهل روز است که دلتنگیهای غروب را با بودن در کنار مزارش سپری میکنم و
ناباورانه روزهایم را به شبهایم گره زدم و شبهایم را به امید آن که هلال
ماهگونش را یک بار دیگر در خواب به نظاره بنشینم به صبح رساندم. طنین صدای
دلنشینش همچنان در گوشم، مهربانیش در قلبم و زیبایی چهرهاش
همیشه در یادم است.
چهل بار چشم گشودن و ندیدن عزیز زندگی ام
چهلها خواهد گذشت و یاد تو با من خواهد بود
مهربان آنا
نه دن ساچلارون، آغاریــب آنا
یوخسا باشو وا، قار یاغیب آنا
او گولن یوزون ، سارالیــب آنا
قربانون اولـــوم ،یا لقوز قالموشام
اگنونده لباس ، بیا ضـــدور آنا
اللهیــم آننو وا ، نـه یازدور آنا
مـن تک قیزوا ، نـــــیازدورآنا
اوره گیم دولوب ، چوخ آغلامیشام
عرشه یتیشوب دور آهیم آنا
نه دور گوره سن ،گناهیم آنا
اومیــــدیم آنــا، پناهیــ ـم آنا
گــئد یب پناهیم ،حالا قالمیـــشام
باشیمین تاجی ، اوره گیم آنا
اوده نعمتیم ، چوره گیم آنـــا
غملی گونومده ، دیرگیــم آنا
سن سیز اویمده ،"غریب"اولموشام
قلمم راست بایست!
واژه ها ...گوش به فرمان قلم!
همگی نظم بگیرید
مودب باشید!
صاحب شعر عزیزی است به نام «مادر»
امشب از شعر پرم،کو قلم و دفتر من؟!
آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو...
تک و تنها و غریبم!
تو کجایی مادر...؟!
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو...
بسکه دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا...
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو...
جانِ من حرف بزن!
امر بفرما مادر..
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...
کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...
مادر ای یاد تو آرامش من...!
امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟!
جانِ من زود بیا
بغلم کن مادر...!
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو...
گفته بودی: فرزندم! عاشق اشعار تو ام
ای به قربان تو فرزند..بیا دلتنگم
آنقَدَر شعر برای تو بخوانم که نگو...
مادرم...مادر خوبم
به خدا دلتنگم!
رو به رویم بِنِشینی کافیست
همه دنیا به کنار...
تو که باشی مادر!
دست و دلباز ترین شاعر این منطقه ام
آنقَدَر واژه به پای تو بریزم که نگو...
گرچه از دور ولی،دست تو را میبوسم
نه شعار است ،نه حرف!
آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو.
قدمین قویسا گؤز اوسته دییهﺭم جان آنامــا
چیخاری یوخدی گؤزون تا اولا قوربان آنامــــا
آغاران ساچلارینین هر بیریسی خاطیرهﺩی
قودرتیم یوخدو یازام شعر ایله دیوان آنامــــا
--------------------